برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بازی در دنیای ناشنوایان تحت word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بازی در دنیای ناشنوایان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بازی در دنیای ناشنوایان تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بازی در دنیای ناشنوایان تحت word :

نخستین مدال طلای ایران در المپیک ناشنوایان
نخستین مدال طلای کاروان ورزشی ایران در نوزدهمین دوره بازیهای المپیک 2001 ناشنوایان توسط «امید سعیدی» در دو 10 هزار متر به دست آمد.امید سعیدی با برجای گذاردن زمان 30‎/54 دقیقه موفق شد زودتر از حریفان خود به خط پایان رسیده و مدال طلای این ماده را از آن خود کند.همچنین سعیدی با ثبت این زمان موفق شد رکورد قبلی خود را به میزان 51 ثانیه ترقی دهد.پس از سعیدی ورزشکاران کشورهای روسیه (قهرمان دوره قبل المپیک در این ماده) و آفریقای جنوبی به ترتیب با زمان 31‎/10 و 31‎/16 دقیقه صاحب عناوین دوم و سوم شدند.حبیب الله کیا دیگر عضو تیم دو و میدانی ناشنوایان ایران نیز در پرش طول با کسب حد نصاب 6‎/77 متر حایز مدال برنز شد.

هلن کلر » این ناشنوا و نابینای نابغه را، بهتر بشناسیم
  هلن کلر در دوران کودکی به علت بیماری منیژیت ، بینایی و شنوایی خود را از دست داد اما با کمک « آنا سولیوان » ، معلم خصوصی اش یکی از محترم ترین زنان دنیا شد .
هلن کلر در بیست و هفتم ماه جون سال 1880 میلادی در مزرعه ای واقع در ایالت آلاباما متولد شد . دوران طفولیت او طبیعی بود تا اینکه در 5/1 سالگی بیماری مننژیت باعث شد تا او بینایی و شنوایی خود را ازدست بدهد . سالهای بعد برای خانواده هلن بسیار ناخوشایند بود . چرا که آنها به این مسئله واقف بودند که به دلیل ناتوانی دو گانه فرزندشان هیچ راهی برای برقراری ارتباط با او وجود ندارد . خود هلن هم به نوعی در بدن خود محبوس بود و به تنهایی قادر نبود احتیاجاتش را برطرف کند و یا در آرزوی شهرت باشد.

    الکساندر گراهام بل فقط مخترع تلفن نبود بلکه معلم ناشنوایان هم بود. خانواده کلر با او تماس گرفتند . وقتی گراهام بلر ، هلن را ملاقات کرد به هوش ذاتی او پی برد . او به خانواده هلن پیشنهاد کرد که معلمی جوان به به نام « آنا سولیوان » را استخدام کنند تا به هلن جوان درس بدهد . خانواده کلر از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند و قادر بودند که برای فرزندشان معلم خصوصی بگیرند ، بنابراین با خانم سولیوان تماس گرفتند .

    آنا سولیوان خود نیز از بینایی نسبتا کمی برخوردار بود . او در انسیتیو پرکینز در بوستون که مختص نابینایان و ناشنوایان بود تحصیل کرده بود . خانواده کلر ( آنا ) را در 21 سالگی استخدام کردند تا با آنها زندگی کند و به هلن درس بدهد سولیوان روشی را اختراع کرد که هلن قادر به درک آن باشد . این روش شامل علاماتی بود و با فشار دادن این علامت ها روی کف دست کلر ، وی قادر به درک آنها می شد . با استفاده از این روش دختر جوان به طور بی نظیری ،‌قادر به یادگیری و برقراری ارتباط شد . او در هشتمین سال تولدش به شهرت رسد و این شهرت در سراسر زندگی اش گسترش یافت . « مارک توآین » هلن را یاری کرد و او را کارگر معجزه نامید .

    هلن کلر به کالج (رانکلیف )رفت و با کمک سولیوان که سنخرانیها را روی کف دستش توضیح می داد ، توانست مدرک خود را بگیرد. هلن در طی سالهای تحصلیش توسط مجله خانوادگی زنان ترغیب و تشویق شد تا زندگینامه خود را بنویسد و از این طریق بتواند به کنجکاویهای بی انتهای مردم سراسر جهان پاسخ دهد . او زندگینامه خود را نوشت و آن را « داستان زندگی من » نامید . هلن همچنین آموخت که از طریق فشار دادن انگشتانش روی گلوی خانم سولیوان و تقلید ارتعاشات آن صحبت کند . او اولین نابینا و ناشنوایی بود که به عنوان دانشجوی برجسته از کالج فارغ و التحصیل شد

  هلن کلر در سراسر زندگی اش با عده زیادی از افراد مشهور و سرشناس ملاقات کرد و تجربیات بسیاری نیز به دست آورد . او همچنین همه افرادی که در دوران زندگی اش به ریاست جمهوری امریکا منصوب شده بود را ملاقات کرد . او حتی به واسطه ویلون و استعداد « یاشا هایفز » و یالونیست مشهور قرن بیستم لذت موسیقی را تجربه کرد . هلن با حس کردن ارتعاشات و یالون می توانست بگوید که آهنگساز موسیقی نواخته شده کیست .

    هلن اغلب اوقات زندگش را با شرکت در سخنرانی ها به همراه آناسولیوان ، معلم و دوست عزیزش سپری کرد . سولیوان ازدواج کرد اما بعد از گذشت مدت زمان اندکی طلاق گرفت و نزد هلن کلر بازگشت . کلر یک قهرمان برای نابینایان شد . وی کتابهای متعددی را در طول زندگی اش منتشر کرد و در اعتراضات علیه استخدام تمام وقت کودکان زیر 12 سال در آمریکا و علیه قانون اعدام شرکت می کرد .
    مدال طلای موسسه ملی علوم اجتماعی در سال 1952 میلادی به وی اعطا گردید . در سال 1953 میلادی از او در دانشگاه سوربون فرانسه تجلیل شد . در سال 1964 میلادی بالاترین تجلیل کشوری ایالت متحده یعنی مدال آزادی ریاست جمهوری ، توسط رییس جمهور وقت ،( لیندون ب جانسون )به وی اعطا گردید

هلن کلر در اول ژوئن سال 1968 میلادی در سن 88 سالگی درافانی را وداع گفت : موسسات و انجمن هایی از هلن به یادگاری مانده اند که به منظور ادامه کار پایان دادن به نابینایی شکل گرفتند .جایزه هلن به کسانیکه توجه عموم را پیرامون پژوهش روی موضوع نابینایی متمرکز می کنند اهدا می شود .
با زبان صبر وآگاهی با ناشنوایان سخن بگوییم
* هلن کلر: اگر این فرصت به من داده می شد که یکی از دوحس خود را بازیابم، ترجیح می دادم که نابینا بمانم ولی بشنوم .
 
دنیایشان ساکت است و سکوت را با همه ژرفای وجودشان احساس می کنند. وقتی به چشمان معصومشان می نگری دراعماق نگاهشان ابهامی مرموز نهفته است. هنرشان شنیدن «با چشم» است! همه وجودشان قلبشان و همه قلبشان ، نگاهشان است و نگاهشان سرشار از کلام وسخن. نگاهشان کتابی پرمحتوی است که باید آن را با صبر و حوصله خواند.

از ناشنوایان می گویم، از آنانی که هیاهو را در دنیای سکوت تجربه می کنند. از آنان که با زبان بی زبانی سخن می گویند و با درهم شکستن سکوت غمبارشان، امید را معنا می بخشند و شور و نشاط را تجلی می دهند «هیچ صدایی در دنیا خوش آهنگ تر از صدای کودک ناشنوایی که سخن می گوید، نیست».آنان با چشم می شنوند و با حرکات لبها و اشارات دست سخن می گویند و ازاین طریق به دنیای تیره خویش رنگ و جلوه یی تازه می بخشند.

اختصاص هفته اول مهرماه به عنوان هفته ناشنوایان فرصتی است که جامعه ضمن شناخت کافی ، جهت رفع مشکلات و مسائل این عزیزان ، گامهای اساسی و ارزنده یی بردارد.

ناشنوا کیست؟
طبق آمارهای موجود حدود 1‎/5درصد از افراد جامعه را ناشنوایان و سخت شنوایان تشکیل می دهند واز هرده هزار تولد، 2کودک دارای افت شنوایی شدید پایدار حسی و عصبی هستند. واقعیت این است که ناشنوایی به عنوان یک محدودیت مشکلی است که گریبانگیر تعداد زیادی از افراد و کودکان جامعه است و بر همگان فرض است تا نسبت به شناخت این مشکل و اقدام در جهت پیشگیری از بروز بیشتر این معلولیت و کمک به جامعه ناشنوایان از آنچه درتوان دارند دریغ نورزند.

دربررسی متخصصان از ناشنوایی، ارتباط آن با تکلم ملاک قرار گرفته و عدم فراگیری زبان و مراوده کلامی را در رابطه با نقص شنوایی مورد بررسی قرار داده اند. به عبارت دیگر درمورد اثرات نقص شنوایی به زبان آموزی ، تکلم ، بیان و گفتار که مهمترین وسیله ارتباط اجتماعی است تکیه دارد. بطور کلی اگر میزان شنوایی فردی، برای فراگیری زبان، استمرار تکلم طبیعی و فراگیری مطالب کافی نباشد وبدین منظور نیاز به روشها، امکانات و برنامه ریزی ویژه داشته باشد، ناشنوا اطلاق می شود. درطبقه بندی ناشنوایان ملاکهایی چون میزان باقیمانده شنوایی، زمان ابتلا به این مشکل و نوع ناشنوایی یعنی وجود نقص درقسمت های مختلف گوش را درنظر می گیرند و آنها را در دسته های مختلف جای می دهند.

*مشکلات ناشنوایی
دراهمیت حس شنوایی برای انسان این گفته «هلن کلر» گویاتر از هرسخنی است . او که با وجود نابینایی و ناشنوایی یکی از موفق ترین افراد استثنایی است ، می گوید:«اگر این فرصت به من داده می شد که یکی از دوحس خود را بازیابم، ترجیح می دادم نابینا بمانم ولی بشنوم.»

عمده ترین مسائل ناشنوایان مشکلات ارتباطی و زبانی است ، چرا که نخستین مرحله ارتباط گفتار است. کودکان عادی بطور طبیعی درمحیطی پراز زبان کلامی احاطه می گردند و با تمرین و تعمیم صدا به اشیا و موقعیتها، زبان را می آموزند. درکودکان ناشنوا، فهمیدن و درک معانی از طریق دیدن حادث می شود. مشکلات ارتباطی آثار روانی و رفتاری نیز بر ناشنوایان به جا می گذارد. افراد ناشنوا ویژگیهای رفتاری مشترکی دارند که به نقص شنوایی مربوط می شود و تا حدی با ویژگیهای سایر افراد جامعه متفاوت است، زیرا شنوایی یکی از حیاتی ترین توانمندیهای حسی است که می تواند بعضی از تواناییهای انسان را در سازگاری با محیط تحت الشعاع قرار دهد. درمورد زبان باید با کودکان ناشنوا آرام و شمرده صحبت کرد تا او برای فهم کلمات آنها را از نوع حرکت و ژست لبها بخواند و به عبارتی چشم او کار گوش را کرده و کلام را لب خوانی کند.

لب خوانی و زبان اشاره عمده ترین محورهای ارتباطی ناشنوایان است .
روش تکلم برای ناشنوایان نخستین بار توسط «جان پابلو» مطرح شد و او روش لب خوانی را در آموزش ناشنوایان مفید و مؤثر دانست و آن را یک هنر به شمار آورد. قبل از او ناشنوایان صرفاً با زبان اشاره با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند که محدودیتهای فراوانی بویژه در ارتباط با افراد عادی داشت ولی با استفاده از این روش و در ارتباط با افراد عادی آنان از طریق لب خوانی مفاهیم را درک می کنند. بنابراین باید ضمن درگیرنمودن آنان در فعالیتهای اجتماعی ، محیطی با کمترین محدودیت ارتباطی را برای آنان فراهم آورد. نحوه رفتار اعضای خانواده و جامعه با کودک ناشنوا در رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی و آمادگی آموزش مهارتهای زبانی و تحصیلی بسیار مهم و تعیین کننده است.

خانواده و اجتماع، ضمن پذیرش واقع بینانه مشکل فرد ناشنوا باید در جهت یاری رساندن به او برای پرورش استعدادها و تواناییهایش مساعدت نمایند. وضعیت مطلوب برای یک ناشنوا استفاده از مواهب و موقعیتهای در دسترس افراد عادی درحد امکان است.

درتربیت کودک ناشنوا و کمک به رشد او، وظیفه اصلی برعهده خانواده است. باید وضعیت واقعی کودک پذیرفته شود و ضمن آنکه احساسات خود را کنترل می کنند، بهترین اقدام را در جهت کمک به وی برگزینند .قبول ناشنوا از طرف خانواده و اجتماع و شناخت تفاوتهای او و کنارآمدن با آن نیازمند عشق و علاقه، صبر و حوصله و برخورد منطقی است. جامعه نیز درقبال ناشنوایان مسؤولیت مهم و خطیری دارد.
درحال حاضر درابعاد روانی ، اجتماعی و آموزشی ناشنوایان ، مطالعات و تحقیقات گسترده و وسیعی صورت گرفته و یادرحال انجام است و افقهای روشنی درجهت رشد و تعالی ناشنوایان پیش روی آنان است.

*آموزش و پرورش ناشنوایان
در زمینه آموزش و پرورش و خدمت به ناشنوایان نیز کوششهای زیادی توسط اندیشمندان ، پزشکان و معلمان و مربیان انجام گرفته و حاصل آن پرورش استعدادهای هزاران جوان ناشنوایی است که مانند دیگر همنوعان خویش به تحصیل دانش پرداخته و به خدمت جامعه درآمده اند. دراین راه نام مردان و زنان بزرگی می درخشد که حق بزرگی برگردن بشریت دارند.

 

«جبار باغچه بان » و «ذبیح بهروز» نخستین افرادی بودند که درایران به آموزش کودکان ناشنوا همت گماشتند و با ایجاد مراکزی خاص و به کارگیری شیوه های ویژه به تعلیم و تربیت این کودکان پرداختند حاصل تلاشهای آنان بعد از قریب به 70 سال هم اکنون به بارنشسته و درحال حاضر آموزش و پرورش کودکان ناشنوا جزیی جدایی ناپذیر از نظام تعلیم و تربیت کشور ما محسوب می شود و اکثریت قریب به اتفاق ناشنوایان درمدارس ویژه و یا درنظام تلفیقی همراه و همگام با دانش آموزان عادی و البته با استفاده از خدمات ویژه آموزشی و توانبخشی ، مدارج تحصیلی خود را می گذرانند. ناشنوایان نیز درعین معلولیت ومحدودیت با عزم و اراده یی وصف ناشدنی در راه فراگیری و آموزش گام برمی دارند و ناشنوابودن هرگز مانع ادامه راه آنان نمی شود.معلمان و مربیان پرتلاش و سختکوش آنان نیز با محبت، لبخند زندگی را برلبان دانش آموزان ناشنوا نقش می بندند و بذر عشق و امید را در دلهایشان می کارند.

*پیشگیری از ناشنوایی
مسؤولیت جامعه نیز درقبال این افراد توجه به حقوق آنان است. اما قبل از آن می بایستی به فکر پیشگیری از بروز این عارضه بود ، چرا که اصولاً هدف از بهداشت روانی در افراد استثنایی بیشتر تأکید بر ایجاد شرایطی است تا از بروز این معلولیتها جلوگیری به عمل آید.عوامل بسیاری در بروز ناشنوایی مؤثرند که برای جلوگیری از آن می توان اقداماتی را انجام داد . یکی از عوامل ناشنوایی که سهم بسزایی دربروز این معلولیت دارد ، بیماریهای عفونی است . بیماریهای سرخجه و سفلیس در قبل از تولد و بیماریهای مننژیت ، سرخک ، اوریون و عفونتهای موضعی گوش بعد از تولد سهم عمده یی در بروز این معلولیت دارند که البته پیشرفت بهداشت عمومی درکاهش میزان آن نقش عمده یی خواهد داشت.
از آنجایی که حوادث و صدمات نیز یکی دیگر از عوامل بروز ناشنوایی است ، افزایش آگاهی واطلاعات والدین و اجتماع درپیشگیری از سوانح و حوادث می تواند بطور چشمگیری درجلوگیری از ایجاد ناشنوایی درافراد مؤثر باشد.

همچنین باید از ازدواجهای فامیلی بخصوص در خانواده هایی که عضو ناشنوا دارند ، اجتناب کرد.
بطورکلی بی تفاوتی نسبت به ناشنوایی می تواند نتایج نامطلوب اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی را درمیان خانواده ها و اجتماع موجب گردد.

مسؤولان وافراد جامعه باید ضمن شناخت ویژگیهای ناشنوایان به این نکته توجه داشته باشند که «ناشنوا قبل از آنکه ناشنوا باشد یک انسان است و کمک به او ، کمک به جامعه بشری است».

قابل توجه مردم، مسؤولان و رسانه‌ها ورزش ناشنوایان در انتظار حمایت
بنفشه گودرزی-49 سال از تشکیل فدراسیون ناشنوایان کشورمان می‌گذرد، سال‌هاست که ورزشکاران این قشر در عرصه‌های مختلف ورزشی افتخار آفرین بوده و حال که برای خود پیشکسوتی هستند، بدون اینکه نام و نشانی از آنها در میان باشد، خاطرات و تجربه‌های ورزشی خود را تنها با دیدن چند باره مدال‌های رنگارنگشان و شاید هم چند عکس یادگاری در کنج خانه مرور می‌کنند‌ ورزش جانبازان و معلولین به رغم موفقیت‌های خیره کننده در میادین متعدد قاره‌ای وجهانی و به اهتزاز در آوردن پرچم مقدس کشورمان‌، طی سال‌های گذشته چندان مورد توجه مسؤولان و رسانه‌ها قرار نداشت که ناگفته نماند در یک سال گذشته کمی از شدت آن کاسته شده و روزنه‌های امیدوارکننده‌ای از سوی مسؤولان و رسانه‌ها در توجه به این ورزشکاران باز شده است که در این بین ورزش ناشنوایان شرایط خاص و متعلق به خود را دارد چراکه این عزیزان قهرمان به رغم سلامتی ظاهری خود در قدرت بیان نظرات و صحبت‌های خود ناتوان هستند و چقدر سخت است در عصری که به قرن رسانه‌ها و ارتباطات معرو ف است حتی نتوان برای دفاع از خود حرف زد و این در حالی است که قشر ناشنوایان ورزشکار ما با توجه به پاره‌ای از کمبود‌ها و کاستی‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن دارند و به راستی این رسالت برعهده کیست‌؟

مصطفی داودی رئیس فدراسیون ناشنوایان در ابتدای سخن خود در این باره می‌گوید‌: عمده‌ترین مشکل ورزش ناشنوایان، غریب و گمنام بودن این بچه‌هاست‌. متأسفانه مطبوعات و رسانه‌‌ها شاید در طول سال یک یا دو بار مطلب تحلیلی در مورد این ورزشکاران بنویسند، در حالی که فعالیت ناشنوایان در ورزش بسیار گسترده‌تر و نیازمند بررسی کارشناسانه‌تری است‌.ما با مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم به طور مثال، براساس قانون ورزش ناشنوایان، در مسابقات هر دو گوش ورزشکار باید 55 “دسی‌بل” ناشنوا باشد، که ناشنوایان ایران با این شرایط بسیار کم هستند، با این اوصاف جایگزین مناسب برای ورزشکاران فعال امروز بسیار مشکل است، پس باید از مدال آوران کنونی به خوبی حمایت کرد‌.

مسعود صالحیه سرمربی تیم‌ملی والیبال نیز در زمینه حمایت از ورزشکاران ناشنوا، خاطرنشان کرد‌: منظور از حمایت، تنها به پشتیبانی مالی ختم نمی‌گردد، در حال حاضر با وجود مجموعه ورزشی اختصاصی برای این بچه‌ها، تقریباً ورزشکاران از نظر ایاب و ذهاب، تغذیه و محل تمرین مشکلی ندارند، ولی باید مسؤولان ورزش کشور به این امرواقف باشند که این تعداد از افراد جامعه نمی‌توانند حقوق خود را از این اجتماع بگیرند، ما موظف هستیم که حق شهروندی را به آنها عطا کرده و مستحق آنچه هستند از ایشان دریغ نکنیم‌.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید