برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد تاثیر طلاق بر رشد کودکان تحت word دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد تاثیر طلاق بر رشد کودکان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد تاثیر طلاق بر رشد کودکان تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد تاثیر طلاق بر رشد کودکان تحت word :

تاثیر طلاق بر رشد کودکان

تأثیر طلاق بر کودکان طلاق پدیده¬ای است که به گسست خانواده می¬انجامد و می¬توان آن را به 6 مرحله تقسیم کرد، زوجی که از یکدیگر جدا می¬شوند، ناچار با این مراحل رو به رو می¬شوند :1 طلاق عاطفی : بیانگررابطه زناشویی که به زوال می¬رود.2 طلاق قانونی: متضمن زمینه-ها و دلایلی که بر پایه¬ی آن به ازدواج پایان داده می-شود.3 طلاق اقتصادی: که به تقسیم ثروت و دارایی مربوط می¬شود.4 طلاق هماهنگی میان والدین: که مسایل نگهداری کودک و حق ملاقات را دربرمی¬گیرد.5 طلاق اجتماعی: به تغییرات در دوستی¬ها و سایر روابط اجتماعی

مربوط می-شود.6 طلاق روانی: که از طریق آن فرد سرانجام باید پیوندهای عاطفی را قطع کند و با الزامات تنها زیستن رو در رو شود . همه این مراحل ممکن است دشواری¬ها و تنش-هایی پدید آورد که بر زن و شوهر، فرزندان، خویشاوندان و دوستانشان تأثیرگذاراست و اما دراین میان فرزندان هستند که فشار روانی بیشتری را متحمل می¬شوند. طلاق تاثیرفزاینده¬ای برزندگی و

جنبه¬های مختلف شخصیتی کودکان می¬گذارد، تحقیقات نشان داده حتی جدایی¬هایی که به آرامی انجام می¬گیرد مسیر زندگی کودکان را تحت تأثیر قرارمی-دهد. فرزندان طلاق عموماً با دور نمای عاطفی بُغرنجی نسبت به فرزندانی که در خانواده¬های سالم زندگی می¬کنند رو به رو هستند. طلاق برای کودکان به معنی ایجاد دو جهان متفاوت است که باید هرکدام را به طور

جداگانه درک کرد، کودکان طلاق همواره سعی می¬کنند که با روحیات و عادات پدر و مادر آشنا شوند و خود را با شرایط آن¬ها تطبیق دهند و این موضوع باعث تضاد شخصیت و دو گانگی در کودک می¬شود؛ کودکان طلاق همانند کودکانی که دارای خانواده سالم هستند احساس امنیت عاطفی را تجربه نمی¬کنند و همین امر باعث تاثیر گذاری مستقیم برعزت نفس و دیگر ویژگی-های فردی آنان می¬شود.فرزندان پس از جدایی پدر و مادرشان درواقع اغلب از اضطراب عاطفی آشکار رنج می-برند؛ کودکانی که در سن قبل از مدرسه هستند عموماً سر در گم و وحشت زده می¬شوند و خود را به خاطر جدایی مقصر می¬دانند، کودکان بزرگتر نیز از جدایی پدر و ما

در متحمل تنش¬های فراوانی می¬شوند، اما آن¬ها بهتر می¬توانند انگیزه¬های والدیشان را برای طلاق درک کنند ولی اغلب عمیقاً نگران اثرات آن بر آینده خود هستند و غالباً احساس خشم شدیدی را نشان می¬دهند، فرزندان بزرگتر همواره تلاش می¬کنند تا ستون خانواده را دوباره بنا کنند و زمانی که تلاش آنان بی نتیجه می¬ماند، خشم درونیشان به مرور طغیان کرده و به صورت رفتارهای ناهنجار مانند آزار رساندن به دیگران و حتی به خود نمود پیدا می-کند. ضربات عمیق روحی و روانی ناشی از پدیده طلاق بر روی فرزندان غیر قابل انکار است، اما نکته قابل توجه در

این مورد آن است که نمی¬توان رفتارهای خاص مثل افسردگی، دیگر آزاری، خود آزاری و دیگر واکنش¬های منفی را به تمام کودکان طلاق تعمیم داد زیرا هر یک از کودکان تحت تاثیر شرایط خاصی هستند و ویژگی¬های رفتاری خاص خود را دارند، به همین دلیل در اینجا به ذکر یک نمونه از کودکان طلاق می¬پردازیم. سال 1380 امیر، کلاس اول ابتدایی است، پسر خوب، درس خوان، مؤدب و در عین حال سرشار از شادی و شیطتنت¬های کودکانه است، مراحل تحصیلی خود را با نمرات بالا به پایان می¬رساند و هرسال به عنوان شاگرد نمونه مورد تشویق معلمان و مربیان مدرسه قرار می¬گیرد. سال 1383 کلاس سوم ابتدایی، امیر افت تحصیلی پیدا کرده، کمتر با دوستان خود ارتباط برقرار می¬کند و حساس و زود رنج شده، اواخر سال تحصیلی متوجه می¬شویم که پدر و مادر امیر با یکدیگر اختلاف دارند و دائماً به مشاجره می¬پردازند، در چنین شرایطی باید به امیر حق داد، که امیر گذشته نباشد؛ کم حرف، زود رنج و گوشه گیر! امیر با هیچکدام از همسالان خود ارتباط برقرار نمی¬کند. او کلاس سوم را با معدل پایین سپری

می¬کند. سال 1384 دیگر از آن پسر گوشه گیر و آرام خبری نیست؛ امیر رفتارهای ناهنجاری از خود بروز می¬دهد و به دیگر همسالان خود آسیب می¬رساند. یک روز سر می¬شکند و روز دیگر پا. معلم توان کنترل امیر را ندارد ، امیر حرف گوش نمی¬دهد. از او شکایت می¬شود. امیر 10 ساله پایش به کلانتری باز می¬شود، همسایه¬ها هم از دست امیر عاصی شده¬اند؛ امیر موجود ناهنجار و غیرقابل تحمل شده. حدود یک هفته است امیر به مدرسه نیامده، معلم سراغ امیر را می¬گیرد، به خانه او زنگ می¬زنند اما کسی جوابگو نیست، بالاخره پس از گذشت دو

هفته متوجه می¬شوند امیر در بیمارستان بخش اعصاب و روان بستری شده است. یک ماه بعد امیر به مدرسه می¬آید. امیر آن پسری که هم کلاسانش “وحشی” صدایش می¬زدند، نیست؛ امیر افسرده است، امیریک مجسمه متحرک است بدون احساس، بدون عکس العمل. تقریباً 3 هفته گذشته و امیر هنوز به مدرسه نمی آید، از طرف مدرسه سراغش را می گیرند، او مجدداً به بیمارستان منتقل شده ولی این بار نه بخش روانی بلکه بخش مراقبت¬های ویژه، ” امیر خود

کشی کرده! ” با تصوراینکه امیر از خودکشی جان سالم بدر ببرد و دیگر دست به این کار نزند، باز هم می¬توان گفت: ” امیر، امیر سابق است؟” این شرح حال تنها یک نمونه از هزار نمونه در این زمینه است. با تمام این تفاسیر سنجش اثرات جدایی والدین بر کودکان بسیار دشوار است؛ میزان ستیز میان پدر و مادر قبل از جدایی، سن کودکان، داشتن خواهر یا برادر، وجود پدر بزرگ و مادر بزرگ و سایر خویشاوندان، روابط آن¬ها با هر یک از والدین و اینکه اغلب تا چه حد پد رو مادر را

می¬بینند، همه این عوامل و عوامل دیگر می¬توانند بر فرایند سازگاری تأثیر داشته باشند. ولی نکته قابل توجه اینکه هر چه قدرهم، شرایط مناسب برای سازگاری کودکان وجود داشته باشند باز هم آنان قربانی این پدیده هستند و ضربه¬هایی که در نتیجه¬ی این جدایی می¬بینند نه فقط درحال، بلکه در آینده نیز با آنان همراه خواهد بود و زندگی شان را تحت شعاع قرار می¬دهد

طلاق از منظر جرم شناسی ؛طلاق ؛جرم یا ناهنجاری ؟
پرونده روز: آسیب شناسی طلاق
به اعتقاد بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی و جرم شناسان رابطه مستقیمی میان طلاق و افزایش میزان گرایش افراد خانواده به بزهکاری و نقض قوانین وجود دارد.
دکتر «شهرام محمدی » وکیل و جرم شناس درباره عوامل موثر اجتماعی در وقوع طلاق می گوید: «عوامل مختلف اجتماعی در وقوع طلاق موثرند که می توان به ناهماهنگی های طبقاتی ، دخالت های خانواده ها، دوستان ناباب ، ازدواج های اجباری ، تعدد زوجات ، گرایش به مواد مخدر و الکل ، رسیدن به ثروت ناگهانی ، فقر، بیکاری ، پرکاری و اشتغال فوق العاده هر یک از زوجین ، اختلافات

فرهنگی و تربیتی ، نداشتن مسکن ، محکومیت های درازمدت ، بدآموزی های وسایل ارتباط جمعی بخصوص صدا و سیما و; اشاره کرد.»
وی تاکید می کند: «تحت چنین شرایطی معمولا زن و شوهر وابستگی و اعتماد را نسبت به یکدیگر از دست داده و پس از مدتی ترجیح می دهند که از یکدیگر جدا شوند.»
عضو هیات علمی دانشگاه کردستان در خصوص اقدامات موثر برای کاهش میزان طلاق توضیح می دهد: «در وهله اول باید نسبت به تربیت اجتماعی و رشد معنوی جوانان اقدام کرد. پس از آن باید به جوانان این نکته را تفهیم کرد که ازدواج پیمانی پایدار است که باید با رفتار و شیوه یی منطقی آن را دنبال کرد. برای نیل به این منظور بهتر است جوانان دوران نامزدی 3 تا 6 ماهه را بگذرانند و

طی این مدت با مراجعه به مشاوران تحت آموزش های قبل از ازدواج قرار گیرند. زیرا بررسی ها نشان داده است که آموزش های قبل از ازدواج بطور قابل توجهی از میزان وقوع طلاق می کاهد. یکی دیگر از اقداماتی که در این راستا می تواند موثر باشد، توجه به نقش رسانه های جمعی نظیر صدا و سیما و مطبوعات است . زیرا این رسانه ها دارای طیف وسیعی از مخاطبان در سراسر کشور هستند.»
وی در پاسخ به این سوال که طلاق چه تاثیری بر گرایش زن و مرد مطلقه به جرم و فساد می گذارد، می گوید: «در این مورد ابتدا باید علت طلاق را مورد توجه قرار داد.برای نمونه بر اساس تحقیقات غیررسمی که در تهران صورت گرفته است ، اکثر اشخاصی که به روسپی گری گرایش پیدا می کنند به علت اعتیاد همسر از او جدا شده و حضانت و سرپرستی فرزندان را نیز بر عهده

دارند. طبیعی است که تحت چنین شرایطی زنان مطلقه دیگر در خانه پدری جایگاه خوبی نداشته و مجبورند برای تامین هزینه های زندگی خود و فرزندانشان از هر راهی کسب درآمد کنند که متاسفانه عده یی از زنان مطلقه که تعدادشان نیز کم نیست به باندهای فساد گرایش پیدا می کنند. یکی دیگر از تبعات و تاثیرات طلاق بر روی زندگی زنان مطلقه به وجود آمدن پدیده «قاچاق

زنان » است . زیرا هیچ نهاد و سازمانی در جامعه عهده دار مسوولیت حمایت مادی و معنوی از زنان مطلقه و کودکان طلاق نیست .» وی در ادامه می افزاید: «تاثیر طلاق بر روی مردان نیز به صورت ناهنجاری هایی بروز می کند. به عبارت دیگر وقتی مردی از همسر خود جدا می شود با مشکلات و ناراحتی های روحی ، روانی فراوانی روبرو می شود. زیرا او دیگر حاضر نیست و نمی تواند برای ادامه زندگی به درون خانواده پدری خود باز گردد. بنابراین ترجیح می دهد که در خانه یی به صورت تنها و مجردی زندگی کند. این گونه مردان معمولا برای رهایی از تنهایی به دوستان ناباب پناه برده و به فساد اخلاقی گرایش پیدا می کنند. از سایر تبعات طلاق بر روی مردان می توان به گرایش آنها به سوی استعمال مواد مخدر و الکل اشاره کرد. مردان تحت چنین شرایطی برای فراموش کردن مشکلات سعی می کنند از این گونه مواد به عنوان آرامبخش و تسکین دهنده

استفاده کنند. گرایش به سرقت ، جیب بری و; از سایر تاثیرات طلاق بر روی مردان مطلقه است .»
دکتر محمدی تصریح می کند: «بر اساس تحقیقی که توسط یکی از جامعه شناسان جنایی انجام شده است ، 30 درصد از مجرمان زندانی ازدواج های ناموفق داشته اند و اکثریت نیز یا فرزند طلاق بوده یا با اختلاف های شدید خانوادگی در زندگی مواجه بوده اند.»
وی تاکید می کند: «متاسفانه در جامعه ما طلاق را عملی مجرمانه تلقی می کنند این در حالی است که طلاق در اصل یک عمل نابهنجار است . اما عموم جامعه پدیده طلاق را به عنوان یک عمل مجرمانه تلقی کرده و به شخص مطلقه برچسب مجرمیت می زنند. با توجه به این شرایط می توان گفت بسیاری از افرادی که در ازدواج اول خود شکست خورده اند، ازدواج های بعدی برایشان

مطلوب و دلخواه نیست .»
این جرم شناس درباره تاثیر طلاق والدین بر روی کودکان و گرایش آنها به بزهکاری می گوید: «بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط آسیب شناسان سازمان بهزیستی اکثریت کودکان خیابانی و کارتن خواب از فرزندان طلاق هستند. به عبارت دقیق تر طلاق را می توان پیش زمینه ارتکاب جرایم و بزهکاری برای فرزندان طلاق دانست .

زیرا آنان از داشتن یک پناهگاه امن خانوادگی منع شده و مجبور شده اند برای رهایی از شرایط نابسامان خانوادگی از خانه فرار کنند. بر اساس بررسی های صورت گرفته بیشتر کودکانی که در خیابان ها به تکدی گری اشتغال دارند و همچنین کودکان خیابانی و کارتن خواب دارای تک سرپرست بوده اند. به عبارت دیگر یا مادرشان طلاق گرفته ، یا اینکه پدرشان فوت کرده یا حتی برعکس . بنابراین آنها فاقد پدر و مادر در یک زمان هستند. تحت چنین شرایطی این کودکان با مشکلات شدید اقتصادی مواجه شده و چون نان آور خانواده محسوب می شوند به مشاغلی نظیر سیگارفروشی ، دستفروشی ، خرید و فروش مواد مخدر، دزدی ، جیب بری و باندهای سرقت و; گرایش پیدا می کنند.»

وی می افزاید: «کودکان طلاق و خیابانی ، بزهکار بالقوه هستند. زیرا پدر و مادر چنین کودکانی قادر به نظارت بر اعمال و رفتار آنها نیستند. متاسفانه این کودکان در جامعه یکی از اهداف اصلی اعمال مجرمانه محسوب می شوند و در معرض بزهکاری و بزه دیدگی های فراوانی قرار می گیرند.»


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید