برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله کـودکـان خیـابـانی تحت word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله کـودکـان خیـابـانی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله کـودکـان خیـابـانی تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله کـودکـان خیـابـانی تحت word :

کـودکـان خیـابـانی

منابع:
کودکان خیابانی، عباس علی علیرضا دوانلو نشریه خراسان
کودکان خیابانی کیستند؟ خلاصه ای از تحقیق سازمان ملل متحد یونیسف نشریه همشهری
مشکلی به نام کودکان خیابانی نشریه همشهری
پدیده کودکان خیابانی و عوامل مؤثر در آن نشریه مردم سالاری
علل پیدایش و گسترش کودکان خیابانی در ایران نشریه اصلاح و تربیت
بررسی وضعیت کودکان خیابانی، علل پیدایش و راهکارها نشریه اصلاح و تربیت
بچه های خیابانی جمعه ها به مدرسه می روند آقازاده ها بخوانند نشریه ابرار
کتاب
فرجاد محمد حسین (1374) آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات انتشار بدر چاپ ششم

مقدمه
انتشار آمار 200 هزار نفری کودکان خیابانی واکنش های متفاوتی را در پی داشته است. رئیس سازمان بهزیستی کشور آمار واقعی را یک دهم این عده می داند و آن را نیز با عناوین متفاوتی تفکیک می کند. در هر حال واقعیت تلخی که همچون بمب ساعتی زیر پای اجتماع ما قرار دارد ، قربانیانی با نام «کودکان خیابانی» هستند که در تمام شهرهای کشور شب و روز به چشم می‌خورند.

پدیده کودکان خیابانی که طی سالهای اخیر به شدت آماری رو به رشد داشته بنابر دلالی که تشدید شده همچنان ادامه دارد و باتوجه به اینکه 50 درصد جمعیت کشور سنی کمتر از بیست سال دارند به تهدیدی جدی تبدیل خواهد شد. براساس تعریف صندوق کودکان سازمان ملل متحد ( یونیسف) کودکان خیابانی کسانی هستند که عمده وقت خودرا بدون سرپرست بزرگسال در خیابانها می‌گذرانند. تحقیقات کارشناسان نشان داده است که آغاز ولگردی در میان کودکان از سن 10 تا 13 سال بیشتر است و در آستانه بلوغ که تغییرات جسمی و روحی به وجود می آید این ناهنجاری شدت می یابد.

محققان معتقدند که وضعیت اقتصادی خانواده ، تأثیر به سزایی بر ولگردی دارد و غالب کودکان به علت فقدان معیشت کافی و وضع نامساعد خانوادگی به تکدیگری و ولگردی می‌پردازد. وضع نامطلوب خانوادگی مرگ زود رس پدر و مادر ، چند زنه بودن پدر، تعدد فرزندان و فقدان محبت از جمله عوامل در افزایش کودکان خیابانی است.
براساس بررسی های پزشکی قانونی غالب کودکان ولگرد و خیابانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند و به ناچار تن به هر کاری داده اند.
در مشهد طی یک سال تعداد کودکان از 185 مورد به بیش از 400 نفر افزایش یافته و به مسئله ای بسیار حساس تبدیل شده است.

در اراک پدیده کودکان خیابانی نیز رشد روز افزون داشته و آمار کودکان خیابانی این بحث را به سطوح مسئولان و افکار عمومی کشانده است. مسئول دفتر آسیب های اجتماعی بهزیستی گلستان می گوید در طرح سال 1379 ، 69 کودک و در طرح سال 80 ، 516 کودک خیابانی را درمرکز استان پذیرش دادیم ولی تعداد واقعی آنان بیش از این رقم است در عین حال مراکز نگه داری آنان موفقیت چندانی ندارد، در هر حال کودکان خیابانی که امروز قربانی ضعف سیستم اجتماعی هستند ، فردا بزهکارانی خواهند شد که از جامعه انتقام می گیرند روند اجباری زندگی آنان ، آن ها را به سرنوشت تاسف باری می رساند آنان که به دلیل بی سرپرستی بد سرپرستی و تک

سرپرستی به کار اجباری رو آورده اند معمولا با مشاغل(روزنامه فروشی، گل فروشی و ..) شروع می کنند و به مشاغل سیاه ( فروش مواد مخدر ،توزیع نوار و مشروب) می‌رسند تعداد کودکان خیابانی و کودکان کار در اغلب شهرهای کشور و به خصوص شهرهای بزرگ غالباً با کودکان فراری نیز افزایش می یابد. کودکانی که به علت رفتارهای تربیتی نامناسب، خشونت خانوادگی، فقر، اعتیاد، جدایی والدین، فریب خوردگی کانون خانواده را ترک می کنند و غالباً در اثر زرق و برق های شهرهای بزرگ به

آن جا پناه می برند این کودکان در برخی موارد جذب باندهایی می شوند و در پایان هر روز بخشی از درآمد کار، تکدی گری و … را به ناچار به آن ها می دهند تا بتوانندبه کار خود ادامه دهند. اگر این روند با یک برنامه ریزی منسجم و هماهنگ بین دستگاهها مرتبط متوقف نشود و یا کاهش نیاید، خطراتی جدی به زودی جامعه را تهدید خواهد کرد برنامه ای که موجب جلوگیری از سوء استفاده از کودکان خیابانی ، تامین مکانی برای خواب شب. تهیه غذا و آموزش آنان برای تبدیل شدن به کارگر ماهر شود.
فرضیه:

فقر، طلاق، بی سرپرستی و بد سرپرستی در خیابانی شدن کودکان موثرند.

فصل دوم

بچه های خیابانی کیستند؟
مطالعه به عمل آمده در خیابان های تهران نشان می دهد که کودکان خیابانی از سنین خیلی پایین در پارک ها و چهار راه های شلوغ پر رفت و آمد دیده می شوند. اکثر این کودکان همراه با خانواده هایشان از نقاط دیگر ایران و همچنین کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان به تهران مهاجرت کرده اند. این خانواده های مهاجر یا در ساختمان مخروبه سکنی می گزینند و یا حداکثر می تواند در بدو ورود به تهران یک اتاق برای اقامت همه افراد خانواده که معمولا تعدادشان بیش از 6 تا 8 نفر است اجاره کنند. اکثر والدین این کودکان بیسواد بوده و پایکارند و یا فاقد مهارت های حرفه ای و در نتیجه به کارهایی مشغول می شوند که در آمد بسیار ناچیزی دارند. به این ترتیب کودکان هم مجبور می شوند برای کمک به اقتصاد خانواده تحصیلات رسمی را رها کرده و به مشاغلی خیابانی مانند دستفروشی و گدایی متوسل شوند زیرا آن ها هم فاقد مهارت ملی حرفه ای هستند.

مسائل دیگری مانند از هم پاشیدن خانواده و مرگ یا معلولیت والدین نیز کودکان را به خیابان می کشد. کودکانی که از هر دو جسنیت می توان دید که در خیابان ها کار می کنند و برخی از آنها بیش از 5 سال ندارند. این کودکان با خطرات گوناگون و گاه ناشناخته ای مواجهند. از تصادف با اتومبیل و استنشاق دودهای مسموم کننده گرفته تا خشم وغضب رانندگان و مسافران شهری و همچنین دستگیر شدن توسط ماموران به جرم پرسه زدن در خیابان ها و سد معبر، این بچه ها همچنین در معرض خطر

تبهکاران بزرگسال و سازمان یافته ای هستند که از آنان بر اجیری دزدی و فروش مواد مخدر استفاده می کنند و یا برای رسیدن به هدفهای پلیدشان آنان را مورد سوء استفاده بدنی وجنسی قرار می دهند این کودکان به علت محرومیت از غذای مناسب دچار سوء تغذیه بوده و در نتیجه محروم بودن از امکانات پزشکی و آموزش های بهداشتی از بیماری های پوستی و گوارشی رنج می برند و

به طور کلی سالم نیستند این کودکان هر روز با سوء استفاده های روانی فراوان به شکل حملات شفاهی ( فحاشی) ، بزرگتر ها ، والدین و همقطاران خود رو به رویند.
کودکانی که از خانه فرار کرده اند ، گروهی دیگر از این کودکان هستند آنان به دلیل سوءاستفاده های بدنی و روانی پدر و یا ناپدری و نامادری از خانه فرار کرده اند و فرار آنان پیامد طلاق ، مرگ ، ترک خانواده ویا ازدواج مجدد یکی از والدین است.این کودکان با خانواده های خود ارتباطی ندارند در نتیجه خانه ای هم ندارند که پس از کار به آن پناه برند و اغلب در مساجد ، اتوبوس های پارک شده و حتی کانال های تهویه دارها و قنادی ها می خوابند.این دسته از کودکان برای تبهکاری بزرگسال لقمه های آماده

ای هستند و خیلی زود به وسیله این حرفه ای ها با دنیای تبهکاران آشنا می شوند. کودکانی که به دست این تبهکاران می افتند در طی دوره کارآموزی چنان مورد سوء استفاده جنسی و بدنی قرار می گیرند که چشم انداز زندگی آینده آنان شکل نگرفته کور می شود. آنان خیلی زود روشهای تبهکاران را فرا می گیرند و به تدریج تمایل می یابند که به کارهای ضد اجتماعی وجسورانه تر دست زنند ، از جیب بری و ماشین دزدی تا سرقت منازل ، تبهکاران حرفه ای از تعدادی از این کودکان نگه داری می کنند ودر نتیجه حضور آنان دردنیای تبهکاران سازمان یافته کم و بیش تثبیت می شوند و تداوم می یابند.

به این ترتیب دستیابی به این گروه از کودکان برای کسب اطلاعات از وضعیت کنونی و همچنین سوداهایی که برای آینده به نظر می رسد که به آینده خوش ببنند. حتی برخی ازآنان آرزو دارند در آینده معلم ، دکتر، مغازه دار و یا تاجر شوند هر چند کودکی آنان زیربار امرار معاش و نگه داری از افراد خانواده مدفون شده و مجالی برای دنبال کردن تحصیلات و یا حتی بازی های کودکانه ندارد.

در موارد خاصی بچه ها برای یک «صاحب کار» کار می کنند صاحب کار بزرگسالی است که یک گروه از کودکان را نگه داری می کند.از دستگیری آنان جلوگیری می کند و اجناسی را که کودکان باید بفروشند در اختیار آنها می گذارد این صاحب کار مقدار فروش و درآمد روزانه را معین می کند و در پایان هر روز بچه ها نخست باید درصد معینی ازدرآمدشان رابه صاحب کار بدهند و آنگاه می توانند بقیه آن را برای خود و خانواده هایشان نگه دارند.

بنابراین کودکان خیابانی از کلیه حقوق بقا، رشد ، امنیت اجتماعی ،مراقبت های بهداشتی ، حفاظت از سوء استفاده های جسمی وروحی و محیط خانوادگی سالم محرومند و در نتیجه گروه بسیار آسیب پذیری را تشکیل می دهند که محتاج توجه و رسیدگی فوری است.

عوامل موثر در بروز پدیده های بچه های خیابانی
زمینه خانوادگی
تقریبا در 90 درصد از مواد بررسی شدن ، کودکان پدر ومادری دارند و با آن ها زندگی می کنند وتعداد اندکی از آن ها یتیم و یا فراری هستند در اکثر موارد ، والدین بیسوادند و بقیه نیز به زحمت قادر به خواندن ونوشتن هستند. پدران که اغلب بیسواد وفاقد مهارت حرفه ای هستند به کارهایی از قبیل پینه دوزی ،دستفروشی ، گدایی و گاهی سنگتراشی اشتغال دارند و درآمد حاصل از این گونه مشاغل برای معیشت خانواده کافی نیست.

مادران این کودکان عمدتاً خانه دار بوده و سهمی در درآمد خانواده ندارند .و خانواده ها غالباً پرجمعیتند. تعداد اعضای خانواده از 5 تا 10 نفر متغیر بود ، و میانگین آن 8 نفر است. در حدود 80 درصد از این خانواده ها مهاجر هستند 240 درصد از روستاها و شهرهای دیگر مانند تبریز ، مشهد ، اردبیل ، بومهن، مشکین شهر ، و سبزوار به تهران مهاجرت کرده اند و در حدود 36 درصد مهاجران افغانی هستند که پس از جنگ به ایران پناهنده شده اند.این خانواده ها در منطقه ورامین درجنوب تهران میدان شوش و منطقه افسریه سکنی دارند.

اکثر خانواده ها در یک اتاق اجاره ای که کلیه افراد خانواده ها را در خود جای می دهد سکونت دارند. این اتاق ها معمولا از امکانات آب و برق برخوردارند. اما گاز و توالت مستقل ندارند. بعضی از مهاجران افغانی که در کشور خود از رفاه نسبی برخوردار بوده اند در محل سکونت خود تلویزیون هم دارند خانواده ها و حتی گروه هایی از کودکان هستند که در خرابه ها و ساختمانهای نیمه کار زندگی می کنند.

در میان مهاجران ، افغانی ها گروه بسیاربسته ای هستند . آنها به دلیل نا آشنایی به زبان فارسی و همچنین ترسی از دستگیری و اخراج از کشور از مصاحبه اجتناب می کنند. این گروه از کودکان معمولاً تحت سرپرستی یکی از اعضای بزرگسال جماعت خود قرار دارند. همچنین از آن جایی که اکثر پناهندگان افغانی کارت شناسایی ندارند فرزندان آنها از امکانات اولیه آموزش و مراقبت های بهداشتی محرومند اعضای این خانواده ها از نظر شغلی آمیزه ای ندارند.

خانواده های ایرانی شناسنامه دارند و بعضی از فرزندان کوچکتر از آن ها به مدرسه می روند اما به دلیل محدودیت های اقتصادی ، بسیاری از فرزندان بزرگتر مجبورند ترک تحصیل کنند و مسئولیت خانواده را به دوش بکشند ، یک گروه تقریبا هزار نفری هم در نزدیکی میدان شوش زندگی می کنند که ظاهراً کولی بوده و در خانه های متروکه سکنی دارند.سایر ساکنین این منطقه از این گروه بیزارند چون آن ها مشکوک به ترویج فحشا و مواد مخدر می دانند.

مصاحبه با بچه هایی که از خانه خود فرار کرده اند نشان می دهد که فرار این کودکان اغلب به دلیل سوء استفاده و آزارهای (جسمی و روحی) پدرانشان ، پس از مرگ مادر و ازدواج مجدد پدر بوده است. و در برخی از موارد یکی از والدین خانواده را ترک گفته و باعث بروز محیطی ناسالم در خانواده شده است و در بعضی دیگر پدر درحادثه ای و یا زلزله کشته شده، بر خورد بین خواهران و برادران منجر به فرار کودکان شده است.
سن و جنسیت

95 درصد از کودکان خیابانی از جنس مذکر هستند . مشاهدات نشان می دهد که معمولاً دختران به تنهایی در خیابان ها دیده نمی شوند به طور سنتی دختران اغلب در خانه می مانند و به امور مربوط به خانه می پردازند. سن کودکان خیابانی بین 5- 18 سال است. کار کودکان در خیابان ها غالباً به خود آنها واگذار می شود و ظاهراً بزرگسالی بر آن نظارت ندارد. در مواردی به نظر می رسد برخی از این کودکان می ترسند و پیش از آن که بتوانند آزادانه صحبت کنند لازم است که از بزرگسالان اجازه بگیرند ظاهرا این بزرگسالان ( صاحب کار یا مراقبین ) هر چند که به چشم نمی آیند بر گروه کودکان خود کاملا تسلط دارند.

برخی از این کودکان اظهار داشتند که یک بزرگسال هر روز صبح آن ها را به سر کار می آورد و در آخر روز به خانه برمی گرداند. همچنین مشاهده شد که تقریبا 55 درصد کودکان شناسنامه دارند. آنهایی که کارت شناسایی ندارند معمولاً از خانواده های افغانی هستند. از آن جایی که صدور کارت شناسایی اخیرا متوقف شده است، افغانی ها اگر هم بخواهند نمی توانند کارت شناسایی داشته باشند.
سلامتی وبهداشت

کودکان خیابانی از سن خود کوچکتر به نظر می رسند. اکثر آنها دچار سوء تغذیه بوده از مشکلات پوستی ، بیماری های دندان وورم معده و روده رنج می برند. در بسیاری از مواقع کودکان از سردرد وسرگیجه شکایت دارند به دلیل سرمای گزنده در شب ، این کودکان از خواب کافی بهره مند نمی شوند و این مسئله هم برسلامتی آنان اثر می گذارد حداکثر موارد بیماری آنان علاج نشده باقی می ماند کودکان خیابانی تحت پوشش بیمه درمانی قرار ندارند و برای مداوا باید زیر بار هزینه هایی بروند که میزان آن وابسته به خواسته پزشکان معالج است. در خیابان ها،غذای روزانه این کودکان عمدتا پس مانده های رستوان ها و ته مانده های ساندویچ ها، اگر خوش شانس باشند یک تخم مرغ و کمی پلو و خورش است. آن هایی که با خانواده هایشان زندگی می کنند، قبل از اینکه کار روزانه شان را در خیابان ها شروع کنند و پس از پایان کار برای

شام به خانه می روند چیزکی برای خوردن دارند که عمدتاً مقداری برنج است فراری ها و کودکانی که خانواده ندارند.غالباً نمی توانند دوبار در روز غذا بخورند. بهداشت دراین بچه ها بسیار پائین است.اغلب این کودکان یا هفته ای یک بار و یا در فواصل کار طولانی تر حمام می کنند بسیاری از بچه ها حتی ماهی یک بار هم استحمام نمی کنند و در نتیجه احتمال این که عفونت های پوستی آنان وخیم تر شود بیشتر است.
کار

همه کودکان خیابانی برای امرار معاش خود و یا کمک به درآمد خانواده کار می کنند و هر چند که به نظر می رسد گدایی یکی از پردرآمدترین شغل ها می باشد . تعداد قلیلی از این کودکان ( تنها در حدود هفت درصد ) برای امرار معاش گدایی می کنند. معمولاً دختران گدایی می کنند واغلب دیده می شود که زنان در حالی که بچه های کوچکی به همراه دارند به گدایی مشغولند.

به طور کلی کودکان در خیابان های مختلف و به تنهایی کار می کنند. اما کودکان افغانی معمولاً به طور گروهی دیده میشوند.به نظر میرسد رایج ترین شغل در میان کودکان خیابانی فروش آدامس،شیرینی و گل می باشد.در مرحله دوم فروش روزنامه ، کوپن وفالنامه قرار دارد.

کودکان اغلب خیابان ها ، پارک ها و یا میدان های ثابتی دارند که هر روز در آن جا کار می کنند .ساعت کار آنان از 30/6 تا 7 صبح تا حدود 9 تا 10 شب است یعنی حدوا 12 ساعت در روز معمولاً از طرف والدین و یا صاحب کاران مقدار فروش روزانه اجناس بچه ها معین می شود. کودکان کوشش می کنند که در پایان روز به این حد نصاب دست یابند و در نتیجه مجبورند اجناسشان را با اصرار زیاد به مشتریان عرضه کنند .درصد معینی از این درآمد روزانه به این قیم ها و یا صاحب کاران می رسد و در مقابل در برابر بزرگسالان دیگر مثل پلیس و یا ماموران شهرداری از کودکان حمایت می کنند.

تعدادی از پیران بزرگتر (16 تا 17 ساله ) از صبح خیلی زود تا حدود ساعت 2 بعد از ظهر در خیابان ها مشغول جمع آوری زباله و مواد قابل بازیافت می شوند. یک گروه ده الی دوازه نفری از این پسران اظهار داشتند که به طور دسته جمعی در اتاقی که در افسریه اجاره کرده اند زندگی می کنند. در میان صحبت با کودکان ، آنها تعریف کردند که در ناحیه هایی ( مانند میدان ونک و میدان امام خمینی ) دسته های متشکلی فعالیت دارند که هر روز صبح بچه ها را در آن مناطق تخلیه و آخر شب جمع آوری می کنند

پدیده کودکان خیابانی و عوامل موثر در آن
بسیاری از کودکان خیابانی تحت سیطره افرادی سودجو به شکل باندهای بزرگ برای مقاصد خاص مورد استفاده قرار می گیرند که نبود مدیریت صحیح و برنامه ریزی مناسب فرهنگی و اقتصادی در پیدایش این پدیده شوم دخالت دارد.

بسیاری از کودکان خیابانی از سنین هفت و هشت سالگی اقدام به کارهای دور از شان و شخصیت خود می کنند و در نوجوانی به عنوان کودکان فراری از خانه مطرح می شوند که اغلب تحت تاثیر افرادی دیگر مورد سوء استفاده واقع می شوند . این کودکان با گل فروشی در معابر و خیابان ها ، واکس زدن . دستفروشی پاک کردن وشستن شیشه ها و تکدی گری امرار معاش می کنند و تازمانی که باندهای خاص، از کودکان سوء استفاده کرده و با کنترل و حمایت و هدایت خود آن ها را تشویق و با زندگی آن ها بازی می کنند که در نتیجه آن ها دارای آینده درخشانی نخواهند بود. مهم ترین عوامل ظهور این پدیده را فقر اقتصادی ، فقر فرهنگی ،عدم آگاهی افراد ،اعتیاد پدر و

مادر طلاق والدین و مشکلات زندگی وخانوادگی است این درحالی است که خیلی از افراد هم هستند که فکر می کنند وجود فرزندان زیاد موجب افزایش درآمد و رونق کار می شوند وباطبع شخصیت چنین افرادی در سطح پایین قرار دارد و در مقابل بسیاری خانواده ها در عین حال که پرجمعیت وفقیر هستند اما تکدی گری نمی کنند وی با اشاره به بالا بودن آمار کودکان خیابانی در جامعه اظهار داشت ، بی برنامگی و بی مسئوولیتی سازمان ها و مراکز ذیربط و نداشتن برنامه های توسعه ای مناسب ، ضعف مدیران و عدم حمایت از خانواده های کم درآمد و آسیب دیده در زمینه افزایش کودکان خیابانی اثر گذار است. دسته هایی از کودکان خیابانی را بچه های افغانی تشکیل

می دهند که از زادگاه و موطن اصلی خود مهاجرت کرده و در ایران سکنی گزیده اند و دسته دیگر را کولی های مهاجر داخل کشور تشکیل می دهند که زندگی یکجا نشینی را تجربه نکرده و دایم از شهری به شهر دیگری در حال کوچ هستند.
تعداد بسیاری از کودکان خیابانی را کودکان بزهکار تشکیل می دهند که این افراد عموما نوجوانان بزهکاری هستند که زیر سن 15 سال قرار دارند و اقدام به کارهای خلاف قانون در سطح پایین مانند پرخاشگری دزدی می کنند.

راهکارهای فرهنگی و اجتماعی برای مقابله با این معضل گسترش مراکز فرهنگی هنری رایگان، برنامه ریزی مفید اقتصادی تحصیلی اجتماعی برای کودکان و نوجوانان و جوانان است و هم چنین حمایت از خانواده های بی سرپرست محروم و مراکز و سازمان هایی که کودکان و نوجوانان خیابانی را تحت پوشش خود قرار می دهند.
یونیسف
مددرسانی

در طی تحقیقات نشان داده شده است که در تهران هیچ ارگان وسازمانی ( چه دولتی و چه غیر دولتی ) وجود ندارد که به طور اخص به مسایل و رفاه کودکان خیابانی بپردازد . تاکنون هیچ گونه اطلاعاتی یا آماری رسمی از آنان موجود نیست .اما به هر حال در تهران ودیگر شهرهای مهم ایران سازمان های رفاهی و خیریه ای وجود دارند که مراکز آنها کودکانی را می پذیرند که شرایط زیر را داشته باشند :
الف ) یتیم و بی پدر باشد
ب ) پدرانشان معتاد ویا زندانی باشند
ج ) رها شده اند ویا محیط خانوادگی منفی ( نامناسب ) داشته باشد
و به هر حال این کودکان فقط در صورتی مورد مراقبت این سازمان های رفاهی قرار می گیرند که سابقه ارتکاب جرم و یا اقامت در کانون اصلاح و تربیت را نداشته باشند این کودکان از طریق دادگاه و یا نیرویهای انتظامی که آن ها را از خیابان جمع آوری کرده ، سازمان رفاهی معرفی می شوند. سازمان رفاهی مسئولیتی در مورد جمع آوری کودکان از خیابان ها ندارند.
از این کودکان به طور غیرمستقیم حمایت به عمل می آید.این حمایت ها به صورت مالی است و یا ازطریق قراردادن بچه ها در خانواده هایی که محیط آنها برای رشد و تحصیلات شایسته مساعد است

 


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید