۸۳۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word

فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه    
بیان مسئله      
اهمیت وضرورت مسئله    
اهداف تحقیق    
فرضیه ها یا سئوالات تحقیق    
متغیر ها    
فصل دوم : پیشینه پژوهش
ادبیا ت تحقیق    
واژه حجاب    
رابطه حجاب و پوشش اسلامی    
عوامل تأ ثیر گذار بر نوع پوشش    
نوع پوشش، دولت، جامعه امروزی    
انواع پوشش در جوانان امروزی    
آمار موجود در مورد نوع پوشش در جوانان      
دیدگاهای بیان شده در مورد پوشش    
پوشش و نظرات مربوط به آن در جامعه امروزی    
نامه‌ای که چارلی چاپلین به دخترش نوش    

فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق     
معرفی موضوع تحقیق    
جامعه آماری    
نمونه و روش نمونه گیری    
ابزار اندازه گیری    
روشهای تحلیل داده ها    
شیوه اجرا و مراحل انجام پژوهش    
فصل چهارم  : تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه    
بخش اول: توصیف فراوانی مشخصات پاسخگویان و نمودارهای آنها    
بخش دوم : توصیف داده ها بر اساس فرضیات    
بخش سوم : اثبات فرضیات    
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه‌گیری    
پیشنهادات    
مشکلات تحقیق    
منابع و ماخذ    
پیوستها
پرسشنامه
جدول مادر

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word

1  انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129
2  سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60
3  آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57
4  حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107
5  وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140
6  مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و
7  المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)
8  التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)
9  مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361
10  میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص
11  : المفردات فی غرائب القرآن، راغب اصفهانی و قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی
12  تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434
13  علی میر خلف زاده، داستانهایی از پوشش و حجاب

مقدمه

هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند
هیچ کس هم با نام “آزادی” دیوار خانه خود را بر نمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر آمدن دزد، جدی است

هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد و جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر به سرقت می‌رود

هر چیزی که قیمتی‌تر باشد، مطمئنا در صد مراقبت از آن بالاتر می‌رود، چون احتمال غارت و ربودن بیشتر می‌شود

اگر مقابل پنجره خانه‌ات، توری نزنی، از نیش پشه‌ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود. وقتی راه ورود پشه‌ها را می‌بندی، خود را “مصون” ساخته‌ای، نه “محدود” و زندانی

وقتی در خانه را می‌بندی یا پشت پنجره اتاقت پرده می‌آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده‌ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی

اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد می‌گیرد و اگر هم ایراد بگیرد، نباید اعتنا کنیم چرا که سخنش بی‌منطق و ناآگاهانه می‌باشد چونکه زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی فاطمه سلام الله علیها و مریم سلام الله علیها است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه گردد

پس گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده‌ها و باز گذاشتن همه پنجره‌ها، نشانه تیره اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!

بنابراین غنچه تا غنچه است و در حجاب، هیچ کس هوس چیدن آن را نمی‌کند. اما همین که حجاب را کنار گذاشت و باز شد آن را خواهند چید

اما وقتی که آنرا چیدند، چند روزی هم ممکن است در جای مناسب قرارش دهند اما دیری نمی‌پاید که پژمرده و پرپر می‌شود و آن را در سطل زبانه می‌ریزند
زنان با حجاب هم همچون مثال غنچه‌اند. هیچ کس طمع و تصرف، به سوی آنان دراز نمی‌کند اما همین که این حجاب را کنار گذارند، مورد طمع دیگران واقع خواهند شد

تا زمانی که سر شیشه عطر بسته است، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود. ولی به محض اینکه چند ساعتی سر شیشه عطر برداشته شود، عطر داخل آن می‌پرد و تنها شیشه خالی بدون عطر می‌ماند و کسی بدان میلی ندارد که حجاب همانند سرشیشه عطر است که بوی خوش و زیبایی و حلاوت و طراوت زنها را حفظ می‌کند و با برداشتن حجاب، آن زیبایی و حلاوت از بین می‌رود

بیان مسئله  :

هر کس کو دور ماند از اصل خویش             بـاز جـویـد روزگـار وصـل خویش

انسان در همه بینشهای معنوی و از جمله در اسلام برای آن لباس به تن نمی کنند که تن را عرضه کنند بلکه لباس می پوشند تا خود را بپوشند . لباس برای او یک حریم است ، به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند . لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید

لباس پوست دوم انسان نیست ، خانه اول اوست . انسان کمال خود را در آن نمی بینتد که تن خویش را چون کالائی تزئین کند و به راه اندازد و بفروشد بلکه به جای آنکه تن خویش را به خلق بفروشد جان خود را به خدای خود می فروشد

یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران تغییر لباس و رواج برهنه گی در میان قشرهایی از جامعه بوده است که از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان « کشف حجاب و در این اواخر رفع حجاب » یاد می شد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود

نخستین سخن ما این است که برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد کالا و جنس پست می کند . زنی که تن و اندام خود را به معرض دید همگان می گذارد و آن چه را که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی را در جامعه برای خود باز کند نه با تکیه بر انسانیت خویش

شگفت است که هر گاه صحبت از پوشش و سادگی اسلامی به میان می آید ، مخالفان که غالباً یا شیفتگان نا آگاه غرب اند یا پا دو های مزدور سرمایه داری مصرفی . زبان به سخنرانی می گشایند که بله شما می خواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید  و او را در خانه محبوس سازید . شما شخصیت زن را جدی نگرفته اید و نیمی از جمعیت کشور را از صحنه ی کار اجتماعی بیرون رانده اید . در پاسخ باید گفت اتفاقاً چون در تفکر اسلامی زن باید به عنوان یک انسان به صورت بسیار جدی وارد اجتماع شود لازم است دست از تجمل و خود نمائی بردارد . هر چه حضور زن  در جامعه ای تفننی تر باشد زن برهنه تر و آرایش کرده تر است

لازمه اجتماعی بودن این است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را همچون قطره ای در دریای جامعه غرق کند . لازمه وارد اجتماع شدن این است که « من » از میان برود و « ما » ایجاد شود

اگر قرار شود هر زنی و هر مردی با توجه به لباس و موی خویش سعی کند که از خود هر چه بیشتر یک « من » مشخص و انگشت نما بسازد ، معلوم می شود او نمی خواهد به اجتماع بپیوندد و نه در غم جامعه ، که در غم خویش است . اینکه تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آنکه لباس بر تن او کند ، او را برهنه ساخته و هیچ کس جرأت نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه مد و پارچه و چه و چه … برهنه گی انسان است . همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه بازی که زر و سیم را برده اند و می برند آنها را به ناپاکی در اصل و نسب متهم کنند . آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته ی تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شود که فریاد براورند که آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان می پوشانند ، پوشش نیست بلکه برهنه گی است ؟ آیا مردمی پیدا می شود که در مقابل جهانی که برهنه گی را لباس می دانند ، جرأت کنند و فریاد برآورند ؟

چرا آن مردم ما نباشیم …؟!

اهمیت وضرورت مسئله :

لباس پوشیدن سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارند، [1]همه افراد به نوعی آن را تجربه می کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد

1 حفاظت در سرما و گرما و برف و باران [2]

2 حفظ عفت و شرم [3]

3 آراستگی، زیبایی و وقار [4]

پوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام[5] است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنی به اتفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه به دورانی خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید

در خصوص «زینت » پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می گیرد یا تنها آرایش های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می شود. ؟ [6] در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی جایز و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است

آرایش امری فطری و طبیعی است [7] و حس زیبایی دوستی سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود. این گرایش طبیعی، افزون بر آن که آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقق آثار گرانبهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایی نه دلیل وارستگی از قید نفس است و نه علامت بی اعتنایی به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین دشمن را می گشاید. [8]بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیری از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است.[9] حضرت امام حسن مجتبی (ع) بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «ان الله جمیل و یحب الجمال فاتجمل لربی؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم ». [10]

بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛چنان که می فرماید:«و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی.»[11]

و نیز می فرماید: «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن.» [12]

این آیه زنان عرب را که معمولا خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پای خود را محکم به زمین می کوفتند، از این کار نهی می کند. فقیه بزرگوار علامه مطهری می گوید: «از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجه مردان می گردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایش های جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت، نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.» [13]

در آیه 31 سوره نور می فرماید: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها». زینت های زن دو گونه است: یک نوع زینتی که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست؛ و نوع دیگر زینتی که پنهان است مگر آن که عمدا بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است. البته استثناهایی دارد که بعدا بیان خواهد شد.[14] قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویی ندارند، سهل گیری کرده، به آن ها اجازه داده است روی سرها را برگیرند؛[15]  ولی در عین حال آن ها نیز اجازه خودنمایی و تهییج ندارند: «و القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ».[16]

آیات دیگری که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامی و فلسفه آن را بیان می قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما

ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های (روسری و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است. [17]

با این حال، ممکن است گروهی از ارازل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامی وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مساله حفظ پوشش و عدم مزاحمت برای بانوان تنها یک توصیه اخلاقی نیست و حکمی اسلامی و حکومتی به شمار می آید: «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا × ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آن ها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو زندگی نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختی گشته خواهند شد».[18]

در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجه می نماید

1- «جلباب » چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟

2- فلسفه پوشش اسلامی

3- مجازات افراد مزاحم [19]

 چه نوع پوششی توصیه شده است؟

در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجه به کتب لغت[20] و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی[21] و فیض کاشانی[22] و اهل سنت مانند قرطبی[23] صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب » ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمنا همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خمار» یا «مقنعه » می نامیدند و معمولا در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه » بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند. [24]

نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهن من جلابیبهن » – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.[25] یعنی چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات »[26] شمرده می شوند. قرآن فرمان می دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند. تعلیل پایانی آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنی آن پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاکدلان را نومید می سازد.[27]

 2 چرا پوشش ضرورت دارد؟

خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مساله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:[28]  ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرات هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المراه ریحانه؛[29]  زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کامثال اللؤلؤ المکنون.»[30] افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی[31]  همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرض از این حریم کوتاه است.»

اهداف تحقیق

هدف کلی

بررسی عوامل مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

اهداف جزئی

1-               بررسی میزان تأثیر عوامل فرهنگی بر نوع پوشش در جوانان

2-               بررسی میزان تأثیر عوامل اجتماعی بر نوع پوشش در جوانان

3-                بررسی میزان تأثیر عوامل شخصیتی بر نوع پوشش در جوانان

4-               بررسی میزان تأثیر عوامل دینی بر نوع پوشش در جوانان

5-               بررسی میزان تأثیر عوامل اقتصادی بر نوع پوشش در جوانان

6-               بررسی میزان تأثیر عوامل سیاسی بر نوع پوشش در جوانان

فرضیه ها یا سئوالات تحقیق

1-   عوامل فرهنگی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

2-   عوامل اجتماعی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

3-    عوامل شخصیتی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

4-   عوامل دینی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

5-   عوامل اقتصادی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

6-   عوامل سیاسی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

 

« متغیر ها »

متغیر مستقل

متغیر وابسته

عوامل فرهنگی

نوع پوشش در جوانان

عوامل اجتماعی

نوع پوشش در جوانان

عوامل شخصیتی

نوع پوشش در جوانان

عوامل دینی

نوع پوشش در جوانان

عوامل اقتصادی

نوع پوشش در جوانان

عوامل سیاسی

نوع پوشش در جوانان

[1] انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129

[2] نحل (56): 80

[3] سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60

[4] سوره اعراف (59): 26

[5] اصل قانون حجاب اسلامی، صرفا از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه این که نص صریح قرآن بر آن گواهی می دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جای اختلاف برداشت و محل تردید باشد

[6] . مساله حجاب، ص 131

[7] علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: خدای متعال در این آیه زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد و آنان را فطرتا به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند.(ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79)

[8] آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57

[9] حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107

[10] مجمع البیان، ج 4- 3، ص 673

[11] سوره احزاب (62): 33

[12] سوره نور (63): 31

[13] مساله حجاب، ص 146-

[14] ر. ک: تفسیر الصافی، ج 3، ص 430 و 431

[15] وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140

[16]سوره نور (64): 60

[17] سوره احزاب (65): 59

[18] سوره احزاب (66): 60 و 61

[19] مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامی تبعید شوند؛ (مساله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامی جای می گیرند و به حکم قرآن اعدام می گردند.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)

[20] ر. ک: مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42(این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص اوالثواب الواسع » یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المراه راسها و صدرها)

[21] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)

[22]  تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203

[23] الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص

[24] درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمراه الذی یفطی راسها و وجهها اذا خرجت لحاجه » (التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)

[25] مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361

[26] زنانی که ظاهرا پوشیده هستند ولی در واقع برهنه اند، روی عن رسول الله (ص): صنفان من اهل النار لم ارهما قوم معهم سیاط کاذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهن کاسنمه البخت المائله;.» (میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص

[27] مساله حجاب، ص 160 و 161

[28] . آسیب شناسی حجاب، ص

[29] وسائل الشیعه، ج 14، ص 120

[30] سوره واقعه (67)

[31] سوره واقعه (67)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله جبر و اختیار تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله جبر و اختیار تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله جبر و اختیار تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله جبر و اختیار تحت word

چکیده:  
مقدمه  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله جبر و اختیار تحت word

1 – باروخ اسپینوزا، اخلاق، ترجمه دکتر محسن جهانگیرى، نشر دانشگاهى، 1364
2 – تمام اصطلاح‏ها و نقل‏هاى یونانى و لاتین از دایره المعارف بزرگ آلمانى زیر گرفته شده است

چکیده

تفکیک قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در «اخلاق» اسپینوزا به روشى بازنمایى شده است که در منطق پژوهش به دیالکتیک معروف است. صفت بارز این روش آن است که جنبه‏هاى متضاد موضوع در ارتباط با یکدیگر درک و پژوهیده مى‏شود. بنابراین، در «اخلاق» ضرورت به تبع مناسبتش با آزادى بررسى مى‏شود. با آن که موضوع این نوشته رابطه ضرورت و آزادى است، گفتنى است که اسپینوزا متناهى و نامتناهى، فرد و جامعه، و جزء و کل را نیز به همین شیوه بررسى مى‏کند


مقدمه

جبر و اختیار در فلسفه عصر جدید به موازات پیشرفت علوم طبیعى، موضوع تأمل اندیشه ورزانِ جستارِ مناسبت فرد انسانى با طبیعت یا اجتماع شد. البته فیلسوفان باستان و قرون میانه نسبت به این دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن آن که براى آنان در این رهگذر مفاهیم ضرورت و تصادف شایان توجه بود. به علاوه، این دو مفهوم در ابتداى تفکر فلسفى تشکیل یک کل مکمل نمى‏دادند؛ تصادفى یا آزادى، تجلى ضرورت به شمار مى‏آمد. از این رو مى‏توان گفت: در ابتدا ضرورت بود

واژه eleutheria آزادى (در یونان) و libertas آزادى (در لاتین) از آغاز معنى فلسفى نداشتند؛ آزادى در تفکر این دو قوم موضوع گفتمان فلسفى نبود، بلکه بیشتر تداعى ضرورت مى‏کرد ـ ضرورت سرنوشت، اراده خدایان; ضرورت از این لحاظ با عدالت مناسبت داشت (آناکسیماندر، پاره نوشته‏ها، 1)

نخستین تطور واژه «آزادى» در جامعه آتن آن بود که آزاد آن فرد انسانى بود که شهروند دولت ـ شهر بود و نسبت به آن مسؤولیت داشت؛ در پوشش قانون مى‏زیست و مشمول حق و قهر بود (هراکلیتوس، DK 162:B53). فرد آزاد آنى بود که اسیر نبود؛ ناآزاد کسى بود که متصف به غیر یونانى (بربر) بود. آزادى از همان آغاز متفاوت از آنارشى بود

در زبان کهن‏تر یونانى علاوه بر واژه یاد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعى‏گر آزادى فردى به مفهوم مشخص‏تر کلام بود. این واژه سپس در ادبیات (شعر) یونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مى‏داد و شاخص گردید. در ادبیات، انسانِ قهرمان توصیف شد که در برابر ضرورت مقاومت مى‏کرد، اندیشه غلبه بر ضرورت را مطرح کرد. این معنى آزادى بار سلبى داشت. «نامجبوریت» تعین این شخصیت ادبى شد. در نمایش نامه «ایرانیان» به قلم اشیل، آزاد آن کسى است که از قانون عام خدایى پیروى کند (مصرع 404). در شعر سوفوکلس این آزادى معادل خودمختارى شده است. این واژه که در اصل از قلمرو وظایف و حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، در آثار تراژدى نویسان یونان مظهر برترین آزادى اخلاقى گردید

از واژه eleutheria (آزادى)، صفت eleutheros (آزاد) معنى فلسفى گرفت

سوفسطائیان آن را در مناسبت با طبیعت (phusis) تعبیر کردند؛ آنها مى‏گفتند آزادى پدیده‏اى است که از طبیعت تعین‏پذیر مى‏شود (Hippokrates, Opera, ed.Keuhn (1821)19,17). موافق نظر آنان، آن چه از قانون تعین مى‏پذیرد، براى طبیعت قید مى‏باشد. در فلسفه سوفسطائیان طبیعت آن چیزى است که فارغ از جبر خارجى تناوردگى فلسفى مى‏یابد. البته هر چیز که تاثیر بخشى آزاد دارد، ضرورى است

سوفسطائیان معتقد بودند که طبیعت هرچه پدید مى‏آورد، بر تافتنى است؛ وقتى اراده (بى مانع) به اقتضاى طبیعت خود به جانب امر برتافتنى بگراید، آزادى همان پیروى از طبیعت است بر این اساس اصل رواقى دمساز زیستن با طبیعت (secundum naturam vivere) پیش مى‏آید. انسان بایستى در پیشاروى طبیعت به مثابه هنجار، با توجه به امر برتافتنى گزینش کند. امر برتافتنى (به عنوان حافظ زندگانى) یعنى امر خوشایند، آن چیزى را تعیین مى‏کند که مى‏بایست انتخاب شود، و آن چه را که باید از آن پرهیز کرد. البته هر گونه خوشایندى شایسته تکاپو نیست؛ به نظر دموکریتوس، تنها خوشایندى از زیبایى اخلاقى متضمن این خصوصیت است (DK 2,187: B207). آنچه مصداق این ارزش باشد، آن بایسته است. بنابراین، گزینش، یک مسأله تکلیف مى‏شود. گورگیاس سوفسطایى قانونى را خدایى‏ترین مى‏داند که براى همه چیزها کلیت دار باشد. کنش متناسب با این بایستگى، فضیلت (arete) است (Gorgias DK 2,285: B5a)

تفکر رواقى دایر بر آزادى حاصل تنش و دیالکتیک دو تجربه است: تجربه وحدت کیهان (کاسموس) که لوگوس بر آن ناظر است، و تجربه آنچه در اختیار ماست ـ تمام فعالیتهایى که سرچشمه در انگیزه‏هاى حیوانى ما تا برترین اعمال شناختى که بدون کنش انسان تحقق‏پذیر نیست ـ یعنى توافق آزادانه (Cicero, Defato, 40). آزادى یعنى اختیار تام به منظور بنفسه عمل کردن؛ بر همین اساس عواطف نیز در قدرت انسانى‏اند، چون بستگى به قضاوت انسانى دارند؛ وقتى آنها را از خاستگاه ضعف تایید کنیم، کوتاهى از ماست;

موافقت وقتى صحیح است که آن دو عنصر کیهانى و خودى را در برگیرد;

مقوله‏هاى ضرورت و آزادى در قرن هفدهم در شرایط پس از رنسانس طرح شده بود، از این رو جنبه کلامى قرون وسطایى آن به جبریت روان شناختى و فیزیولوژیک نزدیک بود. مسأله محرک نیرومندتر پیش آمد؛ در رابطه با آن، آزادى ضابطه رفتار، نه اراده به خود گرفت و درک شد. آزادى به این معناى کلام آزادى (libertas) و ضرورت از مفاهیم کلیدى تفکر فلسفى اسپینوزا نیز مى‏باشد. او در «اخلاق» رابطه آزادى با ضرورت را چنین تبیین مى‏کند

«آزادى آن چیز است که به صرف ضرورت طبیعتش وجود دارد و صرفا به واسطه خود خویش به کنش برانگیخته مى‏شود. ضرورى یا مجبور به چیزى گفته مى‏شود که از چیز دیگر تعین مى‏پذیرد تا به نحوى وجود داشته باشد و تاثیر بخش گردد» (بخش یکم، تعریف 7). به این معنا تنها خدا آزاد است، یعنى به حکم ضرورت درونى تعین مى‏پذیرد، حال آن که انسان ناآزاد است، چون که پاره‏اى از طبیعت (امتداد) است، با عواطف و سایق‏هاى ناشناخته که از خارج تعین مى‏پذیرد. بر این اساس، واقعیتى که تعین‏پذیر مى‏گردد از آزادى مستثناء است

البته اسپینوزا آزادى انسان را در فصل 4 و 5 «اخلاق» بررسى مى‏کند (و گذشته از این نوشته، در رساله‏ها، نامه‏ها و;) و نقش آزادى را در جامعه مدنى بحث مى‏کند
پرسشى که در این رهگذر مناسبت دارد این است که آزادى فردى انسان با جبریتى که شرط وجودى چیزهاست چه مناسبت دارد. تعریف بالا نشان مى‏دهد که آزاد آن چیزى است که صرفا به حکم ضرورت طبیعى خود وجود دارد و محرک کنش خود را منحصرا در خویش دارد؛ امر ضرورى آنى است که از غیر خود تعین‏پذیر است و به نحوى وجود دارد و به کنش معین مى‏گردد

از آن جا که هر چه هست قایم به ذات خود است و یا در چیز دیگر (اصل موضوعه 1)، مى‏توان گفت، تنها جوهر آزاد است، و تمام حالت هایى که معرف آن اند وجود و عملشان را چیز دیگر معین مى‏کند، یعنى «مجبور» است. جوهر یا طبیعت به دو علت آزاد است: یکى آن که «خود علت» است، به معنى ایجابى کلام؛ به وجود آورنده خود و تمام چیزهایى است که از وجود ذاتى برخوردارند («اخلاق» بخش یکم، قضیه بیست و پنجم، تبصره). علاوه بر آن بدان جهت که با تمامیت واقعیت یکسان است و چیزى خارج از آن وجود ندارد که آن را مشروط کند


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله چارلز دیکنز تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله چارلز دیکنز تحت word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله چارلز دیکنز تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله چارلز دیکنز تحت word

مقدمه  
نوع نگارش آثار دیکنز  
شرح حال زندگی چارلز دیکنز  
در مسیر زندگی  
زندگی جدید  
نتیجه گیری  
منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله چارلز دیکنز تحت word

- چارلز دیکنز اثر یونا پاپ هنسی Una – pope – Hennessy

- مقدمه ی کتاب آرزوهای بزرگ اثر دیکنز

- حاشیه ی کتاب داستان دوشهر اثر دیکنز

-  نظریه ی سیروس پرهام

مقدمه

تحقیق حاضر گریزی است به زندگی و دوران کودکی و نوجوانی نویسنده ای بزرگ و مردم پذیر که  در دوران کودکی اش شاید لحظه ای روی آرامش و آسودگی را به خود ندید و این ناآرامی ها بود که از وی مردی ساخت بسیار بزرگ که در آثارش ژرف ترین و دردناک ترین عواطف بشری را برمی انگیزاند و هیچ نویسنده دیگر انگلیسی نتوانسته است به اندازه او بی شمار شخصیت هایی بیافریند که برای همیشه در ذهن و خاطره خواننده باقی بماند و از جمله قهرمانان دنیای عاطفی او شوند

نوع نگارش آثار دیکنز

چارلز دیکنز ( 1870 – 1812 ) از بزرگترین نویسندگان انگلستان و مقبول ترین داستان پردازان روزگار خود بود که در آثارش تصویری واقعی از روابط اجتماعی انگلستان قرن نوزدهم، دوران اوج شکوفایی صنعتی و استعماری انگلستان، ترسیم می کند و به ویژه به وضع فلاکت بار و غیر انسانی قشرهای پایین جامعه در آن روزها می پردازد. بیشترین توجه دیکنز به گزندهایی است که وجود نازک کودکان چنین قشرهایی را می آزارد و دیکنز، چون خود کودکیِ سختی را گذرانده بود، در شرح مشقت های زندگی آنان چیره دست است

از جمله بزرگ ترین ویژگیهای قهرمانان آثار دیکنز، حالت بسیار زنده و واقعی آنان و پیوند بسیار نزدیکشان با زندگی همه ی انسانهاست. فعالیت یک نفر در بطن جامعه پر تلاطم قرن نوزده انگلیس، حرفه ی روزنامه نگاری و به ویژه نوشتن داستان به صورت پاورقی در نزدیک کردن داستان های او به فضای زندگی واقعی بسیار مؤثر بوده است. نوشتن پاورقی به او این امکان را می داد که پیاپی با واکنش های خواننگان خویش و نظر آنان درباره ی جنبه های مختلف کارش آشنا شود و آن واکنش ها را در نوشتن آثارش در نظر داشته باشد

                                              

       شرح حال زندگی چارلز دیکنز

 و « این هم حقیقتی است تلخ که حتی اشخاص بزرگ نیز اقوام تهیدست دارند. » حقیقت این است که چارلز دیکنز، این مرد بزرگ نیز جز اقوام تهیدست چیزی در جهان نداشت، آن هم در روزگاری که بر خلاف عصر حاضر موقعیت اجتماعی خانواده و سوابق آن تعیین کننده وضع اجتماعی طفل بود. پدرش جان دیکنز در اطاق خدمتکاران یکی از خانواده های بزرگ آن روز پرورش یافت و شاید همین امر است که دیکنز را نسبت به طبقه اشراف که هیئت حاکمه ی آن روز از میانشان بر می خاست و همچنین نسبت به حمایتشان بدبین می سازد

درباره ی جان دیکنز و احوال شخصی وی گزارش های جامعی در دست نیست. یکی از زنان دوست خانواده از او به عنوان آدم « خوش پُز » یاد می کند که خوب می پوشید. چارلز بعدها به لحنی بسیار محبت آمیز، لحنی که هرگز شامل مادرش نشد، از وی سخن می دارد ولی اغلب از دست ناراحتی ها و گرفتاری های مالی او می نالد، زیرا جان دیکنز به ظاهر آدمی است بی مسلک که در مسائل مالی درک و شعور چندانی ندارد و بیشتر پولش را صرف خرید مشروبات گرانقیمت الکلی می نماید و بعد ها هم به علّت بدهی ای که به یک مشروب فروش داشت به زندان « پرت سی » افتاد

به هر حال، لحظه ای در زندگی چارلز وجود نداشت که در خانواده صحبت گرفتاری و ناراحتی مالی نباشد و لحظه ای نبود که به آینده ی خویش امیدوار باشد و شاید همین روزها بود که بعد ها او را بر آن داشت که به هر قیمت که هست آینده محکم و قابل اعتمادی برای خود تأمین کند

زمانی که چارلز هشت ساله بود، درآمد سالانه خانواده در حدود 350 لیره و یا مبلغی معادل 700 لیره امروز بود. چارلز و خواهرش « فانی » در چاتهام به مدرسه می رفتند. پرستارشان خانم « مری ولر » می گوید: « چارلز کرم کتاب بود و در اوقات فراغتی که داشت آنی کتاب را از دست نمی نهاد. » در همین اوان، جان دیکنز به رغم بی پولی و گرفتاری مالی که داشت چند مجلد کتاب ارزان قیمت خرید. از جمله دن کیشوت، تام جونز، رابینسون، هزار و یکشب و ; اما باید گفت که ترجم « اسمولت » از جیل بلاس بود که دنیای داستان های پیکارسک را بر روی دیکنز گشود

دیکنز داستان دوستی خود را با این دوستان عزیز در یکی از بخش های دیوید کاپرفیلد به تفصیل شرح می دهد و می گوید

« این دوستان تخیل و امیدم را در قلمروی ورای زمان و مکانی که در آن می زیستم زنده نگه می داشتند، اینان در دوران سختی مای تسکین و تسلّای خاطرم بودند;. به مدت یک هفته تمام خویشتن را « تام جونز » می پنداشتم و خاطر « رودریک راندم » به مدت یک ماه تمام لاینقطع ذهنم را به خود مشغول می داشت. »

بعدها نیز هر وقت به این کتاب ها می اندیشید، صحن جالبی در پیش روی دید باطنش جان می گرفت و بر می خاست. صحنه ای از بعد از ظهری تابستانی

«کودکان دیگر در حیاط کلیسا بازی می کردند و من روی تختخوابم نشسته بودم و می خواندم تو گویی تا ابد خواهم خواند. » و همین خواندن ها بود که درِ دنیای بیکرانی از ماجرا و تخیّل را به روی این کودک حساس گشود.

 در مسیر زندگی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت تحت word دارای 77 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت تحت word

حافظ؛ قرآن و چهارده روایت  
زبان و کارکرد فرهنگی ارتباطی  
صنایع یا آرایه‏ هاى ادبى  
اشاره  
تلمیح  
تضمین  
حل یا تحلیل  
اقتباس  
تفاوت اقتباس و تلمیح  
تمثیل  
قرآن و سخن سرایان  
رودکى  
فردوسى  
ناصر خسرو  
سنایى عزنوى  
خاقانى  
مولانا  
سعدى  
حافظ  
امثال قرآنى  
واژگان فارسى در قرآن  
- اجمال بعد از تفصیل  
میستیک و گنوستیک  
نسبت میان وجود و موجود  
تاسیس تاریخ  
ایدئولوژی و عمل  
هرمنوتیک و فهم معنا  
ذکر و فکر اختیاری  
بهترین ماجرای هستی  
خاک آفرینش  
خاک تربت  
خاک شرف یافته  
خاک سرزمین  
دستگیر نایل  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت تحت word

1-حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی،ج1،ص

2-ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی،ص

3-تاثیر قرآن وحدیث در ادبیات فارسی، علی اصغر حلبی،ص

4-شولای رمضان بر جان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهری

حافظ؛ قرآن و چهارده روایت

در فرهنگ بشری هیچ خط از خطوط وابسته به زبانهای معروف نیست که نشان دهنده ی تلفظ کامل فصحای آن زبان باشد. پدید آمدن لهجه ها و گویش ها در درون هر زبان هر امری طبیعی و ناگزیر است. از سوی دیگر، خطها در جنب کاستی ها، کژی هایی هم دارند، یعنی امکان تصحیف نویسی. در خط عربی – فارسی چندین حرف یا گروه حرف هست که تفاوتشان با یکدیگر فقط در نقطه است و در قدیم تا قرنها این نقطه ها را کتابت در نمی آوردند. بعدها هم که رعایت آنها شایع شد، همچنان امکان تصحیف نویسی و تصحیف خوانی وجود داشت، و همچنان وجود دارد. به این دلایل و دلایلی که بعداً گفته خواهد شد، اختلاف قرائات در هر متنی، به ویژه متون کهن پیش می آید

در همین دیوان حافظ اختلاف قرائات فراوانی رخ داده است. حتی اگر نسخه ی اصلی از دیوان حافظ به خط خود او در دست بود، باز هم این اختلافات پیش می آمد. مگر آنکه هرگز از روی آن استنساخی نکرده باشند و نکنند و فقط همان متن واحد را، آن هم به طریق چاپ عکسی کاملاً روشن و خوانا به طبع برسانند. در این صورت هم فقط یکی از علل اختلاف آفرین، یعنی دخالت نسخه نویسان حذف می شد، ولی بقیه ی علل به قوت خود باقی بود و پدید آمدن اختلاف قرائت و طرز خواندن و وصل و فصل اجزای جمله و نظایر آن ناگزیر بود. بعضی از معروفترین اختلاف قرائات شعر حافظ – که فرآورده ی طبیعت و تفاوت زبان و خط و تصحیحات و تجدید نظرهای خود او و تصحیفات نسخه نویسان و علل و عوامل دیگر، از جمله دخالت دقت یا بی دقتی و ذوق یا بی ذوق مصححان و طابعان – است از این قرار است

ورخود / ارخود / گر خود + می دهد هر کسش افسونی / می دمد… + طفلِ یکشبه / طفل، یکشبه؛ سپهرِ بر شده پرویز نیست / سپهر، بر شده پرویز نیست + کشتی شکستگان / کشتی نشستگان + عَبوس زهد / عُبوس زهد (قرائت شاذّ) + به وجه خمار بنشیند / خمار ننشیند + زین بخت / زین بحث + مهیّا / مهنّا + آن تحمل که تو دیدی / آن تجمل که تو دیدی + بخور، دریغ مخور/ مخور دریغ و بخور + از سر فکر / از سر مکر + شیخ خام / شیخ جام + بخروشم از وی / نخروشم از وی + بادپیما / باده پیما + پیرانه سر مکن هنری / پیرانه سر بکن هنری + به هوس ننشینی / به هوس بنشینی + به آبی فلکت دست بگیرد / بی ادبیست + بدین قصه اش / بدین وُصله اش + صلاحِ کار / صلاحکار (قرائت شاذ)؛ در باب / دُریاب + گل نسرین / گل و نسرین + شکر ایزد / شکر آنرا + همه ساله / همه ی سال و دهها نظیر اینها

 در قرآن مجید نیز همین مسأله، حتی به طر عمیقتر و سیعتر، پیش آمده است. همه ی قرآن شناسان و مورخان قرآن اتفاق نظر دارند که قرآن در عهد رسول اکرم(ص) و با نظارت همه جانبه ی ایشان نوشته و در چندین نسخه جمع شده بود، ولی مدوّن بین الدّفـَتین، مانند یک کتاب عادی نبود. حتی اتفاق نظر – ولی در درجه ی کمتری – هست که ترتیب توالی سوره ها را نیز از آغاز تا پایان، یا در مورد اکثر سوره های قرآن، خود حضرت رسول (ص) تعیین کرده بود. علت آنکه در حیات پیامبر(ص) قرآن به تدوین نهایی نرسید این بود که تا آخرین سال، باب وحی گشوده بود، و علاوه بر آن گاه گاه از طریق وحی به پیامبر(ص) گفته می شد که جای آیاتی را جابجا کند. لذا امکان نداشت و پیامبر(ص) مأذون نبودن که قرآن را به شکل نهائی مدون کنند. به ویژه که شمار حافظان قرآن و اعتماد بر حفظ آنان بسیار بود. در عهد ابوبکر، علی المشهور بر اثر تکانی که بر اثر شهید شدن عده ی کثیری از قرّاء و حافظان قرآن در جنگ با مرتدان و مدعیان نبوت پیش آمد، به اهمیت تدوین قرآن پی بردند و زید بن ثابت یکی از جدی ترین و قدیمی ترین کاتبان وحی را مأمور تهیه ی مقدمات این امر حیاتی کردند. او بر مبنای همه ی نوشته های کاتبان وحی و گرفتن دو شاهد از حافظان قرآن بر هر آیه ی مکتوب، این امر سترگ را آغاز کرد که در عهد خلافت عمر هم، به ویژه با پیگیری او و نیز ترتیب دادن هیأتی از کاتبان و حافظان وحی برای مشورت با زید، جمع و کتابت و تدوین قرآن ادامه یافت

 علل عمده ی اختلاف قرائات چند امر بود از جمله: 1) اختلاف لهجات. چنان که مثلاً تمیمی ها به جای «حتّی حین»، «عتّی عین» می گفتند؛ 2) نبودن اِعراب در خط عربی و مصاحف امام؛ تا عهد علی بن ابی طالب(ع) که به رهنمود ایشان و به پیگیری ابوالاسود دؤلی اقدامات اولیه ای صورت گرفت ولی کمال و تکمیل ان دو سه قرن به طول انجامید؛ 3) نبودن اعجام یا نقطه و نشان حروف. برای رفع این نقیصه در اواخر قرن اول، در عهد حجاج بن یوسف، کوششهائی به میان آمد ولی کمال و تکمیل آن نیز تا آخر قرن سوم طول کشید؛ 4) اجتهادات فردی صحابه و قاریان و به طور کلی قرآن شناسان که هر یک استنباط نحوی و معنایی و تفسیری خاصی از یک آیه و کلمات آن داشتند؛ 5) دور شدن یا دور بودن از عهد اول اسلام و مهد اول اسلام – مکه و مدینه؛ 6) نبودن علائم سجاوندی و وقف و ابتدا و هر گونه فصل و وصلی که بعدها علم قرائت و تجوید عهده دار تدارک آن شد. نمونه ی معروفی که از این کمبود زاده شده و اختلاف نظر کلامی دامنه دار و دراز آهنگی در میان فریقین پدید آورده، وقف یاعدم وقف در کلمه ی «الله» و «العلم» در آیه ی هفتم سوره ی ال عمران است: ; و ما یعلم تأویله الاّ الله [ ] و الراسخون فی العلم [ ] یقولون آمنّا به کلٌّ من عند ربنا؛ که طبق علامات وقفی که در تمامی یا اکثریت قرآنهای خطی و چاپی آمده، پس از «الله» و «وقف لازم» تجویز شده است. ولی بعضی، و بلکه بسیاری از مفسران شیعه این وقف را نه در آنجا، بلکه پس از کلمه ی «العلم» لازم می دانند. این تفاوت در وقف، یا به تعبیر امروز در نقطه گذاری، باعث تفاوت معنایی عمیقی می شود. چه در صورت اول و وقف پس از «الله»، معنای آیه این می شود که تأویل آیات متشابهه را فقط خداوند می داند؛ و راسخان در علم سر تسلیم و ایمان و اذعان فرود می آوردند. و در صورت دوم «الراسخون فی العلم» عطف به «الله» می شود، و چنین معنا می دهد که آنان نیز تأویل آیات متشابهه را می دانند

 اختلاف قرائات در سراسر قرآن مجید، طبق کتاب التیسیر فی القراءات السبع، تألیف ابوعمر و عثمان بن سعید دانی ( 372-444ق)، که از معتبرترین و کهن ترین منابع ثبت قرائات هفتگانه و روایان چهارده گانه است، در حدود 1100 مورد، از مهم و غیرمهم است و بیشتر از دو سوم از آنها به ادغام یا اظهار یا حاضر / غایب خواند  صیغه ی مضارع ( به اختلاف «یـ» و «تـ» بر سر فعل مضارع) مربوط می شود

 حال باید دید مراد از چهارده روایت چیست؟ از قرّاء سبعه عده ی کثیری نقل کرده اند، ولی قران شناسان و قرائت شناسان بعدی، روایت دو تن از راویان هر قاری را که از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آموزش نزد قاریان یا مقریان هفتگانه، دقیقتر و پذیرفتنی تر بوده است، به اصطلاح استاندارد کرده اند، لذا چهارده روایت پدید آمده است. در اینجا اسامی قاریان هفتگانه و راویان چهارده گانه ی آنها را – که صاحبان چهارده روایت اند نقل می کنیم

 1) عبدالله بن عامر دمشقی (متوفای 118 ق). راوی اول او: هشام بن عمار (153-245ق)؛ راوی دوم او: ابن ذَکْوان، عبدالله بن احمد (173-242ق)

 2) عبدالله بن کثیر مکی (45-120ق). راوی اول: البَزّی، احمد بن محمد (170-ح 243ق)؛ راوی دوم: ابوعمر محمد بن عبدالرحمن ملقب به قُنْبُل  (195-291ق)

 3) عاصم بن ابی النَّجود (76-128ق). راوی اول: حفص بن سلیمان (90- ح 180ق)؛ راوی دوم: شعبه بن عیّاش (95-194ق)

 4) زَبّان بن علاء = ابوعمر و بصری (ح 68-154ق). راوی اول: حفص بن عمر الدوری (متوفای 246ق)؛ راوی دوم: ابوشعیب سوسی، صالح بن زیاد( 190-261ق)

 5) حمزه بن حبیب کوفی (80-156ق). راوی اول: خَلاّد بن خالد کوفی = ابوعیسی شیبانی (142-220ق)؛ راوی دوم: خَلَف بن هِشام (150-229ق)

 6) نافع بن عبدالرحمن مدنی (70-169ق). راوی اول: وَرْش، عثمان بن سعید مصری 0110-197ق)؛ راوی دوم: قالون، عیسی بن مینا 0120- ح 220ق)

 7) کسائی، علی بن حمزه (119-189ق). راوی اول: لیث بن خالد (متوفای 240ق)؛ راوی دوم: حفص بن عمر الدوری (که راوی ابوعمر و بصری، زبّان بن علاء هم بوده است). (برای تفصیل بیشتر التیسیر دانی، استانبول 1930، صص 4-7؛ النشر ابن جزری، قاهر، ج 1، صص 99-174؛ ترجمه ی الاتقان تهران، امیرکبیر، 1363، ج 1، ص 246)

 باید گفت که پس از احراز اعتبار و اشتهار این روایات چهارده گانه، بعضی قرائت شناسان قرون بعد، سه قاری بزرگ دیگر را نیز پذیرفته اند، ودیگر به روایات و قرائات دیگران اعتنا و اعتماد نکرده اند. سپس در قرون بعدتر، سه روایت و قرائت از این میان بر سایر قرائات تفوق یافته است که عبارتند از روایت الدوری از ابوعمر و بصری؛ روایت ورش از نافع؛ و روایت حفص از عاصم. بعدها روایت عاصم بر روایت الدوری فایق شد و جز در مغرب، روایت ورش را هم تحت الشعاع قرار داد. و هنگامی که عصر طبع قرآن فرا رسید، عمدتاً روایت حفص از عاصم را مبنا قرار دادند و امرزه اکثریت قریب به اتفاق قرآنهای سراسر جهان اسلام به این روایت و قرائت است

 اینکه حافظ قرآن را به چارده روایت از برداشته به این معنی است که در هر سوره، کلمات و تعابیر هر آیه ای را که دارای اختلاف قرائت بوده، بر طبق روایات چهارده گانه ی استاندارد که بر شمردیم، باز می شناخت؛ و فی المثل می دانسته است که حفص – راوی عاصم، و به روایت از او – در آیه ی سیزدهم از سوره ی احزاب، «لا مُقام لکم» را به ضم میم مقام خوانده است بقیه، یعنی 13 راوی و 6 قاری دیگر، به فتح میم خوانده اند. طبعاً در همه ی قرآنهای چاپی موجود هم، که روایت حفص از عاصم را مبنا قرار داده اند، طبق روایت او ضبط شده است

 به عبارت دیگر می توان گفت که حافظ حدود 1100 مورد اختلافات قرائت قرآنی را (طبق ثبت کتاب التیسیر که از دیر باز معتبر و مطرح بوده) از برداشته و نسبت به آنها چنان احاطه و استحضار ذهنی داشته که در هر مورد وجوه مختلف آن را با استناد به بعضی از راویان چهارده گانه – یعنی به بعضی از چارده روایت – بیان می کرده است. بدیهی است که درهر مورد از اختلاف قرائات، چهارده قول یا قرائت یا روایت نداریم، بلکه یکی یا گروهی از راویان، آن قرائت را روایت کرده اند و باقی قرائت دیگر را. و بندرت اتفاق افتاده است که گروه قاریان و راویان در یک مورد، سه یا چهار نظر مختلف و متفاوت از هم داشته باشند

 حال نظری به معنای این بیت حافظ

 عشقت رسد به فریاد ارخود به سان حافظ

 قرآن زبر بخوانی در چارده روایت بیندازیم. اتفاقاً این بیت نمونه ای بارز از ابیات حافظ است که خود چند فقره و در چند مورد اختلاف آراء و اختلاف قرائت برانگیخته است. چارده روایت آسانترین مشکل این بیت بود که به تفصیل شرح شد. اولین لغزشگاه معنایی این بیت در عبارت «عشقت رسد به فریاد است، که بعضی – حتی از افاضل – چنین تصور می کنند که مراد از آن رسیدن عشق به مرحله ی فریاد است، یعنی نوعی اوج گرفتن و به فریاد پیوستن عشق. منشأ این اشتباه خوانی و اشتباه اندیشی آنست که عادتاً عشق با آه و ناله و فریاد قرین است. ولی رسیدن عشق به اوجی به نام فریاد، چیز مهمی یا کمالی برای عشق نیست. آشنایان ره عشق اعم از عرفا و عشق ورزان دیگر نگفته اند که بالاترین مرحله و معراج عشق، داد و فریاد» است. اتفاقاً فریاد و قیل و قال متعلق به مرحله ی فرودین و نازل عشق است، نه مرحله ی متعالی آن. به فریاد رسیدن یک تعبیر عادی و مأنوس در زبان فارسی قدیم و جدید است. حافظ خود می گوید

 - به فریادم رس ای پیر خرابات ;

 - رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس;

 فریادرس هم از همین به فریاد رسیدن ساخته شده است. مراد حافظ از «عشقت رسد به فریاد» این است که عشق به فریاد تو می رسد، به داد تو می رسد، از تو دستگیری می کند. یک منشأ دیگر اشتباه در این قرائت غلط، جهش یا رقص یا جا به جا شدن ضمیر است. در شعر فارسی از همان آغاز تا کنون این امرسابقه دارد که گاه محل ضمیر در جمله جا به جا می شود که در شعر سعدی و حافظ نمونه فراوان دارد. سعدی گوید

  وگر به چشم ارادت نگه کنی در دیو

 فرشته ایت نماید به چشم، کروبی

 (گلستان، اول باب پنجم)

  (یعنی فرشته ای کروبی نماید به چشمت. حافظ گوید

 شاه اگر جرعه ی رندان نه به حرمت نوشد

  التفاش به می صاف مروّق نکنیم

 مشکل دیگر این بیت در ارخود یا ورخود یا گرخود است. ضبط قزوینی ارخود، ضبط سودی گرخود و ضبط خانلری، جلالی نائینی – نذیر احمد، عیوضی – بهروز ورخود است. بعضی ها در تفاوت معنای این سه شکل مبالغه کرده اند و تصور کرده اند فقط با ورخود  می توان معنای درست این بیت را پیدا کرد. حال آنکه – چنان که خواهیم دید – سودی با ضبط گرخود درست ترین و سر راست ترین معنا را به دست داده است

 باید گفت که این سه شکل تفاوت محسوسی با هم ندارند و معنای هر سه برابر است با حتی اگر یا اگر هم. چنان که حافظ در موارد دیگر گوید

 گرخود[=حتی اگر] رقیب شمعست، اسرار از او بپوشان

 کاین شوخ سربریده بند زبان ندارد

 سیلست آب دیده و هر کس که بگذر

  گرخود[=حتی اگر] دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

 تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای

 ورخود [= حتی اگر] از تخمه ی جمشید و فریدون باشی

 حال به معنای کلی بیت بپردازیم. بعضی بر آنند که این بیت فحوای متشرعانه دارد و تأکید آن بر اهمیت و احترام نهادن به قرآن مجید و قرآن شناسی است و چنین معنی می کنند: اگر قرآن را مانند حافظ از بر و با چارده روایت بخوانی، آنگاه با احراز این شرط است که عشق رهایی بخش و رستگار کننده به تو روی می آورد و دستگیر و راهنمایت می شود و به فریادت می رسد. یعنی ژرف کاوی در قرآن و حفظ و قرائت ماهرانه ی آن و تأمل در بطون معانی آن، شرط عروج عاشقانه و معراج عارفانه است اشکال این معنی – که در جای خود معنای متینی است – این است که جمله را شرطی می گیرد و ورخود [= ارخود، گرخود] را به معنایی که گفتیم و در حافظ سابقه دارد، برابر با حتی اگر نمی گیرد

 قرائت دوم قرائتی است عارفانه که برای عشق اولویت و اهمیت نهایی قائل است و می گوید حتی اگر مانند حافظ قرآن خوان و قرآن دان باشی، بایدت از عشق بی نصیب نباشی و به فضل و فهم و زهد و علم اکتفا نکنی و بدانی که سرانجام آنچه رهایی می بخشدت و به فریادت می رسد همانا عشق است، نه زهد و علم

 سودی – با آن که ضبطش گر خود است – جمله را شرطی معنا نکرده و حق معنای این بیت را به خوبی ادا کرده است: «اگر تو هم مثل حافظ قران شریف را چهارده روایت از حفظ بخوانی، باز هم برای وصول کافی  نیست، بلکه عشق به فریادت می رسد. وصول الی الله با عشق است نه با از بر خواندن قرآن سبعه [= هفت سُبع] با چهارده روایت. والاّ به قیاس این لازم می آمد تمام کسانی که قرآن شریف را خوانده اند، اولیاء الله باشند.» (شرح سودی، ج 1، ص 581). بعضی از معاصران قرائت تازه ای پیش نهاده اند: قرآن زبر نخوانی، به جای بخوانی: که راهی به دهی نمی برد. زیرا «بسان حافظ» (که حافظ قرآن بوده) و «از بر خواندن» به خوبی می رساند که انتظار فعل مثبت باید داشت و مراد خواندن قرآن است، نه نخواندن آن

 به این نکته هم باید اندیشید که حافظ پس از آن که بارها به حفظ قرآن و قرآن شناسی خود مباهات کرده است، گویی با این بیت حدیث نفس، یا عتاب و خطابی نیز به خود دارد که غره مشو و «بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش»

زبان و کارکرد فرهنگی ارتباطی

 از زمانى که سخنان خدا و وحى به میان آمده و قرآن، آخرین کتاب آسمانى بر صفحه گیتى«نزول اجلال» کرده، آدمى را متحیر و شیفته خود ساخته است. آنان که بار دیگر در این جهان به فرمان خدا و قرآن«قالوابلى» گفتند، پیوسته سعى داشته‏اند که از«گلستان» قرآن«گلى» برچینند

هر قوم و گروهى که قرآن را امام و پیشواى خود دانستند، به گونه‏هاى مختلف از فرهنگ آن بهره جستند؛ از میان آنها ادبیان و فارسى زبانان نیز از این«مائده آسمانى» بهره‏ها جسته و وجود تشنه خود را سیراب نموده‏اند و سفره بیان و کلام خود را مزین به«واژگان و مضامین» آن کرداند

گروهى«تمثیلات» آن را بر گرفتند و برخى پاره‏اى از آیات را«تضمین» نظر و نثر خود کردند و بعضى از نور آیات«اقتباس» جستند و واژگان قرآن را سر مشق دفتر خود ساختند. عده‏اى دیگر آیاتى که به صورت«ضرب المثل» در میان مردم رایج شده بود در نوشتارهاى خود به بند کشیدند و برخى به ترجمه و تفسیر ادبى و عرفانى آیات پرداختند و گروهى محتواى آیات را به صورتى ماهرانه«تحلیل و حل» کردند و بعضى با«تلمیح» به داستان‏هاى قرآنى، بر شیرینى کلام خود افزودند و بازار ادب خود را رونق بیشترى دادند و در عین حال هر یک از آنان یک دل و یک صدا اعتراف کردند که«هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و خلاصه فرهنگ ملى خود را با فرهنگ قرآنى آمیختند و«شهد» آیات را با«موم» گفتار و نوشتار خود«عجین» ساختند و جان خود را در چشمه سار کلام خدا شست و شو دادند. به هر حال این تأثیر پذیرى از قرآن و در پى آن احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار(علیهم السلام) از زمانى که کهن‏ترین نسخه‏هاى ادبى ما در دست است، پیشینه‏اى دیرینه دارد. به ویژه از قرن ششم هجرى قمرى به این طرف این أنس با قرآن بیشتر نمایان مى شود؛ یعنى در آثار نویسندگان و شاعران«سبک عراقى»؛ مانند: عطار، سنایى، خاقانى، مولانا، سعدى، حافظ و جز اینان. از آن زمان تا عصر حاضر به ویژه پس از انقلاب این تأثیر پذیرى نمایان‏تر شده است و مى شود

ما در این نوشتار با رعایت اختصار به امور زیر مى پردازیم: آوردن نمونه هایى از«تأثیر پذیرى از قرآن» همراه با چشم اندازى گذرا به زندگانى برخى از سرایندگان و نویسندگان ادب فارسى و تعریف اجمالى پاره‏اى از صنایع و آرآیْهاى ادبى؛ ذکر پاره‏اى از آیات قرآن که به صورت ضرب المثل در میان فارسى زبانان راه یافته و همچنین واژگان فارسى راه یافته است

صنایع یا آرایه ‏هاى ادبى

در این بخش آن دسته از آرایه‏هاى ادبى را که در رابطه با تأثیر پذیرى ادب فارسى از قرآن است به اختصار معرفى مى کنیم.(16)در ضمن براى پرهیز از درازنویسى مثال‏هاى هر کدام را در بخش بعدى همراه با معرفى شاعران و نویسندگان مى آوریم

اشاره

اشاره در لغت: به معنى نمودن به دست و چشم و ابرو و جز آن است. و در اصطلاح: این است که گوینده یا نویسنده در الفاظ اندک، معانى بسیار(بدون شرح و تفسیر) بگنجاند و کلام او همراه با کنایه و رمز باشد و در عین اختصار براى شنونده محتواى بسیارى را بیان نماید. در حقیقت بسیارى از آیات قرآن و همچنین احادیث معصومین(علیهم السلام )این ویژگى را دارد که در عین ایجاز، حاوى نکته‏هاى فراوانى است ولى درک آن بدون تدبر و ممارست دست یافتنى نیست

تلمیح

تلمیح در لغت:«سبک نگریستن» و«به گوشه چشم اشاره کردن» است و در اصطلاح: عبارت از این است که نویسنده یا شاعر براى تأیید گفتار خود به آیه یا حدیثى یا قصه و مثلى مشهور و معروف اشاره کند

تضمین

تضمین در لغت: به معنى«گنجانیدن» است و در علم بدیع عبارت است از: آوردن آیه، حدیث، مصراع یا بیتى از شاعرى دیگر در اثناى کلام خود

به عبارت دیگر: تضمین آن است که نویسنده، آیه و حدیثى یا مصراع و بیتى یا دو بیت از شعر یا نوشته شاعران و نویسندگان پیشین یا معاصر خود مى آورد که اگر آن سخن مشهور نباشد نام او را در سخن خود ذکر مى کند

حل یا تحلیل

حل در لغت: به معناى«گشودن» و«از هم باز کردن» است، یک معناى حل که در قرآن بکار رفته به همین معناى لغوى است؛ یعنى«حل العقده» مانند آیه شریفه«واحلل عقدْ من لسانى»(طه، 20 . 27)(مفردات راغب – حل)

در اصطلاح ادبیان: گرفتن الفاظ آیه‏اى از قرآن کریم یا حدیث از احادیث و یا شعرى از اشعار و یا مثلى از امثال در گفتار و نوشتار است، با خارج ساختن عبارت آن از وزن و صورت اصلى‏اش‏به طور کامل یا ناقص

اقتباس

اقتباس در لغت:«پاره آتش» یا«نور و فروغ گرفتن» است، اقتباس به این معنا در سه جاى قرآن آمده.(17)

آیه 13 سوره حدید«انظرونا نقتبس من نورکم»؛

آیه 10 سوره نمل«لعلى آتیکم منها بقبس او اجد على النار هدى»؛

و آیه 7 سوره نمل«سآتیکم منها بخبر او آتیکم بشهاب و بس لعلکم تصطلون»

اقتباس در اصطلاح: آوردن آیه‏اى از قرآن یا حدیث یا بیت معروفى است به نحوى که معلوم باشد قصد، اقتباس است نه سرقت و انتحال

تفاوت اقتباس و تلمیح

تفاوت اقتباس با تلمیح در این است که تلمیح آن است که در اثناى کلام اشاره‏اى لطیف به آیه قرآن یا حدیث و مثل سایر یا داستان و شعرى معروف مى شود ولى عین آن را نمى‏آورند؛ اما در اقتباس شرط است که عین عبارت مورد نظر یا قسمتى از آن را که حاکى و دلیل بر تمام جمله اقتباس شده باشد بیاورند.(18)

تمثیل

تمثیل در لغت: به معنى«همانند ساختن» است و در اصطلاح عبارت از تشبیه چیزى به چیزى یا شخصى به شخصى است تا از آن فایده معنوى حاصل شود؛ اما اصل مثل مأخوذ از مثال است و در تعریف آن گفته‏اند: قولى سایر یا مشهور است که در آن حال چیز دوم را به چیز اول همانند سازند و اصل در آن تشبیه است. امروزه هر سخن نغز متداول در زبان‏ها را که نکته‏اى اخلاقى، فلسفى، دینى، سیاسى، و ادبى در آن باشد مى توان آن را مثل گفت.(19)

به عبارت دیگر: تمثیل یا ارسال المثل، کلامى است که ضرب المثلى را در بر دارد و یا خود ضرب المثل است؛ ارزش یک مثل در جلب توجه شنونده و یا خواننده گاه بیشتر از چندین بیت یا چندین صفحه مقاله است

تعبیر به«ضرب المثل» در قرآن کریم در چند جا آمده از جمله، آیه 27 زمر و 58 روم که مى فرماید:«و لقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من کل مثل»

و همینطور آیه 35 سوره نور و آیات 24 و 25 و 45 ابراهیم

در این نوشتار پاره‏اى از آیات که به صورت ضرب المثل در میان فارسى زبانان رایج شده است در بخشى جداگانه مى آوریم؛ ولى«تمثیلات قرآنى» که بسیار است و بحث مفصلى دارد در اینجا متذکر نمى‏شویم؛ علاقه‏مندان مى توانند به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده مراجعه کنند.(20)

قرآن و سخن سرایان

در این بخش نمونه هایى از تأثیرى پذیرى از برخى سخن سرایان فارسى زبان را – به اختصار – گرد مى آوریم؛ لازم به یاد آورى است که اشعار و نمونه هایى را که مى آوریم گاه متأثر از«ثقلین» – قرآن و حدیث – هر دو مى باشد؛ ولى متناسب با موضوع بحث فقط آیات قرآن را یاد آور مى شویم

رودکى

ابو عبدالله جعفر بن محمد رودکى شاعر بزرگ آغاز قرن چهارم هجرى(متوفاى 329 ه.ق) است. درباره‏اش نوشته‏اند که وى نخستین بار به شعر فارسى ضابطه و قاعده معین داد و آن را در موضوعات گوناگون به کار برد. لذا نزد شاعران زمان خود و بعد از آن به«استاد شاعران» مشهور شد. وى نابینا بوده است که نابینایى او یا مادر زادى بوده و یا بعدها نابینا شده است. از بررسى اشعار بجا مانده او به روشنى بر مى آید که وى با مفاهیم دینى و فرهنگ اسلامى آشنا بوده است. اینک چشم اندازى به اشعارش

زمانه پندى آزاد وار داد مرا زمانه را چون نکو بنگرى همه پند است‏

به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخورى بسا کسا که به روز تو آرزومند است‏

که گفته‏اند: تلمیحى است به آیه«عسى ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم»(بقره، 2 . 216)

نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت سه پیراهن سلب بودست یوسف را به عمراندر

یکى از کید شد پر خون دوم شد چاک از تهمت سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

که این دو بیت اشاره دارد به سه آیه‏اى که در قرآن راجع به پیراهن حضرت یوسف علیه‏السلام آمده است و هر کدام جریان و داستانى جداگانه دارد

آیه 18 یوسف«و جأ و على قمیصه بدم کذب»؛

آیه 25 یوسف«و استبقا الباب و قدت قمیصه من دبر»؛

و آیه 93 یوسف«اذهبوا بقمیصى هذا فألقوه على وجه ابى یأت بصیراً»

فردوسى

حکیم ابوالقاسم فردوسى توسى(متولد حدود 329 ه.ق، متوفاى 411 یا 416) یکى از بزرگ‏ترین حماسته سرایان جهان مى باشد که وى جزو و سرانیگدان«سبک خراسانى» است و«شاهنامه» اثر مشهور اوست

نمونه هایى از تأثیر پذیرى او

بیاراى خوان و بپیماى جام زتیمار گیتى مبر هیچ نام‏

اگر چرخ گردان کشد زین تو سر انجام خشت است بالین تو

دلت را به تیمار چندین مبند بس ایمن مشو بر سپهر بلند

که تلمیح است به آیاتى چون«کل نفس ذائقْ الموت»(آل عمران، 3 . 185) و آیه«کل من علیها فان»(الرحمن، 55 . 26) و آیه«اینما تکونوا یدر ککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدْ»(نسأ، 4 . 18)

بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکى بریم‏

نباشد همى نیک و بد پایدار همان به که نیکى بود یادگار

که آن گنج و دینار و کاخ بلند نخواهد بدن مر تو را سودمند

که تلمیحى است به آیاتى چون آیه 17 سوره رعد«فأما الزبد فیذهب جفأ و اما مما ینفع الناس فیمک فى الأرض;» و آیه 88 شعرأ«یوم لا ینفع مال و لا بنون» و آیه 34 توبه«و الذین یکنزون الذهب و الفضْ و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم»

ناصر خسرو

ناصر خسرو و قبادیانى بلخى از شاعران بزرگ قرن پنجم است«متولد 394، متوفاى 481 ه.ق). وى نیز مانند بسیارى از شاعران بنام از قرآن کریم به صورت‏هاى گوناگون استفاده کرده است

نمونه‏هاى از تأثیر پذیرى او

کراناید گران امروز رفتن بر ره طاعت گران آید مر آن کس را به روز حشر میزان ها

اشاره دارد به آیه 18 اعراف«و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون» و آیات 6 تا 9 القارعه«فأما من ثقلت موازینه، فهو فى عیشْ راضیْ. و اما من خفت موازینه. فأمه هاویْ»

چون از آن روز بر نیندیشى که بریده شود در او«انساب»

که اقتباس از آیه 101 مؤمنون است:«فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یستألون»

هو الأول هو الآخر هو الظاهر هو الباطن منزه مالک الملکى که بى پایان حشر دارد

اقتباس از آیه 3 حدید«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شئ علیم» و آیه 26 آل عمران«قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشأ;»

بر آنچه دارى در دست شاد مانه مباش وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور

اشاره و تلمیح به آیه 23 حدید دارد«لکیلا تأسوا على مافاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم»

سنایى عزنوى

ابوالمجد مجدود بن آدم، شاعر و عارف فارسى زبان سده ششم هجرى نیز از جمله کسانى است که تأثیر پذیرى لفظى و معنوى زیادى از قرآن و حدیث در آثار او دیده مى شود. از جمله

هر چه دارى براى حق بگذار کز گدایان ظریف‏تر ایثار

سید و سر فراز آل عبا یافت تشریف سوره«هل اتى»

ز آن سه قرص جوین بى مقدار یافت در پیش حق چنین بازار

که«حل» یا«تحلیل» از سوره«انسان» یا«هل اتى» است که مفسران شیعه و سنى همه معتقدند در شأن حضرت على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) که در آیه 8 همین سوره مى فرماید:« و یطمعون الطعام على حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً»

آن دلبر عیار اگر یار منستى کوس«لمن الملک» زدن کار منستى‏

گویند که جز هیچکسان را نخرد یار من هیچ کسم کاش خریدار منستى‏

که اقتباس از آیه«لمن الملک الیوم الله الواحد القهار»(غافر، 40 . 16)؛ در ضمن«لمن الملک زدن» کنایه از مفاخره کردن و دعوت به مبازره است

خاقانى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله حسن و قبح عقلى تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله حسن و قبح عقلى تحت word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حسن و قبح عقلى تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حسن و قبح عقلى تحت word

حسن و قبح عقلى  
تعریف حسن و قبح  
معانى حسن و قبح  
تعریف حسن و قبح از نظر خواجه‏ نصیرالدین طوسى  
تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى  
مصلحت و مفسده:  
اقسام حسن و قبیح:  
حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى  
مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح‏ چیست؟  
ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟  
نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله  
نظر اشاعره در مورد حسن و قبح  
وضع سه معنى براى حسن و قبح‏از طرف یکى از اشاعره  
رد نظریه اشاعره و اثبات آن از نظرعدلیه  
اثبات حسن و قبح عقلى قبل از شرعى  
سنخ قضایاى حسن و قبح در دیدگاه محققان اسلامى  
نقل سخنان صاحبان نظریه  
الف. سخن مرحوم مظفر  
ب. کلام ابن سینا رحمه‏الله  
ج. کلام محقق اصفهانى رحمه‏الله  
مراد قایلان به نظریه‏ى دوم  
احتمال اول:  
بررسى احتمال اول:  
احتمال دوم:  
بررسى احتمال دوم:  
احتمال سوم:  
بررسى احتمال سوم:  
احتمال چهارم:  
بررسى احتمال چهارم:  
احتمال پنجم:  
بررسى احتمال پنجم:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله حسن و قبح عقلى تحت word

 1) مشکور – محمدجواد : سیر کلام در فرق‏اسلام، تهران ، شرق، 1368 ه.ش، چاپ اول ،ص

2) همان منبع، ص

3) طیب – سید عبدالحسین: کلم الطیب درتقریر عقاید اسلام، تهران، بنیاد فرهنگ‏اسلامى حاج محمد حسین کوشاپور، 1352 ه.ش، ص

4) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏102-

5) طوسى – خواجه نصیر الدین: کشف المراددر شرح تجرید الاعتقاد، ترجمه و شرح‏ابوالحسن شعرانى، تهران ، اسلامیه ، چاپ‏ششم ، 1370 ه. ش ، ص

6) فیاض لاهیجى – ملا عبدالرزاق : گوهرمراد، تحقیق و تصحیح زین‏العابدین قربانى‏لاهیجى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى، 1372 ه.ش، چاپ اول،ص‏

7) سبحانى – جعفر : حسن و قبح عقلى یاپایه‏هاى اخلاق جاویدان، تهران، مؤسسه‏مطالعات و تحقیقات فرهنگى ، 1370 ه.ش ،چاپ دوم، ص 23-

8) علامه حلى : نهج‏الحق و کشف الصدق،تعلیق عین الله الحسنى الامورى ، قم،دارالهجره، 1407 ه. ق، چاپ اول ، ص

9) مطهرى – مرتضى : عدل الهى ، تهران وقم ، صدرا، 1374 ه.ش ، ص

10) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع ، ص

11) مقداد فاضل: شرح باب الحادى عشر،ترجمه على اصغر حلمى ، تهران، اساطیر،چاپ اول ، 1373 ه.ش، ص

12) مرعشى شوشترى – سیدمحمود: مسلک‏امامیه در اصول عقاید، دفتر انتشارات اسلامى‏وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم(بى‏جا); چاپ اول ، 1369 ه.ش، ص 35-

13) علامه حلى: همان منبع ، ص

14) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏

15) حلبى – اصغر: همان منبع ، ص 126;لاهیجى – ملاعبدالرزاق: همان منبع، ص

16) مبانى عقیدتى اسلامى ، مرکز نشردانشگاهى ، تهران 1366 ه.ش ، چاپ ششم،ص

17) لاهیجى – ملا عبدالرزاق : همان منبع، ص‏

18) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع،ص 424-

19) علم الهدى – سیدعلى : معاد و عدل یامراحل نهایى بشر، قم، دفتر نشر انتشارات‏اسلامى، 1372 ه.ش ، چاپ دوم، ص 31-

20) همان منبع ، ص

21) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع، ص‏

22) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع ،ص 424 ; علامه حلى : همان منبع، ص

23) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع، ص

24) مطهرى مرتضى: همان منبع، ص 20-

25 محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج‏1، ص

حسن و قبح عقلى

مساله حسن و قبح ذاتى و عقلى ازبحثهاى مهم و ارزشمندى است که براى‏خود پایگاهى در علومى همچون علم کلام،علم اخلاق و علم اصول دارد. این مساله ازمسائل مهم و زیر بنایى علم کلام است که‏در عین حال مى‏توان از آن در پاره‏اى ازعلوم بهره گرفت و به عنوان اصل موضوعى‏و قاعده ثابت‏شده در علم کلام، از آن‏استفاده برد مانند علم اخلاق و علم اصول

بطور کلى اصولى که اختلاف محیط وتمدن و گوناگونى عادات و تقالید،خدشه‏اى بر آن وارد نسازد و از دوام وثبات آن نکاهد، از این مساله سرچشمه‏مى‏گیرد; به تعبیر دیگر اگر یک اصل‏اخلاقى زیباست، همواره زیباست و اگرزشت است تا ابد زشت است

بدون اعتقاد به حسن و قبح عقلى وذاتى ارزشهاى اخلاقى نسبى مى‏شوند واندیشه ثبات و دوام در آن خیالى بیش‏نخواهد بود

آنچه در این مختصر نگارنده را به طرح‏این موضوع و مساله برانگیخت، زیربنایى‏بودن مساله تحسین و تقبیح عقلى نسبت‏به‏بسیارى از مسائل کلامى بود که امید است‏مورد توجه محققان و جویندگان این مساله‏واقع شود

تعریف حسن و قبح

تعاریف زیادى براى حسن و قبح ارائه ‏شده است، اما به نظر مى‏رسد تعریف زیربراى آن مناسبتر باشد

هر فعل اختیارى که تصور شود، به یکى‏از دو صفت‏حسن یا قبیح، متصف مى‏گردد;یعنى هم فعل است و هم صفتى زاید دارد،که‏نیک است‏یا بد; و فعل حسن یا نیکو آن‏است که از نظر شرع کیفر و عقاب ندارد وفاعل آن از نظر عقلى مذمت نمى‏شود

این نوع فعل نیز چهار قسم است :واجب، مستحب، مکروه و مباح

فعل قبیح یا بد آن است که مرتکب آن‏مذمت و ملامت‏شود و سزاوار جزاى بدگردد و جزاى بدى چون از حق صادر شود،آن را عقاب خوانند، و فعل قبیح یک قسم‏است و آن حرام مى‏باشد

شک نیست که هر عاقلى که به مرتبه‏رشد و تشخیص رسیده باشد حکم به بدى‏ظلم و قبح آن، و حسن و خوبى عدل مى‏کند;خواه آن عاقل مسلمان و در زمره اهل‏اسلام و از اهل شرایع باشد یعنى دین‏به او رسیده باشد، و خواه بر فرض،هرگز نام اسلام را نشنیده و حتى ازکسانى باشد که دین به‏او نرسیده‏است

معانى حسن و قبح

حسن و قبح به سه معنى به کارمى‏رود

الف – هر صفت کمالى را حسن وهر صفت نقصى را قبیح گویند; مانندعلم و جهل

ب – هر چه ملایم و سازگار با طبع‏باشد حسن است; مانند لذائذ. ومنافى و ناسازگار با طبع را قبیح نامند;مانند آلام

ج – هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مدح و ستایش در دنیا ومستحق ثواب در آخرت باشد، حسن‏گویند و هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مذمت و نکوهش در دنیا ومستحق عذاب در آخرت باشد، قبیح‏نامند

تعریف حسن و قبح از نظر خواجه‏ نصیرالدین طوسى

کارها منقسم به حسن و قبیح یعنى‏خوب و بد و زیبا و زشت مى‏شود.زیبایى و زشتى را معانى گوناگونى‏است: یکى آنکه، کارى یا چیزى‏سازگار با خوبى و ناسازگار با بدى‏باشد، دیگر آنکه کار یا چیز کاملى‏توصیف به خوبى و چیز ناقصى‏توصیف به زشتى شود. در اینجا مراداین دو معنا نیست، بلکه مراد آن خوبى‏کردار است که عامل آن سزاوارنکوهش‏و عقاب نباشد و بدى است که‏عامل‏آن سزاوار نکوهش‏و عقاب‏باشد

در نزد اهل سنت و جماعت هیچ‏چیزى از افعال جز به حکم شرع حسن‏و قبیح نیست. (1) بطورى که گفته‏اند: ” الحسن ماحسنه الشارع و القبح ما قبحه الشارع “

تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى

حسن و نیکو بودن افعال، کارهاى‏ستوده این جهان است که در آن جهان‏موجب ثواب آخرت گردد. قبیح وزشت، کارهاى ناستوده و نکوهیده‏اى‏هستند در این جهان، که موجب عقاب‏در آخرت مى‏شوند. در نتیجه کارهاى‏نیکو و حسن به رضاى خداى تعالى‏است و افعال قبیح و زشت، به رضاى‏او نیست و موجب ناخشنودى اومى‏باشد. (2)

مصلحت و مفسده

براى روشن‏تر شدن مبحث‏حسن‏و قبح و بررسى نظریات مختلف دراین زمینه و به دلیل اینکه در نظربسیارى، حسن و قبح افعال دایر مدارمصالح و مفاسد است، به توضیح این‏دو مى‏پردازیم

مصلحت و مفسده عبارت است ازفواید یا ضررهایى که بر فعل مترتب‏مى‏شود که از آن به علت غایى تعبیرمى‏کنند و در تصور، مقدم و در وجود،مؤخر است; مثلا فایده‏اى که برساختن تخت‏یا صندلى مترتب‏مى‏شود و عبارت از نشستن روى آن‏مى‏باشد، مصلحت این فعل است وتصور آن بر فعل مقدم است; زیرا نجاراول فایده آن را در نظر مى‏گیرد وسپس به ساختن آن اقدام مى‏کند ولى‏وجود آن بعد از فعل محقق مى‏شودزیرا پس از آنکه ساخته شد بر روى آن‏مى‏نشیند. (3)

اقسام حسن و قبیح

حسن و قبیح را به چند وجه‏مى‏توان تقسیم نمود

وجه اول – فعل حسن اگر داراى‏مصلحت و خالى از مفسده باشد،حسن صرف است و اگر مصلحت آن‏بر مفسده‏اش اقوى باشد، حسن مطلق‏است. فعل قبیح نیز اگر داراى مفسده وخالى از مصلحت‏باشد، قبیح صرف واگر مفسده‏اش بیش از مصلحتش‏باشد، قبیح مطلق است

وجه دوم فعل حسن هرگاه داراى‏مصلحت ملزمه باشد، واجب است; به‏این معنى که فواید دنیوى یا اخروى رامتضمن باشد که موجب لزوم آن گرددو ترکش باعث ضرر و خسران در این‏جهان و جهان دیگر باشد مانندواجبات عقلى چون استعمال دوا براى‏مریض و واجبات شرعى چون نماز وروزه، و هرگاه داراى مصلحت راجح‏و غیر ملزم باشد مندوب و مستحب‏است‏به این معنى که فعلش داراى‏رجحان باشد ولى ترکش مشتمل برضررى که وجوب آن را ایجاب کند،نباشد نظیر مستحبات شرعى

فعل قبیح: حرام است اگر داراى‏مفسده ملزمه باشد یعنى داراى ضرردنیوى یا اخروى یا هر دو باشد به‏حدى که موجب لزوم ترک آن شود;مانند محرمات عقلى و شرعى چون‏قتل نفس و زنا

مکروه است اگر داراى مفسده غیرملزمه باشد یعنى ترکش رجحان داشته‏باشد ولى فعلش شامل ضررى که‏موجب حرمت آن شود نباشد مانندمکروهات شرعى

مباح فعلى است که به جا آوردن آن‏و ترکش یکسان باشد و فاضل مقدادآن را در زمره فعل حسن شمرده ولى‏ظاهرا این طور نیست زیرا نفس مباح‏خالى از هرگونه مصلحت دنیوى واخروى است و اگر قبیحش نگویندحسن هم نخواهند نامید و علت اینکه‏فاضل مقداد مباح را از افراد حسن‏شمرده این است که ملاک حسن و قبح‏را تنفر یا عدم تنفر عقل از آنچه بر فعل‏مترتب است دانسته و چون مفسده‏اى‏که موجب تنفر عقل باشد بر فعل مباح‏مترتب نیست، لذا آن را از افراد حسن‏محسوب نموده است، ولى مجرد تنفرعقل براى فعل حسن فعل کافى‏نیست، بلکه تمایل هم لازم دارد وتحقیق در این مقام این است که هرفعلى در صورت تحقق یافتن سه امر، حسن خواهد بود

اول – داراى مصلحت ملزمه یاراجحه باشد

دوم فاعل با انگیزه و قصد آن‏مصلحت را به جا آورد; زیرا اگر به‏قصد ترتب آن مصلحت را به جانیاورد، حسن نخواهد بود اگر چه آن‏مصلحت‏بر وى مترتب شود; مثل زدن‏یتیم که اگر به قصد تادیب باشد، حسن‏و اگر به‏قصد ظلم باشد، قبیح است ولواینکه تادیب هم بر آن مترتب شود

سوم فاعل، مختار باشد; بنابراین‏اگر از روى قهر یا جبر به جا آورد،حسن نمى‏باشد ولو مصالحى نیز بر آن‏مترتب شود. (4)

حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى

کار قبیح یا زشت از سه قسم خالى‏نیست

اول – شخص خود را ملزم نکرده‏است که مردى پارسا و نیکو کار باشدو باک از آن ندارد که وى را ملامت‏یامذمت کنند، یا در کیفر کار زشت‏خویش شکنجه و عذاب ببیند

دوم – نداند کارى زشت و قبیح‏است و نادانسته مرتکب شود

سوم – حاجت، او را به کار زشت وادارد و در خداى تعالى هیچ یک از این‏سه احتمال نیست

در طریقه فلاسفه و حکما خداوندتعالى عین وجود است و وجود عین‏خیر است و شر عدم است و آنچه‏خداى مى‏دهد وجود است; پس ازفاعل خیر جز نکویى ناید و هر عملى‏که شر و قبیح پنداریم چون درست‏بنگریم متضمن خیر و مصلحتى است‏و نیز گفته‏اند آنچه را ما شر و قبیح‏پنداریم مقصود بالعرض است‏یعنى‏شر را براى خیرى که از آن بهتر وبیشتر است انجام مى‏دهند; چون ترک‏کردن نفع کثیر براى شر قلیل، شر کثیراست و هرچه نیکو باشد خداوندتعالى به خوبى آن عالم است و آن راایجاد خواهد کرد و ترک ایجاد آن بخل‏و ظلم است. (5)

مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح‏چیست؟

مقصود از ذاتى در عنوان مساله‏همان عقلى است، یعنى خود در درک‏حسن و قبح بدون استمداد از خارج‏حسن و قبح افعالى را درک کند ومقصود این است که حسن و نیکو وقبیح و زشت‏به خودى خود نیکو وزشت است; خواه آن که شرع به آن‏حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانندنیکى ، راستى، بدى و دروغ

عقل در ادراک این امور استقلال‏دارد و به تنهایى و قبل از اینکه از شرع‏چیزى به او رسیده باشد، قادر به درک‏و تشخیص آنهاست; از این رو حسن وقبح ذاتى به نام حسن و قبح عقلى نیزخوانده مى‏شود و از آن تعبیر به‏مستقلات عقلیه مى‏شود. جمیع ذوى‏العقول از کافه طوایف، خواه امم‏متشرعه و ارباب ملل و خواه قائلان به‏نفى شرایع در حسن عدل و قبح ظلم،به این معنى که ذکر شد معترفند و آن‏را قبول دارند و از احدى در هیچ‏عهدى منقول نشده که متصف به عقل‏متعارف باشد، و معنى عدل را بداند ومع ذلک عدل را قبیح بشمارد، یا حسن‏نداند و همچنین ظلم را حسن بداند یاقبیح نداند. (6)

ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟

ویژگى حسن و قبح ذاتى عبارت است از

1- خرد در حکم خود مستقل وباصطلاح خودکفاست

2- خرد در حکم خود بى‏نیاز ازتعلیل خارج از ارکان قضیه است و تنهادرک موضوع (عدل) و محمول(حسن) و نسبت (که از مقایسه آن بانفس والا سرچشمه مى‏گیرد) کافى دراذعان به نسبت است و شان این نوع‏قضایاى عقل عملى شان قضایاى اولیه‏در عقل نظرى است; مانند “کل از جزءبزرگتر است”. (7)

نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله

امامیه و معتزله که در کتب کلامى‏به “عدلیه” تعبیر مى‏شوند، معتقدندحسن و قبح افعال ، عقلى است وافعالى هستند که حسن و قبحشان به‏ضرورت عقل، مشخص و معلوم‏است; مانند علم ما به حسن و خوبى‏صدق نافع و قبح و بدى دروغ مضر که‏هیچ عاقلى در این مورد شکى ندارد

و نیز افعالى هستند که حسن و قبح‏آنها اعتبارى است; مانند قبح صدق‏مضر و حسن دروغ نافع و نیز افعالى که‏عقل از علم به حسن و قبحشان عاجزاست که در این صورت به وسیله شرع‏براى عقل روشن مى‏شود مانندعبادات. (8)

امامیه و معتزله مى‏گویند: شارع به‏حسن و قبح افعال حکم بکند یا نکند،عقل حسن و قبح ذاتى آنها را درک‏مى‏کند. معتزله بشدت طرفدار حسن‏و قبح ذاتى عقلى شدند و مساله‏مستقلات عقلیه را طرح کردند و گفتندما بالبداهه درک مى‏کنیم که افعال ذاتامتفاوتند و بالبداهه درک مى‏کنیم که‏عقول ما بدون اینکه نیازى به ارشادشرع داشته باشد، این حقایق مسلم رادرک مى‏کند. (9)

و چون این حکم در سرشت آدمى‏نهفته است وقتى به شخصى مى‏گوییم”اگر راست‏بگویى یک دینار مى‏گیرى‏و اگر دروغ نیز بگویى باز یک دینارمى‏گیرى و این امر نسبت‏به او یکسان‏باشد، او به مجرد عقل خود به راستى‏میل مى‏کند. (10) همچنین عدلیه مى‏گویند: افعالى‏که از طرف شارع نسبت‏به‏آنها امر یانهى وارد شده‏از سه قسم خارج‏نیست

اول – مستقلات عقلیه، یعنى افعالى‏که عقل مستقلا حسن یا قبح آنها رادرک مى‏کند اگر چه از سوى شرع‏حکمى درباره آنها نرسیده باشد مانندحسن احسان و قبح ظلم

دوم امورى هستند که عقل پس ازبیان شرع حسن یا قبح آنها را درک‏مى‏کند مانند قبح ربا

سوم امور تعبدى، که کاشف‏حسن و قبح آنها امر یا نهى شارع است‏مانند حسن روزه آخر ماه رمضان وقبح روزه اول ماه شوال. (11) از نظر آنها بطور کلى کارها داراى‏حسن یا قبح است; مثلا راستى، امانت‏و احسان، نیکو و بایستنى است ودروغ و خیانت، زشت و نبایستنى‏است و فاعل قادر این افعال به خاطرانجام حسن در نزد عرف مستحق مدح‏و در نزد خدا مستحق ثواب باشد و به‏خاطر انجام قبیح در نزد عرف مستحق‏مذمت و نکوهش و در نزد خدامستحق عقاب باشد

و فعل را فى نفسه قطع نظر از واردشدن به شرع، جهت‏حسنى و جهت‏قبحى مى‏باشد که موجب مدح و ثواب‏و مذمت و عقاب مى‏گردد و آن جهت‏را گاه هست که به بدیهیه عقل ، همه‏کس او را مى‏داند، مانند نیکى راست‏گفتن که نفع رساند و قباحت و بدى‏دروغ گفتنى که ضرر رساند و گاه‏هست که آن جهت‏به فکر معلوم‏مى‏شود; مانند راستى که به کسى‏ضرر رساند مثل سخن‏چینى کردن که‏باعث دشمنى مردم مى‏شود، یادروغى که نفع رساند، مثل دروغى که‏براى اصلاح میان دو کس باشد; پس‏در مورد اول راست گفتن قبیح است ودر مورد دوم دروغ گفتن نیکو و خیراست ولیکن قبح آنها در اول و حسن‏آنها در ثانى بعد از نظر و فکر معلوم‏مى‏شود، و گاه هست که عقول مردم ازفهم آنها عاجز است، لیکن بعد ازورود از شرع حسن و قبح آنها رامى‏دانند. (12)

نظر اشاعره در مورد حسن و قبح

اشاعره قایلند به اینکه حسن وقبحها شرعى هستند و عقل اصلاحکم به حسن یا قبح افعال نمى‏تواندبکند بلکه حکم آنها به عهده شرع‏است و آنچه را که آن(شرع)، حسن‏شمارد، حسن و آنچه را که قبیح‏شمارد، قبیح است. (13) آنها معتقدند که تمام افعال در نظرعقل یکسان است و بکلى حسن و قبح‏عقلى و مصلحت و مفسده را انکارمى‏نمایند و مى‏گویند اگر مثلا شرع به‏ظلم و اسائه و کذب، امر و از عدل وصدق و احسان، نهى کرده بود آنها راحسن و اینها را قبیح مى‏دانستیم. (14) متکلمان در معناى سوم حسن وقبح که عبارت بود از ستایش براى کارنیک در این دنیا و ثواب براى آن درآخرت و مذمت و نکوهش براى کارقبیح و زشت در این دنیا و عذاب وعقاب براى آن در آخرت اختلاف‏کرده‏اند و اشاعره نیز از جمله مخالفان‏هستند و مى‏گویند در عقل چیزى که برحسن و قبح این معنى دلالت کندنیست‏بلکه دلالت‏شرعى است وآنچه را که شرع تحسین کند و نیکوبشمارد، پسندیده و هر آنچه را که‏تقبیح کند و ناپسندیده انگارد، آن چیزیا کار ناپسندیده است و در نفس الامرهیچ چیز حسن یا قبیح نیست. (15) بطور کلى اشاعره حسن و قبح راامورى نسبى و تابع شرایط خاص‏محیط و زمان و تحت تاثیر یک سلسله‏عوامل از قبیل تقلید و تلقین دانسته، ونیز عقل را در ادراک حسن و قبح تابع‏راهنمایى شرع مى‏دانند. (16)

وضع سه معنى براى حسن و قبح‏از طرف یکى از اشاعره

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله حماسه تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله حماسه تحت word دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله حماسه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حماسه تحت word

نیایش  
مقدمه  
پیشگفتار  
فردوسی کیست ؟  
حماسه  
حماسه وآرمان گرایی در آن :  
مفهوم حماسه‌ ملی  
زن در اساطیر کهن :  
روز زن  
زناشویی به شیوه‌ پهلوانی  
نمونه‌ زیبایی زن درشاهنامه  
سخن اول  
زنان حماسه ساز شاهنامه :  
فرانک :  
رودابه  
بارداری رودابه وزادن رستم  
تهمینه  
گرد آفرید  
کتایون :  
معرفی دیگر زنان شاهنامه به ترتیب الفبا :  
آرزو :  
ارنوار :  
آزاده :  
آزرمیدخت :  
به آفرید :  
پوراندخت :  
جریره :  
خورشید :  
سپینود :  
سودابه :  
شیرین :  
غول :  
فرنگیس :  
گردآفرید :  
گردیه :  
گلشهر :  
ماه آفرید :  
مالکه :‌  
سخن آخر :  
فهرست منابع و مآخذ :  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله حماسه تحت word

1 انوری حسن / شعار ، جعفر ، رزم نامه رستم و اسفندیار ، چاپ دیدآور ، 1380 ، نشر قطره

2انوری حسن / شعار ، جعفر ، غم نامه رستم و اسفندیار ، تهران ، 1363 ، نشر ناشر

3رزمجو ، حسین ، انسان آرمانی و کامل در ادبیات حماسی ، انشارات امیرکبیر ، 1375 ، چاپ سپهر

4رضائی ، عبدالعظیم ، اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان ، نشر موج

5زنجانی ، محمود ، فرهنگ جامع شاهنامه ، 1380 ، انتشارات عطایی

6شیرازی ، محمدحسن ، تصحیح شاهنامه‌ی فردوسی ، 1375 ، انتشارات دنیای کتاب

7صفا ،ذبیح الله ، تاریخ ادبیات ایران ، 1378 ، انتشارات فردوس

8صفا ، ذبیح الله ، حماسه سرایی در ایران ، 1378 ، انتشارات رامین

9عسلی قزوینی ، غیاث الدین ، ترجمه‌ی مهابهارات ، 1358 ، انتشارات طهوری

10فاطمی ، ساسان ، قصه های شاهنامه ، 1374 ، انتشارات نی

11کیا ، خجسته ، سخنان سزاوار زنان در شاهنامه پهلوانی ، نشر فاخته

12مختاری ، محمد ، حماسه در راز و رمز ملی ، انتشارات توس ، چاپ ارمغان

13مینوی ، مجتبی ، تصحیح داستان سیاوش ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی

نیایش

        هرسر مویم ثنا خوان توباد ای چهره‌جمیل ونامتناهی که درآئینه‌ آفرینش ، همه‌ نقش ها ونقاشی ها وصورت ها وصورتگریها از توست.هردم، نفسم به نام تو معطر باد،ای آنکه گل های هزاران رنگ باغ های جهان رایحه‌ایی از عطر پروردگار توست . کبوتر بی بال وپر طبعم،هواگرفته‌عشق توباد،ای واژه آخرین وای توانایی که به کلام ،جذبه‌ی پرواز وبه شعر ،شور زیست ومعراج می بخشی وخماران محبتت راجامی از عشق لایزال عشق می‌نوشانی تا مست جاوید تو باشند مست زیست کنند،مست سربرخاک نهند و مست تو برخیزند

مقدمه

          این تحقیق محصول تلاش دو ماهه‌من ودوستان عزیزم درگروه ادبیات بوده وما کوشیده ایم تحقیق را متناسب با درک ودریافت نوجوانان ارائه دهیم به همین علت از افراط درساده نویسی پرهیز کرده وخواسته ایم بین نثر ما و شعر فردوسی هماهنگی باشد. تاجایی که توانسته ایم به سبک وشیوه‌استاد طوس نزدیک شده ،به لحن حماسی وزبان پارسی پرداخته ایم واز آوردن واژه های سطحی وبیگانه دوری گزیده ایم  مگر در مواردی که ناگزیر بوده ایم واین مواردچنانکه درکل شاهنامه اندک است دراین تحقیق نیز از تعداد انگشتان در نمی گذرد.همچنین درگزینش شعرها علاوه برسادگی وزیبایی وظرافت شاعرانه درکلام استاد طوس به آن بخش هایی که نوجوانان بتوانند با شعر فردوسی رابطه‌حسی برقرارکنند نیز توجه داشته ایم برای مثال : سرود دلبستگی پهلوانان به همسران ومادرانشان برای یک نوجوان حائزاهمیت بسیار است .درگزینش نمونه هایی از شعرها،برای پرهیز از دراز گویی واطناب کلام،ابیاتی را که درسیر وقایع نقشی نداشته حذف کردیم . وناگفته نماند که ستایش پروردگار وخردورزی پهلوانان راستین .وجه حکیمانه اشعار استاد طوس است که در این نوشته نیز مورد نظر بوده ودرهمه حال کارهای بزرگ با یا د خداوند ویاری او با چاره گری فرد سامان می گیرد ودر آخرامیدوارم این نوشته که حاصل تلاش ناچیز ما درزمینه‌ادبیات حماسی بوده مورد پسند وقبول خوانندگان گرامی واقع شود

پیشگفتار

          جمع آوری وتدوین اساسی روایات وداستانهای حماسی ایران که قرنها سینه به سینه واز نسلی به نسل دیگر نقل می شده ودرابتدا « پاره ای از آن ها دراوستا – به ویژه بخش یشت ها ـ‌ تألیف شده است .دردوره‌ساسانیان ،به صورت خداینامه ها ومجموعه هایی نظیر ایاتکار زریران ،داستان بهرام چوبین ،داستان رستم واسفندیار،داستان پیران ویسه ،کتاب پیکار وچند اثر دیگرتألیف می گردد

          وبعداز اسلام راویانی چون «آزاد سرو» وفرزانگانی مانند: «ماخ» و «شاهوی خورشید» و «شازان برزین» ویزدان دار وادبایی نظیر :ابوالمؤید بلخی وابوعلی محمد بن احمد بن احمد بلخی ومسعودی مروزی وابورمنصور عبدالرزاق طوسی ودرگردآوری وحفظ این روایات می کوشندتابالاخره حماسه سرایانی چون دقیقی وفردوسی واسدی طوسی و;

          با نظم داستان های مزبورشاهکارهایی را درزمینه‌حماسه های اساطیری وپهلوانی به وجود می آورند که از میان آن ها شاهنامه کتابی است عظیم‌تر وسراینده‌ی تواناوفرزانه آن نسبت به سایرین هنرمندیش بیشتروچشم گیرتر است ودرواقع اوست که پس ازخاموشی طولانی در قلمرو هنر و اندیشه‌ایرانی نیروی اعجاب انگیزخود رادرتجدید حیات ملی ایران آشکار می سازد وهرچند که شعر دقیقی که پیشرو فردوسی به شمار می رود حاکی از رسیدن نوعی حماسه به حد بلوغ خود می باشد،اما کمال بخشی نوع شعر حماسی درایران به سراینده‌ی شاهنامه تعلق داردودر واقع این فروسی است که به واسطه‌«هماهنگی میان سجایای اخلاقی واستعداد هنریش ،همچنین نجابت وصفای ضمیر وعشق وی به مجدو بزرگواری وعواطف انسانی و وطن‌دوستی واحساسات ژرف اونسبت به خداوند ،همراه با اطلاعات گسترده‌ای که از مآخذ مورد استفاده خود به دست می آورد و آن ها را با ذوق شخصیش درهم می آمیزد» ، اثری آنچنان فاخر وشکوهمند را به رشته‌ نظم می کشد که نه تنها در میان آثار حماسی زبان فارسی ممتاز بلکه دربین آثار بزرگ ادبی جهان نیز کم نظیر است

          بنابراین با نظم شاهنامه داستان های منظوم حماسی ایران به اوج رفعت وزیبایی می رسد وبا پیدایی آن کاخی آنچنان بلند واستوار از سخن پی‌افکنده می شود که نه فقط از بادوباران روزگاران گزندی نمی یابد بلکه خود موجب نهضتی عظیم درقلمرو ادبیات حماسی فارسی می گرددوبه گویندگان بعداز فردوسی توان می دهد با نظم داستانهایی که مجال تدوین ونظم آنها برای اوفراهم نگردید ؛ اقدام کنند ، وآنچنان که می دانیم این مهم ، حدود یک قرن پس از فردوسی جامه‌عمل می پوشد وبا تدوین آثار منظومی چون گرشاب‌نامه ، بهمن‌نامه ، فرامرز‌نامه ،کوش‌نامه ،بانوگشسب‌نامه ،برزو نامه ، شهریار نامه ،آذر برزین نامه ،لهراسب نامه،جهانگیرنامه و; ، ادبیات حماسی ایران به حد اعتلاء‌وکمال خود می رسد

فردوسی کیست ؟

          حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی زنده کننده‌داستان های ملی ایران باستان و شاعر پرمایه و بزرگ زمان . غزنویان نامش را حسن بی اسحق بن شرف شاه نوشته اند . درسال 324 هجری درقریه‌باژ طوس به دنیا آمده وبه امر سلطان محمود غزنوی شاهنامه را به نظم کشیده ، ومدت سی وپنج سال برای سرودن اشعار شاهنامه زحمت کشیده وآن را درسال 400 هجری به اتمام رسانده بی شک فردوسی رکنی از ارکان کاخ ادبیات شرق بلکه جهان است.وفاتش را بین 411 تا 416 نوشته اند وعمرش ا زهشتاد سال گذشته وقبرش در طوس است .شاهنامه همچنان که دل های مردم را تسخیر کرده است در آثار بسیاری ازشاعران بزرگ ایران تأثیر ژرف داشته وچه بسیار شاعرانی که به پیروی از او آثار ی پدید آورده اند .اما همه‌آنها دربرابر اثرحکیم طوس به سکوت تاریخ فرو خزیده وفراموش شده اند .[1]

حماسه

          حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها وافتخارات وبزرگی ها ی قومی یا فرد می باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی انسان گردد .درشعر حماسی دسته ای از اعمال پهلوانی خواه از یک ملت باشد و خواه از یک فرد به صورت داستان ویا داستان هایی درمی آید که ترتیب ونظم درهمه جای آن آشکار است .از نقطه یا نقاطی آغاز می شود وبه نقطه یا نقاطی پایان می پذیرد. ناقص و ابتر نیست و خواننده می تواند با خواندن آن داستان مقدماتی آ‌غاز کند و به نتایجی وارد نمی شود و آن را به پیروی ازامیال خویش تغییر نمی دهد.وبه شکلی تازه چنان که خودبپسندد یا معاصران او بخواهند درنمی آورد وبه همین منوال درسرگذشت یا شرح قهرمانی های پهلوانان وکسانی که توصیف می کنند هرگز دخالتی نمی ورزد

حماسه وآرمان گرایی در آن :

          با توجه به معانی لغوی واصطلاحی حماسه که شامل دلاوری ، شجاعت، رجز ونوعی شعر است که در آن ازجنگها ودلاوری ها سخن می‌رود وبه تعبیر ارسطو « نوعی تقلید ومحاکات است به وسیله‌وزن که از احوال واطوار مردان بزرگ وجدی به عمل می آید .»

          چنین استنباط می شود که مضامین حماسی به صورت داستانهایی توأم با اعمال پهلوانی وخوارق عادات وکارهای شگفت انگیز روایت می گردد وازمشخصات این نوع اثرادبی ، عظمت وجلال جنگجویانه‌آن وبرجستگی موضوع وقهرمانان حماسی است که باید از هرلحاظ کامل باشند،به طوری که حتی خطاهای آن ها نیز خالی از جنبه‌ قهرمانی نباشد

          قهرمانان رویدادهای حماسی ،غالباً ابر مردانی نامجو هستند که برای کسب افتخارات وحفظ کیان واستقلال یک ملت می کوشند و نبرد می کنند وجنگ های آنان ـ به ویژه درحماسه های ملی ایران ـ نوعی نبرد میان خیر وشر یا مقابله‌قدرتهای اهورایی واهریمنی است که به صورت جریانی سیال ودائمی دربستر حوادثی جالب وعبرت آموز به سوی سرنوشتهایی محتوم پیش می رود

          منظومه های حماسی ، بسته به موضوع ومحتوای آنها به انواعی تقسیم می شود . زیرا ممکن است شاعری حماسه سرا،موضوع اثر خودر ا صرفاً‌از تاریخ روزگار گذشته‌ی حیات یک قوم بردارد که دوران نبرد ومبارزه‌شدید آن ها با موانع طبیعی ودشمنان همسایه ومهاجمان بزرگ بوده یا از لحظات مهم تاریخی یک قوم که درعین تمدن دچار حوادث شگرف وانقلابات عظیم مذهبی واجتماعی شده باشد واین حوادث وانقلابات بزرگ، برای او همان احوال را ایجاد کند که در آ‌غاز حیات ملی با آنها مواجه بوده است.[2]

مفهوم حماسه‌ ملی

          اساطیر ایرانی که از خانواده اساطیر آریایی یا هند واروپایی نشأت می‌گیرد، در اثرگذشتن از صافی دین زردشت ،رنگی تازه می یابد ودر واقع به صورت ترکیبی از اندیشه ها واعتقادات کهن ایرانی وآئین زردشتی درمی آید

          بنابراین ،اساطیر پهلوانی شاهنامه که دنباله ای از اساطیر زردشتی است ، معرف ساخت های اجتماعی اعصار کهن هند وایرانی وساخت های رشد یافته‌بعدی آن می باشد. آغاز پیدایش حماسه های اساطیری  وپهلوانی ایران بیش از سه هزار سال قدمت دارد وهمزمان با روزگارانی است که سپیده‌دم زندگی قوم ایرانی از افق تاریک وابهام آمیز تاریخ بشر می دمد وایرانیان نخستین بنابراخبار مذهبی اوستادر«ایران ویج»‌که مهد اصلی نژاد آریایی وسرچشمه‌فرهنگ ومدنیت ایرانی است ،مستقر می شوند

          انسان درمنظومه های حماسی زبان فارسی ،به ویژه درشاهکاری که فردوسی به رشته نظم کشیده است ،مقامی بس رفیع ووالا دارد. درشاهنامه ، آدمی ، تنها موجودی است ازمیان آفریده های خداوند عالم که دارای روح آسمانی و نیروی اراده وخرد بوده ،رتبه اش از طبیعت وسپهر بلند ، برتر است واز او به عنوان نخستین فطرت و پسین شمار » یاد شده است

زراه خرد بنگری اندکـــــــی                 که مردم به معنی چه باشد یکی

پذیرنده ی  هــوش ورای وخــرد                 مر او را دد ودام فرمان بـرد

ترا از دوگیتی برآورده انـــــد                 به چندین میانجی بپرورده انـد

نخستین فطرت ،‌پسین شمـــــــار                 تویی خویشتن را به‌بازی مـدار

          از ابعاد اصلی روحیات این قهرمانان ،آرمانی گرایی است که خود انگیزه‌اصلی حرکت وکوشش آنان درجهت تعالی اخلاقی وجلال انسانی است واز این رونبرد ایشان درواقع « نبرد میان خوبی وبدی است که از آئین مزدایی مایه می گیرد. چنانکه در دوره‌اساطیری و پهلوانی شاهنامه ، یعنی تا پایان دورهکیانیان ،این نبرد به نحو روشن ومداوم ،بدین ترتیب دنبال می‌شود که نخست ، جنگ طهمورث با دیوان است ،سپس جنگ فریدون وکاوه ی آهنگر با ضحاک که پادشاهی دوهزار ساله‌اوایران را در بیداد و ظلمت فروبرده است، از آن به بعد،نبرد بین خوبی وبدی به صورت جنگ های کین خواهی درمی‌گیرد

          هدف شعرای حماسه سرای ما ،به ویژه فردوسی ،از نظم داستانهای حماسی وتوصیف وبزرگداشت این قهرمانان ،تجسم وارائه ی انسان های برتری است که به کمک نیروی بدنی وسجایای اخلاقی خود رهایی بخش ایران وایرانیان از آفات دشمنان اهرمن خوی وزمینه ساز پیشرفت هموطنان خویش به سوی کمال وبزرگی هستند .[3]


زن در اساطیر کهن :

به نام خداوند جان وخرد                       کزین برتر اندیشه برنگذرد

          مزدا یعنی خدای خرد ،بی جهت نیست که فردوسی در آ‌غاز سخنانش چنین گفته است . ما بخاطر توجه خاصی که فردوسی به شخصیتهای اساطیری در دوران زرتشتیان دارد وبا توجه به اینکه تحقیق درباره‌زنان شاهنامه است لازم می دانیم که شمه ای از وضعیت زن درروزگاری که ایرانیان زرتشتی بودند،درآغاز بیاوریم . درایران باستان مقام زن بسیار والا بود وزن دربسیاری از شئونات زندگی با مردهمکاری می کرد . بنا برنوشته کتاب نیرنگستان پهلوی،زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی با مردان شرکت کنند،یاخود به تنهایی به اینگونه کارها بپردازند.زنان حتی می توانستند در اوقات معینی به پاسداری آتش مقدس پردخته وطبق کتاب مادگان هزار دادستان به شغل وکالت وقضاوت مشغول گردند درفروردین یشت و دیگر یشت ها و همچنین شاهنامه ودیگر حماسه های باستانی این سرزمین ،اسامی بسیاری از زنان نامدار وپهلوان ومیهن پرست ودیندار که با کارهای مفید ونیکشان درگروه زنده‌روانان جاوید ،درآمدند ـ نامبرده شده وبرروان فرهمند آنان درود فرستاده می شود . زنان درایران باستان حتی به مقام شاهی نیز رسیده اند . در اوستاهرجا از روان مردان پاک وپرهیزکار سخنی درمیان است بلافاصله روان چنین زنانی را نیز بیاد آورده وبه روانشان درود می فرستند . در یسنای چهل و دو ، بندده می فرماید :«ای اهرامزدا از میان مردان و زنان آن که به بهترین وجه سپاس ترا بجا می آورد، تو خود به درستی آنرا خواهی دانست . به چنین مردان و زنان بی‌ریا بخشش نیک‌‌منشی عطا فرما .»

          باز در کتاب بندهش درباره زن آمده که : « درروز نخست هورمزد به زن فرمود ای زن ترا آفریده ام تا مردان پارسا وپهلوان به وجود آوری ودرآغوش پرمهر خود پرورش دهی تا به یاری آنان ریشه‌ی نادرستی وناپاکی ازجهان برافتد.» شادروان فردوسی طوسی درباره‌این هنر بزرگ زن می‌فرماید

          زنان را همین بس بود یک هنر                نشینند وزایند شیران نر

روز زن

[1]-تاریخ ادبیات ایران ، دکتر ذبیح اله صفا

[2]-حماسه در راز و رمز ملی ، محمد مختاری

[3]-انسان آرمانی و کامل در ادبیات حماسی ، حسین رزمجو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word

مقدمه  
گفتار اول : مفهوم و ماهیت شرط عدم مسئولیت  
الف – شرط عدم مسئولیت و وجه التزام  
ب – شرط عدم مسئولیت وشرط کاهش تعهد مدیون:  
ج – شرط عدم مسئولیت و بیمه مسئولیت  
و – اذن و عدم مسئولیت  
ز- تبری، برائت و ابراء  
2 .انواع شروط معافیت از مسئولیت و محدودکننده آن  
الف – شرط توسعه و تضییق قوه قاهره  
ب -شرط تحدید نوع مسئولیت و میزان یا مبلغ آن  
ج – شرط کاهش مدّتِ اقامه¬ی دعوا (تحدید مرورزمان)  
گفتار دوم: مبانی صحت و بطلان شرط عدم مسئولیت  
1 – مبانی صحت شرط عدم مسئولیت  
1 – 1 مبانی حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت  
1 – 2 مبانی فقهی صحت  
2- مبانی عدم صحت شرط عدم مسئولیت  
گفتار سوم : احکام شرط عدم مسئولیت و آثار آن  
1 – شرایط نفوذ شرط عدم مسئولیت  
الف – وجود قصد  
ب – معقول بودن و رعایت اصل قسط  
ج – عدم مخالفت با قوانین حمایتی  
د- عدم علم به عیب و کتمان آن  
ه – عدم ارتکاب عمد یا تقصیر سنگین  
2- قلمرو شرط عدم مسئولیت  
الف – شرط عدم مسئولیت نسبت به مسئولیت غیرقرادادی  
ب – شرط عدم مسؤولیت نسبت به نقض اساسی قرارداد  
ج – شرط عدم مسئولیت نسبت به فعل ثالث  
د – شرط عدم مسئولیت به نفع شخص ثالث  
3 – آثار شرط عدم مسئولیت  
الف – اثر شرط نسبت به طرفین  
ب – اثر شرط نسبت اشخاص ثالث  
ج – اثرشرط عدم مسئولیت نسبت به وارثان  
د – اثر بطلان  
نتیجه گیری  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word

کتابنامه

امیری قائم مقامی،عبدالمجید، حقوق تعهدات، ج2،چاپ اول ،میزان و دادگستر ،
بهروم،مهد علی، سوء عرضه در حقوق انگلیس و تدلیس در حقوق اسلام، ترجمه قنواتی و عبدی پور، بوستان کتاب، قم،

3 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، فرهنگ عناصر شناسی ، چاپ اول،گنج دانش، 82
4 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، فلسفه حقوق مدنی (عنا صرعمومی عقود)چاپ اول، تهران، گنج دانش، 1380

5 شهیدی، مهدی، آثارقراردادهاوتعهدات، چاپ دوم ، ناشرمجد،82

6 قیصری، احمد، آثارالتزام درقانون مدنی لبنان، پایان نامه تحصیلی، راهنما دکتر شهابی، دانشکده حقوق تهران

7 کاتوزیان، ناصر، الزامهای خارج از قرارداد،ج1 ، چاپ دوم، دانشگاه تهران،
8 کاتوزیان، ناصر ،قواعد عمومی قراردادها، ج 5،چاپ دوم ، شرکت انتشار1376

9 کاتوزیان، ناصر قواعدعمومی قراردادها، ، ج 4 چاپ اول ، بهنشر ،

منابع عربی

10 سنهوری،عبدالرزاق احمد، الوسیط، ج1، بیروت، داراحیاءالتراث، بی تا
11 العاملی ، زین الدین بن علی ( شهیدثانی) ، مسالک الافهام ج15 و ج 1، چاپ اول موسسه معارف اسلامی 1416هجری

12 کلینی ، کافی، غفاری، علی اکبر، ج 7،دار الکتب الإسلامیه، چاپ سوم، 1367
13 .محمود سوادی، عبد الباقی، مسولیه المحامی المدنیه عن اخطائه المهنیه، ، چاپ دوم، مکتبه دار الثقافه،

14 نراقی،احمد ، مستندالشیعه، ج14 ، چاپ اول، مشهد، مؤسسه آل بیت، 1418 ه
15 هاشمی شاهرودی، محمود ، کتاب الاجاره، ج2 چاپ اول موسسه دائره المعارف فقه الاسلامی

مقالات

کنت، سیمانیتراس، اعتبار شروط عدم مسئولیت، ترجمه محمد اشتری، نشریه موسسه حقوق تطبیقی شماره
صفایی، حسین، مفهوم تقصیر سنگین درارتباط با شرط عدم مسئولیت، مجله حقوقی ش4، زمستان

1        .مکارم شیرازی،ناصر، مقاله آیا طبیب ضامن است ؟ مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 10 سال

مقدمه

مسئولیت مدنی تکلیف به جبران خسارت وارد به اشخاص است که منشأ آن عدم اجرای قرارداد ، زیان ناشی از جرم یا شبه جرم می باشد. اگر نقض تکلیف و ضرر ناشی از آن به زیان زننده قابل استناد باشد مسئولیت مدنی ایجاد می شود ولی اگر تقصیر و اقدام متعهد له یا زیان دیده درمیان باشد و یا هشدار کافی و مؤثر به زیان دیده داده شده باشد و یا اگر عامل زیان با حسن نیت بوده و قصد احسان داشته باشد و یا عدم مسئولیت شرط شده باشد , متعهد از مسئولیت معاف خواهد بود

با توجه به این که در کشور ما در باره شرط عدم مسؤو لیت و حقوق مصرف کننده مقررات مدون وجود ندارد, مطالعه در مورد آن اهمیت مضاعفی می یابد. با توجه به این که تحقیقات انجام شده علیرغم زحمات بسیار نویسندگان آنها تمامی سؤالات را پاسخ نمی دهد .نویسنده تلاش نموده است با توجه بیشتر به متون فقهی در تکمیل ااین تحقیقات، گامی هر چند کوچک برداشته شود

از جمله سؤالاتی که در این باره قابل طرح است، عبارت است از

1 آیا شرط عدم مسؤلیت, مصداق اسقاط ما لم یجب و در نتیجه باطل نیست؟
2 . آیا شرط عدم مسئولیت, نسبت به مسئولیت قهری نیز قابل قبول است ؟
3 . در صورتی که فروشنده با سوء نیت عیب را مخفی نموده و شرط عدم مسئولیت نماید و یا متعهد مرتکب تقصیر عمد و در حکم عمد گردد تیز شرط عدم مسئولیت نافذ است ؟

4 تاثیر بطلان شرط عدم مسئولیت, بر قرارداد چیست ؟

در این مقاله ادله فقهی و حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت را بر شمرده ایم و سپس از قانون و رویه قضایی به عنوان ابزارهای مقابله با درج بی رویه شرط عدم مسؤولیت یاد کرده ایم .در ادامه, قصد مشروط علیه و معقول بودن و سایر شروط نفوذ شرط عدم مسئولیت نیز احصاء شده اند و در پایان آثار شرط و نیز اثر بطلان شرط بر عقد بررسی گردیده است

گفتار اول : مفهوم و ماهیت شرط عدم مسئولیت

شرط عدم مسئولیت، شرطی است که به موجب آن مسئولیت ناشی از عدم اجرا قرارداد یا تاخیر آن پیش از این که تخلف از قرارداد رخ دهد و خسارت پیدا شود اسقاط و سلب می‌گردد

 شرط عدم مسئولیت و مفاهیم مشابه

برای تمییز و شناخت دقیق تر شرط عدم مسئولیت به بیان تفاوتهای آن با سایر مفاهیم مشابه می‌پردازیم

الف – شرط عدم مسئولیت و وجه التزام

یکی از روش های تعیین میزان مسئولیت، وجه التزام است که بر اساس آن طرفین به طور قاطع میزان خسارت خسارت را معین می‌کنند
در تفاوت وجه التزام و شرط عدم مسئولیت باید گفت که: وجه التزام میزان خسارت را به طور مقطوع تعیین می‌نماید؛ ولی شرط محدود کننده و معافیت از مسئولیت، حداکثر میزان خسارت یا عدم لزوم جبران خسارت را معین می‌نماید

مشابهت بین این دو زمانی آشکار می‌شود که طرفین برای تخلف از قرارداد، مبلغی قید نمایند ولی مشخص نکنند که آیا مبلغ مزبور به عنوان وجه التزام منظور نظر بوده است یا این که حداکثر میزان مسئولیت را تعیین کرده اند. در این وضعیت، دادگاه با توجه به اوضاع و احوال قضیه باید معلوم نماید که قصد طرفین وجه التزام بوده است یا این که می‌خواسته اند مسئولیت متعهد را محدود به مبلغ شرط شده نمایند

ب – شرط عدم مسئولیت وشرط کاهش تعهد مدیون

برخی نویسندگان تفاوتی بین شرط عدم تعهد و شرط عدم مسئولیت ننهاده اند
تفاوتهای بین این دو را می‌توان چنین خلاصه کرد

1-در اعتبار شرط کاهش تعهد تردید کمتری وجود دارد، ولی اعتبار شرط کاهش و عدم مسئولیت محل گفت وگو است

2-محدودیتها و موانع شرط عدم مسئولیت علاوه بر مرحله انعقاد در مرحله اجرا نیز ادامه دارد و عدم ارتکاب تقصیر سنگین شرط است ولی در مورد شرط عدم تعهد محدودیت فقط منحصر به انعقاد و درج شرط است و نفوذ آن در مرحله اجرا مانع دیگری ندارد

ج – شرط عدم مسئولیت و بیمه مسئولیت

در بیمه مسئولیت، مسئولیت فاعل زیان برخلاف شرط عدم مسئولیت زائل نمی‌گردد. به عبارت دیگر در بیمه مسئولیت متضرر از عقد اصلی خسارتش جبران می‌شود در واقع تاکید برمسئولیت مدیون است و متضرر را حمایت می‌کند ولی شرط عدم مسئولیت موجب حرمان زیان دیده و معافیت مسئول و مرتکب می‌باشد

ه – شرط محدودکننده مسئولیت ومحدودیت مسئولیت به وسیله قانون
در برخی موارد قانون، مسئولیت شخص مسئول را محدود و معین می‌کند. در این موارد بدون این که طرفین قرارداد، توافق نمایند، میزان مسئولیت به وسیله قانون محدود می‌گردد. به عنوان مثال در بند 5 از ماده 55 قانون دریایی ایران آمده است: متصدی باربری یا کشتی هیچ کدام در مورد فقدان و یا خسارت وارده بر کالا مسئولیتی زائد بر 20 میلیون ریال برای هر بسته کالا و یا واحد آن نخواهد داشت، مگر این که نوع و ارزش این گونه بار قبل از حمل، توسط فرستنده بار اظهار گردیده و در بارنامه دریایی نیز قید شده باشد

و – اذن و عدم مسئولیت

باید توجه داشت اذن فی نفسه موجب سقوط ضمان نیست؛ مگر به قرینه یا تصریح ضمان نفی شده باشد ولی هرگونه شرط عدم مسئولیت وعدم ضمان ملازم با اذن است لذا رابطه بین این دو عموم وخصوص من وجه است ؛ یعنی شرط عدم مسئولیت مستلزم وجود اذن است ولی وجود اذن دلالت بر عدم مسئولیت ندارد

ز- تبری، برائت و ابراء

برائت و ابراء دو مفید معنی معاف شدن است. فرق اصلی تبری و ابراء در آن است که در ابراء ، طلبکار داوطلبانه و پس از ایجاد دین آن را اسقاط می کند ولی در تبری ، متعاملین با یکدیگر بر سر عدم مسئولیت توافق می کنند

2 .انواع شروط معافیت از مسئولیت و محدودکننده آن

معافیت از مسئولیت را به انحاء مختلف می‌توان در قرار داد درج نمود گاهی با توسعه یا تضییق قوه قاهره و گاهی نیز نوع مسولیت یا میزان و مبلغ آن تعیین و تحدید می‌گردد و همچنین شرط کاهش مدت اقامه دعوا و سلب مسولیت اقامه دعوا پس از مدت زمان مشخص نیز در زمره آنهاست

الف – شرط توسعه و تضییق قوه قاهره

اینگونه شروط به جای این که قوه قاهره را با حذف یکی از ویژگی های آن توسعه دهد حوادث معین را در حکم قوه قاهره قرارمی دهد . از چنین شروطی به عنوان شرط استثنای بعضی اسباب عدم اجرا تعبیر می‌کنند و معنی شرط این است که متعهد در برخی موارد استثنایی مسئول اجرا نشدن قرارداد نیاشد مانند این که در قرارداد حمل و نقل شرط شود متصدی ضامن تلف کالا در صورت بروز دزدی یا حریق نیست ، یا در قرارداد پیمانکاری شرط شود متعهد مسئول تاخیر ناشی از طغیان پیش بینی شده رو دخانه نیست

شرط کاهش مسئولیت ممکن است قوه قاهره را توسعه دهد مثلا غیر قابل پیش بینی بودن را از شرایط حذف کند. در این صورت بدون وجود شرایط کامل قوه قاهره، مطابق قرارداد احکام و اوصاف قوه قاهره بر آن بار می‌شود

ب -شرط تحدید نوع مسئولیت و میزان یا مبلغ آن

ممکن است شرط شود مدیون فقط مسئول خسارت مادی باشد و خسارات عدم النفع یا زیان معنوی به عهده او نباشد و یا مبلغ معینی به عنوان سقف خسارت پیش بینی شود یا بخشی از کرایه کاهش یابد. (ن. ک ماده 509و517ق. م) به طور مثال: شرکت راه آهن میزان مسئولیت خود را به این روش محدود می‌کند که در صورت تاخیر بیش از مدت تعین شده 50 درصد کرایه به مسافر عودت داده می شود

ج – شرط کاهش مدّتِ اقامه¬ی دعوا (تحدید مرورزمان)

محدود کردن مدت اقامه دعوا گامی‌است در جهت تحکیم قراردادها و کاستن نزاع ها و دعاوی حقوقی و افزایش امنیت حقوقی از این رو این شرط نه تنها مخالفتی با قانون و نظم عمومی‌ندارد بلکه باید آن را تامین کننده نظم عمومی ‌دانست.. بدیهی است در صورتی که شرط کوتاه کننده مدت مرور زمان به وسیله قانون منع شود چنین شرطی باطل خواهد بود

د- شرط عدم مسولیت نسبت به اعمال خیارات

ممکن است بتوان شرط اسقاط خیارات موضوع ماده 448 را یکی از مصادیق شرط عدم مسئولیت بر شمرد این شرط امروزه در بسیاری ازقولنامه ها واسناد به صورت رسم القباله درج می‌شود. و حتی دفاتر اسناد رسمی‌ به موجب بخشنامه1093 – 35126 صادره از سازمان ثبت مکلفند کافه خیارات را از متعاملین سلب نمایند. برخی نویسندگان شرط اسقاط کافه خیارات را بی اساس دانسته اند. برخی دیگر شرط سقوط خیار تفلیس را با نظم عمومی‌ مغایر دانسته و شرط را بی اثر تلقی نموده اند. سقوط خیار تدلیس نیز با مخالفت جدی ترحقوقدان ها مواجه شده است

نگارنده علی رغم فحص بسیار، نص فقهی دال بر صحت شرط اسقاط کافه خیارات نیافته است ؛ شرط اسقاط خیارات را که ماده448 پیش بینی نموده است شامل برخی خیارات، مانند: خیار مجلس و تأخیر می گردد و نمی‌توان شامل خیارات تدلیس، تفلیس و نیز خیار رؤیت دانست؛با توجه به رواج شرط عدم مسئولیت نسبت به عیوب وشرط اسقاط کافه خیارات شایسته است دادگاه ها در هنگام رسیدگی به دعاوی مطروحه صرفا به استناد درج شرط، دعوی مشروط علیه را رد ننمایند و به مسأله لزوم تفهیم به مشروط علیه و اوضاع و احوال قرارداد و معقول بودن شرط توجه نمایند ، به این موضوع در حقوق انگلیس توجه ویژه ای می شود و در هنگام درج شرط معافیت، تفهیم به مشروط علیه را در مرحله انعقاد شرط و عقد لازم می داند

گفتار دوم: مبانی صحت و بطلان شرط عدم مسئولیت

1 – مبانی صحت شرط عدم مسئولیت

موافقین شرط عدم مسئولیت به استناد ادله و مبانی فقهی و حقوقی این شرط را صحیح دانسه اند که این ادله را بررسی می نماییم

1 – 1 مبانی حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت

برای توجیه حقوقی شرط به اصل آزادی اراده ، عرف و برخی قوانین می توان استناد نمود

الف. ماده 386 قانون تجارت

قانون تجارت کشور گر چه عدم مسئولیت کلی متصدی حمل ونقل را قبول نکرده ولی انتهای ماده 386 مقرر داشته است : «قرارداد طرفین می‌تواند برمیزان خسارت مبلغی کمتر یا زیادتر از قیمت مال التجاره معین کند. » لذا به این ترتیب متصدی حمل ونقل می‌تواند با تعیین مبلغ کمی‌ خود را از قید مسئولیت رها کند.به عبارت دیگر شرط کاهش مسئولیت مورد قبول واقع شده است

ب- ماده 381 قانون تجارت

در این ماده مقرر گردیده است «اگر عدل بندی عیب ظاهر داشته باشد ومتصدی حمل و نقل بار بدون قید عدم مسئولیت قبول کرده باشد مسئول آواری خواهد بود. » بنابراین متصدی حمل ونقل درصورتی مسوول آواری خواهد بود که مال را بدون قید عدم مسئولیت قبول کرده باشد و مفهوم مخالف آن چنین است که در صورت قبولی با قید عدم مسئولیت مسئول آواری نخواهد بود

ج – ماده 230 قانون مدنی

این ماده مقرر می‌دارد: «اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف متخلف مبلغی به عنوان خسارت تادیه نماید حاکم نمی‌تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه ملزم شده است محکوم کند

بنابراین پذیرش وجه التزام نیز به نوعی پذیرش شرط عدم مسئولیت تلقی می‌گردد. با تعیین وجه التزام متعهد خود را از مسئولیت بیشتر، معاف می‌کند و از این بابت نوعی شرط عدم مسئولیت شمرده می‌شود و با وجود تفاوت بین شرط عدم مسئولیت و وجه التزام، درحالی که میزان خسارتی که وارد می‌شود از مبلغ وجه التزام بیشتر باشد با شرط عدم مسئولیت منطبق می‌گردد

د – ماده 436 قانون مدنی

ماده 436 قانون مدنی جنین مقرر نموده است که « اگر بایع از عیوب مبیع تبری کرده باشد به این که عهده عیوب را از خود سلب کرده یا با تمام عیوب بفروشد مشتری در صورت ظهور عیب حق رجوع به بایع نخواهد داشت»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word

مقدمه  
گفتار اول : مفهوم و ماهیت شرط عدم مسئولیت  
الف – شرط عدم مسئولیت و وجه التزام  
ب – شرط عدم مسئولیت وشرط کاهش تعهد مدیون:  
ج – شرط عدم مسئولیت و بیمه مسئولیت  
و – اذن و عدم مسئولیت  
ز- تبری، برائت و ابراء  
2 .انواع شروط معافیت از مسئولیت و محدودکننده آن  
الف – شرط توسعه و تضییق قوه قاهره  
ب -شرط تحدید نوع مسئولیت و میزان یا مبلغ آن  
ج – شرط کاهش مدّتِ اقامه¬ی دعوا (تحدید مرورزمان)  
گفتار دوم: مبانی صحت و بطلان شرط عدم مسئولیت  
1 – مبانی صحت شرط عدم مسئولیت  
1 – 1 مبانی حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت  
1 – 2 مبانی فقهی صحت  
2- مبانی عدم صحت شرط عدم مسئولیت  
گفتار سوم : احکام شرط عدم مسئولیت و آثار آن  
1 – شرایط نفوذ شرط عدم مسئولیت  
الف – وجود قصد  
ب – معقول بودن و رعایت اصل قسط  
ج – عدم مخالفت با قوانین حمایتی  
د- عدم علم به عیب و کتمان آن  
ه – عدم ارتکاب عمد یا تقصیر سنگین  
2- قلمرو شرط عدم مسئولیت  
الف – شرط عدم مسئولیت نسبت به مسئولیت غیرقرادادی  
ب – شرط عدم مسؤولیت نسبت به نقض اساسی قرارداد  
ج – شرط عدم مسئولیت نسبت به فعل ثالث  
د – شرط عدم مسئولیت به نفع شخص ثالث  
3 – آثار شرط عدم مسئولیت  
الف – اثر شرط نسبت به طرفین  
ب – اثر شرط نسبت اشخاص ثالث  
ج – اثرشرط عدم مسئولیت نسبت به وارثان  
د – اثر بطلان  
نتیجه گیری  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تعهد به نفع شخص ثالث تحت word

کتابنامه

امیری قائم مقامی،عبدالمجید، حقوق تعهدات، ج2،چاپ اول ،میزان و دادگستر ،
بهروم،مهد علی، سوء عرضه در حقوق انگلیس و تدلیس در حقوق اسلام، ترجمه قنواتی و عبدی پور، بوستان کتاب، قم،

3 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، فرهنگ عناصر شناسی ، چاپ اول،گنج دانش، 82
4 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، فلسفه حقوق مدنی (عنا صرعمومی عقود)چاپ اول، تهران، گنج دانش، 1380

5 شهیدی، مهدی، آثارقراردادهاوتعهدات، چاپ دوم ، ناشرمجد،82

6 قیصری، احمد، آثارالتزام درقانون مدنی لبنان، پایان نامه تحصیلی، راهنما دکتر شهابی، دانشکده حقوق تهران

7 کاتوزیان، ناصر، الزامهای خارج از قرارداد،ج1 ، چاپ دوم، دانشگاه تهران،
8 کاتوزیان، ناصر ،قواعد عمومی قراردادها، ج 5،چاپ دوم ، شرکت انتشار1376

9 کاتوزیان، ناصر قواعدعمومی قراردادها، ، ج 4 چاپ اول ، بهنشر ،

منابع عربی

10 سنهوری،عبدالرزاق احمد، الوسیط، ج1، بیروت، داراحیاءالتراث، بی تا
11 العاملی ، زین الدین بن علی ( شهیدثانی) ، مسالک الافهام ج15 و ج 1، چاپ اول موسسه معارف اسلامی 1416هجری

12 کلینی ، کافی، غفاری، علی اکبر، ج 7،دار الکتب الإسلامیه، چاپ سوم، 1367
13 .محمود سوادی، عبد الباقی، مسولیه المحامی المدنیه عن اخطائه المهنیه، ، چاپ دوم، مکتبه دار الثقافه،

14 نراقی،احمد ، مستندالشیعه، ج14 ، چاپ اول، مشهد، مؤسسه آل بیت، 1418 ه
15 هاشمی شاهرودی، محمود ، کتاب الاجاره، ج2 چاپ اول موسسه دائره المعارف فقه الاسلامی

مقالات

کنت، سیمانیتراس، اعتبار شروط عدم مسئولیت، ترجمه محمد اشتری، نشریه موسسه حقوق تطبیقی شماره
صفایی، حسین، مفهوم تقصیر سنگین درارتباط با شرط عدم مسئولیت، مجله حقوقی ش4، زمستان

1        .مکارم شیرازی،ناصر، مقاله آیا طبیب ضامن است ؟ مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 10 سال

مقدمه

مسئولیت مدنی تکلیف به جبران خسارت وارد به اشخاص است که منشأ آن عدم اجرای قرارداد ، زیان ناشی از جرم یا شبه جرم می باشد. اگر نقض تکلیف و ضرر ناشی از آن به زیان زننده قابل استناد باشد مسئولیت مدنی ایجاد می شود ولی اگر تقصیر و اقدام متعهد له یا زیان دیده درمیان باشد و یا هشدار کافی و مؤثر به زیان دیده داده شده باشد و یا اگر عامل زیان با حسن نیت بوده و قصد احسان داشته باشد و یا عدم مسئولیت شرط شده باشد , متعهد از مسئولیت معاف خواهد بود

با توجه به این که در کشور ما در باره شرط عدم مسؤو لیت و حقوق مصرف کننده مقررات مدون وجود ندارد, مطالعه در مورد آن اهمیت مضاعفی می یابد. با توجه به این که تحقیقات انجام شده علیرغم زحمات بسیار نویسندگان آنها تمامی سؤالات را پاسخ نمی دهد .نویسنده تلاش نموده است با توجه بیشتر به متون فقهی در تکمیل ااین تحقیقات، گامی هر چند کوچک برداشته شود

از جمله سؤالاتی که در این باره قابل طرح است، عبارت است از

1 آیا شرط عدم مسؤلیت, مصداق اسقاط ما لم یجب و در نتیجه باطل نیست؟
2 . آیا شرط عدم مسئولیت, نسبت به مسئولیت قهری نیز قابل قبول است ؟
3 . در صورتی که فروشنده با سوء نیت عیب را مخفی نموده و شرط عدم مسئولیت نماید و یا متعهد مرتکب تقصیر عمد و در حکم عمد گردد تیز شرط عدم مسئولیت نافذ است ؟

4 تاثیر بطلان شرط عدم مسئولیت, بر قرارداد چیست ؟

در این مقاله ادله فقهی و حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت را بر شمرده ایم و سپس از قانون و رویه قضایی به عنوان ابزارهای مقابله با درج بی رویه شرط عدم مسؤولیت یاد کرده ایم .در ادامه, قصد مشروط علیه و معقول بودن و سایر شروط نفوذ شرط عدم مسئولیت نیز احصاء شده اند و در پایان آثار شرط و نیز اثر بطلان شرط بر عقد بررسی گردیده است

گفتار اول : مفهوم و ماهیت شرط عدم مسئولیت

شرط عدم مسئولیت، شرطی است که به موجب آن مسئولیت ناشی از عدم اجرا قرارداد یا تاخیر آن پیش از این که تخلف از قرارداد رخ دهد و خسارت پیدا شود اسقاط و سلب می‌گردد

 شرط عدم مسئولیت و مفاهیم مشابه

برای تمییز و شناخت دقیق تر شرط عدم مسئولیت به بیان تفاوتهای آن با سایر مفاهیم مشابه می‌پردازیم

الف – شرط عدم مسئولیت و وجه التزام

یکی از روش های تعیین میزان مسئولیت، وجه التزام است که بر اساس آن طرفین به طور قاطع میزان خسارت خسارت را معین می‌کنند
در تفاوت وجه التزام و شرط عدم مسئولیت باید گفت که: وجه التزام میزان خسارت را به طور مقطوع تعیین می‌نماید؛ ولی شرط محدود کننده و معافیت از مسئولیت، حداکثر میزان خسارت یا عدم لزوم جبران خسارت را معین می‌نماید

مشابهت بین این دو زمانی آشکار می‌شود که طرفین برای تخلف از قرارداد، مبلغی قید نمایند ولی مشخص نکنند که آیا مبلغ مزبور به عنوان وجه التزام منظور نظر بوده است یا این که حداکثر میزان مسئولیت را تعیین کرده اند. در این وضعیت، دادگاه با توجه به اوضاع و احوال قضیه باید معلوم نماید که قصد طرفین وجه التزام بوده است یا این که می‌خواسته اند مسئولیت متعهد را محدود به مبلغ شرط شده نمایند

ب – شرط عدم مسئولیت وشرط کاهش تعهد مدیون

برخی نویسندگان تفاوتی بین شرط عدم تعهد و شرط عدم مسئولیت ننهاده اند
تفاوتهای بین این دو را می‌توان چنین خلاصه کرد

1-در اعتبار شرط کاهش تعهد تردید کمتری وجود دارد، ولی اعتبار شرط کاهش و عدم مسئولیت محل گفت وگو است

2-محدودیتها و موانع شرط عدم مسئولیت علاوه بر مرحله انعقاد در مرحله اجرا نیز ادامه دارد و عدم ارتکاب تقصیر سنگین شرط است ولی در مورد شرط عدم تعهد محدودیت فقط منحصر به انعقاد و درج شرط است و نفوذ آن در مرحله اجرا مانع دیگری ندارد

ج – شرط عدم مسئولیت و بیمه مسئولیت

در بیمه مسئولیت، مسئولیت فاعل زیان برخلاف شرط عدم مسئولیت زائل نمی‌گردد. به عبارت دیگر در بیمه مسئولیت متضرر از عقد اصلی خسارتش جبران می‌شود در واقع تاکید برمسئولیت مدیون است و متضرر را حمایت می‌کند ولی شرط عدم مسئولیت موجب حرمان زیان دیده و معافیت مسئول و مرتکب می‌باشد

ه – شرط محدودکننده مسئولیت ومحدودیت مسئولیت به وسیله قانون
در برخی موارد قانون، مسئولیت شخص مسئول را محدود و معین می‌کند. در این موارد بدون این که طرفین قرارداد، توافق نمایند، میزان مسئولیت به وسیله قانون محدود می‌گردد. به عنوان مثال در بند 5 از ماده 55 قانون دریایی ایران آمده است: متصدی باربری یا کشتی هیچ کدام در مورد فقدان و یا خسارت وارده بر کالا مسئولیتی زائد بر 20 میلیون ریال برای هر بسته کالا و یا واحد آن نخواهد داشت، مگر این که نوع و ارزش این گونه بار قبل از حمل، توسط فرستنده بار اظهار گردیده و در بارنامه دریایی نیز قید شده باشد

و – اذن و عدم مسئولیت

باید توجه داشت اذن فی نفسه موجب سقوط ضمان نیست؛ مگر به قرینه یا تصریح ضمان نفی شده باشد ولی هرگونه شرط عدم مسئولیت وعدم ضمان ملازم با اذن است لذا رابطه بین این دو عموم وخصوص من وجه است ؛ یعنی شرط عدم مسئولیت مستلزم وجود اذن است ولی وجود اذن دلالت بر عدم مسئولیت ندارد

ز- تبری، برائت و ابراء

برائت و ابراء دو مفید معنی معاف شدن است. فرق اصلی تبری و ابراء در آن است که در ابراء ، طلبکار داوطلبانه و پس از ایجاد دین آن را اسقاط می کند ولی در تبری ، متعاملین با یکدیگر بر سر عدم مسئولیت توافق می کنند

2 .انواع شروط معافیت از مسئولیت و محدودکننده آن

معافیت از مسئولیت را به انحاء مختلف می‌توان در قرار داد درج نمود گاهی با توسعه یا تضییق قوه قاهره و گاهی نیز نوع مسولیت یا میزان و مبلغ آن تعیین و تحدید می‌گردد و همچنین شرط کاهش مدت اقامه دعوا و سلب مسولیت اقامه دعوا پس از مدت زمان مشخص نیز در زمره آنهاست

الف – شرط توسعه و تضییق قوه قاهره

اینگونه شروط به جای این که قوه قاهره را با حذف یکی از ویژگی های آن توسعه دهد حوادث معین را در حکم قوه قاهره قرارمی دهد . از چنین شروطی به عنوان شرط استثنای بعضی اسباب عدم اجرا تعبیر می‌کنند و معنی شرط این است که متعهد در برخی موارد استثنایی مسئول اجرا نشدن قرارداد نیاشد مانند این که در قرارداد حمل و نقل شرط شود متصدی ضامن تلف کالا در صورت بروز دزدی یا حریق نیست ، یا در قرارداد پیمانکاری شرط شود متعهد مسئول تاخیر ناشی از طغیان پیش بینی شده رو دخانه نیست

شرط کاهش مسئولیت ممکن است قوه قاهره را توسعه دهد مثلا غیر قابل پیش بینی بودن را از شرایط حذف کند. در این صورت بدون وجود شرایط کامل قوه قاهره، مطابق قرارداد احکام و اوصاف قوه قاهره بر آن بار می‌شود

ب -شرط تحدید نوع مسئولیت و میزان یا مبلغ آن

ممکن است شرط شود مدیون فقط مسئول خسارت مادی باشد و خسارات عدم النفع یا زیان معنوی به عهده او نباشد و یا مبلغ معینی به عنوان سقف خسارت پیش بینی شود یا بخشی از کرایه کاهش یابد. (ن. ک ماده 509و517ق. م) به طور مثال: شرکت راه آهن میزان مسئولیت خود را به این روش محدود می‌کند که در صورت تاخیر بیش از مدت تعین شده 50 درصد کرایه به مسافر عودت داده می شود

ج – شرط کاهش مدّتِ اقامه¬ی دعوا (تحدید مرورزمان)

محدود کردن مدت اقامه دعوا گامی‌است در جهت تحکیم قراردادها و کاستن نزاع ها و دعاوی حقوقی و افزایش امنیت حقوقی از این رو این شرط نه تنها مخالفتی با قانون و نظم عمومی‌ندارد بلکه باید آن را تامین کننده نظم عمومی ‌دانست.. بدیهی است در صورتی که شرط کوتاه کننده مدت مرور زمان به وسیله قانون منع شود چنین شرطی باطل خواهد بود

د- شرط عدم مسولیت نسبت به اعمال خیارات

ممکن است بتوان شرط اسقاط خیارات موضوع ماده 448 را یکی از مصادیق شرط عدم مسئولیت بر شمرد این شرط امروزه در بسیاری ازقولنامه ها واسناد به صورت رسم القباله درج می‌شود. و حتی دفاتر اسناد رسمی‌ به موجب بخشنامه1093 – 35126 صادره از سازمان ثبت مکلفند کافه خیارات را از متعاملین سلب نمایند. برخی نویسندگان شرط اسقاط کافه خیارات را بی اساس دانسته اند. برخی دیگر شرط سقوط خیار تفلیس را با نظم عمومی‌ مغایر دانسته و شرط را بی اثر تلقی نموده اند. سقوط خیار تدلیس نیز با مخالفت جدی ترحقوقدان ها مواجه شده است

نگارنده علی رغم فحص بسیار، نص فقهی دال بر صحت شرط اسقاط کافه خیارات نیافته است ؛ شرط اسقاط خیارات را که ماده448 پیش بینی نموده است شامل برخی خیارات، مانند: خیار مجلس و تأخیر می گردد و نمی‌توان شامل خیارات تدلیس، تفلیس و نیز خیار رؤیت دانست؛با توجه به رواج شرط عدم مسئولیت نسبت به عیوب وشرط اسقاط کافه خیارات شایسته است دادگاه ها در هنگام رسیدگی به دعاوی مطروحه صرفا به استناد درج شرط، دعوی مشروط علیه را رد ننمایند و به مسأله لزوم تفهیم به مشروط علیه و اوضاع و احوال قرارداد و معقول بودن شرط توجه نمایند ، به این موضوع در حقوق انگلیس توجه ویژه ای می شود و در هنگام درج شرط معافیت، تفهیم به مشروط علیه را در مرحله انعقاد شرط و عقد لازم می داند

گفتار دوم: مبانی صحت و بطلان شرط عدم مسئولیت

1 – مبانی صحت شرط عدم مسئولیت

موافقین شرط عدم مسئولیت به استناد ادله و مبانی فقهی و حقوقی این شرط را صحیح دانسه اند که این ادله را بررسی می نماییم

1 – 1 مبانی حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت

برای توجیه حقوقی شرط به اصل آزادی اراده ، عرف و برخی قوانین می توان استناد نمود

الف. ماده 386 قانون تجارت

قانون تجارت کشور گر چه عدم مسئولیت کلی متصدی حمل ونقل را قبول نکرده ولی انتهای ماده 386 مقرر داشته است : «قرارداد طرفین می‌تواند برمیزان خسارت مبلغی کمتر یا زیادتر از قیمت مال التجاره معین کند. » لذا به این ترتیب متصدی حمل ونقل می‌تواند با تعیین مبلغ کمی‌ خود را از قید مسئولیت رها کند.به عبارت دیگر شرط کاهش مسئولیت مورد قبول واقع شده است

ب- ماده 381 قانون تجارت

در این ماده مقرر گردیده است «اگر عدل بندی عیب ظاهر داشته باشد ومتصدی حمل و نقل بار بدون قید عدم مسئولیت قبول کرده باشد مسئول آواری خواهد بود. » بنابراین متصدی حمل ونقل درصورتی مسوول آواری خواهد بود که مال را بدون قید عدم مسئولیت قبول کرده باشد و مفهوم مخالف آن چنین است که در صورت قبولی با قید عدم مسئولیت مسئول آواری نخواهد بود

ج – ماده 230 قانون مدنی

این ماده مقرر می‌دارد: «اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف متخلف مبلغی به عنوان خسارت تادیه نماید حاکم نمی‌تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه ملزم شده است محکوم کند

بنابراین پذیرش وجه التزام نیز به نوعی پذیرش شرط عدم مسئولیت تلقی می‌گردد. با تعیین وجه التزام متعهد خود را از مسئولیت بیشتر، معاف می‌کند و از این بابت نوعی شرط عدم مسئولیت شمرده می‌شود و با وجود تفاوت بین شرط عدم مسئولیت و وجه التزام، درحالی که میزان خسارتی که وارد می‌شود از مبلغ وجه التزام بیشتر باشد با شرط عدم مسئولیت منطبق می‌گردد

د – ماده 436 قانون مدنی

ماده 436 قانون مدنی جنین مقرر نموده است که « اگر بایع از عیوب مبیع تبری کرده باشد به این که عهده عیوب را از خود سلب کرده یا با تمام عیوب بفروشد مشتری در صورت ظهور عیب حق رجوع به بایع نخواهد داشت»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله توسعه اجتماعی در کشور ایران تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله توسعه اجتماعی در کشور ایران تحت word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله توسعه اجتماعی در کشور ایران تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله توسعه اجتماعی در کشور ایران تحت word

خلاصه :  
مقدمه  
تمرکز وپراکنش شهری  
مدیریت مصرف انرژی و شهرگرایی  
تعمیر و نوسازی  
«طراحی شهری و اقلیم گرایی مصرف انرژی»  
زیست محیطی و جلوگیری از آلودگی ها نیز شمرده می شود  
نتیجه گیری:  
مراجع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله توسعه اجتماعی در کشور ایران تحت word

شکوئی دیدگاه های نو در جغرافیای شهری

کاستلو و-ف شهرنشینی در خاورمیانه، ترجمه پرویز پیران

مشهد یزاده، ناصر،تحلیلی از ویژگی های برنامه ریزی شهری در ایران، دانشگاه علم وصنعت ایران

شالین، کلود، دینامیک شهری یا پویایی شهرها، ترجمه اصغر نظریان

سازمان بهینه سازی مصرف سوخت-مهندس لنکرانی

خلاصه

کشور ما، رشد جمعیت نزدیک به 2 درصد، درکمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود خواهد بود. تمرکز در شهرهای بزرگ نظیر تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبریز حدود 1334300 نفر به حدود بالایی رسیده است و افزایش تراکم در آنها توصیه نمی شود. علاوه بر این محدود بودن امکان گسترش افقی شهرها از یک سو و پر هزینه بودن گسترش عمودی آنها از سوی دیگر، سبب می شود که ساخت شهرهای جدید بعنوان یکی از راه حل های مطلوب مطرح گردد. و نیز به همین دلیل توسعه شهرهای کوچک و متوسط وساخت شهرهای جدید به صورت یک ضرورت درآمده است

شهرهای جدید می توانند بصورت حومه های تازه شهرهای کوچک ومتوسط و یا درمکان های دورتری از قطب های تمرکز جمعیتی و یا مگاپولیس ساخته شوند


مقدمه

توسعه اجتماعی جوامع برگرفته از برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است واین برنامه ریزی عموما براساس مطالعاتی انجام می گیرد که بر روند تحول جامعه ای خاص در یک دوره مشخص صورت یافته باشد وبا استفاده از روش مدل سازی و فرا افکنی تلاش می شود. آینده نگری های لازم جهت تدوین آمایش سرزمین که از حدود سال های دهه 50 میلادی ابتدا در کشورهای اروپایی و با فاصله کمی در خط مشی ها وسیاست ها وراهکارهای اقتصادی- اجتماعی برای توسعه شهرها وایجاد شهرها  جدید یافته شوند. به ویژه به این نکته تاکید میشد که در ایجاد شهرهای جدید بر مجموعه ای از معیارهای اقلیمی، اقتصادی- اجتماعی و فنی بهترین مکانیابی انجام گیرد

درنهایت هدف غایی برنامه ریزی آن است که با بازنگری به پیشینه تاریخی از یک سو آینده قابل تصور از سوی دیگر، مهمترین شاخص ها و راه کارها برای بهینه سازی مصرف انرژی در ساخت شهرهای جدید و یا توسعه شهرهای کوچک ومتوسط و بازسازی شهرهای بزرگ ارائه گردد

مطالعات مربوط به برنامه ریزی و آمایش سرزمین از ابتدا دهه 50 میلادی در کشورهای اروپایی که در طول جنگ جهانی دوم به شدت تخریب شده بودند آغاز شد

در کشور ما سابقه طرح های کالبدی تحت عناوینی چون عمران کشوری و آمایش فضای اقتصادی و … از نیمه دهه 1350 ابتدا بر عهده سازمان برنامه و بودجه وسپس بر عهده وزارت آبادانی ومسکن وبعد وزارت مسکن و شهرسازی گذاشته شد

در این برنامه ها نیز اهداف اصلی عبارتند از تعیین محل شهرها و مراکز جمعیت پذیر آینده تعیین حدود توسعه و ظرفیت شهرهای کنونی وآتی مکانیابی برای شهرک های صنعتی، تعیین کاربری های گوناگون برای فعالیت های کشاورزی، صنعتی، جهانگردی و سرانجام تعیین سیاست ها وخط مشی ها و ضوابط لازم برای هدایت وکنترل شهرنشینی

این طرح ها تا به امروز ادامه یافته و در حال حاضر اهداف جدیدتری چون بهینه سازی الگوی توزیع فعالیت های انسانی وبهینه سازی فضای شهری و پرسپکتیو شهری و باغ شهرهای مدرن در کلیه فضاها اعم از شهر، روستا و شبکه های ارتباط و همچنین توجه بیشتر به حفاظت از محیط زیست و توجه به پیامدهای کالبدی سوانح طبیعی. در دستور کار آنها قرار گرفته اند

در مورد شهرهای جدید مطالعاتی نیز در قالب پروژه های تحقیقاتی مهندسین مشاور( ایتک، شارستان و…) در سال 1371 وهمچنین سمینارهایی در وزارت مسکن و شهرسازی، به بررسی مفهوم شهر جدید و تجربه کشورهای گوناگون در این زمینه اختصاص داشته است. اما در این مطالعات کمتر توجهی به موضوع مدیریت مصرف انرژی شده است

با توجه به پیش بینی افزایش جمعیت کشور در افق سال 1400 تا حدود 100 میلیون نفر وا فزایش شهرهای کشور به بالای 1000 شهر که برای آن نیاز به آمایش چیزی بیش از 700 هزار هکتار زمین شهری جدید وجود دارد بررسی راه کارهای مناسب در طراحی وآماده سازی شهرهای جدید امری ضروری شمرده میشود

تمرکز وپراکنش شهری

دینامیسم اساسی جدیدی که بر پیش زمینه توسعه شهری قرار میگیرد و تا اندازه زیادی تعیین کننده آن است از عملکرد همزمان 3 پارامتر محیط زیست، روابط اجتماعی و روابط اقتصادی /تکنولوژیک است دینامیسم تمرکز زدایی است

توسعه به همراه خود سبب رشد مصرف انرژی می شود. شاخص مصرف سرانه انرژی امروزه یکی از شاخص های معتبر برای اندازه گیری توسعه است با این حال توسعه مناسب یعنی یافتن تمرکز مناسب خود را بصورت کاهش ویژه یا شدت انرژی مصرف شده برای هر واحد محصول نشان میدهد

در نخستین پارامتر باید به این نکته توجه داشتکه اصل توسعه پایدار حکم می کند که توسعه یک نسل نباید به بهای هزینه های جبران ناپذیر برای نسل های آتی انجام گیرد. از این نظر دو اصل اساسی مطرح هستند، نخست جلوگیری از اتلاف منابع زیستی از طریق استفاده مناسب از آنها و دوم جلوگیری از تخریب و آلوده سازی محیط زیست. تمرکز های جمعیتی منبع آلایندگی محیط زیست هستند، اما نکته مهم در این زمینه آن است که این تمرکز ها در عین حال امکان کنترل آلودگی را نیز فراهم میکنند و از پراکنده شدن منابع آلاینده جلوگیری می نمایند

دومین پارامتر الزام اجتماعی افراد به تمرکز یافتن در شهرهاست. رشد جمعیتی و افزیش تراکم سبب آن می گردد که تقسیم وظایف اجتماعی هر چه بیشتر افزایش یافته و جامعه شکل پیچیده تر و بافت متراکم تری بیابد. در این بافت اجتماعی پیچیده نابرابریهای اجتماعی ناشی از افزایش ثروت بیشتر شده وپتانسیل تنش های اجتماعی نیز بالا می رود. و نیز تمرکز جهت سازماندهی اجتماعی و ایجادنظم اجتماعی می باشد

سومین پرامتر، الزام اقتصادی/ تکنولوژیک افراد به زندگی شهری است. رفاه اجتماعی امروزه به بهای افزایش امکانات تکنولوژیک بوجود می آید. که خود وابسته ای از مصرف منابع بویژه منابع انرژی هستند

این امکانات عمدتا در آماده سازی زمین وایجاد کاربرهای خاص بوجود می آیند اما هزینه های آن بسیار سنگین بوده و تنها در شکل تمرکز یافته توجیه اقتصادی می یابند

به طور کلی این سه پارامتر گسترش افقی شهرها (پراکندگی جغرافیایی) را محدود می کند و هزینه گسترش آنها را در هر سه جنبه فوق چنان بالا می برد که نه دولت و نه بخش خصوصی قادر به تامین هزینه آن نیست و اگر شاهد پدید آمدن کلان شهرها هستیم باید به این نکته توجه کنیم که رشد این شهرها اغلب به صورت برنامه ریزی نشده و بزرگ سری بوده و همه آنها منشا مشکلات بسیار بزرگی هستند که به دلیل کنارهم قرار گرفتن اقشار وموقعیت های بسیار نابرابر به وجود آمده اند

محدودیت گسترش افقی طبعا سبب مرتفع شدن شهرها می شود که افزایش شمار ساختمان های بزرگ مرتفع در کشورهای توسعه یافته وگذار تدریجی از خانه نشینی به آپارتمان نشینی در اغلب کشورهی در حال توسعه در طول چند دهه اخیر نمونه بارز آن است. با این همه باید توجه داشته که الزمات اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیک، رشد ساختمان های شهری را در محور عمودی نیز محدود می کند

در اغلب کشورها درابتدا تا ارتفاع 4 تا 5 طبقه صورت گرفت که نیاز به تجهیزات بالا بر و هزینه‌ای ناشی از آن وجود نداشت. در مرحله بعد ارتفاع تا سطح 12 طبق بالا رفت. در این حالت نیز دلیل عمده آن بوده که هزینه‌های ساخت وبویژه هزینه ای تأسیساتی از این سطح به بالا حدود 30 درصد افزایش می ‌یافتند. از این رو تنها در شرایط کمبود و گرانی بسیار زیاد زمین، چنین ساختمان‌هایی مقرون به صرفه بودند

 محدودیت گسترش افقی و عمودی ساختمان،‌منجر به آن می گردد که در هر شهر موجود و یا در طراحی شهرهای جدیدبتوان با مطالعات در 3 جنبه فوق‌الذکر به حدودی از بهینه رسید

زمانی که گسترش در دو محور محدود شده باشد ادامه توسعه تنها از طریق تراکم هر چه بیشتر بافت و افزایش کاربردهای زمین و چندگانه شدن کارکردها در تقسیم بندی شهری امکان پذیر است که آن امر خود نیاز به تکنولوژی پیشرفته ای داردکه به شدت بر تمرکز می افزاید

تغییر تکنولوژی تأثیر مستقیم بر مصرف انرژی دارد. که مهمترین تأثیر آن در حمل و نقل درون شهری و برون شهری است. بدین معنی که افرد برا انجام کارهی گوناگون از جمله کار، خرید یا فروش کالاها و خدمات، ایجاد ارتباط با یکدیگر و غیره نیاز بسیار کمتری به جابجایی فیزیکی خواهند داشت. وکلیه این تبادلات می تواند بر روی شبکه رایانه ای انجام بگیرند. این امر تأثیر مستقیم بر حمل و نقل خواهد داشت به صورتی که در طراحی شهرهای جدید و در تجدید نظر در ساختار شهرهای قدیمی باید کاهش نسبی این گروه از حرکات جابجایی پیش بینی شده و برای آن برنامه ریزی شود در صورت برنامه ریزی مناسب، می توان افزایش مطلق جابجایی ها به دلیل افزایش جمعیت شهری و نیز تولید سفرهای درون شهری را با استفاده از امکانات رایانه ای خنثی کرد و از افزایش حجم بی رویه شهرها و ترافیک شهری جلوگیری  نمود

مدیریت مصرف انرژی و شهرگرایی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست تحت word دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست تحت word

مقدمه       
بخش اول: کلیات        
1- مفهوم بهداشت عمومی و محیط زیست       
2-تاریخچه قانونگذاری       
بخش دوم: عناصر تشکیل دهنده جرائم تهدید علیه بهداشت عمومی وآلودگی محیط زیست       
1-عنصر قانونی        
1-1- ماده688 قانون مجازات اسلامی     
1-2- آلودگی آب    
1-3- آلودگی هوا    
1-4- آلودگی صوتی   
1-5- آلودگی خاک        
1-6- آلودگی شیمیایی وهسته ای   
1-7- آلودگی ناشی از زباله ونخاله      
1-8- آلودگی ناشی از پسماندها      
2- عنصر مادی       
2-1- رفتار مرتکب        
2-1-1-  فعل   
2-1-2- ترک فعل       
2-2- موضوع جرم   
2-3- وسیله         
2-4- نتیجه       
2-5- رابطه سببیت        
3- عنصر معنوی         
3-1 جرم عمدی   
3-1-1- جرم عمدی مقید      
3-1-2- جرم عمدی مطلق     
3-2- جرم غیر عمدی   
4-جمع بندی        
نتیجه گیری      
فهرست منابع      

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست تحت word

 بهرام سلطانی،کامبیز،مقدمه ای بر شناخت محیط زیست،چاپاول،نشر سازمان حفاظت محیط زیست1365

تقی زاده انصاری،حقوق کیفری محیط زیست، چاپاول،نشرقومس،1376

تاراد،گی،فاجعه آلودگی محیط زیست،امان الله ترجمان، چاپاول،نشر علمی و فنی،1368

قاسمی،ناصر،حقوق کیفری محیط زیست، چاپدوم،انتشارات جمال الحق،1384

 

مقدمه

محیط زیست موضوعی است که هر چنداز دیرباز مورد توجه بشر و اجتماعات گوناگون انسانی بوده است؛ اما به اهمیت و جایگاه والای آن همانند امروز عنایت نشده است و اکنون نیز آن چنان که باید مورد حمایت و حفاظت قرار نگرفته است. در چند دهه گذشته، به ویژه چند سال اخیر، به تدریج آگاهی مردم جهان درباره خطراتی که محیط زندگی آنان را تهدید می‌کند، فزونی یافته. در همین راستا، انجمن‌ها و گروه‌ها و سازمان‌های طرفدار محیط زیست تشکیل شدند و به گونه فعال و مستمر با علل و عوامل مخرب زیست محیطی به مبارزه برخاستند. این تشکیلات موسوم به سبزها و یا صلح سبز و مانند آن تلاش می‌کنند تا توجه مردم جهان را بیش از پیش به واقعیات زیست محیطی و لزوم حمایت از آن در جهت حفظ و استمرار نسل بشر و دیگر موجودات و منابع طبیعی موجود جهان، جلب کنند. در ایران نیز، از چندی پیش این اقدامات آغاز شده است و باید همواره بر گستره آن افزوده شود تا جایی که تلاش آنان در کنار کوشش‌های دیگر مسئولان و مبادی ذی‌ربط قانونی، قضایی و اجرایی و هم گاهی طبقات گوناگون اجتماعی، منجر به کاهش هر چه بیشتر آلودگی‌های زیست محیطی و افزایش بهبود و بهسازی محیط زیست که در بهداشت محیط و سلامت آن، به ویژه تندرستی مردم، اثر و افرو عمیق دارد؛ گردد

 بخش اول: کلیات

  1 – مفهوم بهداشت عمومی و محیط زیست

لازم به توضیح است که تهدید علیه بهداشت عمومی که در ماده 688 قانون مجازات اسلامی بیان شده یکی از عنوان‌های جرایم زیست محیطی است که مفهوم عالم و گسترده‌ای نیز دارد زیرا قانونگذار زیر این عنوان یگانه، موارد متعددی از جرایم زیست محیطی را به عنوان نمونه مطرح کرده است با استفاده از عبارت این ماده می‌توان گفت که جرم زیست محیطی تهدید علیه بهداشت عمومی، همان جرم عالم آلودگی محیط زیست است و مقنن خواسته است که بر مبنای این ماده، از محیط زیست حمایت کند. البته قانونگذار در تبصره یک ماده با استفاده از واو عطف میان تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست آنها را جمع کرده است تا نشان دهد که هدف او از حمایت از بهداشت عمومی، در حقیقت حمایت از محیط زیست است. در ابتدا این تبصره آمده است: «تشخیص این که اقدام مزبور تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست شناخته می‌شود…»

و اما در خصوص محیط زیست در قوانین و مقررات کشور ما اعم از قانون اساسی، قوانین عادی و دیگر مقررات، تعریفی از محیط زیست ارایه نشده است، بنابراین در این زمینه نمی‌توانیم به دیدگاه قانونی استناد کنیم و ناگزیر از مراجعه به متون دیگر خواهیم بود. مفاهیم و عبارت گوناگونی در تعریف محیط زیست بیان شده است که، صرف‌نظر از وجود اختلاف در کلمات، تشابه فراوانی از حیث مفهوم میان آنها وجود دارد. از جمله این تعاریف اینکه محیط زیست عبارت است از محیطی که فرآیند حیات را فرا گرفته، محیط زیست از طبیعت، جوامع انسانی، و نیز فضاهایی که با فکر و به دست انسان ساخته شده‌اند، تشکیل یافته است و کل فضای زیستی کره زمین را فرا می‌گیرد. همچنین، در تعریف محیط زیست گفته شده است که، محیط زیست یک هدیه الهی است که از مجموعه منابع، موجودات و علل و شرایط هماهنگی که گرداگرد هر موجود زنده وجود دارد و استمرار زندگی و حیات منوط و وابسته به آن است تشکیل می‌شود

2- تاریخچه قانونگذاری

 نخستین قانون زیست محیطی در رابطه با آلودگی آب بود. البته در آن به آلودگی ناشی از زباله نیز توجه شده است. قانون مذکور، قانون طرز جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و بیماریهای واگیردار مصوب 11/3/1320 می‌باشد. در ماده 20 آن آلوده نمودن آبهایی که به مصرف شرب می‌رسند و ریختن زباله و یا هر نوع کثافاتی در گذرگاههای عمومی ممنوع شده است. البته در این قانون صرفاً توجه به آبهای آشامیدنی شده و نه آب در کل و بدون در نظر گرفت مجازات فقط اکتفا به ممنوعیت آلوده نمودن آن گردیده است

در 11/4/1334 قانون شهرداری به تصویب رسید. در ماده 55 آن به مسائل زیست محیطی شهری توجه شده و شهرداری را ناظر بر اجرای آن نموده است

قانون مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی مصوب مرداد 1346 در ماده 12 استفاده از مواد غیرمجاز و سمی در مواد خوردنی، آشامیدنی، بهداشتی و آرایشی را ممنوع اعلام نموده و مختلف به مجازات پیش‌بینی شده می‌رساند

قانون آب و نحوه ملی شدن آن در 27/4/1347 آب را بعنوان یکی از عناصر مهم زیست محیطی مورد توجه قرار می‌دهد. به موجب ماده 60 این قانون هر کسی عمداً آب رودخانه و انهار عمومی و جویبارها و مخازن و منابع و قنوات و چاه‌ها را با اضافه کردن مواد خارجی آلوده کند مجرم بوده و به مجازات پیش‌بینی شده می‌رسد آئین‌نامه جلوگیری از آلودگی آب در 30/8/1350 و سپس در 24/9/1363 و 18/2/1373 به تصویب هیأت وزیران می‌رسد، در همین رابطه باید به قانون حفاظت دریا و رودخانه‌های مرزی از آلودگی با مواد نفتی مصوب 14/11/1354، قانون لایحه قانونی راجع به عضویت ایران در کنوانسیون منطقه‌ای کویت برای همکاری درباره حمایت و توسعه محیط زیست دریائی و نواحی ساحلی مصوب 21/9/1358، قانون توزیع عادلانه آب مصوب 16/12/1361، قانون اجازه الحاق به پروتکل راجع به آلودگی دریائی ناشی از اکتشاف و استخراج از فلات قاره مصوب 2/7/1370، قانون پروتکل راجع به حمایت محیط زیست دریائی در برابر منابع آلودگی مستقر در خشکی مصوب 9/12/1371، قانون مناطق دریائی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان مصوب 31/1/1371 مجلس، آئین‌نامه بهداشت محیط مصوب 24/4/1371 هیأت وزیران اشاره نمود. مسئله آلودگی‌های شیمیائی و زباله، نیز مورد توجه قرار گرفته است. در این مورد می‌توان به قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون جلوگیری از آلودگی دریائی ناشی از دفع مواد زاید و دیگر مواد مصوب 25/6/1375 مجلس شورای اسلامی ایران اشاره نمود. مسئله آلودگی هوا نیز مورد توجه قانونگذاران ایران قرار گرفته و در قوانین متعدد مقررات حقوقی مربوطه تدوین گردیده است. آئین‌نامه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب 29/4/1354 کمیسیونهای مجلس، آئین‌نامه تعزیرات حکومتی در شهرداریهای کشور در خصوص شهروندان و کارکنان مصوب 25/3/1367 و ماده واحده قانون تشدید مجازات موتور سیکلت سواران متخلف مصوب 12/4/1356 و قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب 3/2/1374 از مهمترین قوانین وضع شده در این موضوع می‌باشند. در دو نحوه جلوگیری از آلودگی هوا ایجاد هر گونه آلودگی صوتی بیش از حد مجاز ممنوع بوده و مرتکب مورد تعقیب قرار می‌گیرد

در 29/4/1354 قانون اراضی مستحدث و ساحلی به تصویب مجلس می‌رسد که مسئله تخریب خاک را مورد توجه قرار می‌دهد و در 20/1/1368 قانون محافظت در برابر اشعه و آئین‌نامه اجرائی آن در 2/2/1369 به موضوع آلودگی اتمی می‌پردازد

همچنین باید از تصویب نامه 1369 هیئت وزیران راجع به انتقال صنایع آلوده کننده و مزاحم محیط زیست تهران نام برد که از جمله مهمترین مصوبات در جهت کاهش آلودگی شهر تهران می‌باشد همچنین در خصوص آلودگی ناشی از پسماندها، قانون مدیریت پسماندها در سال 1383 به تصویب رسید

بخش دوم: عناصر تشکیل دهنده جرایم تهدید علیه بهداشت عمومی وآلودگی محیط زیست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | پروژه های درسی | ایران پروژه | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |