برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ظهور حضرت مهدی تحت word دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ظهور حضرت مهدی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله ظهور حضرت مهدی تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله ظهور حضرت مهدی تحت word :

ظهور حضرت مهدی

مقدمه
براساس اخبار وتعالیم پیشوایان معصوم دین و دلالت و بعضی از آیات قرآن قیامت بوقوع نمی‌پیوندد مگر اینکه دو مرحله پیش از آن طی شود یکی ظهور حضرت مهدی (عج) و دیگری رجعت هر یک از این دو مرحله شباهت و سنخیتی باقیامت دارند و بعبارت دیگر مراحل نازله آن هستند.

جهان آفرینش به سمت کمال مطلوب خود پیوسته در حرکت می باشد و آخرت آخرین منزلگه آن است که در آن به اوج تکامل خود می‌رسد بنابراین مراتب پیش از قیامت یعنی مسئوله ظهور و پیدایش حکومت جهانی آسمانی و مسئله رجعت در مسیر تکامل بشریت قرار دارند در هر یک از این دو مرتبه بشریت مراحلی از شکوفایی استعدادهای عالیه و الهی خود را در می‌یابد و بیشتر به راز خلقت و حکمت آفرینش آشنا می شود و آیات الهی را در آفاق وانفس بهتر از بیش درک می کند تا سرانجام به قیامت و آخرت می‌رسد و در آنجا حقیقت اشیاء و جهان آفرینش را در عالی‌ترین درجه بروز و تجلی خود درک می‌کند وحق وحقیقت بطور کامل ظاهر شده و با ظهورش باطل را یکسره نابود می‌کند بنابراین عالم بشریت در مسیر تکاملی خود سه مرحله متوالی را طی خواهد کرد.

1- ظهور حضرت مهدی (عج) که در آن بشریت راه سریعی را به سوی کمالات طی می نماید .
2- رجعت که در آن با پیدایش آیات الهی و رجوع و برگشت برخی از انسانها به دنیا مرایتی از قیامت بوقوع پیوسته و استعدادهای عالیه انسانی که در زمان‌های پیشین به مرحله کامل فعلیت نرسیده بود شکوفا می‌شود.

3- قیامت که موجب تکامل دو مرحله قبلی است و در آن همه آیات الهی در منتهای درجه قوت و کمال ظاهر شده و سلسله روابط اعتباری کلی از بین رفته و همه چیز در ارتباط با خالق جلوه ملکوتی خود نمایان می‌شود.

آیات و روایات در زمینه ظهور حضرت مهدی (عج)
آیه 55 سوره نور «وعدالله الذین امنومنکم و عملوالصالحات لسیتخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاؤلئک هم الفاسقون »

خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد همانگونه که پیشیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند آنچنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهد ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شدند فاسقند.

در مورد شان نزول آیه بیان شده است هنگامیکه پیامبر و مسلمانان به مدینه هجرت کردند وانصار با آغوش باز آنها را پذیرا گشتند تمامی عرب برضد آنها قیام کردند آن چنان که آنان ناچار بودند اسلحه را از خود دور نکنند شب را با سلاح بخوابند و صبح با سلاح برخیزند ادامه این حالت برای مسلمانان سخت بود از پیامبر پرسیدند این حالت تاکی ادامه خواهد یافت آیا زمانی فراخواهد رسید که ما با خیال آسوده شب را استراحت کنیم و اطمینان و آرامش بر ما حکم فرما گردد و جز از خداوند از کسی نترسیم که این آیه نازل شد.

از مجموع این آیه این مطالب فهمیده می شود که خداوند به مؤمنانی که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح باشند سه نوید داده است:
1- جانشینی و حکومت روی زمین
2- نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه دار
3- از میان رفتن تمام اساب خوف و ترس
امام سجاد (ع) در تفسیر این آیه فرموده اند آنها به خدا سوگند شیعیان ما هستند خداوند کار را برای آنها به دست مردی از ما انجام می دهد که مهدی این امت است و زمین را از عدل و داد می‌کند انگونه که از ظلم و جور پر شده است.

امام باقر (ع) می فرمایند: هنگام ظهور حضرت مهدی هیچ کس در روی زمین نخواهد بود مگر حقانیت محمد (ص) راکند از نظر اینکه وعده الهی از آن کیست مفصران نظرات گوناگون بیان کرده اند بعضی ان را مخصوص صحابه پیامبر دانسته‌اند و بعضی دیگر اشاره به حکومت خلفای چهار گانه نخستین و بعضی مفهوم آن را چنان وسیع دانسته اند که این وعده را شامل تمام مسلمانی که دارای این صفتند می دانند و گروهی آن را اشاره به حکومت حضرت مهدی عج می دانند بدون شک ایه شامل مسلمانان نخستین و شامل حکومت مهدی (عج) که طبق عقیده عموم مسلمانان ازجمله شیعه و اهل تسنن سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌کند بعد از آنکه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد.

همان طور که می‌دانیم محصول تمام زحمات پیامبران و تبلیغات مستمر و پی گیر آنها و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل وعبادت خالی از شرکت زمانی تحقق می یابد که مهدی آن صلاحه انبیا و فرزند پیامبر اسلام ظاهر شود همان کسی که همه مسلمانان این حدیث را درباره او از پیامبر نقل کرده اند.

اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی بماند خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می کند تا مردی از دودمان من که نامش نام من است حاکم بر زمین شود و صفحه زمین را پر از عدل و داد کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد. در روایات دیگری آمده است که پیامبر نگاهی به امام حسین (ع) کردند و فرمودند این فرزند من سید است و از سلاله اش مردی خواهد آمد که هم نام من است در سیرت با او شباهت و در صورت با او اختلاف دارد و زمین را پر از عدل و داد می کند.

سوره قصص
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.
اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم حضرت علی (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند این گروه آل محمد هستند خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود بر می انگیزد و به آنها عزت می دهد و دشمنانشان را ذلیل وخوار می‌کنند.

آیه پانزده انبیاء و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ان فی هذا البلاغا لقوم عابدین
مادر زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد در این ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت کنندگان
در این آیه یکی از پاداش های دنیوی که به آن اشاره شده است حکومت روی زمین است که سرانجام بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد و سراسر زمین را شامل می شود درمورد تفسیر این آیه از امام باقر (ع) در مجمع البیان آمده است بندگان صالحی را که خداوند در این ایه وارثان زمین یاد می کنند یاران مهدی در آخر الزمان هستند.
ایه 81 سوره اسراء

و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا
بگو حق فرا رسید و باطل نابود شد براستی که باطل نابود شدنی است.
در بسیاری از روایات این آیه به قیام حضرت مهدی عج تفسیر شده است امام باقر (ع) فرمود مفهوم این سخن الهی این است که هنگامی که امام قائم قیام کند دولت باطل برچیده می شود یا در روایات دیگری می‌خوانیم مهدی به هنگام تولد بر بازویش این آیه نقش بسته بوده است دانشمندان عالم اسلامی رساله‌ای را در زمینه ظهور حضرت مهدی بیان کرده اند در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محل ظهور او یعنی مکه می‌خوانیم به هنگام ظهور فساد در جهان  ظلم و ستم پر شده است او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر خبر از آنها در کتب صحاح داده است احادیث مربوط به ظهور حضرت مهدی را بسیاری از صحابه پیامبر من جمله عثمان بن عفان علی بن ابیطالب طلحه بن عبیدا… عبدالرحمن بن عوف عبدالله بن حارث ابوهریره عبدالله بن عمر وام سلمه نقل کرده اند از مجموع احادیثی که تاکنون روایت شده چنین برمی‌آید که سه ندای آسمانی در مورد حضرت شنیده می شود ندای اول در ماه رجب: نمایان شدن بدنی کاملا

واضح در قرص خورشید دستی که از آسمان اشاره می‌کند خارج شدن سرو سینه مردی در قرص خورشید امام باقر (ع)‌می‌فرمایند ثابت ماندن خورشید از ظهر تا وقت عصر وخارج شدن سینه و صورت مردک در قرص خورشید که نسبش برای مردم شناخته شده است دستی که در آسمان ظاهر شود واشاره می کند هذا حق این حق است نداهای سه گانه همه در ماه رجب می‌شنوند بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم ستمکار می شود ندای دوم: ای گروه مومنان ظهور نزدیک شده است ندای سوم: بدن آشکار ونمایانی ندا می دهد بدانید که خداوند مهدی آل مهدی را برای اجرای قضای خود برستمکاران برانگیخت .

ندای دوم در ماه رمضانشب 23 رمضان که صیحه آسمانی ظهور حضرت مهدی را بشارت می‌دهد ندای سوم در ماه محرم: صبح شنبه ای که مصادف با عاشورا است حضرت پس از طلوع افتاب پشت مقام حضرت ابراهیم دو رکعت نماز به جا می‌آورند میان رکن و مقام ایستاده و اولین سخنرانی خویش را به گوش جهانیان می رسانند و پس از معرفی خویش مردم را به بیعت دعوت می‌کنند و جبرئیل در آن زمان به شکل پرنده ای سفید رنگ است و اولین کسی است که با او بیعت می کنند و بعد از آن 313 تن ازمؤمنان و صالحان که به مکه آمده اند با ایشان بیعت می کنند و همگی آماده جهاد و شهادتند هر مومنی که بر سطح زمین هستند نور درون خانه اش می تابد و نفوس مومنان از آن نور شادمان می گردند هر چند که نمی دانندحضرت مهدی ظهور کرده است.

علایم ظهور حضرت مهدی عج
علایم ظهور به علایم مشروطه و حتمیه تقسیم می‌شود علایم مشروط اشاره شده که بواسطه توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکناست در نزول آن تاخیر رخ دهد یا اصلا چنین یلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود.
علایم ظهور حتمی
پیامبر فرمودند ده چیز حتما بیش از قیامت خواهد آمد

1- حروج سفیانی: جنبش یمانی را به عنوان پرچم هدایت معرفی می‌کنند که همزمان با شورش سفیانی در شام او هم در یمن قیام کرده و مردم را به حق و حقیقت دعوت می‌کند واجابت دعوتش واجب است پس از حرکت به سمت عراق و شام و ملاقاتش با سید خراسانی در جنگ با سفیانی او را یاری می‌رساند یمانی از فرزندان زیدبن علی بن الحسین (ع) است.
2- قیام سید خراسانی پرچمدار خراسانی که در این لشکر جمعی از یاران حضرت مهدی تحت فرماندهی سید خراسانی وجود دارد امام باقر (ع) می‌فرمایند سفیانی لشکر را به سوی کوفه می‌فرستد که هفتاد هزار نفرند در انها در آنجا به قتل و کشتار و اسارت مردم می‌پردازند در چنین شرایطی پرچم‌هایی ازسوی خراسانی به رهبری سید خراسانی نمایان می‌شوند که منزلگاه‌ها را با سرعت چشمگیری طی کرده و پشت سر می‌گذارند و در میان آنها عده‌ای از اصحاب حضرت مهدی هستند.
3- دجال – 4 – دود جنبده- طلوع خورشید از معرب – فرود آمدن عیسی – فرو رفتن زمین در مشرق فرو رفتن درجزیره العرب آتشی که از اعماق زمین خارج می شود و مردم را به سوی محشر سوق می‌دهد.

نقش زنان در نهضت حضرت مهدی (عج)
حضور 50 زن در بین یاران امام و اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می‌شتابند آنها نیز که در آن ایام می‌زیسته‌اند و همانند دیگر یاران امام به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت امام (ع) می‌رسند در این باره دو روایت وجود دارد.

روایت اول ازام سلمه نقل شده است که فرموده است در هنگامی که پناهنده‌ای به حرم امن الهی پناه می‌آورد و مردم همانند کبوترانی از چهار سمت به یک سو هجوم می‌برند و به سوی او جمع می‌شوند تا اینکه در نزد آن حضرت 314 نفر گرد می‌آیند که برخی از آنان زن می‌باشند و برهر جبار و جبار زاده ای پیروز می‌شوند. جابربن نخعی روایت کرده به خدا سوگند که 313 نفر می‌آیند که پنجاه نفر آنها زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه در کنار هم جمع می‌شوند و خداوند بر هر کاری تواناست.
آیات و روایاتی که درباره مسئله رجعت آمده است:
الم تر الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذرالموت فقال لهم الله موتواثم احیاهم ان الله لذوفضل علی الناس و کلی اکثر الناس لایشکرون سوره بقره آیه 243
آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ از خانه‌های خود فرار کرد

ند و آنان هزار ها نفر بودند خداوند به آنها گفت بمیرید سپس خداوند آنها را زنده کرد و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‌کنند ولی بیشتر مردم شکر او را به جا نمی آورند پس از این آیه مسئله امکان رجعت فهمیده می‌شود در تاریخ گذشتگان مواردی را می‌یابیم که افرادی بعد از مرگ به این جهان بازگشتند مانند ماجرای جمعی از بنی اسرائیل که همراه موسی (ع) به طور رفتند که در آیه 55-56 سوره بقره آمده است.
داستان عزیز یا ارمیا که در آیه 259 سوره بقره آمده است بنابراین مانعی ندارد که از این قبیل مسائل در آینده تکرار شود مرحوم شیخ صدوق همین آیه برای امکان مسئله رجعت استدلال کرده و می‌گوید یکی از عقاید ما اعتقاد بر رجعت است که

گروهی از انسانهای پیشین دیگر در همین دنیا به زندگی باز می گردند آیه 83 سوره نمل
«یوم تحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون
به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند محشور می‌کنیم و آنها را نگه می‌داریم تا به یکدیگر ملحق شوند.
مسئله که از آیات 85-82 سوره نمل فهمیده می‌شود همین مسئله رجعت است که در تفسیرش آمده است از عقاید معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است بعد از ظهور حضرت مهدی در آستانه رستاخیز گروهی ازمؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می‌گردند گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند و گروه دوم کیفرهای شدیدی می‌بینند.
مرحوم سید مرتضی از بزرگان شیعه است چنین می‌گوید خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی گروهی از کسانی که قبلا از دنیا رفته اند به این جهان باز می‌گرداند تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا از آنها انتقام گیرد پس در قرآن مجید وقوع رجعت اجمالا در پنج مورد از امتهای پیشین آمده است.
داستان عزیز آیه 259 آیه 243 سوره بقره آیه 56-56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل که گروهی از انها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری می شدند ومردند سپس خداوند آنها را به زندگی بازگرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند آیه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عیسی می‌خوانیم تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی این تعبیر نشان می دهد که مسیح از این معجزه خود استفاده کرد بلکه به تعبیر به فعل مضارع دلیل بر تکرار آن است و این خود یک نوع رجعت برای بعضی محسوب می‌شود.

در آیه 73 سوره بقره در مورد کشته ای که بنی اسرائیل برای پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود قرآن می‌گوید دستور داده شد گاوی را با ویژگی‌هایی سر ببرند و بخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا زنده گردد وقاتل خود را معرفی کند و غیر از اینها داستان اصحاب کهف، داستان مرغان چهار گانه ابراهیم که بعد از ذبح به زندگی بازگشتند.
در احادیث و روایات آمده است که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود این گروه دو دسته‌اند برخی از نام ونشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از امدنشان سخن به میان آمده است که 13 زن یاد می‌شود که به هنگام ظهور قائم زنده خواهند شد و به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی یتیمان خواهند پرداخت.

معاد جسمانی و روحانی است:
معاد از کلمه عود به معنی بازگشت اشیاء با تمام وجودشان به خیری است که از آن وجود یافته‌اند به همین علت انسان که با تمام موجودیت ومراتب هستی خود به عالم کثرت نزول پیدا کرده است باید همه مراقب وجودی خود دوباره راه صعود و تکامل را طی کرده و به آستان قدس الهی رجوع نماید وگرنه معاد او به تمام معنی تحقق نپذیرفته است از این رو ملحق شدن بدن به نفس در معاد امری حتمی وتردید ناپذیر است البته در قیامت نشئه دنیوی به نشئه دیگری که آخرین مرحله کمال وحیات در آن است تبدیل شده و بدن انسان همچون نفسی زنده نورانی و زنده می‌گردد از سوی دیگر تردیدی نیست که ادراک کننده حقیقی لذات و آلام روح انسانی است ولی مادام که روح انسانی همراه با پیکر ظاهری و محسوس است علاوه بر درک لذات وآلام روحی و معنوی از قرینه مادی ومحسوس انها تیر متاثر است یعنی پیکر ظاهری یا بعد جسمانی انسان نیز وسیله ای برای انتقال لذت والم به روح اوست از این رو اگر لذت یا الم از هر دو مجرا بعد جسمانی و روحی به انسان روی آورند.
قطعا شدت مراتب تاثر پذیری روح انسان بیشتر از حالتی است که تنها از طریق روحی متاثر شود حال با توجه به اینکه در قیامت و آخرت لذت و اسم و سعادت وشقاوت به حدکمال و نهایت خود می‌رسند طبعا ضروری است که وسایل انتقال ومجاری تاثر پذیری آنها نیز کامل باشد بنابراین الحاق نفس و روح به بدن برای درک کامل وهمه جانبه لذت و سهر و یا عذاب والم لازم و ضروری است .

آیات قرانی که این مطالب را تایید می‌کنند
در یک دسته از آیات که مشرکین زنده کردن استخوانهای پوسیده را مطرح می‌کنند و آن را امر غیر ممکن می‌دانند خداوند خلقت اولیه آنها را از نطفه یادآوری کرده و اشاره به قدرت لایزال ونامحدود خود می‌کند لذا بعد جسمانی معاد را نه تنها نفی نمی کند بلکه بطور ضمنی آن را تایید کرده و اعاده آنرا در ید قدرت خود معرفی می کند سوره یس آیه 77-76

اولم یرالانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصیم مبین و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره و هو بکل خلق علیم
«آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریدیم پس اکنون دشمن آشکار شده است و برای ما نمونه‌ای آورده و آفریده شده خود را فراموش کرد و گفت آن کیست که استخوانهای پوسیده را دوباره زنده می کند بگو کسی آن را زنده می‌کند که نخستین بار او را ایجاد کرده است و خداوند به هر آفرینشی داناست.
سوره قیامت آیه 4-3 ایحسب الانسان الن نجمع عطامه بلی قادرین علی ان نسوی نمانه
آیا انسان می‌پندارد که استخوانهای او را جمع نخواهم کرد آری ما قادریم که حتی خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب کنیم.
آیه 10 سوره سجده «و قالواء اذا ظلت فی الارض ءانا لفی خلق جدید کل هم بلقاء ربهم کافرون
گفتند چگونه ما وقتی خاک شدیم و خاکهای ما در زمین گم شد دوباره لیاس حیات در تن کنیم.
در دسته دیگر آیات شواهدی متعددی برای زنده شدن مردگان ارائه می دهد که در همه آشکارا بعد جسمانی معاد ملاحظه می‌شود.

ماجرای یکی از انبیاء که بر قریه ویرانی عبور کرده بود هنگامی که چشمش به استخوانهای متلاشی شده اهل قریه افتاد به آنها اشاره کرد واین سوال را از خود پرسید که چگونه خداوند اینها را بعد از مرگشان زنده می‌کند خداوند یکصد سال او را میراند و سپس او را زنده کرد و به او گفت چقدر درنگ کردی گفت یک روز یا قسمتی از یک روز خداوند فرمود نه تو یکصد سال درنگ کردی «حدیثی از امام صادق بیان شده که این پیامبر عزیز بوده است» .

اکنون به غذا و آشامیدنی خود نگاه کن و ببین که آنها در طول این مدت تغییر نکرده است و برای اینکه بدانی یکصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهی به مرکب سواری خود کن و ببین متلاشی و پراکنده شده است و خداوند اجزایی پراکنده او را جمع آوری کرد و او را زنده کرد و او هنگامی که این منظره را دید گفت می دانم خداوند بر هر چیزی تواناست.
جریان زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم فقیه گاو بنی اسرائیل معجزه حضرت عیسی داستان اصحاب کهف یا حضرت ایوب تمام فرزندانش را در یک آزمایش الهی از دست داده بود خداوند در مقابل صبر عظیم او و موفقیت در آزمایش به عنوان از نزد خود اهلش را زنده و دوباره به او بازگرداند.
یا در آیه 84-83 سوره انبیاء الم ترالی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف خذر الموت فقال لهم الله موتو اثم احیاهم ان الله لذوفضل علی الناس و لکن اکثر الناس لایشکرون
آیا ندیدی آنان را که از ترس مرگ ازدیارشان بیرون رفتند در حالی که هزاران نفر بودند سپس خداوند به آنان فرمود آنان بمیرند سپس آنان را زنده کرد به حقیقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است ولیکن بیشتر مردم سپاس نمی‌گذارند .

آیا ندیدی آنان را که از ترس مرگ ازدیارشان بیرون رفتند در حالی که هزاران نفر بودند سپس خداوند به انان فرمود آنان بمیرند سپس انان را زنده کرد به حقیقت خداوند صاحب فضل بر مردمان است و لیکن بیشتر مردم سپاس نمی‌گذارند.
در تعداد آیات دیگر درباره کیفیت احیاء مردگان را با بعد جسمانی و روحانی بیان شده است.
سوره انفطار آیه 4 – واذا القبور بعثرت زمانی که قبرها زیر و رو شود و مردگان از آن بیرون آیند.
سوره عادیات آیه 9 – افلا یعلم اذا بعتر ما فی القبور ایا انسان نمی داند که روزی از قبرها برانگیخته می شود

آیه 7 سوره حج و ال الساعه اتیه لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور
قیامت آمدنی است و هیچ گونه شکی در آن نیست و اینکه خداوند آنان را که در قبرها هستند بر می‌انگیزد
آیه 51 سوره یس و نفخ فی الصور فاذا هم من اجداث الی ربهم نیسلون
بار دیگر در صور دمیده می‌شود ناگهان آنها از قبرهایشان به سوی «دادگاه» پروردگارشان می‌روند.
آیه 53 سوره یس: ان کانعت صیحه واحده فاذاهم جمیع لدنیا محضرون
صحیه واحدی بیش نیست (فریادی بر می‌خیزد) ناگهان همگی نزد ما حاضر می‌شوند.
در دسته دیگر از آیات در مورد مواهب مادی ومعنوی بهشت سخن به میان آمده است که همه نشان می‌دهد که معاد هم در مرحله جسم و هم در مرحله روح تحقق می‌پذیرد و گرنه قصور و حور انواع غذاهای بهشتی و لذایذ مادی در کنار مواهب معنوی معنی ندارد.

اعتقاد به معاد جسمانی پاره‌ای از سوالات و اشکالات بر می‌انگیزد مانند شبه آکل و مأکول که محققان اسلامی این چنین در ذیل آیه 260 سوره بقره پاسخ داده‌اند.
در رستاخیز خدا انسان را با همین بدن مادی بازمی‌گرداند و به اصطلاح هم جسم انسان و هم روح انسان بر می‌گردد حال این سوال پیش می‌اید اگر بدن انسان خاک شد و به وسیله ریشه درختان جزء گیاه و میوه‌ای گردید و انسان دیگری آن را خورده و جزء بدن او شد یا فی المثل اگر در سالهای قحطی انسانی از گوشت بدن انسان دیگری تغذیه کند به هنگام رستاخیز اجزای خورده شده جزء کدام یک از دو بدن خواهد گردید اگر جزء بدن اول گردد بدن دوم ناقص می‌شودو اگر به عکس جزء بدن دوم باقی بماند اولی ناقص و یا نابود خواهد شد

پاسخ به این سوال نیاز به چند مقدمه به شرح زیر دارد:
1- می‌دانیم که اجزاء بدن انسان بارها از زمان کودکی تا هنگام مرگ عوض می شود حتی سلولهای مغزی با اینکه از نظر تعداد کم و زیاد نمی شود با از نظر اجزاء عوض می‌گردند زیرا از یک طرف تغذیه می‌کنند و از سوی دیگر تحلیل می‌روند و این خود باعث تبدیل کامل آنها با گذشت زمان است خلاصه اینکه در مدتی کمتر از ده سال تقریبا هیچ یک از ذرات پیشین بدن انسان باقی

نمی‌ماند ولی باید توجه داشت که ذرات قبلی به هنگامی که در آستانه مرگ قرار می‌گیرند همه خواص وآثار خود را به سلولهای نو و تازه می‌سپارند به همین دلیل خصوصیات جسمی انسان از زنگ و شکل و قیام گرفته تا بقیه کیفیات جسمانی با گذشت زمان ثابت هستند و این نیست مگر به خاطر انتقال صفات به سلولهای تازه بنابراین آخرین اجزای بدن هر انسانی که پس از مرگ تبدیل به خاک می‌شود دارای مجموعه صفاتی است که در طول عمر کسب کراه و تاریخ گویایی است از سرگذشت جسم انسان در تمام عمر .

2- درست است که اساس شخصیت انسان را روح انسان تشکیل می‌دهد ولی باید توجه داشت که روح همراه جسم پرورش و تکامل می‌یابد و هر دو در یکدیگر تاثیر متقابل دارند و لذا همانطور که دو جسم از تمام جهت به هم شبیه نیستند دو روح نیز از تمام جهات با هم شباهت نخواهند داشت به همین دلیل هیچ روحی بدون جسمی که با آن پرورش و تکامل پیدا کرده و نمی تواند فعالیت کامل و وسیع داشته باشد و لذا در رستاخیز باید همان جسم سابق باز گردد تا روح با پیوستن به آن فعالیت خود را در یک مرحله عالی تر از سرگیرد و از نتایج اعمالی که انجام داده بهره مند شود.

3- هر یک از ذرات بدن انسان تمام مشخصات جسمی او را در بر می گیرد یعنی اگر راستی هر یک از سلولهای بدن را بتوانیم پرورش دهیم تا به صورت یک انسان کامل درآید آن انسان تمام صفات شخصی را که این جزء از او گرفته شده درا خواهد بود دقت کنید مگر روز نخست یک سلول بیشتر بود همان یک سلول نطفه تمام صفات او را در برداشت و تدریجا از راه تقسیم به دو سلول تبدیل شد و دو سلول به چهار سلول و به همین ترتیب تمام سلولهای بدن انسان بوجود آمدند بنابراین هر یک از سلولهای بدن انسان شعبه ای از سلول نخستین می باشد که اگرهمانند او پرورش بیابد انسانی شبیه به او از هر نظر خواهد ساخت که عین صفات او را دارا باشد.
اکنون با نظر گرفتن مقدمات سه گانه به پاسخ اصل ایراد می پردازیم.

آیا قرآن صریحا می گوید آخرین ذراتی که در بدن انسان در هنگام مرگ وجود دارد زور قیامت به همان بدن باز می گردد.
بنابراین اگر انسان دیگر از او تغذیه کرده این اجزاء از بدن او خارج شده و به بدن صاحب اصلی بر می‌گردد تلف چیزی که در اینجا خواهد بود این است که لابد بدن دوم ناقص می‌شود ولی باید گفت در حقیقت ناقص نمی‌شود بلکه کوچک می‌شود زیرا اجزای بدن او در تمام بدن دوم لاغر و کوچک تر می‌شود مثلا یک انسان 60 کیلویی 40 کیلو از وزن بدن خود را که مال دیگری بوده از دست خواهد داد و تنها بدن کوچکی به اندازه کودکی از او باقی می‌ماند .
حال این سوال مطرح می‌شود آیا این موضوع میتواند مشکلی ایجاد کند پاسخ این است که مسلما نه زیرا این بدن کوچک تمام صفات شخص دوم را بدون کم و کاست در بردارد و به هنگام رستاخیز همچون فرزندی که کوچک است و سپس بزرگ می‌شود پرورش می‌یابد و به صورت انسان کاملی محشور می‌گردد این نوع تکامل و پرورش به هنگام رستاخیز هیچ اشکال عقلی ونقلی ندارد.
آیا این پرورش هنگام رستاخیز فوری است یا تدریجی پاسخ این است که بر ما روشن نیست ما اینقدر می‌دانیم هر کدام باشد هیچ اشکالی تولید نمی کند و در هر دو صورت مسئله حل شده است.
تنها در این جا یک سوال باقی می‌ماند و آن این است که تمام بدن انسانی از اجزاء دیگری تشکیل شده باشد در آن صورت تکلیف چیست.
پاسخ این است که چنین چیزی اصولا محال است زیرا مسئله آکل وماکول مرغ بر این است که بدنی اول موجود باشد و از بدن دیگر تغذیه کند و پرورش یابد و با توجه به این موضوع ممکن است تمام ذرات بدن اول از بدن دوم تشکیل گردد باید بدنی قبلا فرض کنیم تا از بدن دیگری بخورد بنابراین بدن دیگر حتما جزء او خواهد شد نه کل او

اثبات عقلی بعد روحانی و تجرد روح انسان
در این زمینه دلایل گوناگون بیان شده است از قبیل برهان ثبات شخصیت وخواب و رؤیا که در کتاب درسی بینش اسلامی 3 به طور کامل توضیح داده شده است از دلایل دیگری که در این زمینه بیان شده است.
1- عدم انطباق بزرگ بر کوچک: وقتی شیء در برابر چشمان ما قرار می‌گیرد در نتیجه عبور امواج نوری از قرینه و عدسی شبکیه تصویری از آن در لکه زرد تشکیل می گردد و سپس خبر آن به مرکز بینایی در مغز انتقال می‌یابد و واضح است تصویر تشکیل یافته از یک ساختمان بزرگ یا از یک درخت 20 متری در لکه زرد بسیار ریز و کوچک است اما تصویری که ما از شیء خارجی در ذهن خود داریم بسیار بزرگ و به اندازه جسم خارجی است حال این سوال مطرح می شود که این تصویر با آن ابعاد بزرگ خود در کجا قرار دارد؟

در اینکه چنان تصویری در ذهن ما وجود دارد تردیدی نیست و نمی توان قبل از تشکیل این تصویر را با بعد از آن یکی دانست اما این تصویر که گاهی ابعاد آن ممکن است هزاران متر طول وعرض داشته باشد آیا می تواند در مغز انسان وجود داشته باشد طبیعی است که چنین چیزی امکان پذیر نیست زیرا که ابعاد مغز از چند سانتی متر مربع تجاوز نکرده و یک تصویر چندین متری در سلولهای مغز جای نمی‌گیرد همچنانکه یک دریا در یک لیوان و یک اتومبیل بزرگ در حفره چند سانتی متری

جای نمی گیرد ممکن است گفته شود که مغز با توجه به معیارهایی که بنا به فرض در اختیار دارد تصویر بسیار کوچک موجود در لکه زرد را بزرگ کرده وتصویری با ابعاد جسم خارجی می‌سازد اما سخن در این نیست که چه چیز این تصویر را می‌سازد یا چگونه می‌سازد بلکه سخن در این است که این تصویر در کجا قرار دارد.

آنچه مسلم است این است که این تصویر با همان ابعاد جسم خارجی در ذهن ادراک می شود و اگر این ادراک وجود نمی‌داشت ما از وجود جسم خارجی با آن ابعاد با خبر نمی‌شدیم زیرا چیزی که سبب اطلاع ما از جسم خارجی می شود تنها همان تصویری است که در ذهن خود داریم و باز مسلم است که این تصویر بعلت بزرگی خود نمی تواند در گوشه ای از مغز جای گیرد بناچار باید یک وجود غیر مادی در انسان را بپذیریم که این تصویرهای بزرگ در آنجا نقش بسته است.

ابزار ادراک
ستاره شناسی که می خواهد ستارگان آسمان را رصد کند از دستگاهی به نام تلسکوپ استفاده می‌کند و بدون استفاده از این دستگاه قادر به رصد کردن ستارگان نیست آیا می توان گفت که در این میان بیننده واقعی تلسکوپ است زیرا بدون استفاده از آن ستاره شناس قادر به رصد کردن نیست قهریست که تلسکوپ در این میان تنها یک وسیله است و بیننده واقعی شخص ستاره شناس است در پدیده رؤیت نیز اگر چه وجود مغز و دستگاه بینایی لازم بوده و بدونآنها رؤیت صورت نمی‌پذیرد ولی براساس دلیلی که ذکر شد می توان دریافت دراین امر پای یک عامل دیگری غیر از مغز و دستگاه بینایی در میان است بنابراین می توان گفت که وجود جسم در امر رؤیت بعنوان یک وسیله شرط لازم است اما شرط کافی نیست.

آیا پیکر انسان در معاد عین پیکر دنیوی اوست یا مثل آن:
اگر بعد جسمانی انسان در معاد مثل پیکر این جهانی او باشد در این صورت خود مردگان احیائ و مبعوث نشده اند بلکه امثال و مانند های آنها برانگیخته شده و لذ معاد که بازگشت خود اشیاء است تحق نیافته است وموضوعات متفرع از آن مانند مسئله عدالت در پاداش و جزا که در این صورت گناه دوزخیان چیست زیر آنان خود انسانهای گناهکار دنیوی نیستند بلکه مانندهای آنها می باشند وهمین طور اهل بهشت نیز انسان های صالح و نیکوکار دنیوی نیستند بلکه امثال آنان می‌باشند.

ظاهرا برای هر یک از دو جنبه عینیت و مثلیت شواهدی از قرآن وجود دارد در آیه 33 سوره احقاف آمده است اولم یروا ان الله الذی خلق السموات و الارض و لم یعی بخلقهن بقادر علی ان یحیی الموتی بلی انه و علی کل شی قدیر » آیا هنوز نمی دانند که خداوند که آسمانها و زمین رابیافرید و از آفرینش آنها ناتوان و خسته نشد قادر است که مردگان را زنده کند آری او قادر است زیرا او بر هر چیزی تواناست.
در آیه فوق صحبت از زنده کردن خود مردگان است نه امثال آنان
سوره یس آیه 81 (اولیس الذی خلق السموات والارض بقادر علی آن یخلق مثلهم بلی و هوالخلاق العلیم » آیا آنکه آسمانها و زمین را پدید آورد قادر نیست که مثل و مانند ایشان را بیافریند آری او تواناست و او آفریننده دانا می باشد.

اما اندک تاملی در ایات قرآن نشان می دهد که اشکال فوق از دید و نگرشی سطحی و ناقص برمی خیزد و تناقضی در بین آیات وجود ندارد چه مشخصه وجودی هر کس با شخصیت حقیقی انسان مربوط به بعد روحی او است که قیام سایر مراتب وجود او نیز به همان بعد است و جسم یا پیکر ظاهری ومحسوس انسان اصولا داخل در حقیقت وی نیست بعد جسمی انسان حداکثر مرکب یا وسیله ای است برای سیر کمالی و بعد متعالی او است و بس و نقش آن نیز در تکامل شخصیت انسان در حد نقش و اثر یک وسیله است با توجه ه این حقیقت است که قرآن ایراد منکرین معاد

مبنی بر گم و خاک شدن اجزا وجودشان را پس از مرگ رد کرده و می‌فرماید که در لحظه مرگ شما توسط فرشته مرگ تمام وکمال دریافت می‌شوید و گم شدنی در کار نیست یعنی ان بعد جسمانی یعنی آن بعد جسمانی شما که پس از مرگ متلاشی می‌شود داخل در حریم هویت شما نیست بنابراین مجموعه استعدادها، مکتسبات و ملکات نفسانی هر کسی که منشا صدور اعمال ، رفتار وگفتار وهمه تظاهرات وجودیش می‌باشد و شخصیت حقیقی او را تشکیل می‌دهد مربوط به بعد ماوراء طبیعی وی است که از بقاء و ابدیت برخوردار می‌باشد لذا در آخرت انسان با عین شخصیت

قبلی خود بر انگیخته می‌شود و همان روح دوباره به پیکر جسمانی تعلق گرفته و ملحق می شود اما پیکر اخروی انسان در مقایسه با پیکر دنیوی است نه عین آن و خداوند هم فرموده است افعینا بالخلق الاول بل هم فی لیس من خلق جدید » آیا ما از خلقت نخستین عاجز وناتوان شدیم بلکه آنان از آفرینش جدید در شک و اشتباه هستند زیرا اگر قرار باشد که پیکر اخروی انسان نیز عین همین پیکر دنیوی باشد یعنی دارای همین نحوه وجودی و اجزاء مربوطه در این صورت نظام اخروی همان نظام دنیوی خواهد بود و معاد یا عود و بازگشت اشیاء به سوی خداوند مفهوم خود را از دست خواهد داد.

علاوه بر ان مگر درحیات دنیوی پیکر انسان در تمام طول عمر از ثبات و عینیت برخوردار است که در آخرت چنان باشد؟ پر واضح است که در طول عمر هر کس پیکر او بارها و بارها اجزاء و مواد سازنده آن تبدیل و تعویض شده است تا آنجا که حتی در هر دقیقه متحملا حدود یک میلیارد سلول جدید در بدن انسان بوجود می‌آید و طبعا در همین حدود هم از بین رفته تا جانشینی صورت گیرد اما بعلت ثبات بعد متعالی انسان هر کس همواره خود را واحد و ثابت در طول زندگی خود می یابد .

بدین ترتیب حتی در دو زندگی دنیوی نیز پیکر انسان در سنین مختلف مثل پیکر سالهای قبل است و نه عین آن تا چه رسید به قیامت و حیات اخروی که همه اشیاء مراحل سیر تکاملی خود را طی کرده و از نحوه وجودی جدید وکامل برخوردارند تا آنجا که ماده کور و ظلمانی کنونی تبدیل به شی ای نورانی وزنده می‌شود.

بنابراین همچنان که قرآن در آیات گروه سوم به نظام موت و حیات اشاره می کند با فرا رسیدن فصل بهار و باران های آن زمین واجزاء مرده آن از طریق تغذیه جذب دانه و ریشه و گیاهان شدن جز پیکره گیاهان درآمده و لباس حیات می پوشد در فصل جدید عالم و با اران نشور بفرمان الهی اجزاء مرده زمین دوباره به نفس و روح یا ریشه وجودی انسان الحاق پیدا کرده و تبدیل به پیکری زنده می‌شود که مشابه پیکر نبوی اوست اما روح او که در حقیقت انسان اوست غیبت خود را حفظ کرده و مجموعه مکتبات خود را در نظام اخروی دریافت می‌کند و چون هم فاعل حقیقی افعال وامور هم ادراک کننده لذات و آلام روح نفس انساین است به احدی ظلم نشده و عدل تحقق خواهد یافت.

آیا بهشت و دوزخ الان موجودند
اکثر دانشمندان اسلامی معتقدند که ایندو هم اکنون وجود خارجی دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تایید می کنند (آیه 133 سوره آل عمران)
و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین
شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن ها آسمان ها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است.

در آیات مربوط به معراج در آیه 13 تا 15 سوره النجم می‌خوانیم و لقد راه نزله اخری عبد سدره المنتهی عندها حبه الماوی بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد سوره المنتهی درآنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد و این تعبیر گواه دیگری بر وجود فعلی بهشت است.
در سوره تکاثر آیه 5 و 6 و 7 می‌فرماید وکلالو تعلمون علم الیقین لترون لجحیم ثم لترونها عین الیقین اگر علم الیقین داشتند دوزخ را مشاهده می‌کردید سپس به عین الیقین آن را می دیدید ایه 24 سوره بقره فان لم تفعلوا و لن تقعلوا فاتقوالنار التی و قودها الناس والحجاره اوعدت یکافرین اگر این کار نکردید وهرگز نخواهید کرد از آتشی بترسید که هیرم های آن بدن مردم گناهکار و سنگها است که رای کافران مهیا شده است.

ایه 89 سوره توبه اعدالله لهم جنات تجری من تحتها الانهر خالدین فیها ذلک الفوز العظیم خداوند برای آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند بود و این رستگاری و پیروزی بزرگی است.

آیه 21 سوره حدیده سایقوا الی مغفره من ربکم و حبه عرضها لعرض السماء و الارض اعدت للذین امنوا بالله و رسله ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم .
بر یکدیگر سخت گیرید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که بهینه ان مانند بهینه آسمان و زمین است و آماده شده برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند این فضل الهی است به هر کس بخواهد می دهد و خداوند صاحب فضل عظیم است.

بهشت و دوزخ در کجا هستند:
به دنبال بحث فوق این بحث پیش می‌آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟
پاسخ این سوال را از دو راه می توان داد
1- بهشت و دوزخ در باطن و روان این جهانند ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود می بینم اما عوالمی که در درون این جها نقرار دارند نمی‌بنیم و اگر دید و درک دیگری داشتیم هم اکنون می‌توانیم آنها را ببینیم در این عالم موجودات بسیاری هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند آیه کلالو تعلمون علم الیقین ولترون گواه این حقیقت است.

2- عالم آخرت و بهشت و دوزخ محیط بر این عالم است و به اصطلاح این جهان در شکم و درون این جهان قرار گرفته است درست همانند عالم چنین که در درون عالم دنیا است زیرا می‌دانیم عالم جنین برای خود عالم مستقلی است اما جدای از این عالمی که در آن هستیم نیست بلکه در درون آن واقع شده است عالم دنیا نیز نیست به عالمآخرت همین حال را دارد یعنی در درون آن قرار گرفته است و اگر می‌بنیم قرآن می‌گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است به خاطر آن است که انسان وسیع تر از آسمان و زمین نمی‌شناسد و قرآن برای درک عظمت و بزرگی آن را به بهینه آسمانها وزمین تشبیه کرده است.

اعراف گذرگاه مهمی به سوی بهشت
آیه 46سوره اعراف، و بینهما حجاب علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه ان سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون » در میان بهشتیان و دوزخیان حجامی قرار دارد و در اعراف مردانی هستند که هر یک از اندو را از سیمایشان می‌شناسند و به بهشتیان صدا می زنند که درود بر شما اد اما داخل بهشت نمی شوند درحالی که امید آن را دارند در این آیه تا آیه 49

همین سوره درباره اعراف که منطقه ای است حدفاصل میان بهشت و دوزخ با ویژگی‌هایی که دارد سخن می گوید نخست به حجامی که در میان بهشتیان و دوزخیان کیده شده است اشاره کرد و می گوید میان این دو گروه حجابی قرار دارد وحجاب مزبور همان اعراف است که مکان مرتفعی است که در میان این دو گروه که مانع از مشاهده یکدیگر می‌شود ولی وجود چنین حجامی مانع از آن نیست که آواز و صدای یکدیگر را بشنوند .

اصحاب اعراف چه کسانی هستند
در بعضی از آیات افرادی که براعراف قرار دارند چنین معرفی شده‌اند که آرزو دارند وارد بهشت شوند ولی موانعی از ورود انها جلوگیری کرده است هنگامی که به بهشتیان نگاهی می کنند بر آنها درود می‌فرستند و می‌خواهند با آنها باشند اما هنوز نمی‌توانند به هنگامی که نظر به دوزخیان می‌افکنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و ه خدا پناه می برند.

در بعضی دیگر از آیات آنها افرادی با نفوذ و صاحب قدرتند دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش می کنند به واماندگان در عراف کمک می‌نمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.
در بعضی روایات می‌خوانیم آنها گرامی ترین مردم در پشتگاه خدایند یا آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند.
دسته دیگری از روایات می‌گوید آنها واماندگانی هستند که بدیها و نیکی هایشان مساوی بوده است طبق حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند آنها گروهی هستند که نکی ها و گناهانشان مساوی است اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد به خاطر گناهانشان است واگر به بهشت بفرستد به برکت رحمت اوست.
بنابراین در اعراف دو گروه وجود دارند ضعیفان و آلودگانی که در رحتمند و پیشوایان بزرگی که در همه حال یار و یاور ضعیفانند بنابراین قسمت اول آیات اشاره به گروه نخستین بعضی ضعفاست و قسمت دوم اشاره به بزرگان و انبیاء و امامان است.

نعمت های بهشتی ها
ایه 25 سوره بقره «و بشر الذین ءامنوا و عملوالصاحبات ان لهم جنات تجری من تحتها الانهار کلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل واتوا به متشابها و لهم فیها ازواج مطهره و هم فیها خالدون»

بشارت بده به کسانی که ایمان اورده اند و عمل صالح دارد به باغهای از بهشت برای آنها که نرها از زیر درختانش جاری است هر زمان میوه ای از ان به انها داده شود می‌گویند این همان است که قبلا به ما روزی شده ولی مهمتر و عالی تر است ومیوه هایی که برای آنها می آورند همه از نظر خوبی و زیبایی یکسانند و برای آنها همسرانی پاک و پاکیزه است.
در قسمت اول بشارت به باغ‌های از بهشت می دهد که زیر درختانش نهرهایی جاری است و همانطور که می‌دانیم طراوت و شادابی از آن باغی است که همیشه آب در اختیار دارد آب هایی که متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمی‌شود و خشکسالی و کمبود آب آن را تهدید نمی کند.
در قسمت بعد به میوه های بهشتی اشاره شده است بعضی از مفسرین گفته اند منظور این است که این نعمت ها به خاطر اعمالی است که ما قبلا در دنیا انجام دادیم و زمینه ان را از قبل

فراهم کرده ایم و بعضی دیگر گفته اند هنگامی که میوه‌های بهشتی را برای دومین بار برای آنها می‌آورند می‌گویند این همان میوه‌ای است که قبلا خوردیم ولی هنگامی که آن را می‌خوردند می‌بینند طعم جدید و لذت تازه‌ای دارد و بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که انها هنگامی که میوه های بهشتی را می بینند آن را شبیه میوه‌های دنیا می‌یابند اما به هنگامی که می‌خورند طعم کاملا تازه و عالی در آن احساس می‌کنند.

اخرین نعمت بهشتی که در این آیه به آن اشاره شده همسران پاک و پاکیزه است می‌فرماید برای انها در بهشت همسران مطهر و پاکی است پاک از همه آلودگی‌هایی که در این جهان ممکن است داشته باشد پاک از نظر روح و قلب و پاک از نظر جسم و تن
تنها وصفی که برای همسران بهشتی در این آیه بیان شده وصف پاک و پاکیزه است و این اشاره‌ای است به اینکه اولین و مهمترین شرط هر پاکی و پاکیزگی است و غیر از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد حدیث معروفی از پیامبر نقل شده است که فرمودند از گیاهان سرسبزی که بر مز می‌روید بپرهیزد عرض کردند ای پیامبر منظور شما از این گیاهان چیست فرمودند زن زیبایی که در خانواده ای آلوده پرورش یافته است.

ایات 45-54 سوره حجر در این آیات سخن از بهشت و بهشتیان و نعمت های مادی و معنوی جسمی و روحانی به میان آمده است. آیه 45 ان المتقین فی جنات و عیون در باغهای سرسبز بهشت و در کنار چشمه‌های زلال پرهیزکاران خواهند بود که در آغاز به یک نعمت مهم جسمانی اشاره شده است.
آیه 46 ادخلوا بسلم وامنین این آیه به دو نعمت مهم معنوی که سلامت و امنیت است اشاره کرده سلامت از هر گونه رنج و ناراحتی و امنیت از هر گونه خطر می‌گویند فرشتگان الهی به انها خوش آمد می‌گویند و می‌گویند که داخل این باغها شوید با سلامت وامنیت کامل آیه 47 و نزعنا ما فی صدور هم من غل اخوانا علی سرر متقابلین

ما هر گونه حد و و عدوات و خیانت را از سینه های انها را می‌شویم در حالی که همه برادرند و نزدیکترین پیوندهای محبت در میان آنها حکمفرماست در حالی که برسریرها روبه روی یکدیگر قرار گرفته اند آیه 48 لایمسهم فیها نصب و ماهم منها بمخرجین
هرگز خستگی و تعب به آنها نمی‌رسد و همانند زندگی این دنیا که رسیدن به یک روز آسایش وخستگی‌های فراوانی قبل و بعد از آن دارد که فکر آن آرامش انسان را بر هم می‌زند نیست و همچنین فکر نابودی پایان گرفتن نعمت آنان را آزار نمی‌دهد چرا که آنها هرگز از این باغ های پرنعمت و سرور اخراج نمی شوند.

اکنون که نعمت های فراوان و دل انگیز بهشتی به طرز موثری بیان گردید و دربست در اختیار پرهیزکاران و متقین قرار داده شده ممکن است افراد گناهکار و الوده در هاله ای از غم و اندوه فرو روند که ای کاش ما هم می توانیم به گوشه‌ای از این همه موهبت دست یابیم در اینجا خداوند رحمان و رحیم درهای بهشت را به روی انها نیز می‌گشاید اما به صورت مشروط خداوند می‌فرماین

د پیامبر بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیم هستم گناه را می بخشم و پر محبتم اما از آنجا که قرآن همیشه جلو سوء استفاده از مظاهر رحمت الهی را با جمله های تکان دهنده‌ای که حاکی از خشم و غضب اوست می گیرد تا تعادل میان خوف و امید که رمز تکامل وتربیت است برقرار گردد و بلافاصله اضافه می کنند که به بندگانم نیز بگو که عذاب و کیفر من همان عذاب دردناک است.
به گفته بعضی از مفسران پاداش و ثواب در صورتی کامل می شود که چهار شرط در ان جمع گردد.

1- منفعت قابل ملاحظه‌ای داشته باشد ان المتین فی جنات وعیون
2- بااحترام مقرون باشد عبارت ادخلوا سلام آمنین
3- از هرگونه ناراحتی خالی باشد و نزعنا ما فی صدور هم من غل احوانا علی سرر متقابلین
4- جاودانی و همیشگی باشد و ما هم منها مخرجین
آیه 60 سوره مریم جنات عدن التی وعد لرحمن عباده بالغیب انه کان و عده ماتیا
باغهایی است جاودانی که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است و هرچند آن را ندیده اند وعده خدا حتما تحقق یافتنی است و این آیه به باغهایی جاودانی که خداوند بندگانش را به آن وعده داده است توصیف به عدن به معنی همیشگی وجاودانی است.

آیه 61 سوره مریم لایمسمعون فیها لغوا الاسلاما و لهم رزقهم فیها بکره وعشیا
این آیه به یکی از بزرگترین نعمت ای بهشتی اشاره کرده و می‌گوید آنها هرگز در آنجا سخن لغو و بیهوده‌ای نمی‌شنوند نه دروغی، نه دشمنای، نه تهمتی و نه زخم زبانی تنها چیزی که در آنجا به گوش می رسد سلام است که دلالت بر سلامت روح و فکر و زبان و رفتار و کردار بهشتیان دارد
ایه 55 سوره یس ان اصحاب الجنه الیوم فی شغل فاکهون

این آیه می گوید بهشتیان در آن روز چنان به نعمت های خدا مشغولند که از هر اندیشه ناراحت کننده بر کنار باشد و در نهایت سرور و شادی به سر می برند.
واژه فاکه به معنی مسرور و خوشحال وخنداناست می تواند ااره به اموری باشد که از فرط شادی انسان را چنان به خود مشغول می دارد که از امور نگرانی زا را به کلی غافل می سازد به طوری غرق در سرور و نشاط خواهد شد که غم و اندوهی بر او چیره نخواهد گشت و حتی هول ووحشتی را که به هنگام قیام و قیامت در حضور در دادگاه عدل الهی به او دست داده به فراموشی می‌سپارد به هر حال بعد از نعمت آرامش خاطر که خمیر مایه همه نعمت ها وشرط استفاده از همه مواهب است به شرح نعمت‌های دیگر پرداخته چنین می گوید:

آیه 56 هم و ازوجهم فی ضلال علی الارائک متکون
و آنها و همسرانشان در سایه های لذت بخش بر تختها در خلوت گاهها تکیه کرده اند ازواج به معنی همسران بهشتی و یا همسران با ایمانی است که در این دنیا داشتند و بعضی احتمال داده اند به معنی همطرازان بوده باشد تعبیر به خلال (سایه‌ها) اشاره به سایه‌های درختان بهشتی است که تختهای بهشتیان در لابلای آن قرار گرفته و یا سایه قصرهای بهشتی است وهمه اینها نشان می دهد که در آنجا نیز آفتابی وجود دارد ولی نه آفتابی آزار دهنده آری آنها در سایه مطبوع درختان بهشتی نشاط و سرور دیگری دارند.
آیه 57 لهم فیها فاکه و لهم مایدعون
میوه های بسیار لذت بخش است و هرچه بخواهند دراختیار آنها خواهد بود البته غذای بهشتیان فقط میوه نیست هر چه طلب وتمنا کنند برای آن ها حاصل می شود


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید