برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان تحت word دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان تحت word

چکیده  
چیستى بهداشت روانى  
ارزیابى  
رأى مختار  
شاخصه‌هاى بهداشت روانى  
پرستش و تجربه‌هاى معنوى  
عشق‌ورزى و حُسن روابط اجتماعى  
دغدغه سعادت بشر  
انطباق، به رغم تسلیم‌ناپذیرى فرهنگى  
فهرست منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین و بهداشت روان تحت word

الف) فارسى

1 قرآن کریم

2 آبراهام مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمد رضوانى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372 ه . ش

3 بهروز میلانى‌فر، بهداشت روانى، تهران، نشر قومس، 1374 ه . ش

4 حمزه گنجى، بهداشت روانى، تهران، نشر ارسباران، 1376 ه . ش

5 دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، تهران، سمت، 1376 ه . ش

6 ــــــــــــــــــــــــ ، مکتب‌هاى روان‌شناسى و نقد آن، ج 2، تهران، سمت، 1372 ه .ش

7 لارنس، ای. پروین، روان‌شناسى شخصیت، ترجمه: پروین کدیور و محمدجواد جوادی. تهران، نشر رسا، 1372 ه . ش

8 محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، لبنان، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ه . ق

9 محمدبن یعقوب الکلینى، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الرابعه

10 محمد محمدى‌رى‌شهرى، میزان الحکمه، قم، مکتبه الاعلام الاسلامى، 1363 ه . ش

11 محمود رجبى، انسان‌شناسى، قم، مکتبه الاعلام الاسلامى، 1363 ه . ش

12 مرتضى مطهرى، اسلام و متقضیات زمان، ج 1، تهران، صدرا

13 هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، خلاصه روان پزشکى، علوم رفتارى و روان‌شناسى بالینى، ترجمه: نصراللّه‌ پورافکارى، تهران، نشر آزاده، 1373 ه .ش

ب) لاتین

14 Sells, S.B., (Ed), The Definition and Measurement of Mental Health, (1968), us, Public Health Service

15. Vicki Coppock and Hopton, Critical Perspectives on Mental Health, (2000), Routledge, London and New York

چکیده

نوشتار پیش روى، با هدف بیان ساز و کارهاى تأمین بهداشت روانى در دین به نگارش در آمده است. بدین منظور، نخست گذارى گذرا بر چیستى بهداشت روانى در مکتب‌هاى گوناگون روان‌شناسى و نیز در اسلام دارد؛ آن‌گاه به مؤلفه‌هایى از بهداشت روان مى‌پردازد که پژوهشگران غربى نیز بدان‌ها اذعان دارند و سپس نقش دین را در تحقق آنها بررسى مى‌کند. در این نوشتار، مفهوم بهداشت روانى، با مرورى بر تعریف‌هاى اندیشمندان مختلف مانند گلدشتاین، جاهودا، ونتیز، آلپورت، چاهن و مکتب‌هاى گوناگون زیستى‌نگرى، روان‌تحلیل‌گرى، رفتارگرایى و انسان‌گرایى ارزیابى مى‌شود و آن گاه ساز و کار دین در تحقق مؤلفه‌هاى آن (پرستش و تجربه‌هاى معنوى و . . . ) بیان مى‌گردد

کلید واژه‌ها: دین، بهداشت روان، تجربه‌هاى معنوى، پرستش، سلامت

 

چیستى بهداشت روانى

«بهداشت روانی» یا «سلامت روان» که روان‌شناسان و روان‌پزشکان به کار مى‌برند، واژه‌هاى «health well-being» یا «Mentalhealth»، در زبان انگلیسى است. تاکنون تعریف‌هاى گوناگونى براى این واژه‌ها ارائه شده و پژوهش‌هاى گسترده‌اى در این زمینه صورت گرفته است. المر گاردنر با تأکید بر تلاش‌هاى بى‌شمار براى تعریف سلامت و بیمارى روانى، به نمونه‌هایى چون دیدگاه ایتو، انگل، جاهودا، جانزئ کودى، منینگر، ریدیچ و اسکوت2 اشاره مى‌کند

بهداشت یا سلامت روان، گاه به سلامت و بهنجارى ذهن، روان و رفتار تعریف مى‌شود. امروزه، ذهن و روان در روان‌شناسى تقریبا به یک معنا به کار مى‌روند

گلدشتاین،4 سلامت روانى را تعادل میان اعضا و محیط در رسیدن به خودشکوفاییمى‌داند.5 جاهودا به هشت تعریف در این زمینه اشاره مى‌کند

1 نبود بیمارى روانی؛

2 قدرت تأمل درباره خود (توانایى خودنگری) و آگاهى از اینکه چه مى‌کنیم و چرا مى‌کنیم؛

3 نمو، رشد و خودشکوفایی؛

4 یک‌پارچگى همه فرایندها و صفات فرد؛

5 توانایى کنار آمدن با فشار روانی؛

6 خودفرمان‌روایى و خودفرمان‌بری؛

7 دیدن جهان چنان‌که در واقع هست؛

8 تسلط بر محیط، به معناى توانایى مهر ورزیدن و قدرت انطباق و سازگاری

در سال 1948م. کمیسیون مقدماتى سومین کنگره جهانى بهداشت روانى، تعریفى دو بخشى از بهداشت روانى ارائه داد که چنین است

بهداشت روانى حالتى است که از نظر جسمى، روانى و عاطفى با بهداشت روانى دیگران سازگار باشد و مطلوب‌ترین رشد را براى فرد ممکن سازد

جامعه خوب جامعه‌اى است که براى اعضایش چنین رشدى را فراهم مى‌آورد، و با این حال، رشد خود را تضمین مى‌کند و در قبال دیگر جوامع نیز بردبارى نشان مى‌دهد

در سال‌هاى اخیر، انجمن کانادایى بهداشت روانى، «سلامت روانی» را در سه بخش تعریف کرده است

بخش اول: نگرش‌هاى ناظر به خود؛ مانند تسلط بر هیجان‌هاى خود، آگاهى از ضعف‌هاى خود و رضایت از خوشى‌هاى ساده؛

بخش دوم: نگرش‌هاى ناظر به دیگران (راحت بودن با دیگران)؛ مانند علاقه به دوستى‌هاى طولانى و صمیمى، احساس وابستگى به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانى و مادی؛

بخش سوم: نگرش‌هاى ناظر به زندگى (رویارویى با الزام‌هاى زندگی)؛ مانند پذیرش مسئولیت‌ها، ذوق گسترش امکانات و دل‌بستگى‌هاى خود، توانایى گرفتن تصمیم‌هاى شخصى و ذوق خوب کار کردن

به باور این انجمن، بهداشت روانى خوب، شرایطى دارد: روبه‌رو شدن با واقعیت؛ سازگار شدن با دگرگونى‌ها؛ گنجایش داشتن براى اضطراب‌ها؛ کم‌توقع بودن؛ احترام قائل شدن براى دیگران؛ دشمنى نکردن با دیگران؛ و کمک رساندن به مردم

ونتیز9 سلامت روان را به هفت ملاک وابسته مى‌داند که عبارتند از: 1 رفتار اجتماعیمناسب؛ 2 رهایى از نگرانى و گناه؛ 3 نبود بیمارى روانی؛ 4 کفایت فردى و خودمهارگری؛ 5 خویشتن‌پذیرى و خودشکوفایی؛ 6 توحیدیافتگى و سازماندهى شخصیت؛ 7گشاده‌نگرى و انعطاف‌پذیری

آلپورت،10 سازمان شخصیت و نیاز به وحدت بخشیدن به اصول در زندگى، و فروید،11رهایى از اضطراب، نگرانى و گناه را شاخص‌هاى مهم سلامت روان مى‌دانند.12 چاهن، فرد واجد سلامت روان را با پنج ویژگى و الگوى رفتارى زیر گره مى‌زند

1 حس مسئولیت‌پذیری: او درباره نیازهاى دیگران حساس است و در جهت برآوردن خواسته‌ها و آسایش‌بخشى به آنان مى‌کوشد

2 حس اعتماد به خود: او به خود و توانایى‌هایش اعتماد دارد و دشوارى‌ها را، رویدادهاى زودگذر و حل شدنى مى‌انگارد. از این رو، رویارویى با موانع، به روحیه او آسیبى نمى‌زند

3 هدف‌مداری: او دریافت روشنى از آرمان‌هاى زندگى دارد. از همین‌رو، توان و خلاقیت خویش را یک‌سره در جهت راه‌یابى به این مقصد هدایت مى‌کند

4 ارزش‌هاى شخصی: او در زندگى خود، فلسفه‌اى خاص مبتنى بر باورها و هدف‌هایش دارد که نتیجه آن، خوش‌بختى و شادکامى خود یا اطرافیان اوست و همواره خواهان افزایش مشارکت اجتماعى است

5 فردیت و یگانگی: او شناختى مستقل از خود دارد که او را از دیگران جدا مى‌کند و در گسترش واکنش‌ها و الگوهاى رفتارى خویش مى‌کوشد؛ به‌گونه‌اى که نه تابع کورکورانه امیال دیگران است و نه از سوى آنان طرد مى‌شود

افزون بر این تعریف‌ها، هر کدام از مکتب‌هاى مختلف روان‌شناسى نیز، تعریف خاصى در باب سلامت و بیمارى روانى و شخصیت بهنجار و نابهنجار ارائه کرده‌اند که برخاسته از نوع نگرش آنها به انسان و ساختار وجودى اوست. در ادامه، برخى از این تعریف‌ها را برمى‌شماریم

یک ـ مکتب زیستى‌نگرى که مبناى روان‌پزشکى است، بهداشت روانى را زمانى محقق مى‌داند که بافت‌ها و اندام‌هاى بدن، به طور سالم و بى‌نقص به وظایف خود عمل کنند و هیچ نوع اختلالى در دستگاه عصبى و در فرایندهاى شیمیایى ـ روانى بدن پدید نیاید

دو ـ مکتب روان‌تحلیل‌گرى بر آن است که سلامت روان به معناى کنش متقابل و متعادل میان سه پایگاه بنیادین شخصیت (نهاد، من و من برتر) است و سلامت روانى، زمانى محقق مى‌شود که «من» بتواند میان تعارض‌هاى «نهاد» و «من برتر» تعادلى ایجاد کند. فروید انسان ایدئال را کسى مى‌دانست که تثبیت‌ها و تعارض‌هاى پیش تناسلى را به خوبى تحلیل کرده باشد تا آنجا که براى رسیدن به سطح کارکرد تناسلى و حفظ آن توانا باشد. به باور وى، شخصیت تناسلى، بهنجار و ایدئال است. نوفرویدى‌ها (فروم و اریکسون)، هدف غایى پیشرفت انسان را ایجاد اجتماعى مى‌دانند که به همگان اجازه دهد تا خلاقیت خود را براى انجام دادن کارهاى نیک برآورده سازند

سه ـ مکتب رفتار گرایى که بر مشاهده رفتار و تعامل آن با محیط (محرک ـ ارگانیسم ـ پاسخ) تأکید دارد، سلامت روانى را به سازش‌یافتگى فرد با محیط تعریف مى‌کند. در این مکتب، تمام رفتارها، اعم از بهنجار و نابهنجار، سازش‌یافته و نایافته، با تقویت کردن، آموخته مى‌شود. بدین ترتیب، بهداشت روانى شامل رفتارهاى سازش‌یافته‌اى است که آموخته مى‌شوند. به سخن واتسون، مؤسس مکتب رفتارگرایى، «رفتار عادى در صورتى نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگارى او با محیط و در نتیجه، رفع نیازهاى اصلى و ضرورى او مى‌شود»

چهار ـ مکتب بوم‌شناسى که مطالعه محیط‌هاى زندگى موجودات زنده و روابط میان این موجودات با یکدیگر و با محیط را برعهده دارد، بر آن است که عوامل موجود در محیط فیزیکى، مانند سروصدا، آلودگى هوا، زیادى جمعیت، کوچکى محل سکونت و به خطر افتادن حریم، مى‌توانند بهداشت روانى فرد را به خطر افکنند

پنج ـ مکتب انسان‌گرایى، سلامت روانى را به ارضاى نیازهاى اساسى و رسیدن به خودشکوفایى تعریف مى‌کند. یکى از چهره‌هاى این مکتب، مزلو است. به نظر وى، کسانى به خودشکوفایى دست مى‌یابند که عالى‌ترین مراتب نیازهاى خود را برآورده سازند. وى ویژگى‌ها و مؤلفه‌هاى زیر را براى چنین انسان‌هایى برمى‌شمارد

1 درک مناسب و کارآمدى از عالم واقع دارند و پدیده‌هاى ناشناخته را نادیده نمى‌گیرند؛ منکر آن نمى‌شوند و از آن نمى‌گریزند و در شرایط لازم عدم قطعیت را تحمل مى‌کنند

2 خود، دیگران و طبیعت را همان‌گونه که هستند، مى‌پذیرند

3 سادگى، خودانگیختگى، فطرى بودن و حفظ حالت طبیعى در رفتارها، اندیشه‌ها و تکانش‌هاى آنان مشهود است

4 بیش از آنکه خودمحور باشند، مسئله‌محورند. آنان توجه زیادى به خود ندارند، بلکه مسئله و رسالتى خارج از خود دارند که بسیارى از نیروهاى آنها را به خود اختصاص مى‌دهند

5 احساس نیاز شدیدى به خلوت و حریم خصوصى دارند. از این رو، تنهایى را بسیار بیش از افراد معمولى دوست دارند

6 از محیط طبیعى و اجتماعى استقلال نسبى دارند. از همین رو، در هم‌رنگ شدن با دیگران و فرهنگ‌ها مقاومت مى‌ورزند و در برابر فشارها، ضربه‌ها، محرومیت‌ها، ناکامى‌ها و مانند آن، استوارى نسبى دارند. آنان درصددند تشخیص خود را فداى دیگران نسازند

7 توانایى شگفت‌آورى دارند در اینکه همواره خوبى‌هاى اساسى زندگى را با احترام، لذت، شگفتى و حتى با شور و اشتیاق تحسین کنند. این گونه تجربه‌ها، هرچند براى دیگران بى‌رنگ شده باشد، براى آنان تازگى دارد

8 از تجربه‌هاى عرفانى (تجربه اوج16) برخوردارند؛ یعنى احساس شدید وجد و حیرتو هیبت، گشوده شدن افق‌هاى نامحدودى وراى زمان و مکان، و سرانجام اعتقاد به اینکه امرى بسیار مهم و ارزشمند روى داده است

9 احساس هم‌سانى، هم‌دردى و عطوفت عمیقى به انسان‌ها دارند و کاملاً مردم‌گرا هستند

10 دغدغه بهروزى همه انسان‌ها را دارند

11 در روابط میانْ فردى، توان هم‌جوشى، دوستى و عشق‌ورزى به دیگران دارند

12 با تمام توان، به اخلاق پاى‌بندند و معیارهاى اخلاقى را رعایت مى‌کنند

13 بسیار شوخ‌طبع هستند

14 بسیار اهل خلاقیت و نوآورى‌اند

آنچه بیان شد دیدگاه‌هاى متفاوت درباره سلامت روان بود. در زمینه درمان یا منشأ بیمارى‌هاى روانى نیز، به تبعِ نگرش‌هاى فکرى، مکتب‌هاى گوناگونى وجود دارد. برخى ریشه سلامت و بیمارى را در اصلاح یا تحریف و خطاى اندیشه و شناخت‌هاى آدمى مى‌دانند. برخى دیگر، همچون مکتب‌هاى رفتارگرا و روان‌شناسى اجتماعى و یادگیرى، الگوهاى رفتارى و روابط فردى و اجتماعى را منشأ تخریب یا سلامت مى‌شمارند. مکتب‌هاى انسان‌گرا نیز، آنچه آدمى را در ارضاى نیازهاى سطوح پایین محدود سازد و از خودشکوفایى بازدارد، منشأ ایجاد اختلال رفتارى مى‌شمارند. برخى از اندیشمندان غربى، با نگاهى انتقادى به تعریف‌ها و تحلیل‌هاى موجود درباره بهداشت روانى، به نقش تاریخ، ایدئولوژى و نظام‌هاى فلسفى و ساختار سیاسى ـ اجتماعى در آنها اشاره کرده‌اند

ارزیابى


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید