۴۱۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

پروژه دانشجویی مقاله استعداد یابی در کشتی تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله استعداد یابی در کشتی تحت word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله استعداد یابی در کشتی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله استعداد یابی در کشتی تحت word

تاریخچه 
کشتی در ایران
کشتی و انواع آن 
تعریف کشتی و فایده آن
گارد و حالات مختلف آن 
نام گذاری گاردهای کشتی فرنگی و آزاد 
گاردهای مخالف ، موافق و مختلط ;
عوامل موثر در کشتی
فنون در کشتی
منابع و مآخذ ;

تاریخچه

 ورزش کشتی یکی از با سابقه ترین ورزشهایی است که در نزد اقوام و ملتهای گوناگون ، از دوران باستان به شکلهای مختلف برگزار می شده است و تقریبا در هیچ ایل و قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد

مبدا کشتی به حیات انسان باز می گردد . از زمانهای بسیار دور ، کشتی چیزی کاملا متفاوت با چیزی که امروزه ما آن را می شناسیم بوده است

وقتی انسان نخستین دریافت که به کمک قدرت بدنی و زور بازوی خود

 می تواند بهتر بر حریفان و حیوانات مهاجم چیره شود ، بیشتر به اهمیت کشتی پی برد

در آن هنگام کشتی ورزشی نبود که در اوقات بیکاری انجام شود و یا وسیله ای برای استراحت و یا فرار از جامعه باشد ، بلکه وسیله ای برای ادامه بقا بوده است

به کمک کشتی بود که انسان می توانست از جان خود و خانواده خود محافظت کند و باز هم به خاطر کشتی بود که انسان می توانست غذا بدست آورد . مردان هر خانواده و قبیله ای که زورمندتر از بقیه بودند ، موقعیت و مقام بیشتری نسبت به دیگر خانواده ها و قبایل کسب می کردند و حتی رئیس و فرمانده بقیه می شدند

قرنها بعد هنگامی که انان توانست به آتش دست یابد ، به زراعت بپردازد ، از فلزات ابزار بسازد و حیوانات را اهلی کند ، کم کم کشتی جنبه های جدیدی به خود گرفت

از این زمان به بعد ، کشتی تبدیل به یک وسیله سرگرمی شد

علاوه بر این ، مردان دست به کشتی می زدند تا قدرت خود را بیازمایند و مشخ شود که چه کسی قویتر است

 

« کشتی در ایران »

 در ایران قدیم ، کشتی گرفتن و زور آزمایی کردن اهمیت بسیاری داشته استو این روش در زندگی و سنتهای ما ایرانیان به قدری ریشه دوانیده که تبدیل به یک ورزش ملی شده است

درباره کمله کشتی و اینکه به چه معنی است و از کجا ریشه گرفته است باید گفت که زرتشتیان و پارسیان باستان ، هنگام غروب آفتاب ، بندی به کمر خود می بستند و در برابر کانون اتش به دعا خواندن می پرداختند ، آن کمربند کستی نام داشت و کشتی گرفتن هم از این کلمه آمده به معنی کمر یکدیگر را گرفتن

« کشتی و انواع آن »

 1- کشتی آزاد : FREE STYLE

 کشتی آزاد از لحاظ فنی با کشتی ایرانیان که در زورخانه ها انجام می شد ، تفاوت چندانی نداشت و تفاوتش فقط در میدان مبارزه و لباس کشتی گیران بود

کشتی آزاد از سال 1908 وارد بازیهای المپیک شد و در هر سرزمین با آداب و روم خاصی اجرا می گشته است . این کشتی از برنامه المپیک سال 1912 که در استکهلم انجام گرفت ، حذف شد . زیرا سوئدی ها ا کشتی آزاد آشنا نبودند اما در سال 1920 علی رغم موافق نبودن مقامات رسمی ورزشی از این ورزش ، کشتی آزاد دوباره وارد بازیهای المپیک شد

 2- کشتی فرنگی  ROMANــGREEC

 کشتی یونانی ــ رومی ، بر خلاف نامش نه چیزی از یونان دارد و نه از چیزی از روم

« بوتن » بانی المپیاد جدید ، این کشتی را به نام یونانی – رومی وارد برنامه

المپیک کرد ، اما چون مردم علاقه وافری به کشتیهایی داشتند که با مشت و لگد و وحشیگری بود از این و در سال 1910کشتی یونانی – رومی حرفه ای ناپدید گشت . نخستین فدراسیون کشتی کلاسیک در سال 1913 تشکیل شد و اگر المپیاد از کشتی کلاسیک حمایت نکرده بود ، امروزه اثری از آن مشهود نبود . این کشتی درسال 1318 توسط آنده گرالویچ ، « به سبک اروپاییان با بدنسازی و تمرین کردن منطقی و شیوه صحیح مسابقه دادن در ایران رواج یافت . » گرالویچ که یک آشوری ایرانی الاصل بود ، د سلملس از توابع آذربایجان – غربی چشم به دنیا گشود . وی در 72 سال پیش به روسیه می رود و همانجا به کشتی روی آورده و رشد می کند

« آندره » در سال 1933 در لنینگراد 16 ساله بود که بهمقام قهرمانی شوروی رسید و در فینال وزن 58 کیلوگرم « سوموف » از « رستف و شوستر» از مسکو را شکست داد و به مقام قهرمانی رسید ولی چون ایرانی بود او را قهرمان رسمی نشناختند . اولین فعالیت وی در باشگاه پولاد و پیکار با « منوچهر مهران » آغازشد . « محمود ملاقاسمی » علی سعادت ، علی غفاری از شاگردان بنام او بودند

« آندره » بحق یکی از خدمتگزاران به جامعه ورزش بوده که در سال 1364 دار فانی را وداع  گفت . اکثر کشتیگیران تیم ملی فرنگی ایران که در مسابقات جهانی یا بین المللی مقاماتی را کسب کرده بودند از شاگردان مرحوم آندره   بوده اند

« اندر برگ سوئدی » و « اکرو شیدزه » روسی اولین مربیان خارجی

بوده اند که به ایران جهت آموزش اعزام گردیدند

« تعریف کشتی و فایده آن »

 کشتی از جمله ورزشهای سنگین و کاملی است که از قدیم مورد نوجه ورزشکاران ایران بوده است

کشتی عبارتست از رد و بدل کردن فنونی که در نتیجه تمرین و فعالیت طرفین که قبلا بدست آمده و در موقع لزوم بکار می آید و سرانجام به نفع یکی و به ضرردیگری خاتمه می پذیرد

کشتی گذشته از فواید بیشماری که دارد برای نیرو بخشیدن به عضلات و نسوج بدن دارد ازفواید و نتایج معنوی و روحی نیز شخص را بی بهره نمی گذارد کشتی روح شهامت و تسلط و در عین حال خونسردی و داشتن ظرفیت و حتی فروتنی و گذشت را که مخصوص پهلوانان است در انسان تقویت می کند

شخص کشتی گیر نه تنها برای مقابله با صدمات جسمی و عوارضی که ممکن است برای او پیش آید آماده می باشد بلکه بیش از اشخاص دیگر، می تواند ناملایمات زندگی را بر خود هموار سازد

زندگی ما که با آن سرو کار داریم چیزی جز جنگ و ستیز و مبارزه نیست . زندگی حریف زورمندی است که خواه و نا خواه انسان را به نبرد با خود می طلبد . می توان گفت ، معنی حقیقی زندگی و کیفیت برخورد و مبارزه با پیش آمدهای آن در این کلمه ( کشتی ) نهفته است ، درست است که ورزشهای مختلف نسوج و عضلات بدن را رشد و نیرو می بخشد . ولی کشتی هنر این عضلات وفایده ریاضت آنها را معلوم می گرداند و در واقع کشتی نسبت به ورزشهای دیگر جنبه علمی تری را حائز است

 « گارد و حالات مختلف آن »


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت word دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت word :

انسان کامل از دیدگاه اسلام

بسمه الله الرحمن الرحیم
الحمد رب العالمین , باری الخالق اجمعین و صلاه و سلام علی عبدالله و رسوله و جبیه و حافظه و سبیه و مبلغ رساله سیدنا زبینا و مولانا ابن القاسم محمد و الله الطیبین الطاهرین المعصومین
و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک لبناس
اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین

موضوع بحث انسان کامل از دیدگاه اسلام است . انسان مانند بسیاری از چیزهای دیگر کامل و غیر کامل دارد و بلکه معیوب و سالم دارد و انسان سالم هم دوقسم است : انسان سالم کامل و انسان سالم غیر کامل . شناختن انسان کامل یا انسان نمونه ازدیدگاه اسلام از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و حکم سرمشق را دارد اگر ما انسان کامل اسلام رانشناسیم قطعاً نمی توانیم یک مسلمان تمام و یا کامل باشیم

.
راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام :
شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد : یک راه این است که ببنیم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم انسان کامل را چگونه توصیف کرده است . مسلمان کامل یعنی انسانی که در اسلام به کمال رسیده باشد و مومن کامل یعنی انسانی که در پرتو ایمان به کمال رسیده باشد . باید ببینیم قرآن یا سنت انسان کامل را به چه مشخصاتی بیان کرده اند و چه خطوطی برای انسان کامل کشیده اند .

راه دوم شناخت انسان کامل از راه بیانها نیست که ببنیم در قرآن وسنت چه آمده است بلکه از این راه است که افرادی عینی را بشناسیم که مطمئن هستیم آنها آنچنان که اسلام و قرآن می خواهد ساخته شده اند ووجود عینی انسانهای کامل اسلامی هستند . پیغمبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نمونه ای ازانسانهای کامل هستند . شناخت علی شناخت انسان کامل اسلام است اما شناخت علی نه شناخت شناسنامه ای علی شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی نه شخص علی درهر حدی که شخصیت جامع علی (ع) را بشناسیم انسان کامل اسلام را شناخته ایم .

شیعه یعنی کسی که علی را مشایعت می کند یعنی انسان با لفظ شیعه نمی شود با مشایعت است که انسان شیعه می شود مشایعت یعنی همراهی شیعه علی یعنی مشایعت کننده عملی علی .
اگر انسان کامل اسلام را از راه بیان قرآن و سنت و از راه شناخت پرورده های کامل قرآن نشناسیم نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده برویم و یک مسلمان واقعی و درست شویم و همچنین جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد .

فرق کمال و تمام :
در زبان عربی دو کلمه وجوددارد که نزدیک به یکدیگر ولی از لحاظ معنی ضد یکدیگرند یکی از دو کلمه «کمال » و دیگری « تمام » است . در قرآن آمده است : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی : امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم . کمال در جهت عمودی بیان می کنند وتمام را در جهت افقی وقتی شی درجهت افقی به نهایت خود برسد میگویند تمام شد و زمانی که در جهت عمودی بالا برود میگویند کمال یافت . پس یک انسان تمام داریم و یک انسان نیمه تمام . انسان تمام می تواند کامل باشد تا به حد نهایی که انسان از آن بالاتر وجود ندارد برسد و او را انسان کامل کامل که حد اعلای انسان است بنامیم .

تعبیر انسان کامل :
اولین کسی که در مورد انسان تعبیر انسان کامل را مطرح کرد عارف معروف محی الدینعربی اندلس طائی است محی الدین عربی پدر عرفان اسلامی است . مولوی یکی از شاعران مکتب محی الدین است . محی الدین مرد عربی نژاد از اولاد حاتم طائی و اهل اندلس ( اسپانیا امروز ) بود . همه مسافرتهای او در کشورهای اسلامی بود و در شام ازدنیا رفت . اینکه عرفان اسلامی به صورت علمی آنهم علم بسیار غامض در آمده است محصول کار محی الدین و شروح صدرالدین قزنوی ( از شاگردان محی الدین ) است . افکار محی الدین به وسیله صدرالدین فزنوی به مولوی انتقال یافت .

عیبهای جسمی وروانی :
انسان دو چیز دارد : « شخص » دارد و « شخصیتی » تنی دارد و روحی ، جسمی دارد وروانی ، حساب روان از حساب جسم جداست . کسانی که منکر اصالت روح هستند و تمام خواص روحی را اثر مستقیم بلاواسطه سلسله اعصاب انسان می دانند اساساً حکمی ندارد همه چیز تابع جسم است ازنظر اینها اگر روان بیمار باشد حتماً جسم بیمار بوده که روان بیمار است

. علم امروز به آدم کم عقده روانی دارد بیمار میگویند یعنی در دستگاه روانی او اختلال پیدا شده است . بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او پدید امده باشد و لهذا این نوع بیماریها را از راه جسم نمی توان درمان کرد . مثل کسی که دارای عقده روانی « تکبر » است . امروز ثابت شده که تکبر واقعاً بیماری است .

گاهی نیز بیماری جسمی از راه روانی معالجه می شود وگاهی نیز بیماری روانی از راه جسم معالجه می شود . النفس و البدن یتعاکسان ایجاباً و اتمدادا : بدن در روان اثر میگذارد و روان در بدن و بدن کار مستقل از روان انجام می دهد و روان هم کار مستقل .
درجایی دیگر قرآن می فرماید : فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا : در دل و روحشان بیماری است قلب در قرآن همان روح و روان انسان است . ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین : ما قرآن را برای شفا و رحمت ، برای مومنین فرستادیم قرآن شفای مومنین است .

امیر المومنین می فرماید : الا و ان من البلاء الفاقه از جمله بلا یا و شداید فقر است . و اشد من الناقه مرض البدن و از فقر بدتر مریضی بدن است و اشد من مرض البدن مرض القلب و از بیماری تن بدتر و شدیدتر بیماری دل وقلب انسان است .

آفات روح انسان :
از نظر روانشناسی محرومیتها منشأ بیماریهای روانی میشود یعنی منشأ بسیاری از عقده های روانی و بیماریهای روانی انسان ، احساس مغبونیتها و محرومیتهاست . آدم حسود وقتی خیر و نعمتی را در دیگران می بیند همه آرزویش این است که از اوسلب نعمت شود درباره خودش فکر نمی کند . انسان سالم غبطه دارد نه حسد . اگر یک انسان همیشه در فکر این باشد که خودش جلو بیفتد سالم است این دلیل بر عیب نیست اما اگر کسی همیشه در این اندیشه باشد که دیگری عقب بیفتد بیماری است مریض است .

انسان مسخ شده :
شنیده اید که می گویند در میان امم سالفه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب گناهان زیاد شدند مورد نفرین پیغمبر زمان خود واقع و مسخ شدند یعنی به یک حیوان تبدیل شدند مثلاً به میمون ، گرگ و . . . این را مسخ می گویند . اگر انسان از نظر جسمی مسخ نشود تبدیل به یک حیوان نشود به طور یقین ازنظر روحی و معنوی ممکن است مسخ شود یعنی تبدیل به یک حیوان شود .

قرآن از « بل هم اضل » یعنی از مردمی که از چهارپا هم پست تر هستند جسم خوک با روح آن تناسب دارد وانسان ممکن است تمام خصلتهایش خوک باشد اگر انسانی اینگونه باشد از انسانیت مسلخ شده و در معنی و باطن و نزد چشم حقیقت بین و در ملکوتواقعا یک خوک است . شخصی می گویند : با امام زین العادین (ع) در صحرای عرفات بودیم از آن بالا نگاه کردم دیدم صحرا از حاجی موج می زند به امام عرض کردم مااکثر الحجیج امام فرمود : ما اکثر الفجیج و اقل الحجیج چقدر فریاد زیاد است

و چقدر حاجی کم است آن شخص میگوید من نمیدانم امام چه کردو چه چشمی را در من بینا کرد وقتی به من گفت حالا نگاه کن دیدم صحرایی است پر از حیوان یک باغ وحش کامل که فقط یک عده انسان هم در لابه لای این حیوانها دارند حرکت می کنند . در سوره مبارکه نباء می خوانیم : یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا و فتحت المساء و فکانت ابوابا و سیرت الجبال فکانت سرابا در روز قیامت مردم گروه گروه مبعوث و محشور می شدند که فقط یک گروه از مردم به صورت انسان محشور می شوند و یا در جایی دیگر می فرماید یحشر الناس علی نیانتهم : مردم در قیامت مطابق منویات و مقاصد و خواسته ها و مطابق خصلتها و صفات واقعی شان محشور می شوند .

قران به موجودهایی که در دنیا پول جزء وجودشان شده و غیر از پرستش این فلز « پول »کار دیگری نداشته اند می گویند همین پولها او را در آن دنیا داغ می کنند آتشهای جهنم او هستند .

علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات :
کامل درهر موجودی با موجود دیگر متفاوت است مثلا انسان کامل غیر ازفرشته کامل است . در حدیث آمد که خلایق مجدی خلق عالم راسه گانه آفرید یک گروه از نور مطلق آفریده شده اند و گروه دیگر حیوانات است از خشم وشهوت آفریده شده اند و خدا انسان را مرکب آفرید . تفاوت انسان با فرشته به دلیل همان ترکیب ذاتش است که در قرآن آمده است

انا خلقنا الانسان من نطفه امتاج نبتلیه ما انسان را از نطفه آفریدیم که در آن مخلوطهای زیادی وجوددارد انسان را از نطفه ای که مجموعی از شجها یعنی استعدادهای گوناگون و ترکیبات گوناگون است خلق کردیم و به همین دلیل اورا درمعرض امتحان قرار دادیم ولی موجودهای دیگر چنین شایستگی را ندارند . بنابراین از این بیان قرآن معلوم می شود که «کامل انسان » امشاج بودن با « کامل فرشته » فرق می کند .

لزوم هماهنگی در رشد ارزشها :
کمال انسان در تعادل و توازن است انسانی کامل است که به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را محمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن همراه هم رشد دهد مقصود از هماهنگی در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهای انسان رشد می کند رشدش رشد هماهنگ باشد علی (ع) انسان کامل است برای اینکه « همه ارزشهای انسانی » و به طور هماهنگ در او رشدکرده یعنی هر سه شرط مذکر را دارا است .

روح انسان دائماً در حال جذر و مد است از این طرف و آن طرف کشیده میشود جامعه هانیز گاهی به این طرف و آن طرف کشیده می شوند البته منشاء کشیده شدن جامعه ها ممکن است افراد یا جریانهای دیگری باشد مثلاً جامعه ها از راه گرایش صددرصد به باطل کشیده نمی شوند بلکه از راه افراط یک حق به فساد کشیده می شوند انسانها نیز مثل جامعه هستند گاهی یک گرایش در آنها رشد کرده و گرایشهای دیگر به حد کافی رشد نمی کنند و انسان کامل انسانی است که همه گرایشها در آن رشد کند .

نمونه هایی از افراط در رشد یک ارزش خاص :
1- عبادت :
عبادت یک ارزش واقعی است ولی اگر مراقبت نشود جامعه به حد افراط به سوی این ارزش کشیده میشود یعنی اسلام فقط می شود عبادت کردن به مسجد رفتن ، نماز خواندن ، روزه گرفتن ، غسل کردن و . . . اگر جامعه در این مسیر به حد افراط برود همه ارزشهای دیگر آن محو می شود .

به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عده ای از اصحاب غرق درعبادت شده اند ناراحت و عصبانی به مسجد رفتند و فریاد کشیدند : ما بال اقوام چه می شود گرودهمایی را شنیده ام چنین افرادی درامت من پیدا شده اند من که پیغمبر شما هستم این طور نیستم همه شب تا صبح را عبادت نمی کنم قسمتی را استراحت می کنم قسمتی را کار می کنم و همه روزها روزه نمی گیرم کسانی که این کارها را پیش گرفته انداز سنت من خارجند .

2- خدمت به خلق :
یکی از ارزشهای قاطع و مسلم انسان که اسلام آن را صد درصد تائید می کند و واقعاً ارزش انسانی است خدمتگزار خلق خدا بودن است . بعضی فکر می کنند شکم خلق خدا را سیر کنند و تنشان را بپوشانند تازه به خلق خدا خدمت کرده اند در صورتی که به یک حیوان خدمت کردهاند چون این امیال حیوانی است خدمت به انسان ارزش والایی است ولی انسان به شرط انسانیت علاوه بر خدمت به جسم انسان باید روح آن نیز خدمت کند . پس اینکه انسانیت یعنی خدمت به خلق وهیچ ارزش دیگری ندارد باز یک نوع افراط است .

3- آزادی
آزادی دیگر از بزرگترین و عالیترین ارزشهای انسانی است و به تعبیر دیگر جزء معنویات انسان است و معنویات یعنی چیزهایی که مافوق حد حیوانیت است بعضی افراد می گویند بشریت و بشر یعنی آزادی و غیراز آزادی ارزش دیگری وجود ندارد یعنی می خواهند تمام ارزشها را در یک ارزش که نامش آزادی است محو کنند مثل ارزش عدالت ، ارزش حکمت ، ارزش عرفان را فراموش کرده اند .

4- عشق :
گاهی عشق مثل آنچه که د رعرفان و تصوف و در غزلیات عرفانی ماهست تنها ارزش انسانی میشود
فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان بخواه جام وگلابی به خاک آدم ریز عرفا که گرایششان به ارزش عشق است اصلاً گرایش ضد عقل دارند و رسماً با عقل مبارزه می کنند حافظ می گویند

صوفــی از پرتونـی راز نهانـی دانـست گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح مجموعه گل مرغ صحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
می خواهد بگوید فقط و فقط عارف با مرکب عشق به عرفان حق میرسد پس از نظراینها اساساً انسان در انسانیت عبارت از عشق می شود و عقل به دلیل اینکه عقال و پایبند است به کلی محکوم می شود .

اوصاف حضرت علی (ع) :
وقتی شب می شود و خلوت شب فرا میرسد هیچ عارفی به پای او نمی رسد آن روح عبادت که جذب شدن و کشیدن شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست با شدت در او رخ می دهد

مثل آن حالتی که انسان در مطلبی داغ می شود علی در حالت عبادت آنچنان گرم می شود و آن عشق الهی چنان شعله ور می شود که اصلاً گویی در این عالم نیست خود حضرت علی (ع) این گروه از آدمها را این چنین تعریف میکند : با مردمند و با مردم نیستند در حالی که با مردند روحشان به عالیترین مقامها وابسته است در حال عبادت تیر را از بدنش بیرون می آورند ولی او آنچنان مجذوب حق و عبادت است که متوجه نیمیشود حس نمیکند

. آنچنان در محراب عبادت می گرید و به خودمی پیچد که نظیرش را کسی ندیده است . درباره حضرت علی گفته اند : در محراب عبادت بسیارگریان و در میدان نبرد بسیار خندان است .

قرآن اینچنین انسانی را می خواهند : ان ناشئه اللیل هی اشد و طا و قاوم قبلا ان لک فی النهار سبحا طویلا : شب را برای عبادت بگذار و روز را برای شناوری در زندگی و اجتماع . علی (ع) گویی یک شخصیت روز و یک شخصیت دیگری در شب داشت . حافظ می فرماید :
روز در کسب هنرکـــوش که می خـــوردن روز دل چون آیینه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت می صفح فروغ است که شب گرد خرگاه افق پرده شام انـــدازد

درد انسان ازدیدگاه های مختلف :
می دانیم که درباره حقیقت وماهیت انسان اختلاف نظرهایی وجود دارد به طور کلی دو نظر به اساسی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند : نظریه « روحیون » و نظریه « مادیون »
بر اساس نظریه روحیون انسان حقیقتی است مرکب از جسم وروان و روان انسان جاویدان است وبا مردن اوفانی نمی شود . نظریه دوم این است که انسان جز همین ماشین بدن چیز دیگری نیست و با مردن به کلی نیست و نابود می شود و متلاشی می شود بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان . درباره یک مسئله دیگر هیچگونه اختلاف نظری نیست

و آن این است که یک سلسله اموروجود دارند که در عین اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و میشودآنها رامعنویات گذاشت به انسان ارزش و شخصیت میدهد انسان بودن انسان به این امور است یعنی اگر این معانی رااز انسان بگیرند هیچ فرقی با حیوان ندارد . سعدی می گوید :
تن آدمی شریـــــف است به جــان آدمیـــت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان ادمیـــت

آدم بودن یک سلسله صفات و اخلاق ومعانی ای است که انسان به موجب آن ها انسان می شود و ارزش و شخصیت پیدا می کند و ارزشهای انسانی نامیده میشود . انحرافاتی که برای فرد و جامعه پیدا می شود دو نوع است یکی خرافاتی است که ضد ارزشها در مقابل ارزشها ایستادگی می کند مثل آنچه که ظلم در مقابل عدل یاخداشناسی و بی بند وباری در مقابل عبادت و خداپرستی می ایستد بیشتر انحرافات بشر به این صورت است که همانطور که دریا جزومد دارد گاهی یک ارزش از ارزشهای بشر رشد سرطان مانندی می کند بطوریکه ارزشهای دیگر را محو می کند . مثلاً گاهی می بینیم یک فرد در جامعه آنچنان به زهدگرایش پیدا می کند و در زهد محو میشود که همه چیز برای او می شود « زهد » انسانی که فقط یک عضوش مثلاً بینی اش رشد می کند و عضوهای دیگر از رشد باز می مانند .

درد وفوائد آن :
معیار اصلی انسانیت آن چیزی است که از آن به « درد داشتن » و « صاحب درد بودن » تعبیر می شود فرق انسان و غیر انسان دراین است که انسان صاحب درد است معیار انسانیت که درد داشتن است مگر می شود که درد چیز خوبی باشد باید بگوئیم ما میان درد و منشاء درد اشتباه می کنیم مثلاً درمورد زخمی که در معده یا روده هست که انسان دردش را احساس می کند آنچه بد است وجود آن زخم است یا ضایعه ای است که درمعده یا روده وجود دارد ولی درد در عین اینکه انسان راناراحت میکند موجب آگاهی و بیداری برای انسان است .

اگر درد در بدن انسان نمی بود احساس درد نمی کرد اولاً هیچگاه ازدرد اطلاع پیدا نمی کرد و آگاه نمی شد و ثانیاً این درد مثل یک مامور نافذالحکم انسان را وادار به چاره جویی می کند و او رامامور می کند که زود در فکر حل مشکل بر آید مولوی در اینجا چقدر شیرین می گوید :
حسرت و زاری که در بیماری است وقت بیماری همه بیداری اسـت
پس بدان این اصل را ای اصل جو هر که را درد است او برده است بو
هــر کــه او بــیـدارتــر پــر دردتر هـــر کــه او آگاهتــر رخ زردتـــر

بی درد مساوی بالختی بی حسی بیشعوری و بی ادراکی و احساس درد مساوی است با آگاهی و بیداری و شعور وادراک در مثل است که می گویند : « انسان اگر سقراطی باشد نحیف و لاغر بهتر است از این که خوکی باشد فربه .» یعنی اگر انسان دانا و دانشمند باشد ولی محروم بهتر است از اینکه مانند یک خوک همه نوع وسایل برایش فراهم باشد ولی هیچ چیز را نفهمد

. آن کس که به مقام انسانیت برسد و ارزش درد داشتن و حساس بودن را درک کند هرگز نمی گوید : « دشمن جان من است عقل من و هوش من » بلکه کلام پیغمبر(ص) را می گوید : صدیق کل امریء عقله و عدوه جمله : دوست راستین هر کس عقل و هوشیاری او و دشمن واقعی هر کس جهل ونادانی اوست . خطرعمده سرطان از این جهت است که بیخبری یعنی بدون درد وارد می شود بنابراین این که ارزش ارزشها در انسان درد داشتن است را نمیشود به این عنوان که درد بد چیزی است رد کرد .

درد انسان :
وقتی صحبت از درد در انسان می کنیم مقصود داشتن دردسر و یا درد پا نیست بلکه مقصود عرفا آن دردی است که در انسان سراغ دارند و دائماً آن را تقدیس می کنند وآن درد خداجویی است و یکی از برتریهای انسان نسبت به فرشته همین درداست که انسان درددارد ولی فرشته بدون درد است . طبق نظر اسلام انسان یک حقیقیت است که نفخه الهی در او دمیده می شود و از دنیا دیگر آمده و با انسانی که در طبیعت وجود دارد تجانس کامل ندارد . انسان در این دنیا یک نوع احساس غربت و احساس بیگانگی با همه موجودهای عالم می کند

چون همه فانی و متغیر و غیر قابل دلبستگی هستند ولی انسان دغدغه جاودانگی دارد این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خداو راز ونیاز و به خدا نزدیک شدن و به اصل خود نزدیک شدن می کشاند . مولوی انسان را تشبه به نی کرده که او را از نیستان بریده اند و او دارد دائماً ناله و فریاد می کند و فریادش برای فراق است

بشنــو از نـی چون حکایــت می کنـــد وز جدایی ها شکایت می کند
کــز نـیـستــان تــا مــرا ببریـده انـــد و ز نفیرم مرد و زن نالیده اند
سیــــنــه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتـیــاق

مولوی در جای دیگر می گوید :
پـیـل بـــــایــد تــا خسبد اوستــان خــواب بینــد خطه هندوستــان
خر نبیند هیچ هنــدوستان به خــواب خر زهندوستان نکرده است اغتراب
می گویند فیل را که از هندوستان می آورند باید دائماً به سرش بکوبند و اگر نکوبند به یاد هندوستان می افتد ولی الاغ هرگزهندوستان را به خواب نمی بیند چون غریب هندوستان نیست و او را از آنجا نیاورده اند پس مولوی می خواهد بگوید انسان است که دغدغه بازگشت به عالم دیگر را دارد دردعرفان دارد ، درد بازگشت به سوی حق و به سوی خدا دارد درد مناجات و وصال حق را دارد .

درد انسان درکلام امیر المومنین :
حضرت علی ( ع ) به کمیل می فرماید : یاکمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیه فخبرها او عاها فاحفظ عنی ما اقول لک : دل انسان به منزله ظرف است بهترین ظرفها آن است که ظریفش بیشتر باشد یا بهتر نگهداردی کند . افرادی هستند که علم حقیقی در نهایت بصیرت آنها هجوم آورده و به مقام یقین کالم رسیده اند به روح یقین اتصال پیدا کرده اند و فاصله ای با روح یقین ندارند آن چیزهایی که برای اهل ترف و ماده پرست ها خیلی سخت است برای آنها رام و نرم است آنچه برای نادانها به وحشت است

یعنی حلوت با حق برای آنها مایه انس است صحبوالدنیا بابد ان ارواحها معلقه بامحل الاعلی : اینها در دنیا با مردم همراهند ولی با روحهایی که مجذوب عالم بالا هستند درد علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای عبادتی علی یک مسئله بسیار واضح و روشن است کارش در عبادت به جائی می رسد که آنچنان از خود بی خود میشود و گرم محبوب و معشوقش می شود که از آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر است حتی اگر تیری از بدنش بکشند احساس نمی کند .

این درد انسان است یعنی درد جدائی از حق و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او تا انسان به ذات حق نرسد این دلهره و اضطراب از بین نمی رود قرآن می فرماید :« الا بذکر الله تطمئن القلوب بدانید که فقط و فقط با یک چیز از اضطراب و دلهره آرام می گیرد این درد بشر به وسیله یک چیز است که آرامش پیدا می کند

و آن یاد حق و انس با ذات پرورگار است حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرماید : اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا : خدایا آن گناهانی که سبب می شود دعا کردن من حبس شود و درد دعا کردن و مناجات کردن از من گرفته شود بیامرز . این است که می گویند دعا برای انسان هم مطلوب است هم وسیله . یعنی دعا همیشه برای استجابت نیست و اگر استجاب هم نشود استجاب شده است دعا خودش مطلوب است .

درد انسان نسبت به خلق خدا :
می گویند معیار انسانیت انسان به این است که درد دیگران راداشته باشد یعنی ناراحتیهای که متوجه دیگران است و هیچ به شخص او مربوط نیست در اودرد ایجاد می کند او غمخوار دیگران است به قول سعدی
مـن از بــیـنوائـی روی زرد غــم بـیـنــوایــان رخــم زرد کــرد

اگر درد دیگران و غمخوارگی در کسی پیدا شد از گرسنگی دیگران خوابش نمی برد گرسنگی برای خودش از گرسنگی دیگران آسانتر است . می گویند این درد انسان است ، دردی است که به انسان شخصیت و ارزش می دهد و این است منشاء همه ارزشهای انسانی هر چیزی که بازگشتش به احساس مسئولیت انسان و درد انسان انسانهای دیگر باشد آن را انسانی می دانند و هر چیز غیر از این باشد آن را انسانی نمی دانند باز این محو شدن ارزشها در یک ارزش دیگر است . ازنظر معیارهای اسلامی انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد درد انسانهای دیگر را هم دارد .

قرآن راجع به پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسنا پیغبر آنچنان برای هدایت و سعادت مردم و نجات آنان از اسارتها و گرفتاریهای دنیا و آخرت حریص است که می خواهد خود را هلاک کند خطاب می رسد که چه خبر است ؟ مثل اینکه می خواهی خود را به خاطر مردم تلف کنی .

یا در جایی دیگر قرآن می فرماید : مردم پیغمبری از میان شما و از جنس شما برای شما آمده است اولین خصوصیتش این است که عزیز علیه ماعنتم دغنت یعنی شفقت ، رنج و ناراحتی رنجهای شما بر او ناگوار است و او درد شما را دارد پس مسلمان کیست ؟ مسلمان کسی است که هم درد خدا داشته باشد و هم درد خلق خدا را . همه سخن از هم دردی است از درد دیگران را احساس کردن است از اینکه همانند حضرت علی زیستن است و مثل او درد دیگران همانند درد خودش احساس کردن است .

درد مطلوب :
درد دیگران داشتن لذیذ است درد هجران حق هم لذیذ است بوعلی سینا در اشاره به این مسئله که گاهی یک چیز درد هست ولی در عین اینکه درد است لذیذ است مثال می آورد این نوع درد نظیرش خارش بدن است که بدن خارش دارد و انسان وقتی خارش می دهد خوشش می آید این درد درد تلخی نیست . دردی که جان را می سوزاند ، اشک را جاری می کند اما غم محبوب است غم مطلوب است چطورمی شود

وقتی به ما بگویند مجلس ذکر مصیب امام حسین (ع) برقرار است می خواهیم به آنجا برویم انسان تادلش نسوزد و درد نگیرد اشک نمی ریزد ولی درعین حال انسان دلش می خواهد این درد را احساس کند واین اشک را بریزد وقتی این قطرات اشک می ریزد انسان صفائی رااحساس می کند که آن درد دیگر در مقابل این چیزی نیست این درد انسانیت است . شاعر عرب می گوید :
و لذاکانت النفوس کباراً تعمت من مرادها الاجسام

روحها وقتی بزرگ شد وای به حال آن بدنها روح وقتی بزرگ شد و روح همه بدنها شد و درد همه را احساس کرد کارش به آنجا می کشد که مجازات می بیند برای غافل ماندن از حال بندگان همانند حضرت علی (ع) که وقتی از کوچه ای می گذرد و زنی را می بیند که مشک به دوش گرفته است به سرعت خودرا به جلو انداخته ومی گوید

خانم اجازه بدهید که شما را کمک کنم و مشک را گرفته و به خانه پیرزن می رود و به آن زن می گوید که چرا خودتان آب کشی می کنید زن می گوید شوهرم در رکاب علی علیه ابن ابیطالب کشته شد و من هستم و چند یتیم علی وقتی به خانه برگشت تا صبح نخوابید و استغفار کرد که چرا از حال آن زن غافل مانده است و صبح با مقداری آذوقه به در خانه زن می رود و یتیمها را روی زانو نشانده و نوازش می کند . خدایا تو را قسم می دهیم به حقیقت علی ابن ابیطالب که درد اسلام را در دل ما ایجاد کن احساس همدردی با خلق خدا را در ما ایجاد کن ما را از پرتو نور ولایت علی (ع) بهره مند فرما .

درد خداجوئی در انسان :
بسیاری از علمای معرفه النفس جدید همه به این مطلب اعتراف دارند که در انسان چیزهائی یافت می شود که با حسابهای مادی این دنیا قابل توجیه نیست و نشان می دهد که حساب دیگری درکار است . پیغمبر اکرم می فرماید : من عرف نفسه فقد عرف ربه هر کس خودش را بشناسد خدا را می شناسد .

قرآن کریم می فرماید : سنریهم ایاتنا فی الآفاق و فی انفسهم ما نشانه های خود را در آفاق عالم یعنی در عالم طبیعت ارائه میدهیم و در نفوس خود مردم چیزهائی که با اینکه بشری است و تعلق به همین عالم دارد ولی با ساختمان مادی انسان درست نمیشود غیر مادی است ثانیاً این چیزهایی که ملاک انسانیت انسان است

وملاک شخصیت و فضیلت انسانی انسان است به دست طبیعت ساخته نمی شود فقط و فقط به دست خود انسان ساخته میشود . انسان خودش دروازه معنویت است و از دوازده وجود خود به عالم معنایی برده است چنانچه امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا ( ع ) می فرماید : لا یعرف هنالک الا بما هیهنا : آنچه در عالم معنا هست از راه آنچه در درون انسان است شناخته می شود که این خودش یک مسئله ای است

. بعضی از عرفا تکیه شان روی درد غربت انسان ودر عدم تجانس و بیگانگی انسان با این جهان است چرا که انسان حقیقتی است که از اصل خود جدا شده و دور مانده و از دینای دیگر برای انجام رسالتی آمده است و این دورماندگی از اصل است که در او شوق و عشق و ناله واحساس غربت آفریده است از بهشت رانده شده و به عالم خاک آمده است و می خواهد بار دیگر به آن بهشت موعود خودش باز گردد . درد انسان فقط در خواست درد دوری از حق است و میل او میل بازگشت به قرب حق وجوار رب العالمین است انسان به هر مقام و کمالی برسد باز احساس می کند که به معشوق خود نرسیده است .

انسان طالب کمال مطلق :
انسان همیشه طالب آن چیزی است که ندارد وقتی همان چیز رادارا شده و دلزدگی برایش پیدا می شود و این یک امر غیر منطقی است . افلاطون می گوید : انسان هر معشوقی که دارد ابتدا با یک جذبه و عشق و وهم فراوان به سوی او میرود ولی همین که به وصال رسید عشق در آنجا دفن می شود و آغاز دلزدگی و تنفر . انسان موجودی است که نمی تواند عاشق فانی باشد نمی تواند عاشق نیستی باشد

که به زمان و مکان محدود است . انسان عاشق کمال مطلق است عاشق ذات حق است یعنی عاشق خداست همان کسی که منکر خداست عاشق خداست حتی منکرین خدا که به خدا فحش میدهند نمی دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلقند ولی راه را گم کرده اند . پیغمبران نیامده اند که عشق خدا و عبادت را به بندگان یاد دهند

چون این فطری هر انسانی است بلکه آمده اند که راههای کج وراست را نشان دهند آمده اند بگویند ای انسان توعاشق کمال مطلق هستی خیال می کنی که پول برای تو کمال مطلق است خیال میکنی مقام ، زن و . . . برای توکمال مطلق است درد انسان آن دردخودایی است که اگر پرده های اشتباه از جلو چشمش کنار رود و معشوق خود را پیدا کند به صورت همان عبادتهای عاشقانه ای در می آید که در علی (ع) سراغ داریم .

قرآن می گوید : اگر بشر خیال می کند که با رسیدن به ثروت و مقام به آسایش می رسد اشتباه کرده است قرآن نمی گوید دنبال اینهانروید می گوید اینها را باید تحصیل کرد اما اینها به بشر آسایش نمی دهد فقط یاد خداست که دلها را آرامش می دهد بسیاری از مکاتب تکیه شان روی دور ماندن انسان از اصل خوداست . بعضی مکاتب می گویند درد انسان درد خداست بعضی می گویند : درد انسان درد خلق خداست و بعضی دیگر می گویند درد انسان درد خدا و خلق خداست . در واقع انسانیت درد خداست ، درد انسان از درد خدا داشتن است .

سیر انسان کامل از نظر عرفا :
عرفا میگویند سیر انسان کامل در چهار سفر رخ میدهد :
1- سفر انسان از خود به خدا
2- سفر انسان همراه خدا درخدا ( یعنی شناخت خدا )
3- سفر انسان همراه خدا نه به تنهایی به خلق خدا
4- سفر انسان همراه باخدا در میان خلق خدا برای نجات خلق خدا

لزوم همراه بودن گرایشهای برونی ودرونی :
اگر بنا شود از جاده معتدل اسلام خارج شویم چه فرقی می کند که عبادتگزاری جامعه گریز باشیم یاجامعه گرای خدا گریز خداونددر آیه آخر سوره فتح می فرماید : صحابه و تربیت شدگان پیغمبر در مقابل دشمنان حقیقتشدید قوی و با صلابت و محکم هستند و در مقابل در میان خود یک پارچه عطوفت و مهربانی ، یگانگی و وحدت هستند این است رشد گرایشهای انسانی .

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطاه : قرآن می فرماید جامعه حکم یک گیاه را دارد که در اول ضعیف و کوچک است ولی بعد رشد می کند و رشد می کند به طوری که همه کشاورزان را به حیرت وشگفتی وا میدارد .

خداوند درجایی دیگر می فرماید : عبادت کنندگان ستایش کنندگان وروزه گیرندگان همانهایی هستند که مصلح جامعه خودهستند ودرجامعه امر به معروف ونهی از منکر می کنند . یعنی هم به ارزشهای درونی خود پرداخته و هم به ارزشهای بیرونی خود که مربوط به جامعه است پرداخته اند . در اوصاف اصحاب حضرت حجت آمده است که : در شب را همانند شب که به سراغ آنها میروی گویی سراغ یک عده راهب رفته ای ولی روز که سراغشان می روی گوئی سراغ یک عده شیر رفته ای .

قدم اول این است که به خدای خودنزدیک شویم و با نزدیک شدن به خدای خودمان است که آنوقت سایر مسئولیتهایمان و از آن جمله مسئولیتهای اجتماعی را می توانیم به خوبی انجام دهیم کوشش میکنیم که این گرایشهای یک جانبه را که همیشه اسلام دچار این درد گرایشهای یک جانبه ملت خویش بوده است کنار بگذاریم تا دین دچار این بیماری گرایش یک جانبه نشود .

ارزش عبادت را هرگز کم نگیریم در لحظات آخر که امام صادق ( ع) در حال رفتن بودند همه خویشان را جمع کردند چشمهایشان را برای آخرین بار باز کردند و یک جمله گفتند : لن تنال شفاعتنا مستخفا باصلوه شفاعت ما شامل کسی که نما ز را کوچک بشمارد نمی شود . فالموت فی حیاتکم مقهورین والحیاه فی موتکم قاهرین : زندگی آن است که بمیرید و پیروز باشد و مردن آن است که زنده باشید و محکوم دیگران حضرت علی ( ع ) نمونه از انسان است

که کمالات معنوی در حد اعلی و بسیار بالا در او رشد کرده است هنگامی که از کار مردم فارغ می شد به راز ونیاز عاشقانه و عابدانه اش می پرداخت و می گفت خدایا تو از هر انیسی برای اولیاء خودت انیس تر هستی یعنی با هیچ انیسی مانند تو انس نمی گیرم انیس من توئی وقتی با هر که غیر تو هستم تنها هستم فقط وقتی با تو هستم با کسی هستم .

کسانی که به تو اعتماد می کنند می بینند از هر کس دیگری حاضرتری برای اینکه به سراغ کسانی که به تو اعتماد می کنندمی روی خدایا تو دوستان و عاشقانت را در آن سر ضمیرشان مشاهده می کنی و از باطن ضمیرشان آگاهی اسرارشان پیش تو پیداست و دلهایشان پیش تو پرواز ( فرازی از خطبه های نهج البلاغه ).


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی تحت word دارای 133 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی تحت word

چکیده

مقدمه

فصل اول

ولایت در قرآن

مقدمه

1-1 ولایت خدا بر مخلوقات;

1-1- معنای لغوی ولایت;

1-1-2 معنای لغوی ولی

1-1-3 معنای اصطلاحی ولایت;

1-1-4 معنای اصلاحی ولیّ

1-1-5 واژه ولایت در قرآن

1-1-6 ولایت خداوند تعالی

1-1-7 ولایت تکوینی خداوند

1-1-8 ولایت تشریعی خداوند

1-1-9 تفاوت ولایت تکوینی و تشریعی خداوند

1-1-10 ولایت عام

1-1-11 ولایت خاص;

1-1-12 ولایت خاصه با واسطه و بی واسطه

1-1-13 ولایت اخصّ;

1-2 ولایت مخلوق نسبت به هم

1-2-1 ولایت بشری یا ولایت انسان ها نسبت به یکدیگر

1-2-2 ولایت خاص رسول اکرم (ص) و مؤمنینی که در حال رکوع در راه خدا انفاق می کنند

1-2-3 ولایت مؤمنین بر مؤمنین

1-2-4 ولایت اصناف خاص فقهی

1-2-5 ولایت کافران بر مؤمنین

1-2-6 ولایت ملائکه بر انسان ها

1-2-7 ولایت شیاطین نسبت به انسان

فصل دوم

ولایت و رابطه آن با امامت;

مقدمه

2-1 امامت;

2-1-1 امام در لغت;

2-1-2 معانی امام در قرآن

2-1-3 امامت نزد امامیه

2-1-4 رابطه ولی، نبی و رسول

2-1-5 فرق بین رسول و نبی و امام

2-1-6 مقام ولایت قابل وصول برای همگان است

2-1-7 امامت و تشیع

2-1-7-1 اهمیت امامت;

2-1-8 تحکیم ولایت;

2-2 وصایت و غدیرخم

2-2-1 عقیده وصایت و جانشینی حضرت علی (ع)

2-2-2 حدیث یوم الدار

2-2-3 حدیث منزلت;

2-2-4 حدیث غدیر

2-2-5 حدیث ثقلین

2-2-6 حدیث لوح

2-2-7 ولایت تشریعی و تکوینی در نبوت و امامت;

2-2-8 انواع ولایت تشریعی

2-2-8-1 تفویض تشریع احکام

2-2-8-2 زعامت سیاسی و اجتماعی

2-2-8-3 ولایت در اموال عمومی

2-2-8-4 مرجعیت در معارف و احکام اسلام

2-2-9 ولایت تکوینی

2-2-10 علی (ع) و مسئله وصایت از دید عرفانی اهل سنت;

2-2-11 واقعه غدیر خم

2-2-12- غدیریه ها

2-3 ولایت فقیه

2-3-1 ولایت فقیه از نظر شیعه

2-3-2 سخنی از مرحوم آیت اله بروجردی (ره)

2-3-3 نظر امام خمینی (ره) درباره ولایت فقیه

2-3-4 ولایت اعتباری

2-3-5 ولایت تکوینی امام معصوم از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)

2-3-6 نظر شیخ مفید (ره)

2-3-7 نظر شیخ مفید (ره) درباره اقامه حدود

2-3-8 نظر محقق کرکی (ره)

2-3-9 دیدگاه قرآن و حدیث درباره حکومت فقیه

2-3-9-1 حدیثی از اهل سنت درباره خلافت;

فصل سوم

آیات ولایت در تفاسیر شیعه وسنی

مقدمه

3-1 آیه اکمال دین و اتمام نعمت;

3-1-1 زمان و سبب نزول آیه

3-1-2 آیه ولایت;

3-1-3 زمان و سبب نزول آیه

3-1-4 آیه تبلیغ

3-1-5 زمان و سبب نزول آیه

3-1-6 اشعار صفی علیشاه در شأن آیات مذکور

3-2 ولایت در نهج البلاغه

فهرست منابع و مآخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی تحت word

1- قرآن کریم

2- قیصری، شرح فصوص الحکم، ص

3- قرشی، قاموس قرآن، 7/

4- کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب من أذی المسلمین و احتقرهم، حدیث 8

5- یثربی، عرفان نظری، ص 389

6- جوادی آملی، شمیم ولایت، ص 97

7- خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، 2/2323

8- طوسی، الغیبه، نقل از دایره المعارف اسلام، 10/136

9- نوبختی، التنبیه، ص 95 ، نقل از دایره المعارف اسلام، 10/137

10- اسدی گرمارودی، درس هایی از اصول عقاید، 2/130-129

11- اکبری، سیمای امیرالمؤمنین، ص 168

12- ناصرخسرو، دیوان اشعار، تصحیح حاج نصر الله تقوی، ص 614

13- بصائر الدرجات، 1/20 باب 10؛ بحارالانوار، 25/103-1 ، نقل از خمینی، ولایت فقیه، ص 53

14- بحارالانوار، 18/382 باب اثبات المعراج و معناه و کیفیته

 چکیده

ولایت یکی از ارکان مهم دو مذهب تشیع و تسنن می باشد و از دیدگاه‌های گوناگون قابل بررسی است. در این پایان‌نامه، مقایسه ای اجمالی صورت گرفته و آرای شیعه و اهل سنت در مورد ولایت بیان گردیده و سعی شده بدون ترجیح نظر یک مذهب بر مذهب دیگر، فقط آرای موافق و مخالف مطرح شود؛ و نیز انواع ولایت در قرآن و مفاهیم و مصادیق آن با عنایت به آیات شریفه‌ای که در ارتباط با ولایت، مورد بحث می باشند مدنظر بوده است

از جمله نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان به موارد زیر اشاره نمود

1 توجه و حساسیت فوق العاده پیروان مذهب امامیه نسبت به امر ولایت و پافشاری در اثبات حقانیت اعتقاد خویش

2 استدلال و نظم فکری اسماعیلیه برای اثبات ادعایشان در مورد جانشینی امام جعفر صادق (ع) و سلسله امامان مستور

3 عقیده شیخیه در مورد رکن رابع و وجه اختلافی که در مورد اعتقاد به وجود امام عصر (عج) با امامیه دارند

4 اصالت مهدویت در میان پیروان مذهب امامیه و اهل سنت و وجه اختلاف بین این دو مذهب درباره غیبت امام عصر (عج)

5 وجه اشتراک همه عرفای سنی و شیعه درباره ولایت علی (ع) و صلح کلی که در امر خاتم‌الاولیا دارند

6 آشنایی مختصر با نظرات محیی‌الدین ابن عربی درباره ولی، ولایت و ختم الاولیا

مقدمه

مسئله ولایت یکی از اساسی ترین و ریشه‌ای‌ترین مسائلی است که گستره آن تمامی دایره دین، از هدایت ظاهری و باطنی، عبادی و اجتماعی تا زعامت و خلافت و ; را در بر می گیرد

در باور تشیع و عرفان اسلامی ولایت همچون روحی در کالبد دین است که بدان حیات و زندگی می بخشد؛ زیرا قوام و استمرار دین، همچنین حیات دینی پیروان آن در گرو وجود کسی است که پاسدار حدود و مرزهای آن باشد و لازمه این معنا آن است که چنین شخصی، خود عالم و عارف به تمامی این حدود و قوانین آن باشد و این تنها برای کسی حاصل است که به نهایت درجه قرب به حق رسیده و صاحب مقام ولایت مطلقه الهی باشد تا بدین وسیله بتواند از مبدأ هستی، علوم و معارف دینی را اخذ نماید. چنین فردی نزد شیعه، تنها شخص امام معصوم (ع) و نزد اهل سنّت حضرت رسول اکرم (ص) و نزد عرفا، ولیّ کامل محمّدی (ص) است. کمتر کسی است که از اهمیت مسئله ولایت در دیدگاه اعتقادی شیعه، هر چند اجمالاً، مطلع نباشد، بلکه حتی به عقیده برخی، تشیع و ولایت مرادف با یکدیگرند، به گونه ای که اطلاق یکی، دیگری را در ذهن تداعی می نماید و شاید اگر بگوییم ولایت در عرفان، بخصوص در مکتب ابن عربی نیز دارای چنین اهمیتی است، گزاف نگفته ایم

همانطور که در تشیع، ولایت، باطن دین و سرّ عبادات است، در عرفان نیز ولایت، باطن و اساس جمیع کلمات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است که این، نیز همان غایت دین می‌باشد، پس نزد عرفا نیز ولایت، باطن و اصل دین است. همچنانکه در تشیع به مقتضای آیه شریفه واذ ابتی ابراهیم ;[1] ، مقام امامت رسول برتر از نبوت و رسالت اوست، در عرفان نیز مرتبه ولایت او برتر از نبوت و رسالتش می باشد

همانطور که در تشیع، امام و ولی کامل، واسطه در فیض الهی است، در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس به واسطه او بر حقایق عالم نازل می شود.[2]

و نیز همچنانکه در تشیع، وجود امام و  حجّت حق سبب تعادل نظام هستی، بلکه عامل برپایی و قوام آن می باشد و حدیث شریف «لو لا الحجته لساحت الارض باهلها»[3] به آن اشاره دارد در عرفان نیز بقای ولی کامل محمدی (ص) سبب بقای این عالم است، همچنانکه رحلت او از دار دنیا، سبب زوال آن می باشد

همانطور که ملاحظه می شود جوهره بحث ولایت در عرفان، قابل قیاس و حتی تطبیق با دیدگاه تشیع در این باره است، اگرچه احیاناً در بیان صاحب نظران شیعی و غیرشیعیِ آن در تعیین مصداق، اختلاف نظر وجود داشته باشد

طرح این گونه مسئله ولایت در عرفان، ظاهراً از حکیم ترمذی آغاز گردیده است. وی اولین کسی است که علیرغم سنّی بودنش درباره حقیقت ولایت و مراتب آن مطابق با دیدگاه شیعه، سخن رانده و آن را در جهان بینی عرفانی داخل نموده است.[4]

ابن عربی که خود از برجسته ترین عرفای متأخر است، تحت تأثیر شدید این حکیم عظیم الشأن قرار گرفت و مباحث ولایت او را شاید بتوان گفت در حدی افراطی تر از وی، طرح و گسترش داد و دامنه آن را تا عالم غیب نیز کشاند، چنانکه حقیقت ولایت مطلقه الهی را از آنِ حقیقت محمدی (ص) می داند که در نظر وی، اولین تعیّن و برترین مظهر و مجلای حق، همچنین سبب و غایت و غرض از آفرینش ماسوی است

موضوع مورد بحث در این رساله، «ولایت از دیدگاه دو مذهب تشیّع و تسنّن» می باشد و غرض از آن، به هیچ وجه، ترجیح نظر یک مذهب بر دیگری نیست، بلکه مقصود بیان نظریات این دو مذهب درباره موضوع مذکور است

بنابراین، موضوع و هدف اصلی این تحقیق بررسی ولایت در اسلام است، اعم از آراء مذهب تشیع که خود شاخه های متعدد دارد و نیز دیدگاههای اهل سنّت

بدیهی است که با در نظر گرفتن ابعاد مختلفی که ولایت در اسلام و قرآن دارد و با عنایت به اینکه تحقیق مستقلی در این موضوع صورت نگرفته و این اثر، اولین تحقیقی است که به بررسی ولایت از دیدگاه‌های مختلف، از جمله قرآن، عرفان، فرق معروف شیعه و عقاید اهل سنّت می‌پردازد، وجود کاستی ها در این اثر، چندان دور از انتظار نیست و ادامه و تکمیل آن نیاز به تحقیقات مفصل بعدی دارد که امید است از این پس، در این مسیر انجام شود

انگیزه نگارنده از انتخاب این موضوع، محوری و مهم بودن بحث ولایت در میان مسلمانان عموماً و شیعیان خصوصاً و در میان عرفا به طور اخصّ است، چرا که همیشه این سئوال ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده که آیا ولایت مورد بحث در شیعه، همان ولایت مورد نظر در عرفان است یا نه. و مطلب دیگری که برایم سئوال برانگیز بود نوع اعتقاد به مهدویت نزد اهل سنّت و تفاوت آن با مهدویت مطرح در تشیّع بود و همین عوامل مرا بر آن داشت تا این موضوع را برای تحقیق برگزینم

اثر حاضر مشتمل بر این فصول است

اولین فصل به مبحث «ولایت در قرآن» اختصاص داده شده که مشتمل بر دو بخش است، بخش اول درباره ولایت خدا بر مخلوقات و بخش دوم ولایت مخلوق نسبت به هم مورد بررسی قرار گرفته. عنوان دومین فصل این اثر «ولایت و رابطه آن با امامت» می باشد که شامل سه بخش است: بخش اول در مورد امامت، بخش دوم درباره وصایت و غدیر خم و بخش سوم به ولایت فقیه پرداخته است

فصل سوم با عنوان «آیات ولایت در تفاسیر شیعی و سنّی» که مشتمل بر دو بخش می باشد. بخش اول آیه اکمال دین، آیه ولایت، آیه تبلیغ و بخش دوم ولایت در نهج البلاغه نامیده شده است

چهارمین فصل این اثر تحت عنوان «ولایت از دیدگاه بعضی فرق معروف شیعه» و شامل پنج بخش می باشد: اسماعیلیه، شیخیه، کیسانیه، زیدیه و غلاه شیعه

فصل پنجم با عنوان «ولایت در عرفان» که مشتمل بر سه بخش است: بخش اول دیدگاه عرفا درباره ولایت، بخش دوم نظریات ابن عربی درباره ولایت و بخش سوم به بحث درباره انسان کامل پرداخته است

ششمین فصل این اثر درباره «ختم ولایت از نظر تشیع و تسنن» می‌باشد که شامل سه بخش است: بخش اول مهدی در تشیع، بخش دوم اعتقاد به مهدویت از دیدگاه اهل سنت و بخش سوم غلاه و مهدویت را مورد بررسی قرار می دهد

و در پایان، نتیجه گیری، پیشنهادها و ; به اختصار گنجانده شده است

با مروری گذرا بر موضوعات مندرج، محدوده پژوهشی خود را مشخص کردیم تا شیفتگان ولایت با زمینه فکری مناسب به کندوکاو در این مجموعه بپردازند

فصل اول

ولایت در قرآن

مقدمه

در این فصل به معنای لغوی و اصطلاحی ولیّ و ولایت پرداخته شده و سپس ولایت با توجه به آیات شریفه قرآن، تقسیم بندی شده و تحت دو عنوان کلیِ «ولایت خدا» و «ولایت مخلوق» مورد بررسی قرار گرفته است

 1-1 ولایت خدا بر مخلوقات

1-1-1 معنای لغوی ولایت

واژه ولایت به فتح واو به معنای نصرت و یاری و به کسیر واو به معنای امارت و تولیت است. ولایت مأخوذ از ولی به معنی قرب هم استعمال شده است. مطابق این معنا، ولایت دارای معنای عامی می شود که شامل هر نوع قرب و نزدیکی است. چنانکه راغب می گوید: وَلاء و توالی آن است که دو چیز چنان باشند که میانشان چیز دیگری نباشد و به طور استعاره به نزدیکی، وَلاء و توالی گویند خواه در مکان باشد یا صداقت یا نصرت یا اعتقاد.[5]

از این رو می توان گفت که معنای قرب، معنای عامی است که شامل تمامی معانی دیگر ولایت می شود و شاید نظر بعضی که قائلند وَلایت و وِلایت هر دو به یک معنی می باشند در واقع ناظر به همین معنا باشد و فقط به جهت تفاوت میان معانی فرعی آنها، یکی را فتحه و یکی را کسره داده اند. این نظر با توجه به اشتراک این دو، در معانی دیگرشان قوّت بیشتری می یابد. همچنانکه وَلایت به فتح واو را به دوست داشتن، دوست شدن، یاری دادن، دست یافتن بر چیزی و  تصرف کردن در آن، پادشاهی راندن و تسلط پیدا کردن؛ و ولایت به کسر واو را به والی شدن، قدرت، سلطان و پادشاهی نیز معنا کرده اند.[6]

1-1-2 معنای لغوی ولی

ولی به معنای سرپرست و اداره کننده امر و نیز به معنی دوست و یاری کننده می آید. ولی از وَلْیْ است به معنی نزدیکی بدون فاصله و او کسی است که به تدبیر امور از دیگری احق و سزاوار است. به رئیس قوم والی گویند که به تدبیر و امر و نهی امور، نزدیک و مباشر است.[7]

1-1-3 معنای اصطلاحی ولایت

ولایت در اصطلاح به معنای قیام عبد به حق است. یعنی اخلاق او به اخلاق الهی و اوصاف او به اوصاف الهی مبدل گردد و این امر وقتی محقّق می شود که حضرت حق، متولّی امور او گردد تا آنکه او را به غایت قرب و تمکین برساند. چنانکه در حدیث قدسی است

هنگامی که خدا، در شب اسراء پیامبر را به میهمانی پذیرفت، پیامبر از خدا سئوال کرد: پروردگارا! منزلت مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا در جواب فرمود: ای محمد! آن کس که ولیّ‌ای از اولیای مرا اهانت نماید، آشکارا با من به ستیز برخاسته است و من برای نصرت اولیای خود از هر چیزی سریع‌تر و شتابان‌ترم. هیچ بنده‌ای از بندگانم با وسیله ای محبوب تر از انجام فرایض به من تقرّب نمی جوید. اگر او محبوب من و من محبّ او شدم، همه مجاری ادراکی و تحریکی او را به عهده می گیرم، بنابراین اگر او می فهمد با نور علمی من می‌فهمد.[8]

به طور کلی ولایت در اصطلاح عبارت است از قرب و نزدیکی به خداوند.[9]

1-1-4 معنای اصلاحی ولیّ

ولیّ در اصطلاح، کسی است که حق تبارک و تعالی به موجب آیه و هو یتولّی الصّالحین[10] متولّی امور او گردیده است و وی را از عصیان و خذلان که نتیجه ارتکاب به معاصی است حفظ می کند و او را به مرتبه کمال رجال می‌رساند. یعنی مرتبه رجال لاتلهیهم تجاره ولابیع عن ذکر الله[11] و رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه[12].

قشیری در رساله خود درباره ولی دو احتمال می دهد: ولی بر وزن فعیل است که یا به معنای فاعلی آن است و بدین معنا بر کسی اطلاق می شود که همواره در طاعت الهی می باشد بدون آنکه از او معصیتی سربزند و یا به معنای مفعولی آن می باشد که در این صورت به معنای کسی است که حق تعالی همواره حفظ و حراست او را از ارتکاب به معاصی به عهده گرفته است. همانطور که آیه شریفه و هو یتولی الصالحین به آن اشاره دارد

ابن عربی در تعریف اولیاء چنین می گوید: همانا اولیاء کسانی اند که حضرت حق جل جلاله نصرت و یاری آنها را در مقام مجاهده با دشمنان چهارگانه یعنی هوی، نفس، دنیا و شیطان به عهده گرفته است.[13]

 1-1-5 واژه ولایت در قرآن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله طراحی شهرک کوی دانشگاه تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله طراحی شهرک کوی دانشگاه تحت word دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله طراحی شهرک کوی دانشگاه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله طراحی شهرک کوی دانشگاه تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله طراحی شهرک کوی دانشگاه تحت word :

طراحی شهرک کوی دانشگاه

اینجانب صادق افشارکاوه دانشجوی رشته عمران دردانشگاه آزاداسلامی واحدکاشمرقصددارم دررابطه باپروژه درس طراحی معماری که توسط استادمحترم جناب آقای مهندس شجاعی تعیین گردیده وبااستعانت ازخداوندمتعال سایت شهرک کوی دانشگاه راطراحی وازآن فضایی مسکونی ؛ تفریحی وعلمی بسازم . هدف اینجانب ازاین کاراینست که باتوجه به کمبودفضاهای مسکونی مناسب برای دانشجویان واستادان ومسئولین دانشگاه این پروژه راطراحی نمایم .

بررسی کلی سایت :
این سایت همانطورکه درنقشه اشاره شددرشهرستان کاشمر- بلوارسیدمرتضی – بالاتراززمین های دانشگاه واقع است وتشکیل شده ازیک فضای تقریباً وسیع وکم ارتفاع نسبت به سطح که درآن آبی جریان داشته است .

موقعیت کلی شهرستان کاشمر:
کاشمردرجنوب غربی استان خراسان واقع شده است که طبق نقشه همسایگانش عبارتنداز:
ازشرق باتربت حیدریه – ازغرب بابردسکن – ازجنوب باگنابادوازشمال بانیشابورمی باشد. جمعیت این شهرطی سرشماری سال 1357 برابر 186765 نفربوده است که نسبت به 10 سال گذشته 4/1 % افزایش جمعیت داشته و109606 نفرجمعیت روستایی داردکه جمعیت روستایی آن در3 بخش مرکزی ؛ خلیل آبادوکوهسرخ و112 روستاپراکنده شده اند.
قابل ذکراست تعدادچاه عمیق ونیمه عمیق شهرستان 419 وقنوات آن 210 موردودارای 6 رودخانه فصلی می باشد.

موقعیت طبیعی کاشمر:
کوههای جنوب ازکویرنک تاشمال دشت لوت درسطحی نسبتاً وسیع گسترده شده اند. ناهمواری های جنوب خراسان ازدشتهاوکوهستانهای موازی تشکیل شده اندوبسیاری ازشهرهای جنوبی استان درداخل این دشتهاشکل گرفته اند. ازویژگی های مهم کوههای جنوبی می توان به امتدادشمالی – جنوبی کوهها ونیزوجودگسل هااشاره کرد. زلزله های متناوب جنوبی خراسان براثرفعالیت این گسل هااتفاق می افتند.

درحال حاضرفرسایش آبی وبادی دراین مجموعه اهمیت ویژه ای دارد. وضعیت حاصلخیزی درجنوب استان بایکدیگرتفاوت زیادی دارد. درمناطق جنوبی استان خاک هاغالباً شوروبهره برداری ازآنهابایدباشیوه های علمی وتحت مدیریت صحیح صورت گیردتاازتخریب بیشترخاک جلوگیری شود. دربخش جنوبی استان بارندگی کم ودمازیادمی باشد؛ این امرموجب فقرپوشش گیاهی وبروزمشکلاتی درفعالیتهای کشاورزی ودامپروری شده است .
بطورکلی وجوداین شرایط دراستان سبب می شوددربخش های جنوبی محصولاتی مانندزرشک وزعفران بدست آید.

بادهای محلی شهرستان کاشمر:
بادبه عنوان یک مهم فرسایشی درنواحی بیابانی خشک ونیمه خشک ماسه هارابرروی هم انباشته وتپه هایی رابوجودمی آورد. باتوجه به هزینه زیادتولیدبرق می توان ازانرژی بادبرق ارزان تهیه کرد.ساکنان جنوب خراسان ازجمله کاشمربابادهای 120 روزه آشنایی دارند. بادی که باشدت وسرعت زیادبه مدت 4 ماه ازنیمه خردادتانیمه مهرجنوب خراسان رادربرمی گیرد. بااستفاده ازاین بادواحداث توربین های بادی دراین مناطق می توان به میزان قابل توجهی انرژی برق تولیدکرد

.
تاریخچه وعلل پیدایش شهرستان کاشمر:
به نظرمی رسدکه درمیان شهرهای استان خراسان ؛ این ترشیزاست که بیش ازهرشهردیگری دچارتنوع شده است . درمتون بازمانده ازصاحبان تواریخ ومسالک وممالک تقریباً هرکسی آنرابه نامی ازبسیارنامهایش کشمر- کشمیر- ترشیز- طرشیز- سلطان آبادوسلطانیه .

آثاردیدنی شهرستان کاشمر:
مقبره یابرج علی آباد- مناره فیروزآباد- مسجدجامع کاشمر- باغ فرار- سیدمرتضی – سیدحمزه – مقبره مدرس

دین مردم شهرستان کاشمر:
مردم کاشمرهمگی شیعه جعفری ومسلمان هستندوبراعتقاداتشان مصمم وپایبندبه اصول وقوانین مذهب شیعه تاجایی که مقبره سیدمرتضی رابرای خودعبادت گاهی قرارداده ونزورات خودراآنجاآورده وادای نذرمی کنند.مثلاً درروزهای تعطیل یاروزهایی که مناسبتی داشته باشندمی توان به وضوح مشاهده کردکه جمعیت کثیری ازمردم کاشمربه آنجاآمده ودیگ زده اندوغذای نذری خودرابین مردم تقسیم می کنندوبرآوردن حاجتشان راشکرمی کنند.

همچنین به برگزاری نمازهای یومیه درمحافل عمومی مانندمساجد- برگزاری مراسم روزجمعه وغیره رابه معرض نمایش می گذارند.

بافت زمین :
بافت زمین های منطقه سیدمرتضی وهمینطورسایت موردنظرطبق مطالعات انجام گرفته تشکیل شده است ازخاک وشن وسنگ ریزه که اغلب این سنگ ریزه ها به علت جریان آب وعبورازراهی تقریباً طولانی می باشدوخاک نسبتاً سست دارد. متاسفانه شهرستان کاشمردرنزدیکیه گسل های فعال قراردارد.

ارزیابی منطقه :
ارزیابی اینجانب ازسایت موردنظرباتوجه به مکان نسبتاً وسیع که درنظرگرفته شده مکانهاوفضای متعددی رامی توان طراحی واجراکردازجمله فضای سبز- سلف – مسجد- پارکینگ – کتابخانه – مکان های تفریحی وسرگرمی وخدمات دیگردراین فضاطراحی نمود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله حکومت و زنان سرپرست خانوار تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله حکومت و زنان سرپرست خانوار تحت word دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حکومت و زنان سرپرست خانوار تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حکومت و زنان سرپرست خانوار تحت word

چکیده  
1- مقدمه  
2- تعریف مفاهیم کلیدی  
1-2) تعریف خانواده و خانوار  
2-2) مفهوم سرپرست خانوار  
3-2) تعریف زنان سرپرست خانوار  
3- انواع زنان سرپرست خانوار  
4) آمار زنان سرپرست خانوار  
1-4) بررسی آماری در سایر کشورها  
2-4) بررسی آماری در ایران  
1-2-4) جمعیت و سن  
2-2-4) تحصیلات و تأهل  
3-2-4) نرخ اشتغال  
4-2-4) منبع درآمدی  
5-2-4) نوع شغل  
6-2-4) ساعات کار و هزینه خانوار  
5) تئوری‌ها و مبانی نظری  
1-5) نظریات اسلام  
2-5)نظریه‌های روانشناسی  
3-5) نظریات جامعه‌شناسی  
1-3-5) نظریه زنانه شدن فقر  
3-3-5) نظریه طبقاتی و ناتوانی دولت‌ها  
4-4-5) نظریه کنش  
6) انواع مشکلات زنان سرپرست خانواده  
1-6) مشکلات روحی- روانی  
2-6) مشکلات خانوادگی  
3-6) مشکلات اجتماعی  
4-6) مشکلات اقتصادی  
7) عملکرد جمهوری اسلامی  
1-7) قانونگذاری  
2-7) اجرایی  
8) راهبردها و راهکارها  
1-8) رویکرد پیشگیری  
2-1-8) کاهش نرخ جرایم در میان مردان سرپرست خانوار  
3-1-8) گسترش پوشش بیمه بین روستائیان و عشایر  
4-1-8) تلاش جهت اعاده حقوق مالی زوجه در زمان فوت یا طلاق از همسر  
2-8) رویکرد حمایتی  
1-2-8) حمایت‌های قانونی  
2-2-8) حمایت‌های اقتصادی  
3-2-8) حمایت‌های فرهنگی و اجتماعی  
3-8) رویکرد توان افزایی و توانمند‌سازی  
فهرست منابع  
پی نوشتها:  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حکومت و زنان سرپرست خانوار تحت word

* قرآن کریم

* الیاس پور، مریم: «بررسی سیاست‌های اجتماعی ـ حقوقی پیرامون حقوق زنان مطلقه سرپرست خانوار»، پایان‌نامه مقطع کارشناسی رشته خدمات اجتماعی، استاد راهنما تقی‌دوست قرین، 1381

* باقری، عطاران: «کودکان محروم از پدر»، تهران، انتشارات تربیت، 1372

* بهنام، جمشید: «ساختارهای خانواده و خویشاوندی در ایران»، تهران، انتشارات خوارزمی، 1350

* الحداد، کفاح: «زنان سرپرست»، مجله الطاهره، مؤسسه الفکر الاسلامی، شماره 145، 3003

* خسروی، زهره: «بررسی آسیب‌‌های روانی ـ اجتماعی زنان سرپرست خانوار»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، ش39، 1380

* خسروی، زهره: «بررسی مشکلات عاطفی، روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانواده»، مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری، 1378

* داوودی، سعید: «زنان و 3 پرسش اساسی»، تهران، نشر نسل جوان، 1382

* شادی‌طلب، ژاله: «فقر زنان سرپرست خانوار»، پژوهش زنان، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان، دانشگاه تهران، بهار 1383

* شادی‌طلب، ژاله؛ امیری، سودابه: «زنان و مسائل جنسیتی در برنامه‌ چهارم توسعه»، پروژه مشترک سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران، 1381

* صادقی، حسین: «بررسی مسایل اقتصادی زنان سرپرست خانوار»، مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری، 1375

* طباطبایی، محمدحسین: «تفسیرالمیزان»، سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج اوّل و دوّم، مطبوعاتی دارالعلم، قم، 1374

*عباس‌زاده، افسانه: «بررسی سیاست‌های اجتماعی ـ حقوقی پیرامون حقوق زنان بیوه سرپرست خانوار»، پایان نامه مقطع کارشناسی رشته خدمات اجتماعی، استاد راهنما تقی دوست قرین، 1379

* عباسپور، زهرا: «وضعیت روانی‌ـ اجتماعی همسران شهیدانی که ازدواج مجدد کرده‌اند»، پایان‌نامه مقطع کارشناسی‌ارشد، دانشگاه شاهد، 1370

* غفاری، مریم: «چند نقشه بودن زنان سرپرست خانوار، فرصت‌ها و چالش‌ها»، فصلنامه پژوهش زنان، ش 5، بهار 1382

* فروزان، ستاره؛ بیگلریان، اکبر: «زنان سرپرست خانوار، فرصت‌ها و چالش‌ها»، فصلنامه پژوهش زنان، ش 5، بهار 1382

* کلینی، محمدبن‌یعقوب: «اصول کافی» ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران نشر فرهنگ اهل بیت (ع)، بی‌تا

* مجلس، محمد باقر: «بحارالانوار»، ج103و 104، بیروت: موسسه الوفاء، 1983م

* محمدی، زهرا: «زنان سرپرست خانوار»، انتشارات روابط عمومی شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان،1385

* مدنی، سعید: «طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانوار»، دفتر بررسی‌های اقتصادی ـ فرهنگی، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، شهریور1381

* مرکز آمار ایران: «آمارگیری از اشتغال و بیکاری خانوار»، سال‌های 83-1376

* مطیع، ناهید و همکاران: «فرصت‌های کودکان در خانواده‌های زن سرپرست»، یونیسف، مجله زنان، ش 53 و 54 ، 1378

* ــــــــ: کارنامه سازمان بهزیستی کشور در سال (81-1379)

چکیده

امروزه پدیده خانوارهای «زن سرپرست» به دلایل مختلف در تمام دنیا رو به فزونی است اغلب این خانوارها دارای مشکلات عدیده‌ای هستند، به گونه‌ای که اخیراً فزونی زنان سرپرست خانوار به صورت معضلی اجتماعی مطرح می‌شود. این گروه از زنان اغلب با عوامل آسیب‌زایی همچون تبعیضات فرهنگی، ضعف دسترسی به فرصت‌های شغلی، بی‌سوادی یا کم‌سوادی، نداشتن درآمد مستمر و مشکلات روحی و روانی مواجه می‌باشند که در صورت فقدان حمایت‌های همه جانبه هزینه‌های آسیب‌زایی را به جامعه تحمیل خواهند نمود. لذا نقش نهادهای دولتی درنظام اسلامی در ساماندهی این گروه حائز اهمیت می‌باشد


1- مقدمه

زنان سرپرست خانوار از جمله گروه‌های آسیب‌پذیر اجتماعی هستند که با مشکلات و موانع زیادی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش مواجهند. با لحاظ مشکلات و مسائل شهرنشینی در شهرهای بزرگ و عدم توجه به رفع معضلات خانوارهای زن سرپرست این گروه می‌توانند آسیب‌های جبران ناپذیری را بر جامعه وارد سازند. بدین لحاظ توجه دقیق به مسایل و مشکلات آنها و ارائه راهکارهای درست و اصولی به منظور حمایت از این قشر از جمله وظایف نهادها و سازمان‌های خدمات اجتماعی هر کشور است. امروزه مشکلات این گروه از زنان به حدی است که ضرورتاً نهاد و سازمان حقوقی خاصی باید حمایت و صیانت از آنان را بر عهده بگیرد

از آن‌جا که تعداد زنان سرپرست خانوار به جهت افزایش نرخ طلاق، افزایش نرخ جرایم اجتماعی، افزایش تعداد زندانیان، اعتیاد یا مهاجرت سرپرست خانوار روندی صعودی دارد، لازم است تدابیری اتخاذ شود تا مشکلات آنها موجب اخلال در نظم و ثبات اجتماعی و تکمیل زنجیره آسیب‌های اجتماعی نگردد

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی- اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر موازین دین مبین اسلام، اصول10،20، 21 و 29 قانون اساسی بر تأمین نیازهای افراد بی‌سرپرست و زنان سرپرست خانوار به عنوان اقشار آسیب‌پذیر جامعه تاکید نموده است. قانونگذار نظام اسلامی با توجه به اصل حفظ نهاد خانواده، اصل برقراری عدالت اجتماعی، اصل پیشگیری از مفاسد اجتماعی، اصل رعایت حقوق شهروندی موظف بوده است تا این گروه را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد. از جانب دیگر مطابق با آموزه‌های مذهب تشیع، حاکمان حکومت اسلامی ملزم به بذل توجه ویژه در امور اقتصادی و اجتماعی افرادی هستند که از عهده مخارج خود برنیامده و مشکلات بسیاری را متحمل می‌شوند. امام صادق (ع) می‌فرماید: پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمودند: من از هر مؤمنی به خود سزاوارترم و اولویت‌ دارم و پس از من این سزاواری را علی (ع) دارد. به حضرت عرض شد: معنی این سخن چیست؟ فرمود: فرمایش پیغمبر اسلام است که هر که بمیرد و از خود بدهی یا بازماندگان بی‌‌سرپرست بجا گذارد، بر عهده من است (که دینش را ادا کنم و از بازماندگانش سرپرستی نمایم) و هر که بمیرد و مال از خود بجا گذارد، از آن ورثه است، پس هرگاه هر فردی مالی نداشته باشد، برخود ولایت ندارد و چون مخارج عیال خود را نپردازد، بر آنها حق امر و نهی ندارد و پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امامان بعد از ایشان ملزم هستند (که مخارج آنها را بپردازند) از این رو ایشان نسبت به خود مردم اولویت دارند و تنها چیزی که موجب شد عموم یهود به دین اسلام روی‌آوردند همین سخن رسول خدا (ص) بود، زیرا ایشان نسبت به خود و عیالات خود آسوده خاطر شدند. (زیرا دانستند که اگر بی‌سرپرست باشند و خانواده آنها پس از مرگشان، مخارج و سرپرستی نداشته باشند، نگهداری و کفالت آنها بر عهده رسول خدا (ص) و پس از آن حضرت به عهده جانشین اوست) (اصول کافی، ص264) بر این مبنا در دوران غیبت فرزند رسول خدا (ص) نیز این مسئولیت بر عهده مسئولین حکومت اسلامی بوده و توجه ویژه ایشان را می‌طلبد


2- تعریف مفاهیم کلیدی

1-2) تعریف خانواده و خانوار

خانواده1 در تعریف جامعه‌شناختی آن شامل دو یا بیش از دو شخص است که با یکدیگر زندگی می‌کنند و با پیوند خونی، نکاحی یا فرزند خواندگی2 به یکدیگر مرتبط‌اند. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده‌اند که کارکرد اصلی خانواده تولید مثل و تربیت فرزندان است و این امر جز از طریـق پیوند نکاحی یا زناشویی مرد و زن امـکان‌پذیر نیست و آنچه را که خـارج از این مقوله قرار گیرد، خانواده ناکامل می‌خوانند که بیشتر به مفـهوم خـانوار3 نزدیک است تا خانواده به معنای یک واحد زیستی

مفهوم خانوار در واقع مبتنی بر یک تعریف کلی و عملیاتی از گرد هم آمدن اشخاص با نسبت‌ها و روابط متفاوت در زیر یک سقف واحد است و از این‌رو، به ویژه در تعریف آماری، اغلب از اصطلاح خانوار به جای خانواده استفاده می‌شود. در یک جمله، خانوار از چند نفر تشکیل می‌شود که با هم در یک اقامتگاه زندگی می‌کنند، با یکدیگر هم خرج هستند و معمولاً با هم غذا می‌خورند. به این ترتیب، فردی هم که به تنهایی زندگی می‌کند، خانوار محسوب می‌شود (بهنام،1350: ص 13)

2-2) مفهوم سرپرست خانوار

منظور از سرپرست خانوار یکی از اعضای خانوار است که در خانوار به این عنوان شناخته می‌شود. در صورتی که اعضای خانوار قادر به تعیین سرپرست نباشند؛ مسن‌ترین عضو خانوار به عنوان سرپرست خانوار تلقی می‌شود. در خانوارهای یک نفره، همان شخص، سرپرست خانوار است. (همان). این تعریف در مرکز آمار ایران هم استفاده می‌شود که موجب کم‌شماری خانواده‌های زن سرپرست شده است

3-2) تعریف زنان سرپرست خانوار

در جوامع مختلف، بسته به الگوهای فرهنگی خاص جامعه، با توجه به نقش‌های مختلف زنان در خانواده، تعاریف متفاوتی برای زنان سرپرست خانوار وجود دارد. به همین جهت تعریف واژه زنان سرپرست خانوار تا حدودی دشوار است، زیرا در برخی از خانواده‌ها علیرغم حضور مرد بزرگسال در خانواده، زنان نان‌آور خانواده هستند و عملاً خانواده توسط آنان سرپرستی می‌شود. در مجموع حدود 77 تعریف متفاوت از واژه سرپرست خانوار وجود دارد

از نظر جامعه‌شناسان واژه سرپرست خانواده4 یک اصطلاح توصیفی است و سرپرست خانواده به کسی اطلاق می‌شود که قدرت قابل ملاحظه‌ای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد و معمولاً مسن‌ترین فرد خانواده است و مسئولیت‌های اقتصادی خانواده به عهده وی می‌باشد. این تعریف تا سال‌های اخیر در کشورهای اروپای غربی رایج بود (cf. Mc Gowan, 1990)

در تعریف دیگری، زنان سرپرست خانواده، زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانواده را به عهده دارند(cf. Buvinic, Youssef & Lm, 1978)

بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهده‌دار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند (سازمان بهزیستی، 80-1379)

3- انواع زنان سرپرست خانوار

در یک دسته‌بندی، زنان سرپرست خانوار به چند گروه عمده تقسیم می‌شوند

گروه اوّل: خانوارهایی که در آن، مرد به طور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق، بیوه شده‌اند یا دخترانی که ازدواج نکرده و تنها زندگی می‌کنند و سرپرستی خانواده را عهده‌دار می‌شوند

گروه دوّم: خانوارهایی که مرد به طور موقت و به دلیل مهاجرت، مفقودالاثر بودن، متواری یا زندانی بودن، نکاح منقطع، سربازی و;. غایب می‌باشد و زن مجبور به تهیه معاش زندگی خود یا فرزندانش می‌باشد

گروه سوّم: خانوارهایی که مرد در آنها حضور دارد، امّا به دلیل بیکاری، از کار افتادگی، و;. نقشی در امرار معاش ندارد و زن عملاً مسئولیت زندگی خود و فرزندانش را عهده‌دار می‌شود

دسته‌بندی دیگری از زنان سرپرست خانوار آنها را به دو دسته تقسیم‌ می‌کند

1- زنان خود سرپرست که تحت عنوان خانوارهای تک نفره در سرشماری‌ها محسوب می‌شوند این گروه شامل دخترانی هستند که ازدواج نکرده یا مطلقه‌اند و مستقل زندگی می‌کنند که عمدتاً شاغل‌اند یا در اثر فوت والدین از مستمری آنها استفاده می‌کنند. البته تعدادی از دختران و زنان هستند که از نظر اقتصادی مخارج خود را تأمین می‌کنند، ولی چون نزد والدین یا اقوام خود زندگی می‌کنند، در آن خانوار به عنوان سرپرست به حساب نمی‌آیند

آمار این گروه از زنان (خودسرپرست)، به دلیل افزایش امید به زندگی زنان نسبت به مردان، جدایی‌های غیرقانونی و روند فزاینده طلاق در جامعه، نسبتاً بالاست و همچنین رو به افزایش می‌باشد

2- زنان سرپرست خانوار که معمولاً سرپرستی فرزندان خود را برعهده دارند و گاهی نیز از والدین سالخورده یا سایر اعضای خانواده سرپرستی می‌کنند

هر چند در تعریف مرکز آمار ایران در واژه «سرپرست خانوار»، «جنسیت» مشخص نیست، امّا عواملی چند باعث می‌شود که مردان، سرپرست خانوار شمرده شوند. به‌عبارت دیگر علی‌رغم نامشخص بودن جنسیت در این تعریف، در تصور عموم مردم، مرد، سرپرست خانواده است؛ هر چند در خانواده‌هایی که به علل گوناگونی نظیر بیماری یا زندانی بودن، اعتیاد، بیکاری و مهاجرت، مرد در خانه حضور فعالی ندارد، این تصور مانع می‌شود تا سرپرست واقعی خانواده معرفی شود. در حالی که در چنین خانواده‌هایی، زنان نان‌آور خانواده هستند، ولی در آمارهای رسمی این تعداد لحاظ نمی‌شوند

براساس تعریف دیگری خانواده‌ها به دو گروه بزرگ تقسیم می‌شوند

1- خانوارهایی که سرپرستی آنان با هنجارها و ارزش‌های مرسوم در جامعه تعیین می‌شود. مانند زنان بیوه، مطلقه، هرگز ازدواج نکرده یا رها شده

2- خانوارهایی که سرپرستی آنها با نشانه‌های واقعی یعنی مدیریت روزانه‌ خانه تعیین می‌شود. معمولاً یک مرد غیرفعال وجود دارد که به ظاهر رئیس خانواده است، امّا به دلایل متفاوت قادر به اداره مالی و عاطفی خانواده نیست (cf. chat, 1989)

در واقع از میان خانوارهای ذیل، درصد قابل توجهی از آن‌ها به وسیله زنان اداره می‌شوند، در صورتی که در سرشماری، زنان مدیر خانوارهای ذیل به حساب نمی‌آیند

– در خانوارهایی که مردان سرپرست خانوار، بیکار هستند

– در خانوارهایی که سرپرست مرد به طور موقت در خانواده حضور ندارد (زندانی، متواری و;)

– در خانوارهایی که مردان سرپرست خانوار، سالمند یا از کار افتاده هستند

– در خانوارهای مهاجر افغانی (که سرپرست مرد در آنها حضور دائم ندارد)

همچنین زنان خودسرپرست که به دلایل مختلف نظیر جدایی و طلاق به خانه‌پدری بازگشته‌اند و دخترانی که در خانه‌پدری سکونت دارند، ولی ازدواج نکرده‌اند (شاغل هستند) نیز در سرشماری‌های رسمی انجام شده محاسبه نمی‌شوند (فروزان، بیگلریان، 1382: ص 38)

4) آمار زنان سرپرست خانوار

1-4) بررسی آماری در سایر کشورها

به طور کلی 37 درصد از خانوارهای جهان را زنان سرپرستی می‌کنند. (مطیع، 1378: ص3) و بالغ بر 70 درصد از خانوارهای تک نفره یا به عبارتی خودسرپرست در جهان، توسط زنان و 30 درصد توسط مردان اداره می‌شود (الحداد، 2003: ص9)

با توجه به آمار ثبت شده از منابع رسمی، زنان سرپرست خانوار در دنیا 42/9 درصد کل خانوارها را تشکیل می‌دهند. در اروپا و آمریکا 20-15 درصد، آفریقا و جنوب آسیا 30 درصد، یمن 22 درصد، لبنان 12 درصد و سودان 66 درصد از خانوارها توسط زنان سرپرستی می‌شوند. (همان). زنان در مصر 49 درصد جمعیت را تشکیـل می‌دهـند و 20 درصـد از خانـوارهـای مصـری توسـط زنان سرپرستی می‌شوند ( P.200، 2003، albayan )

مطالعات بهداشتی و جمعیت‌شناختی سازمان ملل حاکی از آن است که آمریکای لاتین و برخی از کشورهای واقع در منطقه‌ صحرای آفریقا شاهد کمترین تفاوت‌ها در زمینه تعیین جنسیت سرپرست خانواده براساس اندازه خانواده هستند (به طور میانگین سرپرستی خانواده پنج نفره با مردان و چهار نفره با زنان). براساس مطالعات، این تفاوت‌ها در برخی کشورهای شمال آفریقا و آسیای غربی مشهودتر است (به طور میانگین سرپرستی خانواده شش نفره با مردان و چهار نفره با زنان). همچنین بررسی‌های انجام شده در سه کشور از چهار کشور واقع در آسیای غربی و شمال آفریقا نشان می‌دهد که بالغ بر 80 درصد زنان سرپرست خانواده، جدا از همسر خود زندگی می‌کنند، طلاق گرفته یا بیوه‌اند

بر اساس تحقیقات بین‌المللی 60درصد زنان در جهان نان‌آور خانه‌اند و مطالعات آماری اخیر در دنیا نشانگر افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار است

در اروپای غربی نیز درصد خانواده‌های زن سرپرست به کل خانواده‌ها 31 درصد است که 18 تا 25 درصد از خانواده‌های فقیر زن سرپرست هستند. این درصد در ایرلند 40 و در کانادا 50 درصد است. در کشورهای در حال توسعه هم بین 20 تا 50 درصد کل خانواده‌ها به وسیله زنان اداره می‌شود

2-4) بررسی آماری در ایران

1-2-4) جمعیت و سن

با تعریف مرکز آمار ایران و براساس سرشماری سال 1375 در ایران، 24/9 درصد خانوارها، دارای سرپرست زن بوده‌اند که معادل یک میلیون و سی و هفت هزار خانوار می‌باشد. در حالی که این تعداد در سال 1355، برابر با 800 هزار خانوار بوده است. از نظر جمعیتی، نسبت جمعیت تحت سرپرستی زنان 2/5 درصد بوده است که از نظر سن متوسط سنی زنان سرپرست خانوار شهری 5/54 و روستایی 1/54 سال است

2-2-4) تحصیلات و تأهل

در میان زنان سرپرست خانوار شـهری 6/43 درصد باسوادند که این نسبت در نقاط روسـتایی 8/16 درصد است. از نظر وضعیت زناشویی 9/18 درصد زنان سرپرست خانوار شهری دارای همسر هستند که این نسبت در نقاط روستایی 2/26 درصد بوده است. نسبت افراد بی‌‌همسر بر اثر طلاق و فوت در بین زنان سرپرست خانوار به ترتیب در نقاط شهری 1/5 و 4/71 درصد بوده است و این میزان در میان زنان روستایی به ترتیب 3/2 و 9/68 درصد بوده است

3-2-4) نرخ اشتغال

میزان اشتغال در جمعیت فعال از نظر اقتصادی برای زنان سرپرست خانوار شهری و روستایی به ترتیب 0/96 و 4/97 درصد اسـت. مقایـسه نـرخ اشتغـال به کار در میان زنان سرپرست خانوار با کل زنان کشور (1/8 درصد شهری و7/10 درصد روستایی) نشان‌دهنده بالاتر بودن نرخ اشتغال زنان سرپرست خانوار نسبت به کل زنان است که می‌تواند به دلیل شرایط زندگی آنان و ضرورت پاسخگویی به نیازهای اعضای خانوار باشد

4-2-4) منبع درآمدی

در جامعه شهری 4/31 درصد و در جامعه روستایی 2/44 درصد زنان سرپرست خانوار دارای منابع درآمدی مستقل هستند و سایر زنان به طور عمده از طریق کمک سایر اعضای خانوار یا کمک‌های اتفاقی، امور اقتصادی خانوار را هدایت می‌کنند. به عبارت دیگر بیش از 60 درصد خانوارهای دارای سرپرست زن به درآمدهای شغلی خود یا سایر اعضای خانوار متکی نیستند و از سایر منابع، معیشت خانوار را تأمین می‌کنند

5-2-4) نوع شغل

از لحاظ نوع اشتغال زنان سرپرست خانوار در نقاط شهری، بیشترین نسبت شاغلان در گروه شغلی و تخصصی، تکنسین‌ و دستیار (6/28 درصد) است. پس از آن، گروه شغلی مربوط به صنعت‌گران و کارکنـان مربوطـه (1/18 درصد)، سپس گروه شغلی مشاغل خدماتی و فروشندگان (7/12 درصد) و در آخر کارگران ساده (3/12 درصد) بیشترین مشاغل آنان را تشکیـل مـی‌دهنـد. 5/48 درصد زنان روستایی سرپرست خانوار جزء کارکنان ماهر گروه کشاورزی هستند و 5/18 درصد از آنان جزء گروه صنعت‌گران و کارکنان مشاغل می‌باشند. از مجموع زنان شاغل سرپرست خانوار در نقاط شهری، به دلیل ثبات نسبی و وجود برخی مقررات حمایتی، 1/50 درصد زنان در بخش عمومی و 5/46 درصد در بخش خصوصی اشتغال دارند، در حالی که تنها 1/16 درصد زنان روستایی سرپرست خانوار در بخش دولتی فعال هستند و 3/81 درصد آنان در بخش خصوصی و در مشاغل کشاورزی، صنایع دستی و نظایر آن فعالیت می‌کنند

6-2-4) ساعات کار و هزینه خانوار

در مورد ساعات کار هفتگی سرپرست شاغل در شغل اصلی 9/55 درصد از خانـوارهای دارای سرپرسـت زن در نـقاط شهری و 1/63 درصد در نـقاط روستایی، کـمتر از 42 ساعت در هفته کار می‌کنند که در مقایـسه‌ با مردان در نـقاط شـهری (2/25 درصد) و نقاط روستایی (33 درصد) می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که دستیابی به شغل مناسب، کمتر در اختیار زنان سرپرست خانوار است و ایشان بیشتر در مشاغل پاره‌وقت که مشکل عدم ثبات شغلی یا کمی درآمد دارند، مشغول به کار می‌باشند. 7/20 درصد زنان سرپرست در نقاط شهری و 3/15 درصد در نقاط روستایی، کار خود را در سن 30 سالگی یا بیشتر شروع کرده‌اند که اغلب امکان استخدام و استفاده از مزایای اداری را ندارند

5) تئوری‌ها و مبانی نظری

1-5) نظریات اسلام

در دیدگاه اسلام، زن و شوهر در همه امور خانوادگی و روابط بین خویش، از حقوق همسان و برابری برخوردارند، جز اینکه مرد در مدیریت و سرپرستی خانواده و سر و سامان بخشیدن به امر همسر خویش، دارای تکلیفی افزون‌تر است. مرد به سبب پرداخت مهریه، تحمل هزینه زندگی، دفاع از خانواده و مسئولیت زندگی مشترک، از حق سرپرستی بهره‌مند است. البته این سرپرستی نشانه تقرب بیشتر مرد نزد خداوند نیست، زیرا زن و مرد از ریشه واحدی آفریده شده‌اند و هر یک می‌توانند با تقوا و ایمان به خداوند نزدیک شوند. قرآن کریم دلایل سرپرستی مردان را این‌گونه بیان می‌دارد

«الرجالُ قوامون علی النساء» ترجمه آیه چنین است: «مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است، به‌واسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آن که مردان از مال خود باید به زن نفقه دهند، پس زنان شایسته و مطیع در غیبت مردان حافظ حقوق شوهران می‌باشند و آنچه را که خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند و;»

مسئله سرپرستی و مدیریت، مسئله‌ای اساسی و مهم در جامعه بشری است و یکی از تفاوت‌های حقوقی زن و مرد در مدیریت است. قرآن کریم مدیریت خانواده را به عهده مردان گذاشته و زنان را در سایر مسئولیت‌های عظیم خانواده یعنی تربیت نسل و ایجاد آرامش و حرکت تکاملی مشمول نموده است

در آیه ششم سوره تحریم آمده است: «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتش نگاهدارید، چنان آتشی که مردم و سنگ‌ خارا آتش افروز اوست و;.»

درخصوص لزوم تأمین مخارج زندگی توسط مرد خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «هر جا که خود سکونت گزینید آنها را نیز به قدر توانایی خود مسکن دهید. به آنان ضرر نزنید تا برآنها تنگ آید و اگر آبستن بودند نفقه‌شان را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر فرزندان شما را شیر می‌دهند، مزدشان را بدهید و به وجهی نیکو با یکدیگر توافق کنید;» ( سوره طلاق، آیه 6)

هم‌چنین راوی می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «پرداخت نفقه چه کسی بر انسان واجب و الزامی است؟ فرمود: پدر و مادر، فرزند و همسر» (بحارالانوار، ج 104، ص 74)

هم‌چنین امام صادق(ع) در تفسیر آیه «و من قدر علیه رزق فلینفق ممّا آتاه الله»

فرمود: «هرگاه مرد نفقه خود را به میزانی که برای او کفایت کند، بپردازد و نیز پوشاک وی را فراهم نماید، وظیفه‌اش را در مسئولیت اقتصاد خانواده انجـام داده وگـرنه آن دو از هـم جـدا می‌گـردند» (همان، ص 7)

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کسی که برای روزی حلال خانواده‌اش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده‌ است» (بحارالانوار، ج 103، ص 103)

هم‌چنین امام رضا(ع) می‌فرمایند: اگر زن نیازمند شود برعهده مرد است که نیاز او را برطرف ساخته و نفقه‌اش را بدهد؛ امّا اگر مرد نیازمند گشت برعهده زن نیست که او را تأمین کند یا اگر محتاج و نیازمند شود هزینه و نفقه او را بپردازد. به همین دلیل ارث مردان دو برابر زنان است و این سخن خداوند نیز از همین جا نشأت می‌گیرد که می‌فرماید: مردان کارگزار و سرپرست زنانند، از آن روی که برخی را بر برخی فزونی و برتری داده و بدان سبب که مردان از مال خود به زنان نفقه دهند (داوودی، 1384: صص 284-251)

از نظر قوانین و مقررات حقوقی اسلام، زن وظیفه‌ای در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده ندارد و می‌تواند درآمد فعالیت‌های خود را صرف امور شخصی خود یا پس‌انداز نماید. در این رابطه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «; للنّساء نصیب ممّا اکتسبن ;» (سوره نساء، آیه 32). «; زنان را از‌ آنچه بدست می‌آورند نصیبی است;»

بنابراین زن در سرپرستی خانواده نیز وظیفه‌ای ندارد و اگر این امور را عهده‌دار می‌شود عملی پرمشقت است که از روی فداکاری، احسان و تبرع انجام می‌دهد و اسلام نمی‌پسندد که زنان را موظف به آن نماید

به طور کلی در دیدگاه اسلام، مسئولیت‌های مهم زن، تربیت نسل انسانی (فرزندان)، گرم نگهداشتن محیط خانه و فراهم‌سازی رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی در خانواده است. ساختار جسمی و روحی زن با این مسئولیت مهم و ظریف تناسب دارد. درگیری و خشونت، ورود به چالش‌های اجتماعی و حضور در نبردهای سیاسی با آنچه که خداوند در سرنوشت و طبیعت او قرار داده است، همخوانی کمتری دارد. حال اگر زنانی که به دلایل مختلف علاوه برمسئولیت‌های فرزندپروری مجبور شده‌اند که به تنهایی نقش اقتصادی خانواده را بر دوش کشیده و جای خالی پدر را نیز در خانواده پرکنند، گرفتار تعدد نقش خواهند شد که بنابر نظر فوق احتمالاً تعارض بین این نقش‌ها بوجود خواهد آمد و اگر قوانینی در جامعه نباشد تا از آنها حمایت نماید و از تعارض نقش‌های آنان بکاهد مشکلات جدی برای این دسته از خانواده‌ها بوجود خواهد آمد

در مورد تفاوت بین زن و مرد در دیه و قصاص هم که از احکام ثابت اسلام بوده و قابل تغییر نیست، حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار، مکلف به جبران خسارت می‌باشد و لازم است با توجه به این دو اصل از احکام اسلام درباره زنان شاغلی که درآمد خود را در اداره زندگی مشترک هزینه می‌کنند، به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را عهده‌دار هستند، تجدیدنظر نماید، زیرا با فوت زنان نان‌آور، اقتصاد خانواده آسیب دیده و اداره امور زندگی دچار اختلال و بحران می‌گردد

2-5)نظریه‌های روانشناسی


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام تحت word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام تحت word :

طراحی وسیله ای جهت استفاده مناسب از آب برای نظافت در حمام

بی مناسبت نیست در ابتدا به اثرات روانی دوش گرفتن و مخصوصاً دوش آب سرد اشاره کنیم و اولین کسانی که پی به این موضوع بردند و یا کتابهای نوشته شده در این مورد، تأثیر مثبت آب سرد در کاهش فشارهای روانی امری کاملاً ثابت شده است. پس در ادامه مطلب به تاریخچه‌ای از دانش شفابخشی آن می پردازیم:
بکاربردن آب برای مقاصد شفابخشی، بشکل مدرن و امروزی خود مرهون زحمات و کارهای علمی پزشکان معروف شهر شواید نیتس Schweidnits یعنی دکتر زیگموند هان Dr. Siegmund Hann و پسرش دکتر یوهان زیگموند هان Dr. Yahann Siegmimd Hahn می باشد.

آب یک وسیله معالجه بسیار قدیمی است و قدمتش تا عهد باستان نیز می رسد ولی پس از قرنها بکار بردن آب برای معالجه و پیشگیری از امراض مجدداً کشف شد.
معلوماتی که بوسیله هر دو دکتر هان، دکتر زیگموند هان پدر، و پسرش دکتر یوهان زیگموند هان به جهان علم پزشکی عرضه شد، اولین راهنمائی های مفید و ارزنده ای بودند که نقش تعیین کننده ای را در ابداع روش های شفابخشی با آب در پریس نیتس PrieB nits و سباستیان کنایپ ایفا کردند.

اما کنایپ نیز همچون پریس نیتس نمی توانست برای اثبات نیروی شفابخش آب سرد، پایه و اساس علمی بیابد. ولی بعداً پس از تجربیات علمی فراوان و دقیق تر بگوئیم بر اساس نتایج همین تجربیات عملی که منجر به شفا دادن بیماران بسیاری گردید توانست پایه و اساس علمی مورد نظر خود را بیابد و نتایج چشمگیر همین تجربیات علمی در مبارزه یا که مابین کنایپ و مخالفان روش استفاده از آب بوجود آمده بود سرانجام صحیح بودن نظریات کنایپ را تائید کرده و حق را بجانب کنایپ دادند. بدگوئی از یک روش تازه و هم چنین مبالغه گوئی از آن

همواره یافت می شود و کنایپ و روش معالجه با آب که وی بکار گرفت نیز از این قاعده مستثنی نبودند. اما بمرور زمان دیگر نمی شد انکار کرد که دانش معالجه با آب از نظر علم پزشکی با وجود آن همه دشمنی ها در ابتدای شروع کار، حال مستقیماً به موفقیت دست یافته است. به همین دلیل بزودی جای ثابتی را در معالجه بیماران بدست آورد که امروزه نمی توان آنرا از جای خود تکان داد.

کار عملی معالجات ثابت کرده و باز هم مجدداً ثابت می کند که روش معالجه با آب چه تاثیر ظریف ناآگاهانه ای را در سلسله اعصاب و در تمام ارگانهای بدن می تواند داشته باشد.
روش ظریف تری را که کنایپ برای اولین بار بکار برد ریختن آب سرد بوسیله آب پاش برروی قسمتی از بدن بیمار است که در کنار سایر روشهای وی از استفاده از آب گرم و بخصوص حوله داغ و یا حمام بخار و روش استفاده از بخار آب قرار داد.

عکس العمل بدن در مقابل آب در مرکز روش معالجه با آب قرار دارد. همین عکس العمل ثابت می کند که بکار بردن آب چه تأثیر تقویت کننده ای را برروی جریان گردش خون در بدن، تبادل مواد در سلولهای بدن، سیستم اعصاب و روحیه روانی شخص بجا می گذارد.
فرم های متنوع استفاده از آب با روش های نوین بر طبق معلومات امروزی را عملاً در تمام بیماریها ممکن است انجام داد.

آب بر حسب نوع کاربرد آن در بیماران تب دار می تواند حرارت را بالا برده و یا آن را پائین بیاورد. آب می تواند جریان خون را در قسمت بخصوصی از بدن بهتر به جریان انداخته و برای تحریک و یا آرامش سیستم اعصاب سهم باارزشی را دارا باشد. آب مشوق اعمال ارگانهای بدن است، قابلیت دفاع بدن را در مقابل بیماریها زیاد کرده و بدن را بسختی عادت داده و بحالت آماده باش نگه میدارد. تمام انواع بکاربردن آب یعنی چه آب سرد و چه آب گرم، هر دو تولید حرارت می کند و نیروی شفابخش آب در همین حرارت نهفته است.
جمله ای از یک پزشک فرانسوی می گوید اصول اساسی سیستم برقرار می ماند مانند همه چیزی که برروی زمین سفت می روید.

به این دلیل روش کنایپ زنده مانده و نتایج آن همواره به یک نسبت با ارزش بوده و با موفقیت توام خواهد بود. نام کنایپ نیز بهمراه این روش او زنده خواهد ماند تا زمانی که آب پاک و حیات بخش از چشمه های کره زمین جریان دارد.

چرا از کالا استفاده می شود؟ علت اصلی استفاده از این وسیله در حمام برای استفاده بهینه از مقدار آب مصرفی است، در حالت عادی و بدون استفاده از دوش آب بصورت متمرکز از لوله خارج می شود و سطحی که آب را لمس می کند به اندازه سطح مقطع سرشیر خیس می شود ولی در استفاده از دوش باعث گسترش سطح پائین آب به طور پراکنده است و نیز همانطور که اشاره شد جهت بهره وری بیشتر در زمینه مصرف آب بکار می رود.

از این کالا کجا استفاده می شود؟ در حمامها در سراسر دنیا و محدود به مکانهای جغرافیایی و اقلیمی خاصی نمی باشد و البته این نوع خاص که مد نظر ماست فقط در حمامها استفاده می شود و انواع دیگر مانند فشارشکن آب که روی شیرهای ظرفشویی یا دستشویی نصب می شود که باعث صرفه جویی در مصرف آب است همچنین نوع دیگر آن سرشیلنگ نصب می شود برای آبیاری گیاهان داخل حیاط و یا شستشوی سطوح بزرگی مثل ماشین.

جدیدترین مدل دوش، مربوط به Moen می باشد. این مدل، طرح بسیار پیشرفته از یک دوش است که تکنولوژی انقلابی یا Revolution را گسترش داد، که همزمان با چرخاندن همه جریان آب، حس مطلوبی را که شخص از آن انتظار دارد بهبود بخشید. جریان آب با قطرات بزرگتر و سرعت بیشتر، حس فشار آب را افزایش می دهد، طراحی سر مخزن دوش به شکل یک موتور جت که توسط طراحان شرکت Continum بوستون طراحی شده است تأثیر قدرتمند فرم آن را تقویت نموده است. همچنین قراردادن دکمه کنترل در زیر قسمت اسپری کننده آب، یک شیوه منحصر به فرد برای تغییر و تحول نمونه های قدیمی بود. این طرح دوش حمام در مسابقه سالانه طراحی که هر ساله در امریکا برگزار می شود جزء طرحهای برگزیده و برتر معرفی شد.

چه موقع از این کالا استفاده می شود؟ در زمان استحمام تک تک افراد در هر جامعه و هر اقلیم، حال بسته به نوع عادات فردی یا اجتماعی ساعت استفاده از آن متغیر است. اما چیزی که کاملاً مشهود است استفاده بیشتر از آن در فصول گرم سال می باشد که بعلت تعرق بیشتر نیاز به استفاده از آن نیز بیشتر می شود، اما موضوع دیگری که به وضوح قابل مشاهده است اینست که استفاده از این وسیله در هر زمان و مکان خاص گریزناپذیر است و همیشگی خواهد بود.

چه کسی بعنوان استفاده مطرح است؟ همه انسانهایی که برروی کره زمین زندگی می کنند و نیاز به نظافت و استحمام دارند، چه پیرمرد سالخورده کنیایی و چه نوزاد دوماهه هنری، پس گستردگی استفاده از این وسیله بسیار زیاد است و مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی تقریباً بی اثر است چون همانطور که گفته شد در تمام موقعیت های اجتماعی خواه ناخواه از این وسیله استفاده می کنند و به فرهنگ نیز وابسته نیست.

چطور این نیاز مرتفع می شود؟ بعد از استفاده از شیرهای آب لوله کشی شده همواره نیاز به این کالا وجود داشته که به گونه های مختلفی سعی در رفع آن شده است، حتی در زمانهای قدیمتر که مدلهای پیشرفته تر و امروزی تر این وسیله وجود نداشت از پارچه های توری نازک و لطیف استفاده می شد به این صورت که پارچه را به شکل مستطیل می بریدند و دو سر آنرا می دوختند تا بصورت استوانه دربیاید و آنرا بر سر شیر آب می بستند، یا گاهاً از جورابهای نازک زنانه استفاده می شد. استفاده از این روش هم خاصیت کم کردن ارتفاع ریزش آب را داشت و اینکه موقع استفاده به علت آنکه آب اول به جداره پارچه برخورد می کرد و بعد روی جسم فرو می ریخت باعث کاهش فشار آب می شد و هم تا حدود قابلیت تغییر جهت دادن سیر پاشش آب را بوجود می آورد، تا اینکه کم کم مدلهای مختلفی از این کالا به بازار ارائه و وارد آن شد، از ابتدایی ترین مدلهای آن، مدل ساده ایست که شامل یک لوله

باریک با قد ثابت و در انتهای آن آب پاشی با سطح مقطع گرد و دارای سوراخهای متعدد بود. کارایی این نوع آن اصلاً خوب نبود ولی هم اکنون هم در بازار موجود است، کم کم به این نوع کالا قابلیت چرخاندن سر دوش داده شد که در هر جهت چرخاندن آب به نوع خاصی پاشش می کند، همچنین لوله ثابت آن متحرک و قابل انعطاف شد، که هر فرد با نوع قد خود آنرا تنظیم کند همچنین در نوع قبلی دوش به دیوار وصل بود و امکان جابجایی آن وجود نداشت اما در مدلهای بعدی این عیب نیز مرتفع شد بدین صورت که سر دوش در دست جای می گیرد و لوله آن متحرک است و می توان از آن بطور مستقیم استفاده کرد.

آنالیز اجتماعی:
در آنالیز اجتماعی قبل از هر چیز به شناسایی افراد و گروههای مرتبط با محصول می پردازیم که در شیء مورد نظر شامل طراح، تولید کننده، حمل و نقل کننده، فروشنده و استفاده گر می باشد.
اول به ارتباطی که طراح با شیء دارد می پردازیم، این ارتباط یک ارتباط مستقیم و عمیق است چرا که طراح باید تمام مسائل مربوط به شیئی را که طراحی می کند داشته باشد، ‌حال این طراحی می تواند یک طراحی جدید و ایده آل باشد و یا یک طراحی مجدد و ریدیزاین محصول، ولی به هر حال باید کارایی شی، عملکرد آن، چه از لحاظ فنی، چه ارگونومی و ; را بداند همچنین قسمت عمده طراحی که به ظاهر شیء پرداخته و آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد، طراح نمی تواند توقع خاصی از محصول داشته باشد چون اوست که آن را طراحی می کند بلکه همه انتظارات بسوی او برمی گردد، اما انتظاری که طراح در کل می تواند داشته باشد، داشتن شرایط مناسب برای طراحی در کارخانه، و در اختیار گذاشتن امکانات از سوی مسئولیت،‌ توجه به نظرات و عقاید درست طراح در موارد مورد استفاده و ; می باشد.

تولید کننده: تولید کننده کسی است که با توجه به نیاز بازار و استراتژی های مختلف بازاریابی در یک جامعه تصمیم می گیرد که به تولید یک شیء خاص بپردازد، برای انتخاب این شیء تولید کننده باید نیاز جامعه، فرهنگ و شرایط جامعه مورد نظر را بشناسد و متناسب با این شرایط به تولید بپردازد، در مورد تولیدکنندگان دوش حمام، تولیدکنندگان خارجی نیازها و شرایط جامعه ایران را بهتر از تولیدکنندگان داخلی شناخته اند بنابراین در این امر موفق تر بنظر می رسند، آنها به این نکته پی بردند که اغلب ایرانیان دارای سطح درآمدی بالایی نیستند پس به یک شیء ارزان نیاز دارند و همچنین شکل ظاهری برای آنها مهم است و از جمله کشورهایی مثل چین به تولید این نوع دوشها برای بازار ایران پرداختند.

حمل و نقل: دوش حمام نیز مانند هر وسیله دیگری برای استفاده مردم جابجایی از کارخانه و توزیع به فروشگاهها نیاز به کسانی دارند که به این امر می پردازند، دوش حمام وسیله ظریف و حساسی نیست که به حمل ویژه نیاز داشته باشد مانند (اشیاء لوکس و کریستال) و فرد حمل و نقل کننده فقط با دانستن هویت آن (دوش حمام) به حمل و نقل مناسب آن می پردازد، البته لازم به ذکر است که این محصول اغلب در جعبه های مقوایی مخصوص به خود بسته بندی می شوند و اکثراً در بسته های مکعب مستطیل به بازار عرضه می شوند که این خود به حمل و نقل مناسب آنها کمک می کند، پس در رابطه با حمل و نقل نیاز به اطلاعات وسیع فرد در مورد شیء مورد نظر نیست و همچنین قدرت بدنی زیادی نیز برای جابجایی آن لازم نیست چون جزء اشیاء بسیار سنگین و ثقیل نمی باشد.

فروشنده: کسی که جزء صنف فروشندگان دوش محسوب می شود اغلب در مورد آن اطلاعات کافی دارد حتی راجع به قیمت فی و جنس آن شیء را کاملاً می شناسد، فروشنده اطلاعاتی در حد طراحی ندارد ولی در گستره کار خود و اطلاعاتی که برای فروش آن لازم است همچنین تجربیات گسترده ای راجع به محصول دارد، نیاز فروشنده در رابطه با محصول به کسب سود بیشتر خلاصه می شود، برای او فرقی نمی کند که نام، مارک و یا کشورهای تولید کننده کدام است. بلکه بیشتر بدنبال کسب درآمد کافی و سود مناسب از فروش این نوع محصول است.

استفاده کننده: استفاده کنندگان دوش حمام همه افراد در هر جامعه و شرایط و زمان و مکان مختلف می باشند پس استفاده کنندگان دوش حمام طیف وسیعی را به خود اختصاص داده اند. پس استفاده کنندگان همه افراد جامعه را در بر می گیرد چه بزرگ، چه کوچک، چه فقیر و چه غنی، اما تفاوت در تعداد استفاده از آن است مثلاً افراد فقیر جامعه مانند بچه های خیابانی و یا افراد محروم که در روستاهای دورافتاده زندگی می کنند تعداد دفعاتی که از حمام و بالطبع دوش حمام استفاده می کنند بسیار کمتر است که دارای سطح درآمدی متوسط هستند پس ما سطح درآمد متوسط و عادی جامعه را در نظر می گیریم، انتظاراتی که فرد استفاده کننده دارد شامل دو دسته است 1-برآورده شدن نیاز جسمی 2-نیاز روحی، نیاز جسمی که شامل داشتن ارگونومی متناسب با دست، پائین خوب و فشار مناسب، و نیاز روحی شامل قیمت مناسب برای محصول، مرغوبیت کالا، زیبا و شکیل بودن آن که در نتیجه کارخانه های تولید کننده را بر آن می دارد که به تولید محصولات در هر جامعه متناسب با فرهنگ آداب و رسوم، سطح درآمد و ; آن جامعه بپردازد.

آنالیز محیطی:
که شامل تأثیرات متقابل محصول و محیط زیست انسانی است، که رابطه مستقیم بین محصول و محیط استفاده وجود دارد. دوش در حمام استفاده می شود، جایی که دارای رطوبت زیاد است و دائم با آب شهری سر و کار دارد، رطوبت موجود در حمام موجب تخریب زودتر اتصالات دوش می شود و هرچه مواد بکاررفته برای ساخت آن مرغوبتر باشد این تخریب کمتر صورت می گیرد، اما استفاده گریزناپذیر آب شهری برای دوش نیز شایع ترین عامل تخریب آن است، چون خواه ناخواه مقداری جرم در آب وجود دارد که باعث مسدود شدن منافذ دوش و رسوب گرفتن آنها می شود بطوریکه اکثر استفاده کنندگان و حتی فروشندگان از این موضوع گله مند هستند، البته در برخی از این دوشها تمهیداتی بکار برده شده تا بتوان سر دوش را باز کرد و آنرا تمیز نمود.
از طرفی خود این محصول صدماتی به محیط زیست انسانی وارد می کند و اولین صدمه در کارخانه و هنگام تولید است که موجب آلودگی هوا، آلودگی صوتی برای افرادی که در این کارخانجات کار می کنند و همچنین آلودگی شیمیایی مواد مصنوعی بکار رفته در آن است. همچنین دوره خارج شدن از چرخه استفاده، چون بعضی مواد بکار رفته در این وسیله از نوع پلاستیک های گرماسخت هستند و نمی توان مجدداً از آنها استفاده کرد. پس ناچار دور ریخته می شوند و بازگشت مجدد مواد به طبیعت یا غیرممکن می شود یا زمانی بسیار طولانی را می طلبد، البته مواد مورد استفاده در اکثر قسمتهای دوش از ABS می باشد، همچنین در برخی از مارکهای دوش از مواد نامرغوب استفاده می شود که موجب کوتاه شدن چرخه عمر محصول و در نتیجه دورریز آن بیشتر آن و متعاقباً تخریب بیشتر محیط زیست می شود.

پایان چرخه عمر دوش حمام معمولاً با پایان یافتن کاربرد و خراب شدن محصول است و با مد یا از دست دادن ارزشهای استتیک خانواده های ایرانی حاضر به تعویض یا خرید مجدد آن نیستند، زیرا اولاً انواع مختلفی از دوش که در بازار ایران است آنقدر کیفیت ندارند که سالهای متمادی فقط با تغییر مد آنها را تعویض کنند، همچنین در خانواده های سطح متوسط ایرانی دوش حمام یک شیء تجملی و لوکس تلقی نمی شود و فقط کاربرد آن است که اهمیت دارد پس ارزشهای زیباشناسی افراد را بر آن نمی دارد که آن را تعویض نمایند. همچنین

همانطور که گفته شد اکثر افراد جامعه ایرانی دارای درآمد بالایی نیستند که دوشهای گران قیمت و بسیار شیک را خریداری کنند و هر از گاهی با تغییر مد، یک عدد از نوع جدید آن را بخرند و فقط به رفع نیاز جسمی خود بسنده می کنند، همچنین با خراب شدن دوش دیگر نمی توان آنرا تعمیر و مجدداً استفاده کرد و معمولاً مجبور به تعویض آن می شویم، که این موضوع به تخریب هرچه سریعتر محیط زیست کمک می کند. نتیجه، با توجه به این شرایط استفاده از مواد مرغوب در تولید دوش و استفاده از روشی که موجب طول عمر بیشتر محصول می شود، مانند استفاده از روشی برای کم کردن رسوب آب و ;

آنالیز بازار:
تعریف بازار عبارتست از محلی برای مبادلات بالقوه و اندازه بازار به تعداد افراید بستگی دارد که اولاً به محصول به معنی عام یا شیء مورد نظر علاقمندند ثانیاً حاضرند منابع لازم را برای بدست‌ آوردن محصول مبادله کنند.
عناصر زیادی بر محیط بازار تأثیر دارند که نباید نادیده گرفته شوند، از جمله عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل سیاسی، قانونی، اقتصادی تکنولوژیک و رقابتی.
حال به موقعیت محصول مورد نظر (دوش حمام) در بازار ایران می پردازیم، طبق سؤال و جوابهایی که از فروشندگان این نوع محصولات بعمل آمد، مشخص شد که الآن چین بازار ایران را در اختیار خود گرفته است. چنانکه در هر مغازه انواع مارکهای دوش چینی با ایرانی برابر و یا بیشتر از آن بود، که البته چین با استراتژی که برای بازار ایران در نظر گرفته تا کنون بسیار هم موفق بوده است، چون فروش مارکهای چینی قابل مقایسه با بقیه مارکهای ایرانی یا کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست، دو عامل در موفقیت بازار محصولات چینی نقشی اساسی را داشته اند: 1-داشتن فرم زیبا و بسیار شکیل نسبت به دوشهای ایرانی 2-قیمت بسیار ارزان و پایین این نوع محصولات، در واقع چین از فلسفه های بازاریابی برای بازار ایران گرایش تولید را در پیش گرفته، گرایش تولید بر پایه این اصل بنا شده است که مصرف کنندگان خواهان محصولاتی هستند که در دسترس بوده، استطاعت خرید آن را داشته باشند، بنابراین مدیریت

باید فعالیت خود را بر بهبود کارآیی تولید و توزیع متمرکز کند، این مسأله همچنین سطح تولید را بالا برده و قیمت را کاهش می‌دهد، برای روشن تر شدن مسأله به ذکر مثالی می پردازیم. مثلاً فلسفه هنری فورد که اولین خودرو را به طور انبوه تولید کرد این بود که تولید یک مدل از ماشین (تی) را بالا ببرد و قیمت را هرچه بیشتر پایین بیاورد تا افراد بیشتری استطاعت خرید آن ماشین را داشته باشند، در دهه 1960، اولین شرکت سازنده ماشین حسابهای جیبی از این فلسفه پیروی کرد. این شرکت سعی نمود حجم را بالاتر ببرد و هزینه ها را کاهش دهد تا بتواند قیمت محصولات خود را پایین تر بیاورد، با پیروی از این سیاست توانست سهم عمده ای از بازار ماشین حساب را در امریکا به خود اختصاص می دهد. ولی با

پیروی از همین فلسفه برای بازار ساعتهای دیجیتال با شکست روبرو شد. قیمت این ساعتها در سطح پایینی قرار داشت، ولی مصرف کنندگان اعتمادی این شرکت را زیبا و جالب نمی دانستند. از این مثال به این نتیجه می رسیم، که چین به خوبی توانسته نیازهای بازار ایران را شناسایی و با توجه به این درک موقعیت بازار را در دست خود بگیرد، چون همانطور که در عکسهای گرفته شده پیداست از لحاظ زیبایی با محصولات بسیار عالی و مرغوب برابری می کند، و قیمت بسیار پایینی نیز دارد، اما نکته دیگری که باید به آن اشاره شود و فروشندگان خیلی آهسته به ذکر آن می پرداختند کیفیت نامطلوب و پایین این نوع دوشها است، که بیش از چند ماه یا کمی بیشتر کار نمی کنند و فرسوده می شوند و استفاده کنندگان مجبور به تعویض آنها هستند، بطوریکه این دوشها دارای چند یدک هستند که این موضوع نیز باعث سود بیشتر برای کارخانه های تولیدی چین می باشد، چون استفاده کنندگان اغلب مجبور به

تعویض زود به زود سر یا همان گوشی دوش می باشند، اما طبق تحقیقات مارکهای آلمان و ژاپن در تولید این محصول بهترین کیفیت را دارند، و اکثراً یدک ندارند چون کیفیت آنها بسیار بالاست و سالهای متمادی می توان از آنها استفاده کرد و تا سالها نیاز به تعویض آنها نیست، اما بالطبع قیمت آنها نیز بالاست و حدود چهار یا پنج برابر دوشهای چینی و ایرانی است. با توجه به این که این محصول، محصول مورد نیاز برای همه افرا است و جزء محصولات لوکس و غیرضروری طبقه بندی نمی شود و همچنین اکثر افراد جامعه دارای درآمد متوسط هستند، حاضر به پرداخت چنین قیمتی بریا یک دوش نیستند، همچنین ایران جزء کشورهای در حال توسعه است و تجربه ثابت کرده که فرهنگ مردم ایران نیز این مسئله را نمی پذیرند که یک محصول با کیفیت خوب ولی گرانتر را خریداری کنند بلکه ترجیح می دهند محصول بسیار پایین باشد هرچند محصول دارای کیفیت خوبی نباشد، ولی در کشورهای توسعه نیافته اینگونه نیست چون سطح درآمدها، فرهنگ، سیاستگذاری ها و ; بسیار متفاوت است. بقول یک ضرب‌المثل انگلیسی که می گوید: «آنقدر پولدار نیستم که کفش ارزان بخرم» پس کیفیت بالا و قیمت بیشتر را ترجیح می دهند و در عوض کارایی مناسب را می خواهند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله انگیزه های خداشناسی تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله انگیزه های خداشناسی تحت word دارای 116 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله انگیزه های خداشناسی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله انگیزه های خداشناسی تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله انگیزه های خداشناسی تحت word :

انگیزه های خداشناسی

نخستین مساله تامل انگیزی که توجه انسان متفکر را به خود جلب می کند – و در تاریخ ادیان نیز همواره مورد بررسی قرار گرفته – این است که « اساسا چه انگیزه ای است که انسان را وادار می کند تا پیرامون مسائلی غیرمادی و ناملموس و مسائل خارج از چهارچوب عینیات و حیطه دسترس آدمی ، بویژه درباره « خداشناسی » بیندیشد ؟ آیا این انگیزه تفکر آور ، عاملی دارای واقعیت و برخوردار از اصالت است یا خیر ؟ و آیا در صورت اصالت داشتن ، عامل اصیل « روانی » است ، یا « عقلانی » ؟ و یا عوامل دیگری همچون علل و عوامل اجتماعی در این امر دخالت دارد ؟ »

در آغاز بحث ، پیش از پرداختن به تحقق در چگونگی انگیزه ها ، آشنایی کوتاهی با هر یک از عوامل لازم است .
عامل روانی : یعنی سرشت انسان ها به گونه ای آفریده شده است که به طور طبیعی و بدون نیاز به هیچ گونه عامل و انگیزه خارجی و تحمیلی ، یا آموزشی و تلقینی ، به وجود « خدا » توجه دارند و در اعماق روان خویش نسبت به خدایی که آفریدگار و تواناست درک و شناخت پیدا می کنند . به عبارت دیگر ، از این دیدگاه ، انسان ها وجود آفریننده جهان را با راهنمایی سرشت روانی و براساس قطرت خویش احساس می کنند . علاقه پرشوری که « مادران » ، در وجود خویش نسبت به فرزندانشان احساس می کنند چه انگیزه ای دارد ؟ آیا کسی این علاقه را به آنها تحمیل و تلقین کرده ؟

آیا علاقه به فرزند را به آن ها آموزش داده اند ؟ طبیعی است که هیچ عاملی در کار نیست ، جز آن که اساس علاقه مادرانه ، بر مبنای فطرت مادر استوار شده است . انسان نیز بر همین اساس نسبت به آفریدگار خود ، درک و علاقه یی فطری در وجود خویش احساس می کند . و این خود ، به صورت انگیزه یی نیرومند برای جستجوی خالق و گام نهادن در راه خداشناسی جلوه گر می شود .

عامل عقلانی : یعنی فکر و منطق انسان همواره به صورت راهنمایی نیرومند و بی تزلزل به کمک شخص می آید و در گستره اندیشه او راههای پی بردن به وجود خالق را روشن و هموار می سازد . با شناختی که از انسان داریم می دانیم که او در مسائل گوناگون به فکر خود متوسل می شود ؛ پیرامون هر موضوعی از ابعاد گوناگون می اندیشد ، و آن گاه دلیل عقلانی و برهان منطقی اقامه می کند و از دریچه های مختلف به تجزیه و تحلیل می پردازد تا به اصل واقعیت آنچه در مسائل مطروحه وجود دارد پی ببرد . وجود این استعداد تحلیلی و منطق عقلانی در انسان ، اقتضاء می کند که درباره خدا نیز بدین گونه و براساس عقل و منطق بیندیشد . به سخن دیگر ، انسان همواره بر آن است تا با نیروی عقل و منطق خود ، علت اصلی وجود این جهان شگرف و شگفت آور را در یابد و آن خدایی را که آفریننده هستی و سازنده جهان است بشناسد .

عامل اجتماعی : یعنی اجتماع انسان ها شکل و شیوه زندگی دسته جمعی آن ها و نیازهای رو به تزایدی که در جهت حل مشکلات روز افزون اجتماعی شان ایجاد می شد ، راهی گشود تا انسان از طریق آن به سوی « خداشناسی » گام بردارد . زیرا در گیرودار زندگی اجتماعی انسان ها دریافتند که در هر جامعه ای ، قوانین مختلف در صورتی اساس محکم و اجرای صحیح و عادلانه و دور از هر تبعیضی خواهد داشت که خالق جهان ، پشتوانه و موجد آن باشد . چرا که قوانین حقیر و محدودی که بشر وضع می کند ، در عمل ، عدم کارایی خود را در تمام اجتماعات نشان می داد و معلوم می شد که این قوانین ، قادر نیست زندگی انسان ها را به نحوی شایسته در پرتو عدل و مساوات اداره کند .

تحقیق در انگیزه ها
اگر از دیدگاه تحقیق در این عامل ها بنگریم خواهیم دید که دو عامل « روانی » و « عقلانی » ، انگیزه های اصلی توجه انسان به خدا ، و ایمان به پروردگار جهان اند . بدین معنی که هر انسانی در اعماق دل و در پرده های حساس روان و فطرت خویش احساس می کند که این جهان پهناور و این موجودات بی شمار و شگفت نمی تواند بدون آفرینده ای ایجاد شده و بدون نگهدارنده ای بر پای و باقی ماند باشد .

هم چنین متوجه می شود که خود انسان هم که یکی از اجزاء این عالم بی کران است با اراده و قدرت همان خالق توانا آفریده شده است . و آن گاه در نهاد و سرشت خویش ، وابستگی و پیوستگی تردید ناپذیری میان خود و خالق خود احساس می کند . نکته « قابل توجیهی که امروزه واقعیت آن بر جهانیان آشکار می باشد آن است که ، « در پیدایش این احساس ، میان شرقی و غربی ، آفریقایی و آسیایی و اروپایی و دیگران ، تفاوتی نیست . البته باید اقرار کرد که گاهی تلقینات و تبلیغات مخالف و القاء شبهات گوناگون ، روی آینه فطرت آدمی پرده هایی از غبار و تیرگی می کشد . اما هنگامی که پرده ها کنار رفت بار دیگر فطرت انسان ، پاک وشفاف ، متجلی می شود و نور آن بر تیرگی ها می تابد و در پرتو آن ، بار دیگر انسان متوجه « خدا » می شود » .
بدین سان نقش و اثر عامل روانی در این مساله ، قطعی و انکار ناپذیر است .

در بیان « عامل عقلانی » نیز باید گفت : « هنگامی که انسان مرحله خامی و کوتاهی اندیشه را پشت سر می نهد ، هر چه نیروی عقلی اش افزون تر شود قدرت تشخیص نیز بیشتر در او بالندگی می گیرد . سپس به کمک نیروی عقل و تشخیص ، به کنه بسیاری از مسائل پی می برد و از آن جمله با مساله « علیت » آشنا می شود .

در این مرحله بی تردید انسان با کمی دقت در می یابد که در این جهان پهناور هر چیزی – بدون وجود رابطه منطقی – در هر چیز دیگری موثر نیست . بلکه میان چیزهایی که در یکدیگر موثر می افتند ، روابطی وجود دارد که آن اثر گذاری را توجیه می کند و ما از این روابط ، به « علت و معلول » تعبیر می کنیم .
به عنوان مثال ، فلان دارو و فلان بیماری را درمان می کند ، اما هر دارویی قادر به علاج هر مرضی نیست . آتش می سوزاند اما منجمد نمی کند زیرا بین آتش و سوختن رابطه علت و معلولی هست ولی بین آتش و انجماد ، چنین رابطه ای وجود ندارد . همچنین آب ، عطش را برطرف می کند ، نان انسان گرسنه را سیر می سازد ، باد شاخه درختان را تکان می دهد ، و ; این رشته تا بی نهایت ادامه پیدا می کند ; .

از این سلسله ادراکات که حاکی از وجود روابطی منطقی و تاثیر گذار در بین « چیزها » است ، برای انسان مسلم می شود که در این جهان ، « علت » و « معلول » وجود دارد ؛ و میان « علت » و « معلول » نیز ارتباط خاصی بر قرار است .

در ادامه همین نوع دقت و مطالعه ، زمانیکه نوبت به خود انسان می رسد متوجه انی واقعیت می شود که اولا هستی او از خودش نیست ؛ و ثانیا حتی پس از ورود به دایره هستی نیز به ذات خویش اتکاء ندارد ؛ زیرا به راهنمایی عقل خود درمی یابد که زمانی ، این انسان نبود ولی « جهان » بود و « هستی » بود . و همچنین ، در آینده زمانی خواهد رسید که حیات انسانی از بین خواهد رفت و همین انسان ، دیگر نخواهد بود درحالیکه « جهان » و « هستی » ، همچنان خواهد بود و ادامه خواهد داشت . انسان متفکر ، از همین نکته می فهمد که وجود او ، « متکی به خود » نیست ، و از جای دیگر سرچشمه گرفته است .

آن گاه ، اندیشه اش در آفاقی گسترده پرواز می کند و او را متوجه انسان های دیگر می سازد . می بیند که آن ها نیز ، زمانی همچون خود او در این جهان نبوده اند و بعدا به وجود آمده اند و روزی نیز از بین خواهند رفت . لذا آنها نیز متکی به قائم به ذات نیستند بلکه هستی آن ها هم یک هستی عاریتی است که پس از پیمودن دورانی ، از آنان باز پس گرفته خواهد شد . زمانی کودک هستند ، زمانی به جوانی می رسند ، زمانی دیگر در میان سالی به سر می برند ، و سرانجام ، زمانی هم پیر می شوند و می میرند یعنی دوران هستی عاریتی شان به پایان می رسد .

انسان متفکر ، در ادامه این اداراکات و تفکرات متوجه می شود که حیوان ها نیز همچون انسان ها از هستی عاریتی برخوردارند . زمانی در این عالم نیستند ، بعدا به وجود می آیند و پس از پیمودن دوران زیست کوتاه یا بلند خود از عرصه هستی خارج می شوند و گاهی نیز نسل شان یکباره منقرض می شود . گیاهان نیز به همین سرنوشت محکومند . هستی آن ها هم از خودشان نیست . در فصل بهار هستی پیدا می کنند ، مرحله روئیدن را طی می کنند و شکوقا می شوند ، طراوت و شادابی می گیرند ، به رشد و بالندگی می رسند . اما همین که فصل خزان از راه برسد افسرده و پژمرده می شوند و تا بهار دیگر از « هستی » فاصله می گیرند ، یا هستی خود را به کلی از دست می دهند و چیزی از آن ها باقی نمی ماند .

سلسله ادارکات و تفکرات انسان ها ادامه می یابد ؛ نگاهی به آسمان های بی پایان و ستارگان تابان و کرات بی شمار و شناور در فضای بیکران می افکند . در این جا نیز می بینید که هیچ کدام ، از این قانون بر کنار نیستند . ستارگان نیز در حال حرکت و تغییر و تحول به سر می برند و دوره های کودکی و جوانی و پیری را پشت سر می گذارند و به نیستی و نابودی می رسند ؛ منتهی در مقیاسی بسیار وسیع تر .

به عبارت دیگر ، برای انسان روشن می شود که هم خود او و هم هر موجود دیگری که در این عالم است ، دائما در حال تغییر و تحول به سر می برد . قانون کلی « حرکت » و « تبدل » بر تمام این جهان حکومت می کند . منتهی مقیاس ها فرق دارند . بعضی از موجودات در مقیاس هایی بسیار کوچک در مسیر تحول قرار می گیرند ، و بعضی دیگر این مسیر را در مقیاس های بسیار بزرگ طی می کنند .

نتیجه : هر انسان صاحب فکر و شعوری ، بعد از آن که حالات و کیفیت موجودات این جهان را مورد توجه و دقت قرار دهد بی گمان به راز علت و معلول و ارتباط موجودات گونه گون با یکدیگر پی خواهد برد . پس از تفکر در انی مسائل متوجه خواهد شد که تمامی این عالم – با هر چه در آن است – به طور دایمی در تغییر و تحولی پایان ناپذیر است ؛ و هیچ یک از موجودات جهان پهناور ، در هستی خویش متکی به خود و قائم به ذات نیست . ناچار در گستره اندیشه هایش به این نقطه می رسد که :
« راستی ، آن کیست که به این موجودات عاریتی لباس هستی عاریتی پوشانده است ؟ »

این نقطه ، آغاز یک دو راهی است . دوراهی همیشه انسان و همیشه تاریخ . زیرا که انسان ها همواره بر سر این دو راهی به دو دسته تقسیم می شوند :
1- الهیون : این گروه معتقدند که عاملی مافوق طبیعت و برتر و بالاتر و تواناتر از همه چیز – به نام « خدا » – تمامی این موجودات را آفریده و آنان را در این مسیر هستی عاریتی قرار داده است .

2- مادیون [ ماتریالیست ها ] : این گروه بر آن هستند که تمامی موجودات عالم به حکم تصادف – و براساس قانون تکامل ماده – از ذات طبیعت سرچشمه گرفته و گام در عالم وجود نهاده اند . و لذا ، عاملی مافوق طبیعت و به نام « خدا » اساسا وجود ندارد تا چه رسد که موجودات دیگر را به وجود آورده باشد .
آشکار است که این دو منطق متضاد ، درست نقطه مقابل یکدیگر قرار گرفته و به معاوضه ایستاده اند .
اکنون برماست که این دو منطق را با روشی روشن و عقل پسند ، براساس فکر و فهم انسانی ارزیابی کنیم و آن گاه دریابیم که منطق کدام یک از این دو گروه – الهیون و مادیون – باعقل و برهان ، مطابق و موافق خواهد بود .

روش اساسی
برای داوری صحیح پیرامون منطق این دو گروه ، بهترین و اساسی ترین روش آن است که با چشم باز و فکر روشن به مطالعه دقیق در احوال موجودات همین عالم بپردازیم . زیرا نزاع و اختلاف نظر این دو گروه متخالف ، در اصل بر سر همین عالم و همین موجودات است . و بحث آن ها همواره بر این محور می گردد که جهان چگونه پدید آمده است موجودات جهان چگونه به وجود آمده اند .

پس به عنوان یک روش اصولی ، پیش از هر کار باید در این عالم و پدیده ها و مظاهر گوناگونش دقت و تعمق کنیم و با مدد اندیشه ببینیم که آیا در عرصه بیکران این عالم ، آثار روشن و تردید ناپذیر از علم وشعور و حکمت و تدبیر و اراده و آگاهی مشاهده می شود تا بتوان قبول کرد که جهان و موجوداتش را آفریننده یی دانا و توانا و حکیم و مدبر و آگاه و صاحب اراده خلق کرده است ؟ و آیا در این میان ، دست « خدا » چنان واضح و انکار پذیر در کار است که بی هیچ تردیدی باید حق را به الهیون داد ؟ یا آن که در عالم ، اثری از علم و حکمت و قدرت و اراده و آگاهی وجود ندارد و ناچار باید حق را در جانب مادیون دانست ؟

منطق و برهان الهیون
باید دانست که سرسلسله و پیشوا و رهبر و رهنمای الهیون ، انبیاء و پیشوایان مذهبی هستند . و اکثریت عظیمی از فلاسفه و دانشمندان و صاحبان اندیشه های متعالی و خردهای والا – که هرگز چیزی را جز در روشنایی عقل و شعور قبول ندارند ، و هیچ چیز را جز با منطق و برهان قوی طرد و نفی نمی کنند – نیز در گروه الهیون قرار دارند .
چنین گروه روشن و موجه و قابل اعتمادی درباره آفرینش جهان می گویند : « این عالم محسوس – که ما خود نیز جزئی از آن هستیم – به حکم عقل و فطرت از آفریننده یی دانا و توانا سرچشمه گرفته است . و مطالعه و دقت در این جهان و موجودات بی شمار آن ، ما را به سوی آن آفریننده بی همتا راهنمایی می کند . »

نتایج مطالعات و نظرات این گروه را – با آن که ابعاد و جنبه های گوناگون دارد – می توان در شش برهان اصلی ، رده بندی و خلاصه کرد . اگر چه براهین معتبر و در خور اعتنای دیگری نیز از این گروه در دست است ، ولی تمام باهین آن ها و استدلال های قرآن و روایات واحادیث ، به همین شش برهان برگشت می کند .

شش برهان مورد بحث عبارتند از :
1- برهان هدف .
2- برهان نظم .
3- برهان تناسب موجودات .
4- برهان حرکت .
5- برهان حدوث .
6- برهان هدایت .

در این جا ، این نکته قابل توضیح است که عده نسبتا زیادی از محققین و فلاسفه در بحث « اثبات صانع » در گام اول از طریق مبحث « دور » و « تسلسل » وارد می شوند . یعنی با تکیه بر محال بودن دو موضوع باطل و دور از عقل یعنی « دور » و « تسلسل » در رابطه علت و معلول ، بحث « اثبات صانع » را مطرح می کنند .
لکن ما به دو جهت از این روش پیروی نمی کنیم :
1- به نظر ما ، منطق قرآن و روایات و راهی که ائمه علیهم السلام در این مورد انتخاب کرده اند ، در عین حال که محکم و منطقی است آسان تر نیز هست ؛ یعنی آن ها بدون آن که ، بحث از راه « دور تسلسل » را مورد توجه قرار داده باشند ، دلایل منطقی و روشنگر را در راه اثبات صانع ارائه داده اند .
2- علوم روز نیز ، بی آنکه بر روش « دور تسلسل » استوار باشند ، در « اثبات صانع » برای صاحبان درک و شعور ، کمک بسیار موثری به شمار می روند . و ما در این کتاب از آن علوم برای نمونه مسائلی را مورد توجه قرار داده ایم .

از آن جا که ما بحث خود را از همین دو راه پیگیری کرده ایم برمبنای همین دو روش فطرت پذیر و عقل پسند استدلال خواهیم کرد ، لذا پیرامون مساله « دور تسلسل » بحثی نخواهیم داشت . بویژه آن که امروزه ، بطلان « درو تسلسل » از نظر علمی نیز ، ثابت و غیر قابل انکار است .
1- برهان هدف
در این برهان از طریق دو مقدمه کوتاه به یک نتیجه قاطع می رسیم .

مقدمه اول : در هر موجودی اگر آثار و نشانه های حاکی از وجود هدف دیده شود ؛ انسان پس از مطالعه و دقت درمی یابد که آن موجود برای هدفی مشخص ساخته شده است . آن گاه اعتراف می کند که سازنده آن موجود ، دارای علم و شعور و حکمت بی تدبیر بوده که در ساختن آن ، هدف معین و غایت مشخص را در نظر گرفته است .

در این مورد مثال های فراوان می توان ذکر کرد : ساختمانی که دارای اتاق نشیمن ، اتاق خواب ، سالن پذیرایی ، حمام و آشپزخانه ، پلکان و درهای ورودی و خروجی و امثال آن است ، دلالت بر آن دارد که توسط معماری آگاه و با شعور طراحی شده و بدست بنایی ماهر ساخته شده است . اتومبیلی که برای حرکت های سریع یا آهسته ، دنده های مختلف و گاز و کلاج دارد و برای کنترل حرکت ، دستگاه ترمز در آن تعبیه شده و برای حرکت در تاریکی شب ، انواع چراغ ها با نورهای مختلف در آن نصب گردیده است ، و ده ها دستگاه دیگر سیستم های مکانیکی آن را تشکیل می دهند ، گواه بر دانش و مهارت علمی و تکنیکی مهندس سازده آن است .

در این دو مثال – و مثال های فراوان دیگری که می توان آورد – می بینیم که سازندگان ساختمان اتومبیل ، در آن چه به وجود آورده اند هدف های مشخصی را در نظر گرفته و دنبال کرده اند و آثار و نشانه های هدف آن ها در هر دو مورد ، آشکار و انکار ناپذیر است .
مقدمه دوم : هر گاه تمامی موجودات این عالم را تحت مطالعه قرار دهیم ، به طور مسلم این نکته به ثبوت خواهد رسید که هیچ کدام از موجودات جهان ، بدون هدف و بلاتکلیف و پا در هوا ساخته نشده است . بلکه دقت در یکایک این موجودات نشان می دهد که در ایجاد تمامی آن ها غایت مشخصی در نظر بوده ، و هر موجودی به تنهایی نیز برای هدف های معینی به وجود آمده است .

دقت در اعضا بدن آدمی ، خود می تواند یکی از آشکارترین مصادیق این هدف را نشان دهد . در وجود انسان ، چشم برای دیدن ، گوش برای شنیدن ، زبان برای سخن گفتن و چشیدن طعم غذاها ، بینی برای تشخیص انواع بوها و رسانیدن هوای لازم به ریه ها ، دست و پا برای انجام فعالیت های لازم در زندگی ، و بالاخره هر عضوی برای انجام وظیفه ای مشخص به وجود آمده اند و در خلقت آنها هدفی معین مورد نظر بوده است .

حتی قسمت های کوچکی که ظاهرا در بدن انسان ساده و گاه بی اهمیت به نظر می رسند نیز ، بی هدف نیستند . مثلا موهای کوتاه و نازکی که از داخل حفره های بینی روئیده ، نقش اساسی و حتی می توان گفت وظیفه ای حیاتی بر عهده دارند . زیرا همین موهای ریز و باریک ، هنگام تنفس ، گرد و غبار و دود و سایر آلودگی های موجود در هوا را همچون یک فیلتر بسیار دقیق تصفیه می کنند

و هوا را به صورت پاکیزه و سالم به ریه ها می رسانند . حال آنکه فقدان این موهای باریک ، باعث ورود هوای آلوده به داخل ریه ها می شود ، و این عضو حساس و حیاتی را بسیار زودتر از موقع معین از کار می اندازد ، طوری که با ایجاد بیماری های ریوی ، مرگ زودرس به سراغ انسان می آید . یا لعاب مختصری که هنگام جویدن غذا در دهان ترشح می شود و « بزاق » نام دارد ، کمک مهمی به جویدن کامل غذا و سهولت هضم آن در معده می کند . طوری که اگر این بزاق ترشح نشود ، غذا پیش از جویده شدن کامل و به صورتی ثقیل الهضم وارد معده می شود . و چون معده برای هضم چنین غذایی ناچار است فعالیت و تلاش مضاعف داشته باشد ، دچار ناراحتی ها و بیماری های گوناگون شده و پیش از موقع ، فرسوده و از کارافتاده خواهد شد .

در موجودات دیگر نیز با اندک دقتی متوجه خواهیم شد که هدف مشخصی وجود دارد . تابش خورشید ، ریزش باران ، وزش باد ، جریان آب رودخانه ها تکون و رشد جانوارن گوناگون ، و رویش و شکوفایی و باردهی گیاهان مختلف ، هر کدام در مسیر هدفی خاص قرار دارند .
نتیجه : اگر دو مقدمه بالا به یکدیگر بپیوندیم ، نتیجه را خواهیم گرفت که : سازنده جهان و موجودات گوناگون آن ، دارای علم و شعور و حکمت و قدرت تدبیر است و از این رو هر چیزی را در دنیای پهناور ، برای هدفی معین و مشخص ایجاد کرده است .

2- برهان نظم
برهان نظم را به طور فشرده چنین معرفی می کنیم : « مطالعه در چگونگی یکایک موجودات عالم ، نشان می دهد که هر موجودی در خلقت و ساختمان خود دارای « نظم » است . »
در توضیح این معنی باید گفت : هر موجودی ، اولاً از قسمت های مختلف تشکیل شده است ؛ و ثانیاً اجزا آن براساس محاسبه دقیق و فرمول بندی معینی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند . به طوری که میان قسمت ها و اجزاء متفاوت هر موجودی از موجودات عالم ، از نظر نظم و آراستگی کامل برقرار است و در صورتی که کوچکترین خللی در یکی از اجزاء آن پیدا شود بقیه قسمت ها نیز مختل خواهند شد و به طور کلی نظم آن در هم خواهد ریخت .

در تشریح این برهان نیز دو مقدمه مطرح می شود :
مقدمه اول : هرگاه موجودی را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم و متوجه شویم که درساختمان آن ، اجزأ و قسمت های متختلف براساس فرمول های متناسب ساخته شده و با محاسبه دقیق در کنار یکدیگر قرار گرفته اند . و آن موجود ، در مجموع ، کار خود را با نظم و حساب انجام می دهد ، به خصوصیات سازنده آن پی می بریم . یعنی برای ما مسلم می شود که سازنده آن ، دارای علم و آگاهی بوده و نقش و کاربرد محاسبه و فرمول و طرز استفاده صحیح از آن را می شناخته است .

در این مورد نیز ، مثال های فراوانی می توان ذکر کرد . اگر به عنوان نمونه ، باز یک اتومبیل را مورد نظر قرار بدهیم متوجه نکات بسیاری در این زمینه خواهیم شد . حتی کسی که از جزئیات مکانیسم حرکتی اتومیبل اطلاع ندارد ، در ظاهر آن نظم خاصی را می بیند . یک اتومبیل ، با روشن شدن دستگاه های داخلی موتور به حرکت در می آید

. برای شروع حرکت باید ابتدا « دنده » را تنظیم کرد . برای تنظیم دنده لازم است که به طور همزمان ، بر روی « کلاج » فشاری متناسب وارد آید . پس از جا افتادن « دنده » ، نوبت به فشردن پدال « گاز » می رسد . اما در آغاز حرکت ، هنگام گاز دادن باید به طور همزمان و متعادل ، هر چه بر فشار « گاز » افزوده می شود ، از فشار « کلاج » کاسته شود .

وقتی اتومبیل به راه افتاد و دور گرفت ، برای بالا بردن سرعت نیز رعایت نظم لازم است . سرعت اتومبیل ، مرحله به مرحله و با تناوب افزوده می شود و برای گذاشتن از هر مرحله ، لازم است که بار دیگر کلاج فشرده شود و « دنده » برای سرعت بیشتر تنظیم گردد . دنده را نیز با نظم و ترتیب عوض کرد ، و از یک به دو ، بالا رفت و سپس به سه و آن گاه به چهار رسید ؛ و نمی توان دنده را بدون این نظم و ترتیب و به طور ناگهانی از یک به چهار تبدیل کرد . هنگامی که اتومبیل حرکت می کند ، نیروی حرکتی با نظمی خاص به دو چرخ ( جلو یا عقب ) آن منتقل می شود ، و چرخ ها با نظم و آهستگی کامل ، در یک جهت با چرخشی یکسان و در امتداد مشخص ، گردش و پیشروی می کنند . تغییر مسیر اتومبیل هنگامی صورت می گیرد که فرمان اتومبیل به سمت مورد نظر گردانیده شود .

زیرا فرمان باسیستمی مخصوص ، براساس فرمولی خاص و با محاسبه ای دقیق و منظم ، با چرخ های جلوی اتومبیل مرتبط می شود و با گردانیدن فرمان ، چرخ ها نیز با نظم و ترتیبی مخصوص به سمت دلخواه گردانیده می شود . برای توقف اتومبیل نیز ابتدا باید از سرعت آن مرحله به مرحله کاسته شود و در هر مرحله ، دنده ها یک به یک و با تناوب پایین آورده شود . هنگامی که سرعت به میزان متناسب رسید با استفاده از دستگاه ترمز که با فرمول منظم و حساب شده ای از حرکت چرخ ها جلوگیری می کند می توان اتومبیل را متوقف ساخت .

این تازه ، موارد ظاهری حرکت اتومبیل است که در برابر سیستم پیچیده و فرمول های دقیق و حساس موتور آن ، ساده و پیش پا افتاده می نماید . اما همین ظاهر ساده ، گواهی می دهد که حرکت اتومبیل براساس فرمول های منظم و محاسبات دقیق برنامه ریزی شده است و تنها با رعایت نظمی خاص انجام پذیرفته است . چه ، اگر تنها یکی از قسمت های نامبرده دچار نقص و خلل شده باشد ؛ یا اگر تنها جزئی از اجزاء مذکور را در موقع لازم مورد استفاده قرار ندهیم و سیستم زنجیره ای مکانیسم آن ها را ناقص سازیم ، نظم سایر قسمت ها نیز مختل می شود و آن گاه اتومبیل به طورکلی از کار می افتد .
بدین گونه آشکار می شود که اجزأ و قسمت های مختلف یک اتومبیل ، با فرمول های متناسب ساخته شده و با محاسبه دقیق به یکدیگر نظم و انضمام و ارتباط یافته اند تا در مجموع ، کار خود را با نظم و حساب انجام دهند .

در زندگی داخلی خود و در دنیای اطراف مان ، هزاران نمونه دیگر از قبیل رادیو ، تلویزیون ، یخچال ، کولر ، هواپیما ، کشتی ، دوربین فیلمبرداری ، ضبط صوت ، ماشین تحریر و نظایر آن ها را می توانیم نام ببریم که هر یک از قسمت های مخلتف تشکیل یافته است و در عین حال ، تمام قسمت های آن ها براساس محاسبه و فرمول معین در کنار یکدیگر قرار گرفته اند . طوریکه با اندک نقصان یا اشتباهی در فرمول ها و محاسبات مربوط ، این دستگاه ها قادر به کار نخواهند بود .

واضح است که با دقت در هر یک از این دستگاه ها ، متوجه می شویم که سازنده هر دستگاهی دارای علم و آگاهی بوده و با تسلط بر اصول فرمول و محاسبه ، موفق به ساختن آن دستگاه دقیق و منظم شده است .
مقدمه دوم : در هر یک از موجودات مختلف این جهان که مطالعه کنیم ، بی تردید نظم و آراستگی کاملی را در آن مشاهده خواهیم کرد . و هنگامی که دامنه مطالعات و دقت خود را گسترده تر کنیم موجودات بیشتری را مورد بررسی قرار دهیم ، برما مسلم خواهد شد که تمامی موجودات ان عالم بر اساس نظمی دقیق و کامل به وجود آمده ، اجزا مختلف هر یک ، با محاسبه ای اعجاب انگیز در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .

یکی از شاهکارهای عجیب خلقت ، که در ضمن نمونه بارزی از نظم و آراستگی مورد بحث به شمار می رود آفرینش انسان است . وجود آدمی و رازهای شگفت انگیز آن که قرن هاست مورد مطالعه دانشمندان قرار دارد و هنوز ، یکی از هزاران هزار شگفتی آن مکشوف و معلوم نشده است ، آئینه تمام نمایی است برای آن که به مساله نظم و آراستگی در جهان آفرینش پی ببریم .

از یک سو مجموعه اعضای بدن انسان ، براساس فرمول های خاص و حیرت آور در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و با نظمی خاص و حیرت آور در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و با نظمی شگفت انگیز کار خود را انجام می دهند و مکمل کارهای یکدیگر هستند . و از سوی دیگر ، هر کدام از اعضاء بدن انسان به تنهایی نیز شامل اجزا و قسمت های مختلفی است که هر یک با محاسبه ای دقیق و اعجاب انگیز خلق شده است و پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر باعث شده تا آن عضو ، در مجموع ، کار خود را با نظم و آراستگی حیرت آور انجام دهد .

هر کدام از اعضاء و دستگاه های بدن انسان را که در نظر بگیریم به همین نتیجه می رسیم . دستگاه چشم انسان از چه اجزائی ساخته شده و این اجزا با چه نظم و دقت عجیبی کار می کنند و مکمل کارهای یکدیگر می شوند تا انسان بتواند اشیا کوچک و بزرگ و رنگارنگ اطراف خود ببیند ؟ .. اجزا گوناگون دستگاه گوش انسان با چه نظم و شگفتی کار می کنند تا این همه صداهای مختلف شنیده می شود و تشخیص و تفکیک آن ها از یکدیگر ممکن می گردد ؟ قسمت های گوناگون تارهای صوتی و حنجره و زبان و دهان از چه اجزائی ساخته شده اند ، و این اجزا با چه فرمولها و محاسباتی انجام وظیفه می کنند و چه نظم شگرفی در فعل و انفعالات آن ها هست که انسان می تواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و کلمات گوناگون با مفاهیم گوناگون را بر زبان آورد ؟

کافی است که تنها فرودادن یک لقمه نان خالی را در نظر بگیریم تا متوجه شویم چه نظم شگرفی براساس چه فرمول ها و محاسبات شگفتی وجود دارد که می تواند دستگاه گوارشی بدن انسان را به کار اندازد . یک لقمه نان را که در دهان می گذاریم ، چندین عضو مختلف با نظم و آراستگی کامل به کار می افتند و صدها ماهیچه ارادی و غیر ارادی فعالیت می کنند تا آن را از مراحل مختلف هضم و جذب و دفع بگذرانند . پیش از هر چیز ، دهان و زبان ، لعابی به نام « بزاق » ترشح می کنند و پیش از رسیدن لقمه به دهان ، آن را آماده می سازند که به عمل جویدن وبلع و هضم لقمه کمک کند . وقتی لقمه وارد دهان شد ،

بلافاصله بزاق به سراغ آن می آید و سپس دندان ها برای جویدن آن به کار می افتد . همین دندان ها نیز بانظم خاصی در دهان قرار گرفته اند که تیز و کندی و کوتاهی و بلندی آن ها در کمال نظم و آراستگی وظیفه هر یک را در جویده شدن لقمه مشخص می کند ، به طوری که اگر نظم دندان ها بهم بخورد و مثلا جای دندان های نیش با دندان های آسیاب عوض شود ، کار جویدن مختل خواهد شد . سپس لقمه نان وقتی به وسیله دندان ها و با کمک زبان و بزاق دهان جویده شد ، به سوی حلق می رود و از آن جا وارد « مری » می شود . لوله مری ، با کمک ماهیچه های مخصوصی که ماهیچه های حلقوی نام دارند ، لقمه را با فشاری متناسب به سوی معده پایین می برد .

معده نیز کار خود را با نظمی شگرف انجام می دهد . در تمام مدتی که انسان در حال خوردن غذا و بلعیدن لقمه ها است ، فعالیت معده برای هضم غذا به صورت تعطیل در می آید . و پس از فرو دادن آخرین لقمه ، باز هم تا مدتی حدود 20 دقیقه کار هضم شروع نمی شود بلکه در این مدت ، معده مشغول ترشح مواد لازم و آماده ساختن ماهیچه ها و عضلات و دستگاه های مختلف خود یعنی کارخانه دقیق و عجیب هضم و گوارش است . سپس ، وقتی همه چیز به حالت آماده باش درآمد ،

ناگهان با یک فرمان سریع که از مرکز فرماندهی مغز صادر می شود تمام ماهیچه ها و عضلات و اجزا معده همزمان و به طور منظم و هماهنگ شروع به کار و فعالیت می کنند . آن یک لقمه نان ، یا هر غذای دیگری که وارد معده شده باشد براساس نظمی مخصوص ، مراحل حساب شده و منظمی را پشت سر می گذارد و در هر مرحله یک قسمت از عمل گوارش انجام می شود تا آن گاه که غذای هضم شده به سایر قسمت های داخلی بدن یعنی روده ها سپرده می شود تا در آن جا جذب شود و زواید و تفاله هایش به اجزا متصدی دفع وارد گردد .

قصد ما ، بررسی دقیق و جز به جز مساله هضم و گوارش از دیدگاه طبی وعلم پزشکی نیست . وگرنه در همین یک مورد از شگفتی های بدن انسان ، تا کنون هزاران کتاب عملیم نوشته شده و میلیونها تحقیق و آزمایش پزشکی صورت گرفته و نسل های متوالی بشر در این باره پژوهش های بیشمار کرده و تازه به قطره ای از دریای اسرار آن دست یافته است . از این رو ، بررسی دقیق و علمی مساله از عهده چندین کتاب نیز بر نمی آید . اما همین اشارات کوتاهی که در این مورد داشتیم ، خود کافی است تا ما را متوجه سازد که چه نظم و آراستگی عجیبی در تک تک قسمت های بدن انسان حکم فرماست و آن گاه ،

چه محاسبات حیرت انگیزی این قسمت های مختلف را به هم پیوند می دهد و سرانجام بدن انسان ، در مجموع چه کارخانه عظیم و دقیق و پیچیده و اسرار آمیزی را تشکیل می دهد و چه فرمول های شگرفی این مجموعه بی نظیر را به کار می اندازد و چه نظم و سامان شگفتی این مجموعه در هم پیچیده را اداره می کند که حتی سر سوزنی خلل و لحظه ای تاخیر در انجام وظیفه و ذره ای بی نظمی در هیچ کدام از قسمت های آن دیده نمی شود .

وقتی انسان ، از چنین دیدگاهی به جهان اطراف خود می نگرد ، برایش مسلم می شود که علاوه بر آفرینش انسان ، تمامی عرصه های آفرینش از همین ویژگی ها برخوردارند . خلقت جانوارن ، خلقت گیاهان ، خلقت زمین و آسمان و هر چه در آن ها است . برای پی بردن به گوشه ای از اهمیت و ارزش این نظم و سامان ، کافی است اشاره شود که اگر در خلقت ساختمان موجودات عالم ، نظم وجود نداشت ، هرگز « علم » در جهان پدید نمی آمد . زیرا علم ، اساسا مجموعه قواعدی است که انسان برای راه یافتن به کیفیت نظام حاکم بر موجودات جهان از آن ها استفاده می کند . و از این طریق می کوشد تا قوانین منظمی را که در طبیعت و در رابطه موجودات جهان و در اثر گذاری و اثر پذیری متقابل آن ها وجود دارد ، پیدا کند .

بدین سان آشکار است که تمامی علوم ، براساس نظم حاکم بر جهان به وجود آمده است . زیرا اگر چنین نظمی وجود نداشت ، محاسبات بشر در مورد روابط موجودات جهان ، و نیز روابط اجزا مختلف هر موجودی ، غلط از کار در می آمد و منتج به یک نتیجه گیری صحیح و قابل اطمینان نمی شد و انسان نمی توانست براساس آن به اصول و قواعدی دست یابد که بتوان از آن به عنوان قوانین ثابت و منظم استفاده کرد .

به عنوان مثال می توان گفت : تعداد گلبول های سفید و قرمز موجود در خون انسان ، همواره نسبت معینی دارد و از نظم خاصی پیروی می کند . بر همین اساس ، علم پزشکی توانسته است قوانین مربوط به رابطه گلبول های سفید و قرمز با یکدیگر ، و رابطه آن دو با سایز اجزا بدن انسان را بدست آورد . روی همین اصل ، هر گاه بر اثر بیماری تعداد یکی از این گلبول ها کم شود ، در رابطه آن ها ایجاد خلل می شود و نظم موجود در میانشان به هم می خورد . و چون علم پزشکی به خاطر نظم ثابت و همیشگی این گلبول ها از تعداد هر دو خبر دارد ، به خوبی می داند که در این موارد باید هر چه زودتر نظم از بین رفته را دوباره برقرار کند و از همین رو ، داروها و وسایلی را یافته یا ساخته است که با کمک آن ها می توان تعداد گلبول ها را به میزان لازم رسانید و بین آن ها نظم همیشگی را به وجود آورد . حال آن که اگر چنین نسبت مشخص و نظم ثابت و معینی وجود نداشت ، در صورت بروز بیماری ، علم پزشکی گیج و سرگردان می شد و نمی دانست از کدام گلبول و به چه تعدادی کم شده است و چه مقدار گلبول دیگر باید اضافه شود تا نظم لازم بدست آید .

یا درجه حرارت بدن انسان هموراه از نظم خاصی پیروی می کند . به طوری که اگر انسان ، ساعت ها زیر گرمای 50 درجه بالای صفر بایستد و سپس حرارت بدنش را با میزان الحراره اندازه بگیرند ، بیش از 37 درجه را نشان نخواهد داد . و اگر هم ساعت ها در هوای یخبندان و سرمای 40 درجه زیر صفر بسر برد ، باز درجه حرارت بدنش همان 37 درجه خواهد بود . به خاطر همین نظم ثابت و همیشگی است که امروزه ، علم پزشکی می داند که حرارت بالای 37 درجه حاکی از تب ، و زیر 37 درجه نشانه ضعف در بدن انسان است .

یا در مورد تحقیقات فضایی ، که باعث شد پای انسان به کره ماه برسد ، و هم اکنون نیز تلاش برای دست یابی به کرات دیگر ادامه دارد ، تمام محاسبات دانشمندان براساس همین نظم موجود در طبیعت صورت گرفته است . زیرا اگر چنین نظمی نبود ، بین کره زمین و سایر کرات آسمانی ، نظام ثابت و سامان مشخصی برقرار نمی شد .
فی المثل ، کره ماه جای مشخص نداشت ، وضع زمین نسبت به ماه ، تابع هیچ قانون و محاسبه ای نمی گردید ، زمین در یک شبانه روز یک دور به دور خود می گشت ، در شبانه روز بعد سه دور ، در شبانه روز سوم نیم دور ، و خلاصه در هر زمان ، سرعت گردش متفاوتی پیدا می کرد که با هیچ فرمولی ممکن نبود چگونگی این حرکت را تعیین کرد . و در آن صورت ، هرگز ممکن نبود که با چنان محاسبات دقیقی – که حتی یک ثانیه اشتباه در آن به شکست و ناکامی منجر می شود – بتواند سفینه های مختلف را از نقطه مشخصی به سوی ماه بفرستند ، و پس از مدت معینی ، در نقطه مشخص دیگری منتظر فرود آن باشند و تمام این محاسبات نیز درست از کار درآید .

پس مسلم است که اگر در ترکیب بدن انسان و چگونگی فعالیت دستگاه های مختلف آن ، نظم و سامان و قانون وجود نداشت ، هرگز علم تشریح و دانش پزشکی به وجود نمی آمد .
اگر حرکت ستارگان سیار و محل استقرار ستارگان ثابت و وضع محاذات آن ها نسبت به یکدیگر تابع نظم و قانون بود ، علم « هیئت و نجوم » پدید نمی آمد . و دانش فضا شناسی و فضا نوردی ، هرگز قدم به عرصه ظهور نمی گذاشت .
اگر روئیدن گیاهان و طرز تغذیه و چگونگی رشد و نمو و شکوفایی و باردهی آن ها براساس نظم ثابتی قرار نداشت ، علم گیاه شناسی در دسترس بشر قرار نمی گرفت .
اگر زندگی حیوانات

، ساختمان بدنی ، احتیاجات مربوط به غذا و محیط و آب و هوا ، میزان طول عمر ، چگونگی تولید مثل و سایر مسائل مربوط به حیات آن ها بر مدار نظم و سامان معین نمی گردید ، هرگز علم « حیوان شناسی » معنی و مفهوم پیدا نمی کرد .
خلاصه کلام آن که تمامی علوم دقیقه ، که بر مبنای فرمول ها و محاسبات دقیق بنیان گرفته ، براساس نظم ثابت و سامان مشخصی که بر موجودات این عالم حکومت می کند به وجود آمده است .

نخستین و ساده ترین نتیجه ای که از دقت در نظم موجودات عالم و پدیده های جهان آفرینش به دست می آید ، این است :
« همان طور که در مقدمه اول دیدیم و قبول کردیم ، سازندگان دستگاه های مختلف علمی و فنی و صنعتی که هر کدام با نظمی خاص کار می کنند بدون علم و آگاهی و تسلط بر اصول فرمول و محاسبه ، موفق به ساختن آن دستگاه ها نمی شوند . »
اکنون ، با پی بردن به وجود نظم شگرف و سامان بی نظیر حاکم بر موجودات عالم نیز ، به این نتیجه می رسیم که : « سازنده این موجودات شگفت انگیز ، و برقرار کننده نظم اعجاب آور میان آن ها ، لامحاله باید دارای علم و آگاهی و تسلط کامل بر اصول فرمول و محاسبه و نیز دارای اراده و قدرت و حکمتی پایان ناپذیر باشد . »

و این سازنده و نظم دهنده بی همانند ، که بار دیگر از طریق برهان نظم به ذات اقدسش پی می بریم اعتراف می کنیم ، همانا آفریدگار جهان و خداوند متعال زمین و زمان است و بس .
3- برهان نظم
این برهان نیز ، بر پایه دو مقدمه استوار است :
مقدمه اول : هر گاه یک واحد ترکیبی و تالیفی را که از قسمت های مختلف به وجود آمده است تحت مطالعه و دقت قرار دهیم ؛ و مشاهده کنیم که قسمت های مختلف آن – در حالیکه هر کدام موجودی دیگر و متفاوت با سایر موجودات آن واحد است – با یکدیگر تناسب و تطابق و هماهنگی کامل دارند ، به قسمتی از برهان تناسب و تطابق موجودات عالم دست می یابیم . و برای ما مسلم می شود که این تناسب و هماهنگی ، و این تطابق قسمت های مختلف یک واحد ترکیبی ، مجموعا برآیندی از علم و ارداه قدرت است . به عبارت دیگر تصدیق می کنیم که آفریننده ی عالم ، براساس دانش خود طرح ساختن آن را ریخته و سپس اراده خود را انجام آن طرح قرار داده ؛ و آن گاه توانایی خود را به کار گرفته و سرانجام این موجودات مختلف – یعنی قسمت های گوناگون آن واحد ترکیبی – را ، با در نظر داشتن اصل تناسب و تطابق ، با یکدیگر هماهنگ ساخته است .

در این مورد نیز ، مثال های فراوانی وجود دارد : مثلا دارویی را که برای بیماران ساخته می شود ، در نظر بگیریم . هر دارویی ، یک واحد ترکیبی است که از قسمت های مختلف تشکیل می شود . یعنی سازنده دارو ، چندین ماده شیمیایی یا گیاهی را به اندازه های متناسب در کنار یکدیگر قرار می دهد و با تطابق آن ها یک واحد هماهنگ بوجود می آورد که در موردی خاص ، کارایی خاص دارد . حال آن که اگر این تناسب و تطابق رعایت نشود ، یعنی اگر از یک ماده کمتر از حد لازم و از دیگری بیش از مقدار مورد احتیاج به کار رود ، تناسب اجزا و قسمت های گوناگون دارو به هم می خورد و میان آن ها تطابق ایجاد نمی شود . در نتیجه یا آن مواد اساسا با هم ترکیب و تالیف نمی شوند ، یا در صورت ترکیب یافتن حاصل آن ها ماده ای خواهد بود که اگر زیان بخش نباشد دست کم هیچ کارایی و فایده ای نخواهد داشت .

یا دستگاه تلویزیون را در نظر بگیریم . سازنده تلویزیون ، یک فرستنده و یک گیرنده ساخته که با یکدیگر تناسب و تطابق دارند و به طور هماهنگ کار می کنند . یعنی دستگاه فرستنده ، تصویر و صدا را می فرستند و دستگاه گیرنده آن را از راه دور می گیرد . حال آنکه اگر این تناسب و تطابق وجود نداشت ، دستگاهی به نام تلویزیون معنی پیدا نمی کرد . چون اگر فرستنده ، تصویر و صدا را بفرستد ولی گیرنده با آن تناسب و تطابق نداشته باشد ، تصویر و صدا را پخش نخواهد کرد . و اگر گیرنده درست کار کند ، اما فرستنده با آن هماهنگ نباشد و متناسب با کاربرد آن تصویر و صدا نفرستد ، باز تصویر و صدایی در کار نخواهد بود .
پس آن چه به تلویزیون معنی می دهد ، وجود دو قسمت مختلف و در عین حال مرتبط و هماهنگ است که تنها در صورت تناسب و تطابق با یکدیگر کارشان را به درستی انجام می دهند .

در یک کارخانه اتومبیل سازی نیز ، همین اصل تناسب و تطابق حکمفرما است . در قسمتی از کارخانه اتاق اتومبیل را می سازند ، در قسمتی دیگر چرخ هایش را ، در یک قسمت موتور آن را ، در قسمت دیگر صندلی هایش را ، در قسمتی دیگر فنرها و کمک فنرهایش را ، در قمست دیگر باطری آن را ; و خلاصه در هر قسمت از کارخانه تکه ای از اجزا اتومبیل ساخته می شود . سرانجام ، این قسمت ها به یکدیگر متصل می شوند و یک اتومبیل کامل به دست می آید . در تمام قسمت های کارخانه ، اصل تناسب وتطابق حاکم است . چون اگر غیراز باشد ، در قسمت اتاق سازی فی المثل اتاق اتوبوس می سازند ، در قسمت موتور سازی موتور یک اتومبیل 2 سیلندر کم قدرت ساخته می شود ، در قسمت چرخ سازی چرخ ها بزرگ کامیون به وجود می آید ، و قسمت باطری سازی هم به جای باطری اتومبیل مثلا باطری دستی تولید می کند .

آیا اگر چنین مجموعه ناهماهنگی ساخته شود ، می توان از به هم پیوستن آن ها ، یک اتومبیل کامل و واقعی به دست آورد و بر آن سوار شد ؟ پس در این جا لازم است که اصل تناسب و تطابق دعایت شود وگرنه با چنین ناهماهنگی عجیبی دیگر چیزی به نام اتومبیل از کارخانه بیرون نمی آید ، و سازنده چنین کارخانه ناهماهنگی را نه تنها نمی توان صاحب علم و اراده و قدرت دانست ، بلکه باید او را در ردیف دیوانه گان قرار داد .
مقدمه دوم : با یک مطلب کوتاه و اجمالی ، مسلم می شود که تمامی موجودات مختلف جهان آفرینش نیز مانند قسمت های مختلف یک کارخانه یا هر واحد علمی و فنی و صنعتی دیگر ، براساس اصل تناسب و تطابق با یکدیگر هماهنگی اعجاب آوری دارند .

مثلا پستان پر از شیر مادر با دستگاه هاضمه ضعیف کودک نوزاد تناسب و تطابق کامل دارد . مخصوصا که می دانیم با آن که مادر ، بالغ بر 9 ماه فرزندش را در شکم دارد ، در طول این مدت شیر در پستانش تولید نمی شود . اما همین که زمان وضع و حمل رسید ، در عرض یکی دو ساعت ماده غذایی اعجاب آور شیر در پستان مادر جمع می شود . و این خود ، حاکی از تناسب و تطابق کاملی است که میان تولد کودک و تولید شیر در پستان مادر وجود دارد .

باز می بینیم که برای حفظ تناسب با کیفیت غذا خوردن نوزاد ، در نوک پستان مادر سوراخ های ریزی قرار داده شده تا شیر دفعه به مقدار بیش از حد و با فشار زیاد به دهان کودک سرازیر نشود و راه گلوی او را نگیرد . بلکه کودک باید پستان مادر را به آهستگی بمکند تا بتدریج و با رعایت تناسب ، شیر از سوراخ های ریز خارج شود و به دهان و آن گاه دستگاه هاضمه او برسد . در این جا نیز مقدار شیر و میزان فشار خروج آن از پستان ، با وضعیت کودک ، تطابق کامل داده شده است .

علاوه بر این ، با توجه به نیازمندی های مختلف کودک می بینیم که شیر ماده غذایی بسیار کاملی است و به تنهایی قادر است تمامی احتیاجات غذایی کودک نوزاد را رفع کند . زیرا این مایع سفید رنگ و شگفت انگیزی که هماهنگ با تولد کودک در پستان مادر به وجود می آید ، در ساختمان عجیب و ترکیبات متناسب خود ، انواع مواد حیاتی مورد نیاز کودک ، همچون پروتئین ، کلسیم ، مواد معدنی ، املاح مختلف ، انواع ویتامین های لازم و در یک کلام ، هر آنچه را که نوزاد برای رشد طبیعی و ادامه حیات خود به آن ها نیاز دارد ، یک جا جمع کرده است .

به عنوان یک مثال دیگر ، از غریزه جنسی موجود میان نر و ماده انسان و سایر موجودات زنده نام می بریم . ملسم است که غریزه جنسی که با اسراری پیچیده و شگفت در نهاد موجودات زنده نهفته است ، مهم ترین و اصلی ترین نقش را در مورد توالد و تناسل موجودات و ازدیاد نفوس و بقاء نسل ها به عهده دارد . اگر غریزه جنسی وجود نداشت و کشش طبیعی و لجام ناپذیر آن ، « نرها » و « ماده ها » را به سوی هم نمی کشید ، تولید مثل موجودات ، صورت نمی گرفت ، و نسل انسان و سایر جانداران منقرض و نابود می شد .

دقت در مقوله غریزه جنسی ، مصداق دیگری از موضوع تناسب و تطابق موجود در نظام آفرینش را نمایان می سازد . زیرا آن چه مسلم است ، برای بقا نسل ها لازم است که غریزه جنسی دو گانه نر و ماده با هم و متفقا فعالیت کنند و در این امر با یکدیگر هماهنگی داشته باشند . و می دانیم که – با آن که غریزه های جنسی نرو ماده ، هر یک جدا از دیگری و دارای موجودیتی مستقل و سازمان و ساختمان و دستگاه هایی متفاوت و جداگانه است – هماهنگی لازم در میان آن ها در کامل ترین صورت خود وجود دارد .

هماهنگی در جهاز تناسلی نر و ماده ؛ هماهنگی در کشش و جاذبه ای که سرچشمه آن در زوایای پنهان جان قرار دارد ولی تظاهرات جسمانی پیدا می کند ؛ هماهنگی در تمایل و کشش نرها و ماده های متناسب که نر و ماده هر «نوع » و هر « تیره » از جانداران با یکدیگر تطابق می دهد ، چنان که انسان را به سوی انسان می کشد ، پرنده را به سوی پرنده ، چرنده را به سوی چرنده ، و هرگز اصول این تطابق را بهم نمی زند و « انواع » و « تیره های » بی تناسب را به سوی هم جذب نمی کند ؛ هماهنگی در برآیند غریزه ها ، که به طور مثال در انسان یک « اسپراماتوزئید » و یک « اوول » را در نهایت تناسب و تطابق به هم می پیوندد و نطفه انسان را به وجود می آورد ; .

این است که چنین تناسب و تطابق شگرفی [ که در موارد بی شمار دیگرنیز ، دامنه ای پایان ناپذیر دارد ] هر انسان عاقلی را وادار می کند به وجود آفریننده دانا و توانا و حکیمی که در دامن طبیعت و در پهنه آفرینش ، این همه تناسب و هماهنگی و تطابق ایجاد کرده است ، ایمان و اعتقاد داشته باشد .
4- برهان حرکت
درباره این برهان ، نخست باید گفت که « برهان حرکت » نیز از جهاتی به همان « برهان نظم » – که قبلا درباره اش سخن گفتیم – برمی گردد . زیرا در این برهان هم گفته می شود که « حرکت ها » در طبیعت ، « منظم » است . یعنی هر حرکتی در عرصه طبیعت براساس نظم صورت می گیرد و از این رو ، « حرکت » نیز ، خود یکی از مصادیق « نظم » موجود در طبیعت و یکی از موار برهان نظم است .
ولی از آن جا که حکما و متکلمین ، این برهان را برهان مستقلی محسوب کرده اند ، و در روایات هم به این برهان اشاره شده است ، ما نیز این برهان را ، برهان مستقلی قرار می دهیم و درباره اش جداگانه بحث می کنیم .

به عنوان مثال ، قول حکیم بزرگ الهی ، حاج ملاهادی سبزواری را نقل می کنیم . که در منظومه « حکمت » خود ، چنین می گوید :
ثّم الطَّبیعی طَریقَ الحَرکَه یَأَخُذُ لِلحَقِّ سَلَکَه
دانشمندان طبیعی « حرکت » را « راه » رسیدن به خدا وند انتخاب کرده اند و از طریق آن ، استدلال بر اثبات صانع می کنند .

برهان حرکت نیز ، بر دو مقدمه استوار است :
مقدمه اول : نگاهی به دنیای اطراف خود بیاندازیم و در تمام چیزهایی که اطراف ما را گرفته اند دقیق شوین . آیا در اطراف ما چیزی پیدا می شود که خود به خود به حرکت درآید و بدون آن که نیروی محرکی آن را به حرکت درآورده باشد ؟ از جایی به جای دیگر نقل مکان کند ؟ آیا هرگز قایقی بدون قایقران و کشتی بدون ناخدا و ملوان در دل آب ها به حرکت درمی آید ؟ آیا هلیکوپتر و هواپیما بدون خلبان از زمین بر می خیزند و سینه آسمان را می شکافند ؟ آیا اتومبیل بدون راننده در خیابان ها حرکت می کند ؟ آیا اگر میز و صندلی یا هر وسیله دیگری سالها در گوشه ای از خانه شما بماند و خودتان آن ها را جابجا نکنید می توانید حتی یک قدم از جای خود حرکت کنید ؟

آیا ممکن است پنکه یا کولر خانه شما بی آنکه دست کسی به دکمه آنها را بفشارد و به کارشان اندازد ، حرکت کنند ، و آیا اگر نیروی الکتریسیته به عنوان عامل محرک آن ها در کار نباشد ، هرگز موتورهایشان به گردش و حرکت در می آید ؟
طبیعی است که پاسخ تمام این این سوال ها منفی است و در دنیای اطراف ما هرگز چیزی پیدا نمی شود که بدون عامل حرکت به حرکت درآید یا بدون عامل بازدارنده از حرکت بایستد .

این نکته آشکار می کند که هرگاه جسمی به حرکت درآید ، بی شک عامل محرکی در کار بوده که باعث حرکت آن شده است .
مقدمه دوم : اکنون به جهان آفرینش نگاهی دقیق بیفکنیم . خواهیم دید که تمام موجودات این عالم ، بدون استثنا در حرکتند و هیچ موجودی در پهنه آفرینش یافت نمی شود که در حال سکون باشد . از کوچکترین ذره جهان ماده [ اتم ] گرفته تا بزرگترین اجرام کیهانی ، و از ذرات ریز مواد غذایی خاک – که از طریق ریشه ها به روی ساقه گیاهان حرکت می کند و در شاخ و برگ آن ها بالا می رود – گرفته تا کهشکان های عظیم فراسوی آسمان ها ، همه و همه در جبن و جوش و حرکت هستند .

و تمام این حرکت ها نیز براساس نظمی حساب شده و طبق محاسبات و نقشه های دقیق صورت می گیرد .مگر ممکن است این حرکت های اعجاب آور در میان موجودات بی شمار و میلیاردها میلیارد پدیده عرصه طبیعت ، بدون نظم و حساب به حرکت درآیند و در مسیر حرکت خود پیش روند آن گاه هیچگونه خللی در آن ها و کیفیت حرکتشان پیدا نشود ؟


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله در مورد بتن تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد بتن تحت word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد بتن تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد بتن تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد بتن تحت word :

بتن

مقدمه
در قرن حاضر، بتن به عنوان یکی از پرمصرف‌ترین فرآورده‌های ساختمانی در جهان شناخته شده است. از ویژگی‌های بسیار خوب آن، اقتصادی بودن، سهولت دسترسی به اجزای تشکیل دهنده آن در اکثر مناطق، شکل‌پذیری و پایانی نسبتاً بالای آن را باید نام برد. این عوامل باعث توجه روزافزون به آن شده است. بدین جهت لازم است که متخصصان، خواص اجزای تشکیل دهنده و مراحل اساسی در ساخت، نگهداری و در مواقع لزوم تعمیر و مرمت آن را به خوبی بشناسند.
در ساختمان یک سازه بتنی، لازم است نسبت اجزای بتن طراحی شود، برخلاف نولاد، در مورد بتن نمی‌توان به مشخصات ارائه شده از سوی تولیدکنندگان اکتفا کرد. به علت آشنایی و شناخت کامل بعضی از مجریان کارهای عمرانی با خصوصیات و رفتار بتن و آشنا نبودن با شیوه‌های صحیح اختلاط اجزای آن در سال‌های اخیر گسیختگی و خرابی‌های زیادی در تعدادی از سازه‌های بتنی مشاهده شده است. به نظر می‌رسد در پاره‌ای از موارد، اثرات آب و هوا و دما و شرایط محیطی و تطبیق خصوصیات بتن با استانداردهای بین‌المللی در ساخت بتن مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

تاریخچه
تاریخچه سیمان در سال 1756 میلادی به نام جان اسمیتون که مامور بازسازی چراغ دریایی ادیسون در سال جنوب غربی انگلستان شده بود، به این نتیجه رسید که بهترین ملات وقتی بدست می‌آید که مواد پوزولانی با سنگ آهک حاوی مقدار زیادی از مواد رسی مخلوط شود. اسمیتون اولین شخصی بود که به خواص شیمیای آهک پی برد.
به دنبال آن، سیمان‌های هیدرولیکی دیگری مانند سیمان روی که جیمز پارکر از کلسینه کردن گلوله‌های سنگ آهک رسی آن را بدست آورد، توسعه پیدا کرد. در سال 1824 میلادی، معماری به نام ژوزف آسپرین در شهر لیدز، سیمان پرتلند را به ثبت رساند. در سال 1845 میلادی، ایزاک جانسون نخستین نمونه سیمان را که امروز به نام سیمان پرتلند می‌شناسیم، تولید کرد.

تاریخچه بکارگیری بتن در فولاد
بتن مسلح حاصل کشف و اختراع ناگهانی یک نفر نیست، بلکه نتیجه کار تلاش، آزمایش و تجربه تعدادی از مهندسان و معماران قرن گذشته است. در سال 1848 میلادی با ساختن یک قایق پارویی که به وسیله شبکه‌های مربع مستطیل شکل میله‌های آهنی مسلح شده بود، اولین سازه بتن مسلح را به صورتی که ما امروزه آن را می‌شناسیم، به وجود آورد. تا اوایل قرن بیستم، هیچ روش تئوریکی معتبر و مورد قبول همگان جهت طرح قطعات بتن مسلح وجود نداشت.
در قرن بیستم با پیشرفت تحقیقات تحولی اساسی در شناخت و بررسی رفتارهای بتن مسلح بوجود آمد. بطور کلی به علت دوام عالی، شکل‌پذیری، قیمت مناسب، مقاوم در مقابل آتش‌سوزی و استحکام آن، اکنون بتن مسلح به عنوان یکی از پرمصرف‌ترین فرآورده‌های ساختمان به شمار می‌رود.

تاریخچه بتن
استفاده از مواد شیمیایی از سال‌های بسیار قدیم متداول بوده و مصریان قدیم گچ تکیلس شده ناخالص را بکار می‌برده‌اند. یونانیانو رومیان سنگ آهک تکلیس شده را مصرف می‌کردند و بعدها آموختند که به مخلوط آهک و آب، سنگ خرد شده آجر و سفال‌های شکسته اضافه کنند. این اولین نوع بتن در تاریخ بود، چون ملات آهک در زیر آب سخت نمی‌شود. بدین جهت برای ساختمان‌های زیرآب سنگ آهم و خاکستر آتشفشانی یا پور بسیار نرم سفال‌های سوخته را با هم آسیاب کرده و بکار می‌بردند و آنچه را که بعدها به نام سیمان پوزولانی شناخته شده تولید کردند.

تاریخچه سازه‌های بتنی
استفاده از بتن مسلح باعث شده است که در غالب کشورها، موسساتی جهت بررسی علمی بتن مسلح و فرمول‌بندی روش‌ها و نیز طراحی و تدوین آیین‌نامه‌ها ایجاد شود و نتیجه کار موفقیت‌آمیز پیش از نیم قرن آزمایش و مطالعه و بررسی این موسسات را می‌توان در تکامل روش‌های طراحی و در تعدادی از سازه‌ها ساخته شده از بتن مسلح را در تمام نقاط جهان مشاهده کرد. بطور مثال چند نمونه از سازه‌های بتنی با کاربری‌های متناوب را با نمایش شکل بررسی می‌کنیم.
الف: یک پل معلق در ژاپن به طول 2600 متر که طول بزرگترین دهانه آن، 450 متر است.
ب: ساختمان‌های تیپ پیش ساخته در شاهین شهر اصفهان.

توضیحات
اولین روز حضور در کارگاه ساختمانی، آشنایی با مصالح و شرایط کار و انواع لوازم و مواردی که با آنها باید سر و کار داشته باشیم، گذشت.
در این زمان بتن‌ریزی سقف طبقه سوم تمام شده و آماده برای قالب‌برداری شده بود. بعد از قالب‌برداری آرماتوربندی، میلگردهای طبقه چهارم وصله شده و میلگردگذاری تیرها هم انجام شد، سپ آماده برای بتن‌ریزی گردید. دور میلگردها قالب‌گذاری شده و با زدن پشت‌بند و آماده کردن قالب قبل از قالب‌گذاری روغن کاری بدنه قالب انجام شده بود.
بعد از قالب‌بندی ستون‌ها، بتن‌ریزی ستون‌ها شروع شد و در این زمانی که بتن به سوی بدست آوردن مقاومت پیش می‌رفت، کارهای بعد از شروع به انجام شده مانند گرفتن تیرچه از کارگاه‌های ساخت تیرچه و بلوک و خریدن بلوک‌ها سفالی و یونولیتی در آن زمان بعد از این کارها شروع به بوشکاری و خمکاری میلگردهای کلاف‌های زیرسقف و خاموت‌ها شوند، بعد از بدست آوردن مقاومت بتن با احتیاط شروع به برداشتن قالب‌های ستون و تیرکردن که باید با برداشتن قالب گرفتن بتن ستون و تیر تا چند روز در معرض نور آفتاب و هوا و با به دست آوردن مقاومت نهایی در این زمان شروع به قرار دادن تیرچه‌ها و بلوک‌ها به وسیله استادان ماهر شدن تیرچه‌ها با دقت و با صبر و حوصله فراوان بر روی تیرها قرار می‌گرفت و بلوک‌ها در حدفاصل بین تیرچه‌ها کار گذاشته می‌شد.
بعد از این کار که تیرچه و بلوک‌گذاری به اتمام رسید. نوبت به بستن و گذاردن میلگردهای شناژ رابط بین تیرچه‌ها و بلوک‌ها شد که توسط افرادی که در این کار دستی داشتند، انجام می‌شد.
بعد از اینکه شناژ‌گذاری و بستن کلاف قائم به اتمام رسید، سطح آماده به کار برای بتن‌ریزی تمیز و بدون آشغال شده بود و در زیر سقف که قرار بوده بتن‌ریزی شود، با استفاده از شمع‌های چوبی و فلزی که از بیرون کارگاه تهیه شده بود، قرار گرفت که در این هنگام باید با دقت فراوان انجام گیرد و تیرچه‌ها در اثر با ناشی از بتن‌ فرو نریزند.
بعد از شمع‌بندی با مصالح که در پای کار قرار دارد، شروع به ساختن بتن برای بتن‌ریزی سقف آمدع می‌شد. ابتدا مقداری آب را در داخل بتونیر می‌ریختند، بعد مقداری مصالح سنگی و سیمان به همراه یکدیگر داخل بتونیر وارد می‌شود. در همین حین بتونیر در حال چرخیدن است و عمل اختلاط را انجام می‌داد.
این بتن که داخل بتونیر آماده شده است، توسط فرغون به پای کار حمل و در داخل و روی بلوک و تیرچه و شناژ می‌ریختند و با ویبراتور حمل و ویبره کردن بتن هوای داخل بتن را خارج و چسبندگی بیشترین بتن مصالح بوجود می‌آید.
به علت گستردگی کار سقف بتن‌ریزی در یک روز به اتمام نمی‌رسید و در چند روز انجام گرفت. بعد از اتمام بتن‌ریزی و ویبره کردن بتن کار به اتمام رسید و بعد از چند روز و بدست آوردن مقاومت بتن اقدام به برداشتن قالب و شمع‌ها کرده و روال کار به طریقه قبلی پیش می‌رود که کارآموزی به اتمام رسید.

در این تصویر، همانگونه که ملاحظه می‌کنید، فضاهای خالی بین کف طبقات تعبیه شده است که برای جای قرار گرفتن آسانسور اجرا شده است.

همانطور که در شکل دیده می‌شود، بیرون‌زدگی میلگرد از قالب و سقف برای تامین پاگرد پله‌ها و به همین دلیل به طور کامل با سقف بتن‌ریزی نشده است. این میلگردها به طور جداگانه بتن‌ریزی می‌شوند.

در عکس گرفته شده بالا، همانطور که می‌بینید طریقه خالی بتن آماده بر روی اجزایی که در زیر بتن قرار می‌گیرند را می‌بینید.
در این شکل، میلگردهای ستون و میلگردهای تیر که در ستون کلاف شده بلوک‌ها و شناژهای اطراف آن و قالب‌بندی این اجزا را نشان داده است.

در شکل بتن‌ریزی یک سقف دیده می‌شود که در آن تیرچه‌ها و شناژ‌های آن در زیر بتن قرار می‌گیرند.
بعد از اینکه بتن ریخته شده به وسیله ویبراتور، هوای داخل بتن را خارج کرده و بلوک‌ها و شناژهای اطراف آن به خوبی با یکدیگر می‌چسبند.

در عکس بالا شکل یک تیرچه نمایش داده شده است که تیرچه تشکیل شده است. میلگردهای طولی و میلگردهای مهاری آن که به میلگرد طولی جوش می‌شود و میلگردهای طولی تحتانی در درون بتن قرار دارند.
دو سر این میلگردها بر روی تیر قرار می‌گیرد و بلوک‌ها در اطراف آن پیده می‌شوند.

|
در تصاویر فوق، از اجزای ابتدایی یک پله عکس گرفته شده است و چگونگی اتصال پله به ستون و پاگرد در عکس اول نشان داده شده است، ولی در عکس دوم شکل یک پله از بالا نشان داده شده است و بیرون زدگی میلگردها از سقف‌ها برای ایجاد پاگرد تا فرد به راحتی بتواند پله‌ها را طی کند

همانطور که در شکل می‌بینید، بتن‌ریزی یک سقف ساختمان انجام می‌گیرد که کلیه ضوابط برای بتن‌ریزی سقف اجرا شده است، مانند قالب‌بندی زیر سقف و قالب‌بندی در زیر قالب‌ها و برای مهار قالب‌های کف سقف دیده می‌شود.

در دو عکس گرفته شده همانطور که ملاحظه می‌کنید، چگونگی طرخ اختلاط بتن نشان داده شده است که چه مصالح و چگونه به داخل بتونیر باید ریخت. در این لحظه باید مصالح به اندازه تاثیر دستگاه نظارت و با سرعت یکنواخت بتونیر شود.

در تصویر بالا، چیزی که دیده می‌شود، یک شمع چوبی است که برای نگهداری از تیرچه و یونولیت‌های اطراف آن استفاده شده است.
ارتفاع اینگونه شمع‌ها یکنواخت است و برای بالا بردن ارتفاه اینگونه شمع‌های در زیر آن قطعاتی مانند آجر قرار می‌دهند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله در مورد تعریف انساندرانسان چیست تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد تعریف انساندرانسان چیست تحت word دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد تعریف انساندرانسان چیست تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد تعریف انساندرانسان چیست تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد تعریف انساندرانسان چیست تحت word :

تعریف انسان-انسان چیست

پرآوازه است که تعریف انسان ازتعریف سایرموضوعات به مراتب پیچیده تراست زیراتمام موضوعات دیگر حول مدار انسان می چرخد ونهایتا در خدمت او در می آید.
اگر بخواهیم نظر شیخ نجم الدین وحتی اغلب عرفا را درباره انسان در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت که انسان «یک موجود عشق ورز است.هم عاشق خالق است وهم معشوق او در عین حال حامل امانت عشق.»

اهمیت شناخت خود:
امیرالمومنین علی (ع)در موارد زیادی به اهمیت خود شناسی اشاره کرده است وهمگان را به آن می خواند وفردی را زیان کار می داند که در شناخت خود کوتاهی کرده است و از خود غفلت می کند:«والمغبون من غبن نفسه»«زیان کار واقعی کسی است که خویشتن را زیان رساند.»
وی در جای دیگر فرموده است :«بی تردید در برابر خداوند منفورترین مردمان بنده ای است که خدایش به حال خود او را نهاده است وبدین سبب از حفظ تعادل بیرون افتاده است وبی راهنما حرکت می کند.»

عالم واهمیت خود شناسی:
یکی از اساسی ترین وحساس ترین ساحت های وجودی انسان قلب است .انسان عالم وخود یافته باید شناخت ویژه به این عضو حساس داشته باشد والا نه به شناخت خود دست خواهد یافت ونه با دیگران رابطه ایجاد خواهد کرد.
انسان وروابط
انسان موجودی است که در نهاد او انگیزه وغریزه ایجاد رابطه با دیگران نهاده شده است. اساسا ایجاد رابطه با دیگران پایه ومایه اسقرار بشری است.
شناخت ساحت های سه گانه
امیر المومنین شناخت ساحت های سه گانه انسان را جزو وظایف کسی می داند که در راه خود شناسی گام برداشته است.نتیجه ی این رابطه متقابل ایجاد تعادل در زندگی است که شخص خود شناس می تواند از آن برخوردار شود.
رابطه انسان با خود
نزدیکترین رابطه ی انسان با خود او است ودراین رابطه باید گفت که فاعل شناس موجود شناخته شده دراین حوزه هر دو یکی است یعنی انسان وقتی به خود می نگرد شناختی از خود به دست می آورد.

بنابراین در این رابطه تمام ساخته های موجود انسان مورد توجه قرار می گیرد وانسان تصویری مناسب از تمام آنها حاصل می کند.
رابطه با خدا وخود :

کسی که موفق می شود با خود رابطه ای درست ایجاد کند زمینه را برای رشد وتعالی خود فراهم کرده .امید پیمایش مسیرهای دیگر را پیدا می کند .چنین شخصی می تواند از این رابطه به نحو شایسته استفاده کند وخود را لغزیدن در دامن کارهای خلاف درامان نگه دارد.بلکه ازاین طریق می تواند به پیوستگی با خدا دست یابد .این امر در صورتی محقق می شود که از نظر تئوریک با تناقض مواجه نشود وخدا را موجودی شخصی بداند والا با یک مف
مادرباره انسان از آن نظر که موجودی کمال پذیر است بحث

می کنیم ودرباره ی کمال نهایی وراه رسیدن به آن گفتگو می کنیم .نباید از نظر دور داشت که شیوه ها وروشهای گوناگونی برای اثبات مد عیات برگزیده می شود:اگر چیزی قابل تجربه ی حسی وعلمی باشد برای اثبات آن از روش تجربی بهره گرفته می شود اما اگر چیزی قابل تجربه ی حسی نباشد در مواردی از طریق متد واستدلالات عقلی وعقلانی به اثبات می رسد وپاره ای از امور نیز تنها از طریق تعبد اثبات پذیرند.البته دسته ی اخیر (تعبدیات )در چهار چوب مباحث وگزاره های دینی قرار می گیرد.اما از آن جهت که هر یک از سه طریق مذکور با مشکلاتی مواجه هستن

د چون ارائه برخی از آنها در سطح عموم مخاطبان ما ممکن نیست ویا برای همه قابل پذیرش نمی باشد یا اصلابحث مورد نظر ما با برخی از آن متدها وشیوه ها قابل اثبات نمی باشد.ناگزیر ما طریقی را بر می گزینیم که کاربرد عمومی وفراگیر داشته باشد.
توضیح اینکه:متد تجربی مربوط به اشیاءخارجی است که در شعاع حس وآزمایش تجربی قرار می گیرند اما بحث ما در باره نفس انسان وانگیزه وگرایش های آن است که در شعاع تجربی حسی واقع نمی شود ومتعلق علم شهودی وحضوری ماست.متد عقلی وفلسفی نیز جهت ساز وکارهای دقیق وعلمی ومقدمات برهانی گرچه شیوه ای ارزنده است ومنجر به قطع ویقین می شود.اما

طریقی است طولانی و دشوار که فهم آن برای همه میسر نیست وتنها اندکی در شعاع درک ودریافت آن قرار می گیرند.هم چنین متد وروش تعبدی را نیز محور مباحث خود قرار نمی دهیم وبنا نداریم که تنها ازطریقی گزاره های دینی وسخنان معصومان بحث خود را پی گیریم چون در آن صورت بحث ما محدود به تعبدیات می گرددکه مخاطبان خاصی را می طلبد.در نتیجه ما درپی آنیم که عمومی ترین وساده ترین شیوه وروش را برگزینیم تا برای همه قابل پذیرش باشد.

ما می کوشیم که از راه تامل در وجود خویش ویافتن عواملی که در فطرت ما برای سیر و وصول به هدف اصلی نهاده شده است ونیز شناختن جاذبه ها وکشش های باطنی وروحی که خداوند برای رسیدن به آرمان های بلند آسمانی در وجود ما به ودیعت نهاده است وهم چنین روابطی که وجود ما را با دیگران پیوند می دهد وبه ما این امکان را می بخشد که با استفاده از آنها وکوشش در راه تحکیم وتقویت آنها خود را نیرومند تر وبرای ترقی آماده تر سازیم راه بهره برداری بهتر وفزون تر از نیروهای درونی وامکانات بیرونی را برای رسیدن به کمال ومقصد اصلی وسعادت حقیقی بشناسیم.

بنابراین موضوعات بحث عبارت است ازشناخت کمال حقیقی وراه رسیدن به آن. اسلوب بحث عبارت است از بررسی بینش های درونی خویش برای باز شناختن خواستها وکنشهایی که دروجودما برای کمال نهاده شده است وهمچنین بررسی شرایطی که میتوان ازآنها برای این منظور بهره برداری کرد.
برای اثبات مطالب می کوشیم به دریافت های وجدانی وبراهین ساده عقلی اکتفا کنیم وبا استفاده از روشن ترین وقطعی ترین معلومات به کشف مجهولات نایل آییم.
مفهوم خود شناسی:

در بین برداشتهایی که از خود شناسی ارائه شده منظور ما از خود شناسی دراین بحث شناخت انسان از آن نظر است که دارای استعدادها ونیروهایی برای تکامل انسانی است.بنابراین منظور از خود شناسی مرتبه ای از علم حضوری که هر کس به خود دارد نیست.هم چنین منظور ما از خود شناسی آن معرفت حضوری کامل وآگاهانه ای که انسان پس از طی مراحل تهذیب نفس وپیمودن راه های کمال ودرنتیجه سیر معنوی بدان واصل می گردد ودر پرتو آن حقیقت خویش را بی پرده

مشاهده می کند نیست زیرا در اینجا خود شناسی از مقدمات خود سازی به شمار می رود ومعرفت مورد اشاره از نتایج خود سازی است وپس از سیر وحرکت تکاملی آگاهانه انسان حاصل می گردد.البته این معرفت بسیار عالی ومطلوب است.
رسیدن به این مقام ومعرفت در پرتو تلاش ها وریاضت های طاقت فرسا واطاعت صادقانه خداوند حاصل می گردد وبه تدبیر عرفا دراین مرحله انسان برخوردار از علم حضوری کامل به نفس خویش می گردد.
وحقیقت خویش را کاملا می شناسدوپس ازاین مرحله ودرنهایت حرکت تکاملی انسان به معرفت مقام توحید نایل می گردد.
از علم حضوری کامل به نفس خویش می گردد وحقیقت خویش را کاملا می شناسدوپس ازاین مرحله ودرنهایت حرکت تکاملی انسان به معرفت مقام توحید نایل می گردد.

توجه وپرداختن به انسان وخود شناسی پیشینه ای دیر پای دارد ودر طول تاریخ بشریت همواره انسانها اهتمام وافری به انسان شناسی ومسائل اجتماعی انسانی داشته اند.از جمله تارخ یونان باستان مملوازآثار شکوفایی زندگی انسانها وشناخت نفس وروح بوده است تا آنجا که بر سر در معبد آپولو در یکی از شهر های قدیمی یونان به نام دلفی بانیان معبد برای تشویق وتحریض دیگران به پی بردن به رموز خلقت وپیچیدگی های وجود انسان نوشته بودند«خود را بشناس» که این کلام بعدا مبنای فلسفه فلاسفه یونان مانند سقراط وفیثاغورث گردید. خود شناسی از جمله

اساسیترین ومحوریترین مسائلی است که ادیان ومکاتب گوناگون بدان نظر داشته اند وبر این نکته اذعان داشتند که انسان اگر خود را بشناسد به حقایق طبیعت واسرار خلقت آگاهی خواهد یافت.
این به جهت هماهنگی وارتباطی است که بین جهان شناسی وانسان شناسی است واگر چه هر یک از آنها مسایل مخصوص به خود را دارند امااز آن رو که انسان را به شمار نیاوردیم وبالعکس اگر انسان را قطع نظر از جهان مورد مطالعه قرار دهیم واز هر یک معرفتی مستقل داشته باشیم به شناختی صحیح نسبت به هیچ یک از آن دودست نخواهیم یافت.

چون انسان وجهان جلوه های گوناگونی هستنداز مبدا هستی وبا تفاوتهای ظاهری شان آیه ونشانه واحد خداوند احد ویگانه هستند که درجات وتجلی او را نمودار می سازند وانبیا در برنامه رسالت الهی خود انسان را از ابزار بودن وتوجه صرف به لذات جسمانی رهایی دادند واو را از مختار بودن قوه ابتکار وخلاقیت وبرخورداری از حق انتخاب ودیگر استعدادها وتواناییهایش آگاه ساختند وهدف بی انتهای تکامل را به او نمودند ویار آور شدند که ابعاد جوهر هر آدمی بی حدومرز است بنا براین چنین انسانی هیچگاه نباید درحد ابزار تنزل یابد.

اسلام عنایت خاصی داردکه انسان خویشتن را در جهان آفرینش تشخیص دهد.این همه تاکید در قرآن در مورد انسان خویشتن راآن چنانکه هست بشناسند ومقام وموقع خود را در عالم وجود درک کند وهدف ازاین شناختن ودرک کردن این است که خود را به مقام بالای که شایسته ی آن است برساند .قرآن کتاب انسان سازی است یک فلسفه نظری نیست که علاقه اش تنها به بحث ونظر وچشم انداز باشد هر چشمی اندازه ای را که ارائه می دهد برای عمل وگام برداشتن .قرآن

کوشاست که انسان خود را کشف کند این خود.خود شناسنامه ای نیست؟که اسمت چیست؟اسم پدرت چیست ودر چه سالی متولد شده ای؟تابع چه کشوری هستی؟از کدام آب وخاک هستی؟وبا چه کسی ازدواج برقرار کرده ای؟وچند فرزند داری؟
آن خود همان چیزی است که روح الهی نامیده می شود وبا شناختن آن خود است که احساس شرافت وکرامت وتعالی میکند وخویشتن را از تن دادن به پستی ها برتر می شمارد وبه مقدس بودن خویش پی می برد.مقدسات اخلاقی واجتماعی معنی وارزش پیدا می کند.قرآن از برگزیدگی

انسان سخن می گوید چرا؟ می خواهد بگوید:تویک موجود «تصادفی»نیستی که جریانات کور وکر مثلا اجتماع تصادفی اتمها تورا به وجود آورده باشد تو یک موجود انتخاب شده وبرگزیده ای وبه همین دلیل رسالت ومسئولیت داری.
بدون شک انسان در جهان خاکی قویترین ونیرومندترین موجودات است اگر زمین وموجودات زمینی را در حکم یک (قریه) فرض کنیم انسان کدخدای این قریه است .ولی باید ببینیم انسان یک کدخدای انتخاب شده وبرگزیده است ویا یک کدخدای که به زور وقلدری خود را تحمیل کرده است.فلسفه

های مادی که قدرت حاکمه انسان را صرفا ناشی از زور وقدرت می دانند مدعی هستند که انسان به علل تصادفی دارای زور وقدرت شده است .بدیهی است که با این فرض«رسالت » و«مسئولیت »برای انسان بی معنی است.چه رسالتی،وچه مسئولیتی؟ودر مقابل چه کسی؟
اما از نظر قرآن انسان یک کدخدای انتخاب شده ی زمین است وبه حکم شایستگی وصلاحیت نه صرفا زور وچنگال تنازع از طرف ذی صلاحیت ترین مقام هستی یعنی ذات خداوند «برگزیده»وانتخاب وبه تعبیر قرآن «اصطفا»شده است وبه همین دلیل مانند هر برگزیده رسالت ومسئولیت دارد رسالت از طرف خدا ومسئولیت در پیشگاه او.اعتقاد به اینکه انسان موجودی انتخاب شده است وهدفی از انتخاب در کار است نوعی آثار روانی وتربیتی در افراد به وجود می آورد.واعتقاد به اینکه انسان نتیجه ی یک سلسله تصادفات بی هدف است نوعی دیگر آثار روانی تربیتی درانسان به وجود می آورد.
خود شناسی به معنی این است که انسان مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک کند .بداند خاکی محض نیست پرتوی از روح الهی در اوست وبداند که در معرفت می تواند بر فرشتگان پیشی بگیرد وبداند که او آزاد ومختار ومسئول خویشتن ومسئول افراد دیگر ومسئول آباد کردن جهان وبهتر کردن جهان است.

خود شناسی:
می گویند خود شناسی مقدم بر خداشناسی است.تا انسان خود را نشناسد نمی تواند خدا را بشناسد . این سخن از جهات متعدد در ست است :یک جهتش این است که باید وضع دستگاه گیرنده ی فکری خود رابشناسد .باید خود را به ضعف ونقص وقصور بشناسد تا خدا را به کمال قوت ولاتناهی بشناسد.باید قصور فهم وادراک خود را بشناسد که تا موجودی محدود وناقص نباشد واو را ضدی ونقطه ی مقابلی نباشد .نمی تواند او را بشناسد.

من باید خداوند را با حسی از حواس خود درک کنم باید بداند که محسوساتش هم اگر یکنواخت بود اگر همیشه یک شیء را فقط یک رنگ میدید او را دیگر نمی شناخت واز وجودش هیچ گاه آگاه نمی شد.اگر همیشه یک بو فقط ازیک طرز به مشام او می رسید هیچ وقت متوجه آن نمی شد.بشر خیال نکند مخفی شده بلکه باید بفهمد که تنها ظهور یک حقیقت کافی نیست برای فهم وادراک بشر وجود نقطه ای مقابل هم می تواندن به او کمک کند.نور ذات خدا ازلی وابدی است غروب نداردواز همین جهت ادراک ضعیف بشرعاجز ترازآن است که اورا درک کند.

«درخود فرو روتا خدا یابی هرکه بخواهد خدا را بشناسد ابتدا باید خود را بشناسد»
خداشناسی:آن حسی ویژه که درانسان حقیقت رامی شناسدوورای ظواهر هرچیز رادرک می کنداکتسابی است یعنی هرکسی خود باید آنرا ازقوه به فعل برساند.این حس ویژه درنتیجه پختگی روح ملکوتی حاصل می شود وشامل درجات مختلفی است از یک حس ساده تا مشاهده ی علنی حقیقت و… سپس به حقیقت پیوستن.کسی که حتی درمراحل اولیه بیداری این حس باشد چون رایحه ی حقیقت شناسی به مشامش رسیده است فریب راهها وراهنمایان کاذب ومنحرف رانمی خورد واصول کاذبی راکه به خدا نسبت می دهند به دلش نمی نشیند حتی اگر درتعلیمات ادیان

الهی هم مخلوط شده باشند.سپس درمرتبه ی مشاهده ی عینی اوخدا رادر خود می بیند ومی شناسد.آنگاه است که به خداشناسی رسیده است.شناختن خدا تنها به وسیله ی هوش متعارف ظاهری (بشری)وکسب دانش نظری ممکن نیست مرتبه ای برای آن است.ممکن است کسی تمام علوم نظری ومتعارف رابداند وبه مرتبه ی استادی هم رسیده باشد.امادر علم خداشناسی درمراحل ابتدایی مانده باشد.مانند دانشمندان بزرگی که حس شناخت خدا رادر خود پرورش نداده اند.لذا هر گونه کیفیت الهی را نفی می کنند ویا ممکن است پیرو یک راه معنوی کاذب شوند.

خداشناسی یک حس ویژه است که فقط از راه عمل به معنویت الهی حاصل می شود ودرطول فرآیند درخود فرورفتن وخود شناسی است که حس ویژه ی خداشناسی پرورش می یابد. راهی که به خداشناسی می انجامد ضرورتا ازوادی خود شناسی می گذرد.به عبارت دیگربرای پرورش حس ویژه ی شناخت خدا باید ابتدا درخودفرو رفت تا خود راشناخت به تدریج که شخص درخود شناسی پیشرفت می کند پرتوهای اولیه ی خداشناسی (مرحله ی احساس )درذهن آگاهش ظاهر می شود.

برای شناختن خود ابتدا باید بدانیم خود چیست واز چه مبدائی است.
خود ارگانیزمی است روحی وروانی که از ترکیب روح بشری وروح ملکوتی به وجود می آیدوارگانیزمی است زنده پویا وتکامل پذیر.
دراین مورد می توان یک مثال زد:خود یا ارگانیزم روحی وروانی مان رابه حجمی ازآب زلال تشبیه کرد که می خواهیم آن را تا حد اشباع شیرین کنیم.

هربار که یک اصل اخلاقی رادرخود تحلیل کنیم مثل این است که مقداری شکر به آن افزوده ایم. طبیعتا این شکر به تمامی حجم آب سرایت کرده وآن را شیرین می کند به این ترتیب هر بار که یکی از اصول اخلاقی یا الهی رادر خود تحلیل ببریم به تمامی خود سرایت می یابد وخود را به خویشتن خویش وبه خدا آگاه تر می کند.ازآن سو برای کامل شدن عمل اشباع علاوه برافزودن شکر لازم است به محلول حرارت داد.برای انجام کامل عمل تحلیل کردن اصول اخلاقی والهی تا

جایی که به خداشناسی برسیم باید خود را با نور مبدا گرم کرد.بدون این نور خودشناسی نخواهد شد وبدون خودشناسی به آن حالت از خود آگاهی لازم برای شناخت خدا نخواهیم رسید.طریقه ی دریافت نور الهی این است که توجه خود رابه سوی او معطوف داریم .بدین ترتیب نهایت شناخت

زمانی است که محلول وجود ازاصول اخلاقی والهی اشباع شده باشدویکایک آن اصول را درخود تحلیل برده باشد.دراین حالت است که انسان به شناخت خدا می رسد واشباع از سعادت .

ضرورت خودشناسی:
انسان چون حیوانات درآغاز زندگی توجه چندانی به خود ندارد.وقتی مارفتار وحالات کودکی راکه مراحل آغازین زندگی خویش راسپری می کند مورد بررسی قرار می دهیم درمی یابیم که عمده توجه اوبه بیرون از خویش است گویی که به خود توجهی نداردبه تدریج که کودک رشد می کند به مرحله ای می رسد که خود آگاهی وتوجه به خویشتن دراونمایان می شود.البته انسان ازهمان

آغاز زندگی خواهان لذت خویش است ولی آن لذت برای اواصالت ندارد توضیح اینکه وقتی مابه حالات خود توجه می کنیم درمی یابیم که احساس گرسنگی مارا به سمت غذا وتهیه ی مقدمات آن متوجه می سازد ودرآن حالت توجه ما بیشتر به آن غذا است که به ما لذت می بخشد.پس عموم مردم بیشتر به بیرون خود می اندیشندوتوجه آنها بیشتر معطوف چیزهای است که در پیرامون آنها وجوددارد.

این خود فراموشی وعدم توجه به خویشتن انسان را تاسر حدحیوانات تنزل می دهد وچون حیوان که فقط به دنبال علفی است تاشکم خود راسیر کند اونیز تنها به شکم وتامین لذتهای مادی می اندیشد. طبیعی است که هرچند ازتوجه انسان به خویشتن کاسته شود وبیشتر به بیرون ازخود

توجه کند ازخود آگاهی اوکاسته می شود.در حالی که رشد وتعالی انسان درگسترش خود آگاهی است باید بکوشد که بیشتر به خود توجه داشته باشدواز توجه به امور مادی پیرامون خود بکاهد عاقلانه نیست که انسان به جای توجه به مصالح واقعی ونگرش پایبند به خویشتن وعوامل تامین کننده سعادت ابدی دراندیشه ی لذایذ مادی واطاعت کورکورانه خویش باشد

.
انسان برای رسیدن به کمال وتعالی ناگزیر است که ابتدا ویژگیها وتواناییها واستعدادهای خدادادی خویش رابشناسد چه اینکه فساد اخلاقی وجهالت ودیگر گرفتاری های بشر امروز ناشی از این است که توجه ندارد مرکب ازجسم وروح است وبرای رسیدن به کمال وسعادت شناخت خویشتن وپرورش تن وروان هر دو لازم است درغیر این صورت از اعمال ومقاصد انسانی دور می شویم وبه هدف زندگی وخلقت نمی رسیم . فقط با خود شناسی نیروهای شگرف واستعدادهای انسان

کشف می گرددوبه کار بردن آنها هر انسانی که بالقوه کامل است به کمال وتعالی دست می یابد.برای شناسایی انسان لازم است که کالبد مادی ونفس وروح به موازات هم شناسایی شوند ونیز به موازات هم پرورش یابند.تربیت جداگانه ی هرکدام هرچند درحد خود مهم است ولی اگر هماهنگی بارشد دیگر ابعاد انسان نداشته باشد به کمال انسان نمی انجامد.

برای موجودی که برخوردار ازادراک وشعور است وفطرتا دارای «حب ذات» می باشد وازاین نظر آثار متعلق به خود رادوست دارد.کاملا طبیعی است که به خود بپردازدوتوجه به خویشتن برای او اصالت داشته باشد ودرصدد شناخت کمالات خویش وشناسایی طریق وصول به آن براید.
پس درک ضرورت خودشناسی نیازی به دلیل های پیچیده ی عقلی ندارد براین اساس عدم توجه به خویشتن وپرداختن به اشیای پیرامون خود وسرگرم شدن به اموری که تاثیری درکمال وسعادت انسان ندارد غیر طبیعی وانحراف آمیز وناسازگار با مقتضای فطرت انسانی است واین بزرگترین ناهنجاری وبیماری معنوی است که انسان به آن مبتلا می گردد.
«ارتباط انسان شناسی با خداشناسی »

یکی ازبهترین راه های خداشناسی شناخت انسان هویت با ویژگی هایی که دارد وآثاری که از خود نشان می دهد بیان کننده ی میزانی از علم وقدرت پدیدآورنده ی خویش است گویی وجود هرپدیده آیینه ای است که سیمای آفریننده خود را تاحد توان منعکس می کند بدیهی است که هر قدر موجودی کمالات بیشتری داشته باشد بهتر می تواند عظمت آفریدگار خود را آشکارسازد.
قرآن کریم پیوسته انسان را به تامل دروجود خویش فرا می خواند تا بتواند نشانه هاوآثار الهی را آشکار کند.

«خودشناسی مقدمه ی خداشناسی واخلاق»
حال برای چه گفته اند ،خود را بشناس؟ازخود شناسی به کجا می رسی؟خود شناسی مقدمه چیست؟
این سخن را برای دو منظور گفته اند:یک منظور همین است که اگر خود رابشناسی ،به مهمترین مسئله ای که برای بشر مطرح است وراز اصلی جهان می باشد ،یعنی به خدا پی می بری.دوم اینکه خودرا بشناس تابدانی درزندگی ودرجهان چه باید بکنی وچگونه رفتار کنی،یعنی اگر اخلاق وعمل خود را نشناسی ،نخواهد دانست که رفتار واخلاقت درجهان چگونه باید باشد،یعنی خودت چگونه باید باشی،چون اخلاق،ازآن نظر که یک سلسله ملکات است برمی گرددبه چگونه بودن واین که خودت چگونه باشی وچگونه رفتار کنی پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای جهان ومهمترین مسئله ای که درفکر بشر مطرح است یعنی خدا،خود را بشناس وبرای مهمترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم وچگونه باید رفتار کنم یعنی اخلاق نیز خودت را بشناس. درقسمت اول می خواهیم کمی توضیح بدهیم که چگونه انسان اگرخودرا بشناسد خدارا می شناسد؟

قرآن برای «خود شناسی»حساب جداگانه ای باز کرده است،به این معنی که درقران سراسر عالم خلقت،آیت ودرس است برای خداشناسی ،یعنی اختصاص به انسان ندارد که انسان فقط خودش را باید بشناسدتا خدا را بشناسد از نظر قرآن ،تمام جریان های خلقت،تمام واحدهای آفرینش اعم از آسمانی وزمینی،هر چه که درعالم است،علامت ها ونشانه های وجود مقدس پروردگارند یعنی از نظر قرآن این فصل ازفصول کتاب آفرینش که نامش انسان است،برای انسان آموز ندگی هایی دارد بالاتر وبیشتر از آن چه که مثلا درختان دارند.

برگ درختان ســـــبز در نظر هوشیار
هرورقش دفتری است معرفت کردگار

«آموزش های نفس انسان در خداشناسی»
آن درسها وآموزش های خاص چیست؟هزاران سال است که بشر به دنبال شناخت این موجود دوپا است وهر چه بیشتر می گردد کمتر پیدا می کند.از صبح که از خواب بر می خیزید تا انتهای شب به هر دری می زند تااین خود را پیدا کند.مشکل این جاست که به دنبال خود دربیرون می گردیم وسعی داریم با هر راه وهر وسیله این خلا را پر کنیم،اما از وجود خود غافلیم.
اگر خود را درخود جست وجو کنیم آن را راحت می یابیم وآن وقت راحتر می توان با این خود کنار آمد.یکی از علما می گوید:سالها پیش درکتاب دینی دبیرستان مطلبی را خواندم«لازمه ی خداشناسی خودشناسی است» .
آن موقع این مطلب روبه خاطرگرفتن نمره ازدرس دینی حفظ کردم اما الان به معنای این جمله پی می بریم.اینکه می گویند خدا،همیشه با توست وخدا ازرگ گردن به تو نزدیکتراست این خدا همان وجود انسان است که از انسان جدانشدنی است.وجودی که اگر دریابیم وبه عظمتش پی ببریم،آن وقت دنیا را باتمام عظمتش دربرابرخود کوچک می بیند.

«خود شناسی وخداشناسی»
یکی دیگر از گامهای نخستین دراصطلاح نفس وتهذیب اخلاق وپرورش ملکات والای انسانی، خود شناسی است .چگونه ممکن است انسان به کمال نفسانی برسد وعیوب خود را اصلاح کند ورذائل اخلاقی را از خود دور سازد در حالی که خویشتن را آن گونه که هست نشناخته باشد!
آیا بیمار تا از بیماری خود آگاه نگردد به سراغ طبیب می رود؟

آیاکسی که راه خودرادرسفرگم کرده، تاازگمراهی خویش باخبر نشود به جست وجوی دلیل راه بر می خیزد؟
آیا انسان تا از وجود دشمن در اطراف خانه اش با خبر نشود،اسباب دفاع را آماده می سازد ؟
به یقین پاسخ تمامی این سوالات منفی است،همین گونه آن کس که خود را نشناسدوازکاستی ها و عیوب خویش باخبرنشود،به دنبال اصلاح خویش وبهره گیری ازطبیبان مسیحی نفس روحانی ، نخواهد رفت.

با این اشاره به اصل مطلب باز می گردیم ورابطه ی خود شناسی با تهذیب نفس وهم چنین رابطه خداشناسی وتهذیب نفس را مورد بررسی قراردهیم.

«رابطه خود شناسی وتهذیب نفس »
چگونه خودشناسی سبب تهذیب نفوس می شود؟دلیل آن روشن است زیرا :
اولا:انسان از طریق خود شناسی به کرامت نفس وعظمت این خلقت بزرگ الهی واهمیت روح آدمی که پرتوی از انوار الهی ونفخه ای ازنفخات ربانی است پی می برد؛آری!درک می کند که این گوهر گران بها را نباید به بهای ناچیز فروخت وبه آسانی از دست داد! تنها کسانی خود را آلوده رذائل اخلاق می کنند وگوهر پاک انسانی را به فساد ونابودی می کشانندکه ازعظمت آن بی خبرند.

ثانیا: انسان با شناخت خویش به خطرات هوای نفس وانگیزه های شهوت وتضاد آنها باسعادت او پی می برد وبرای مقابله باآنها آماده می شود.بدیهی است کسی که خود رانشناسد از وجود این انگیزه ها بی خبر می ماندوشبیه کسی است که گرداگرد او رادشمن گرفته،اما اواز وجود آنان غافل وبی خبر است، طبیعی است که چنین کسی خود را آماده مقابله با دشمن نمی کندوسرانجام ضربات سنگینی از سوی دشمن دریافت می دارد.

ثالثا:انسان باشناخت نفس خویش به استعدادهای گوناگونی که برای پیشرفت وترقی ازسوی خداوند دروجود اونهفته شده است پی می برد وتشویق می شودکه برای پرورش این استعدادها بکوشدوآنها راشکوفا سازد،گنجهای درون جان خویش را استخراج کندوگوهر خود را هویداسازد.
کسی که عارف به نفس خویش نیست به انسانی می ماندکه درجای جای خانه اوگنجهای پرقیمتی نهفته شده ولی او ازآنها آگاهی ندارد،ممکن است از گرسنگی وتنگدستی درآن بمیرد،درحالی که در زیرپای اوگنجهایی که هزاران نفر راسیر می کند.

رابعا:هریک از مفاسداخلاقی ریشه هایی در درون جان انسان دارد،باخودشناسی آن ریشه ها شناخته می شودودرمان این دردهای جانکاه راآسان می سازدوبه این ترتیب راه وصول به تهذیب رادر برابر انسان هموار می کند.
خامسا:ازهمه مهمتر اینکه خودشناسی بهترین راه برای خداشناسی است وچنان که خواهد آمد، خداشناسی وآگاهی ازصفات جلال وجمال حق قویترین عامل برای پرورش ملکات اخلاقی وکمالات انسانی ونجات ازپستی و رذائل ورسیدن به اوج قله ی فضایل است واگر به مطالب گذشته این جمله را بیفزاییم که رذائل اخلاقی زندگی انسان رابه تباهی می کشد وجامعه بشری را دربحران های سخت گرفتار می سازدوشهد زندگی رادر کام انسانها مبدل به شرنگ می کند،به اهمیت خودشناسی وخودآگاهی برای زندگی انسان ها بیشترپی خواهیم برد.

«خداشناسی از دوراه مطمئن»
درباره ی خداشناسی از دورترین زمان تا امروز کتاب ها نوشته شده وبحث ها وگفت وگوهای فراوانی درمیان دانشمندان وغیر دانشمندان بوده است.هرکدام برای پی بردن به این حقیقت راهی را انتخاب کرده اند،اما ازهمه راه ها،بهترین راهی که می تواند ما رابزودی به این مبداء بزرگ جهان هستی نزدیک سازد دوراه است.
1- راهی ازدرون (نزدیکترین راه) 2- راهی ازبرون (روشنترین راه)

درقسمت اول سری به اعماق وجود خود می زنیم وندای تمام توحید را ازجان خود می شنویم. درقسمت دوم درعالم پهناور آفرینش بگردش می پردازیم ونشانه های خود را درپیشانی تمام موجودات ودر دل هر ذره ای مشاهده می کنیم هر کدام ازاین دوراه،بحث های طولانی دارد،اما کوشش مااین است که دریک گفتارفشرده هریک ازاین دوراه را اجمالا موردبررسی قرارمی دهیم الف:راهی از درون:درست به این چند موضوع بیندیشیم1- دانشمندان می گویند:هرانسانی راکه

فکر کنید،ازهر نژاد وهر طبقه ای که باشد او را به حال خود واگذارندوتعلیمات خاصی نبیند وحتی از گفت وگوهای خداپرستان ومادی ها عریان شود،خودبه خود متوجه نیروی توانا ومقتدر می شود که مافوق جهان ماده است وبرتمام جهان حکومت می کند. او در زوایای قلب واعماق دل و روان خویش احساس می کند که ندایی لطیف وپر ازمهر ودرعین حال رسا ومحکم وی رابه طرف یک

است.
ب.راهی ازبرون:راهی از برون ،بایک نگاه ساده به جهانی که درآن زندگی می کنیم،به این حقیقت می رسیم که جهان هستی درهم وبرهم نیست،بلکه تمام پدیده ها بر خط سیر معینی درحرکتند ودستگاههای جهان هم چون لشگر انبوهی هستند که به واحدهای منظم تقسیم شده وبه سوی مقصد معینی در حرکتند.

ورزش ،وسیله خود شناسی
برخورد انسان با ورزش هدفمند به این فرصت را می دهد تا از مرزهای خود محوری وخود خواهی گذشته وبه کشف استعدادهای جسمی،ذهنی وروانی خود بپردازد وبه تجربه دریابد که ابعاد وجودی او در مجموع وبه صورت یک کل تفکیک ناپذیر با ورزش درگیر است.مشارکت تنها با یکی از ابعاد وجودی انسان میسر نمی شود،هر گاه چنین شود او به تعبیر ما ورزشگر است ونه ورزشکار.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت word دارای 66 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله رابطه ی عدالت با وحدت و همبستگی مردم تحت word :

توجه: مطالبی را که دراینجا قید می نماییم صرفا نظریه ایست شخصی و مسلماً دراین بین تضاد دیدگاهی وجو دارد پس ازشما خواننده عزیز خواهشمندیم که پش از مطالعه نظر خودرا ارائه نمایید که انشا اله باهم به نتایجی مثبت برسیم.
عدالت چه رابطه ای با وحدت و همبستگی مردم دارد ؟
پاسخ به این سوال بستگی به نوع دیدگاهی دارد که به این سوال می نگریم. و اما دیدگاه ما:
گفتیم که عدالت یعنی قراردادن هرچیزی درجای خودش درواقع عدالت همان ایجاد نظم و امنیت است. وایجاد عدالت ونظم تنها وقتی میسر می شود که در جامعه همبستگی و همدلی باشد.اما همانطور که واضح است به دلایل مختلف در یک حکومت و دریک دولت نظم حق ورودبه سیاست را دارد یکی از دلایل ورود عدالت به سیاست را میتوان به وجود آوردن امنیت وآرامش خاطر ملت و درکل در عدالت اجتماعی یافت. اگر از منظری مردمسالار بخواهیم پاسخی برای این سوال بیابیم بلاشک پاسخ این است که عدالت درسیاست و حکومت ابزاری برای ایجاد امنیت و نظم در یک جامعه جغرافیایی و نحوه تعامل آن جامعه با جوامع دیگر در جهت حفظ منافع ملی جامعه اصلی و بدیهی است که در این دیدگاه همه افراد ساکن در جامعه مادر دارای حقوقی یکسان هستند که هیچ ارتباطی به مذهب و دینداری آنها ندارد. در این دیدگاه اگر یک باز نگری به عالم سیاست بکنیم می بنیم که عدالت نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا یک سری کارهایی هستن که باعث حفظ حکومت یا بهتر بگوییم حفظ همبستگی ملی می شود که درسایه ی اینکارها خونریزی، دروغ، حق کشی ،فقر و خیلی کارهای دیگر را میتوان درجامعه به حد قابل کنترلی رساند. باید توجه داشت که:
ایجادعدالت دریک اجتماع فقط به امور شخصی محدود نمی شود و تنها برای اداره زندگی فردی نیست، بلکه برای تنظیم و اداره کل جامعه است
ما شاهد این بوده وهستیم که در کشور ما درطول تاریخ بارها اتفاق افتاده است که مردم عامه به صحنه آمده اند وآن شده که شاهدیم. بارها ملت انقلاب کرده اند و هنوز هم این حرکت ادامه دارد .در واقع میتوان اینچنین برداشت کرد که ؛مردم با همبستگی ووحدت کلمه خواستاردولت عادل و منظم بوده وهستند.
اما نکته ی مهم اینجاست که چرا ملت ما درآن روزها برعلیه نظام قیام کردند؟
اگر کمی دقت کنیم می بینیم که ملت برای عدالت قیام کردند. آری ملت ما شاهد بی عدالتیهایی بودند که نتیجه ای داشت به وسعت فقر و زشتی ظلم.
ملت ما آنروز برعلیه بی عدالتی و بی نظمی بپاخواستند. میدانستند تا عدالت نباشد حق کشی ادامه خواهد داشت. ناامنی و بی نظمی مردم را وا داشت تا با وحدت و همبستگی برای گرفتن حق خود و نیل به عدالت و نظم تلاش کنند و نتیجه هم گرفتند.
ملت حقش را در پی عدالت می بیند . پس مطمئناً برای بدست آوردن عدالت که درپی آن رسیدن به حق تک تک افراد ملت است باید باهم متحد باشند. پس می بینیم که عدالت و وحدت دو مقوله ی همراستا هستندکه نمیتوان آنها راازهم جداساخت. در کشورما ملت عدالت را به وجود آورده اند وخوشبختانه عدالت هم درسایه ی دین خدا و معنویت توانسته است به موفقیت روزافزون ملت اسلامی کمک کند. والبته امید آن را داریم که بااتکال به خداوند منان این عدالت تا ظهور عادل واقعی همچنان زنده بماند.انشا اله .
خانواده و نقش و تأثیر آن در برقراری عدالت
با عرض سلام خدمت دوستان ارجمند . این دفعه ...
جامعه ایران در شرایط کنونی جامعه‌ای متکثر و برخوردار از خواست‌ها و مطالبات گسترده‌ای است که ناشی از تکثر فرهنگی و اجتماعی این جامعه بزرگ و با سابقه است. جامعه ایران علیرغم آن که اقوام متعدد را در خود پذیرا گشته است اما از اتحاد و انسجام آنان ملتی بزرگ را شکل بخشیده است؛
در مورد نقش خانواده در جامعه می توان گفت: «اگر محیط خانواده، فضایی لبریز از امنیت، عشق و صداقت باشد، آینده فرزندان حتماً روشن خواهد بود. چرا که فقط در چنین فضایی که به دور از اختلاف نظرهای دائمی است و روح سازگاری و تعادل حاکم است، افراد می توانند در کمال آرامش روحی و روانی راه های رشد و ترقی را بیابند. ومسلماً اگر در تک تک خانواده های جامعه (بعنوان یه زیر مجموعه از یک مجموعه ی بزرگ)یک اینچنین روالی باشد می توان انتظار یک جامعه ی آرام و متعادل و دورازاختلاف را داشت .(اجتماعی متعادل)اما اگر در فضای خانوادگی به طور دائم جنگ و جدل بین اعضا رخ دهد، اگر زن و شوهر همواره یکدیگر را به جدایی تهدید کنند و اگر خطر کشمکش حتی در لحظه های آرامش بین اعضا وجود داشته باشد، همه توان فکری و جسمی اعضای خانواده صرف این درگیری ها می شود». این مسأله، یعنی به کارگیری توان اعضای خانواده در راه باطل جنگ و گریزهای داخلی اولین و عینی ترین لطمه خانواده های بی ثبات و آشفته به اعضای آن است. واین همان اولین عامل برای رشد بی ثباتی و ناعدالتی در جامعه است.
همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی هابایددرجهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل دهم قانون اساسی)
این اصل از قانون اساسی خود بصراحت میتواند میزان اهمیت خانواده در برقراری نظم یک جامعه رابیان کند . اگر کمی بیاندیشیم میتوانیم دریابیم که خانواده دراین زمینه چه نقش بزرگی دارد وچقدر مهم است که یک اصل اساسی از قانون اساسی کشورما به اهمیت تشکیل آن و استواری آن پرداخته است.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | پروژه های درسی | ایران پروژه | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |