برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی تطبیقی نگرش مولانا، عطار و سنایی در عالم تمثیل تحت word دارای 204 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی تطبیقی نگرش مولانا، عطار و سنایی در عالم تمثیل تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی تطبیقی نگرش مولانا، عطار و سنایی در عالم تمثیل تحت word

1- تمثیل عاشق بغداد   
2- تمثیل مرغ و گبر  
3- تمثیل عاشق که در حال مردن می¬خندید  
4- تمثیل مدّعی عشق  
5- تمثیل عیسی (ع) و ابلیس   
6- تمثیل وصیّت اسکندر   
7- تمثیل حکایت عمر(رض) و پسرش   
8- تمثیل  خر و وبای گاوی   
9- تمثیل خلیل و جبرئیل   
10- تمثیل زن طوافگر   
11- تمثیل علوی و عالم و حیز   
12- تمثیل حاتم و توکل زنش  
13- تمثیل زنگی و آینه   
14- تمثیل پیل و شهر کوران   
15- تمثیل بقّال و گلخوار   
16- تمثیل مرغ و فخ   
17- تمثیل بلال و احد گفتنش  
18- تمثیل لقمان و خواجه اش   
19- تمثیل عاشق خفته   
20- تمثیل خلیفه و لیلی   
21- ایاز و پوستین   
22- تمثیل رابعه و مراقبه   
23- تمثیل سلطان و طفل هندو   
24- تمثیل ایاز و جام   
25- تمثیل پیر چنگی  
26- تمثیل عاشق که بر در معشوق زد  
27- تمثیل ستودن جاهلی، افلاطون را   
28- تمثیل اعرابی و خلیفه   
29- تمثیل سلیمان (ع) وعزرائیل   
30- تمثیل عیسی (ع) و اسم اعظم   
31- تمثیل شبلی و جنون   
32- تمثیل صعوه و شعبی  
33- تمثیل هَلوع   
34- تمثیل محمود و خرقانی   
35- تمثیل پشّه و سلیمان (ع)   
36- تمثیل کنّاس و کوی عطاران   
37- تمثیل طوطی و بازرگان   
38- تمثیل شاگرد احول و استاد  
39- تمثیل کمپیر و باز  
40- تمثیل مهار شتر و موش   
فصل دوم، بخش دوم 2-
استثنائات   
1- دیوانه و تگرگ   
2- غلام که در خود (آینه) نگریست   
3- خم و بقراط  
4- دیوانه و غلامان عمید   
5- محمود و عاشقان ایاز  
فصل دوم، بخش سوم 2-3   
خلاصه پایان نامه  
سبک و شیوه بیان سه شاعر در تمثیلات مشترک  
فهرست منابع   

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه بررسی تطبیقی نگرش مولانا، عطار و سنایی در عالم تمثیل تحت word

پورنامداریان، تقی؛ رمز و داستانهای رمزی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، سال
دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه
حافظ شیرازی، شمس الدین محمد، دیوان غزلیات، نسخه غنی قزوینی، انتشارات زوار، سال
حکمت، علی اصغر؛ امثال قرآن، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، سال
رضوی مدرس، تعلیقات حدیقه الحقیقه، مؤسّسه مطبوعاتی علمی، سال
زرّین کوب، عبدالحسین، سرّ نی، چاپ پنجم، تهران، انتشـارات علمــی، سال
زرّین کوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، چاپ پنجم، تهران، انتشـارات علمــی سخن، سال 1372
سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم عقلی، تهران، انتشارت علمی، سال
سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، حدیقه الحقیقه و طریقه الشریـعه، به تصحیح مدرس رضوی، چاپ چهارم، انتشارات دانشگاه تهران، 1374
شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ صور خیال در شعر فارسی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات آگاه، سال
صنعتی نیا، فاطمه، مآخذ قصص و تمثیلات مثــنوی های عطـار، چاپ اول، انتــشارات زوار، سال
عطار نیشابوری، فریدالدین، الهی نامه، به تصحیح هلموت ریتر، مطبع معارف استانبول، سال 1940 م
عطار نیشابوری، فریدالدین؛ مصیبت نامه، به تصحیح نورانی وصال، چاپ چهارم، تهران، انتشارات زوار، سال
عطار نیشابوری، فریدالدین، منطق الطیر، به تصحیح سید صادق گوهرین، چاپ دهم، انتشارات علمی فرهنگی، سال 1374
عطار نیشابوری، فریدالدین، اسرارنامه، به تصحیح صادق گوهرین، چاپ دوم، تهران، انتشارات زوار، سال
فروزانفر، بدیع الزّمان، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار عطار. انتشارات انجمن آثار ملی. چاپخانه دانشگاه تهران. سال 40-
فروزانفر، بدیع الزمان؛ مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات امیرکبیر، سال
مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد نیکلسون، چاپ نهم، انتشارات چاپخانه سپهر تهران، سال 1362
میرصادقی، جمال؛ عناصر داستان، چاپ اول، تهران، انتشارات شفا، سال
بندریگی، محمد، ترجمه منجد الطّلاب، چاپ یازدهم، انتشارات اسلامی، سال
فروزانفر، بدیع الزّمان، احادیث مثنوی، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر، سال
دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، انتشارات امیرکبیر، سال
براهنی، رضا، قصه نویسی، چاپ سوم، تهران، نشر نو، سال
رزمجو، حسین، انواع ادبی، چاپ دوم، تهران، انتشارات فردوس، سال
میر صادقی، جمال، ادبیات داستانی، چاپ اول، تهران، موسسه فرهنگی ماهور، سال
شمیسا، سیروس، بیان و معانی، تهران، انتشارات فردوس، سال
همایی، جلال الدین، معانی و بیان، به کوشش ماهدخت همایی، تهران، موسسه نشر هما، سال
قبادی، حسینعلی، تحقیق در نمادهای مشترک حماسی و عرفانی در ادبیات فارسی (پایان نامه دکتری) به راهنمایی دکتر شیخ الاسلامی، ج 1، بهار
سید حسینی، رضا، مکتبهای ادبی، تهران، نشر زمان، سال
شمیسا، سیروس، گزیده منطق الطیر، تهران، انتشارات نشر قطر، سال
پورجوادی، نصراله، پروانه و شمع (مقاله)، مجله نشر دانش، شماره 2، تابستان
شجیعی، پوران، مسافر سرگشته، انتشارات هنر، سال

تمثیل:

تمثیل در لغت به معنای: «مثل آوردن»، «نگاشتن پیکر»؛ «تصویر کردن چیزی»، «عقوبت کردن»، «مُثله کردن برای سیاست و تنبیه»؛ «داستان، افسانه، کنایه، تقلید و درآوردن تشبیه» است. (علی اکبر دهخدا، لغت نامه)

با توجه بر این که یکی از معانی تمثیل، مثل آوردن است و نیز چون گاهی تمثیل و مَثَل به صورت مترادف و با هم مختلط می شوند، ابتدا به توضیح و تشریح مَثل می پردازیم سپس معنای واقعی و جامع تمثیل را مشخص می کنیم

مَثل در لغت به معنی شبیه، مانند، حدیث، روایت، برهان و مِثل است. (بند ریگی، ترجمه منجدالطّلّاب، 1374: ذیل کلمه مَثَل)

«کلمه ی «مَثل» در هشتاد آیه و کلمه ی مِثل در هشتاد و یک آیه در قرآن مجید آمده است و شکل جمع هر دو کلمه، اَمثال می باشد

همچنین کلمه ی مَثَل در قرآن کریم در معانی متفاوت ذیل استعمال شده است

الف) به معنی «حکایت تمثیلی» (پرابل)  شاهد= «وَاضرِب لَهُم مثلاً رَجُلَین ;» «(ای رسول ما حکایت) دو مرد (یکی مؤمن و یکی کافر) را برای امت مثل بیاور که ;)» (س18/آیه 32)

ب) به معنی داستان های گذشته در تواریخ ایّام ماضیه به اعتبار آنکه محل تأمّل و عبرت باشند. شاهد= «وَ لمّا یأتِکُم مَثَلُ الّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم;» (س/آ؛ 2/214) (خیال نکنید به بهشت داخل می شوید بدون تحمّل سختی­ها که پیش از شما بر گذشتگان آمد;)

ج) به معنی «شبیه»؛  شاهد= «وَ إذا بُشِّرَ أحَدُهُم بِما ضَربَ لُلرّحمن مَثلاً;» (43/17) ( و حال آنکه به هر کدام از مشرکان دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند;)» (حکمت، امثال قرآن، 1361: 118 ، به نقل از المعجمُ المفهوس الفاظ قرآن، بدون ترجمه فارسی)

د) به معنی «صفت»؛ شاهد= «للَّذینَ لا یؤمنونَ بالآخرَهِ مثل السّوء» (16/60) اوصاف کسانیکه به خدا ایمان ندارند زشت و ;

هـ) به معنی «نمونه کامل» شاهد= «اِن هُوَ الّا عَبدٌ اَنعَمنا عَلَیهِ و جَعَلناهُ مَثلاً» (43/59) عیسی نبود جز بنده خاصی که ما او را به نعمت رسالت برگزیدیم و بر بنی اسرائیل مَثل قرار دادیم.» (حکمت، امثال قرآن، 1361: 120)

«کلمه «مَثل» را در فارسی گاهی به داستان یا دستان، نمون، سان، حال و صفت ترجمه کرده اند. رشید الدین میبدی، صاحب کشف الاسرار، در ترجمه قرآن کریم مَثل را به همه ی این معانی برگردانده است. اما خود کلمه مَثل در ادبیات فارسی بیش از معادل های فارسی آن استعمال دارد. میبدی معمولاً این معادلهای فارسی را برای مَثل در مواردی بکار برده است که جمله یا عبارت به شکل: «مثلِ ; مثلِ;.» یا «مثل; کَمثل;» بیان می شود. این صورتِ بیان معمولاً مقایسه میان دو چیز یا دو امر را بر اساس تشبیه بیان می کند

مَثل حکم «مضاف» را دارد و آنچه بعد آن ذکر می شود در حکم «مضاف الیه» است

«انّما مَثَلُ الحیوهِ الدّنیا کَماءٍ أنزلناهُ مِن السّماء;» (36/24) همانا مثل زندگانی دنیوی مانند آبی است که از آسمان فرو فرستادیم; » (پورنامداریان، رمز و داستان های رمزی، 1368: 139)

ابن اثیر می گوید: یکی از معانی مثل، تشبیه است: «مَثَلُ الشَّیء باشَّیء: سَوّاهُ و شبهَهُ بِهِ، جَعَلُه مِثلِهِ». شبیه کردن چیزی به چیزی دیگر (یعنی) مساوی قراردادن و شبیه به آن را آوردن و به جای آن قرار دادن است. » (همان مأخذ: 140)

«وی (ابن اثیر) در «الجامع الکبیر» تمثیل را این چنین معنی می کند: «تشبیهی است بر سبیل کنایه بدین گونه چون اراده اشارت به معنا کنی، الفاظی به کاربری که دلالت بر معنایی دیگر داشته باشند که مقصود تواست. مثل اینکه بگوییم: فلانً نقی الثّوب، یعنی فلان، پاکیزه است بدین قصد که از عیب مبرّاست.» (شفیعی کدکنی، 1370 : 144، به نقل از نقدالشعر قدامه، ص 88)

تمثیل به عبارتی دیگر، «مثال کردن چیزی و یا گریز زدن به یک واقعیت تاریخی، داستانی و قرآنی و ; به اقتضای کلام که مناسبتی و رابطه ای منطقی با آن داشته باشد. این صنعت چنان است که شاعر در یک مصراع و یا در یک بیت مثلی آورده و از آن برای بیان هر چه بهتر مقصود خویش بعنوان مثال بهره جوید. مثال؛ ظهیر فاریابی

کمال ذاتی او خود ز شرح مستغنی است              به ماه تاب چه حاجت شب تجلّی را

این صنعت را اصطلاحاً ارسال المثل می گویند

مَثل ممکن است به شکل یک داستان از زبان حیوانات و اشیاء و یا حتی از زبان اشخاص باشد. از این رو بزرگان ادب پارسی و صرّافان سخن داستان هایی را که از زبان حیوانات و غیر انسان است، امثال نامیده اند و گفته اند: «حکما، هنگامی که قصد تبلیغ و موعظه دارند آن را به طریق ضربِ امثال بر زبان حیوانات و آنچه آن را نطق نیت می گویند، نظیر آنچه در کتاب کلیله و دمنه و مانند آن وجود دارد». (پور نامداریان، رمز و داستان های رمزی: 114، به نقل از رسائل اخوان الصّفا، ج 4: 113)

تا اینجا تعریفات گوناگونی از منابع متفاوت فارسی و عربی درباره تمثیل و مثل ذکر شد. همانطور که مشاهده گردید، در ادبیات فارسی و عربی بین مَثل و تمثیل و انواع آن هیچ فرقی قائل نشده اند مثلاً در قرآن مبین «مَثل و تمثیل به یک معنی بکار رفته است از طرفی انواع آنها نیز فقط یک نام دارند

در اینجا لازم است ضمن تمییز آنها از هم به انواع آن اشاره شود. البته جدا ساختن مثل از تمثیل چندان کار معنادار و معقول نیست. مگر اینکه به طور قراردادی مثل را به یک شکل و در یک اسلوب و تمثیل را به شکلی و اسلوبی دیگر تعریف کرد. ولی باز هم متذکر می گردد در کل، مثل و تمثیل به یک معنی هستند اما دسته بندی آن به انواع و اقسام منطقی به نظر نمی رسد

مثل یا تمثیل به دو دسته تقسیم می شود: یکی آنکه جملات کوتاه که احتمالاً منشأ داستانی دارند و در یک یا حداکثر دو جمله بیان می شود. در این زمینه کتاب هایی موجود است که در برگیرنده مثل هایی گردآوری شده می باشند مانند «امثال» میدانی و یا امثال و حِکم دهخدا. نوع دیگر که بیشترین بحث و قصد اینجانب در تحقیق حاضر می باشد تمثیل یا مثل از نوع داستانی است. به عبارتی دیگر در این نوع تمثیل یک قصه یا داستان به عنوان مثل یا نمونه برای یک مشبَّه آورده می شود در نتیجه تمثیل که مشبّه به موضوع یک مفهوم موردنظر ماست، هدف و غرض ذهنی و نیت درونی ما را به صورت محسوس و ملموس بیان می کند

درباره انواع تمثیل در صفحات بعدی بطور مفصل بحث خواهد شد. اما معمولی ترین و رایج ترین انواع تمثیل همان است که آن را به دو دسته فابل (Fable) و پارابل (parable) تقسیم می کنند. «فابل» تمثیلی است که قهرمانان آن حیوان ها هستند و «پارابل» تمثیلی است که قهرمانان آن انسان می باشد. این تقسیم بندی در اغلب فرهنگ های غربی نیز مصداق دارد. (پورنامداریان، رمز و داستانهای رمزی، 1368: 116)

 

استعمال تمثیل در خارج از حوزه ادبیات (Analogy):

علاوه بر ادبیات استعمال اصطلاح تمثیل در فقه و منطق نیز با مفهومی کاملا متفاوت مورد استعمال قرار می گیرد. تمثیل را در فقه، قیاس شرعی می گویند. به این معنی که به سبب اشتراک علت در دو چیزی، حکم آن را هم یکی بدانیم: «الخَمرُ حرامٌ لإنّهُ مُسکِرٌ». (شراب حرام است چون مسکر و مدهوش کننده است)؛ پس آبجو هم حرام است چون مسکر و مدهوش کننده است

تمثیل در منطق هم بدین معنی است: تسرّی حکم چیزی در چیز دیگر جزئی به سبب مشابهت. مثال: رودخانه سفیدرود به دریا می ریزد.  پس لابد رودخانه کارون هم به دریا می ریزد. تمثیل مفید علم قطعی نیست مثلاً ممکن است رودخانه ای به دریا نریزد. (شمیسا، گزیده منطق الطیر، انتشارات نشر قطره، سال 1373: مقدمه)

بر همین اساس خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس تمثیل را استدلال می نامد و می گوید: «استدلال چنان بود که از حال یک شبیه بر حال دیگر شبیه دلیل سازند». (شفیعی کدکنی، صورخیال در شعرفارسی:84 (به نقل از اساس الاقتباس: 594)

 

بررسی جایگاه تمثیل در نزد ملل و اقوام

الف- تمثیل از نظر اقوام بدوی:

در نظر این اقوام تمثیل به معنایی که در نظر ملل متمدن است وجود نداشت ولی در زبان آنها تمثیلات و تعبیرات و تشبیهاتی وجود دارد که می توان گفت جرثومه ابتدائی پارابلها و فابلها هستند، افسانه هایی که شامل تشبیهات به زندگانی جانوران و نباتات یا اشیاء غیر زنده است و به آنها نوعی شخصیت بخشیده و قولی یا فعلی را به ایشان منتسب داشته اند. در نزد اقوام وحشی و حتی هوتن توت ها (نژاد وحشی آفریقایی و استرالیایی) و زولوها (مردم ساکن جنوب آفریقا) از این گونه تمثیلات و تشبیهات کم و بیش به لهجه های محلی وجود دارد که بعضی به کل فاقد ارزش و نتیجه اخلاقی است و برخی هم دارای نتایج اخلاقی مانند «فوائد دوستی» و «مضرّات دشمنی و حق ناشناسی و بی دینی» هستند. (علی اصغرحکمت، امثال قرآن:13- 47 : با تلخیص کلی از کتاب مذکور)

ب) تمثیل در هندوستان:

مَثَل در هندوستان:

«مَثل در ادبیات سانسکریت از دیرباز وجود داشته است و به آن زبان، امثال بسیاری درباره حیوانات و نباتات و جمادات موجود است. کتاب «پانچاتانتارا» که در فارسی به کلیله و دمنه معروف است خود دلیلی بر این مدعاست

علاوه بر آن حکایات و تمثیلات، از کتاب «مهابهاراتا» که قدیمی ترین کتاب اساطیر هندی است می توان نام برد. در این کتاب همه جا به سرگذشت پهلوانانی اشاره می کند که در هنگام نامرادی و اوان ناکامی به استماع حکایات و امثال خود را مشغول می داشته اند. مذهب بودا هم که در هند رواج داشته است همه جا برای تبلیغ از تمثیل سود جسته است، مثلاً کتاب «جاکاتا» که تفسیری است بر مبادی بودائی، متجاوز از پانصد حکایت و مَثل بزرگ و کوچک در خود جای داده است

همچنین مرتاضان یا فقرای رحاله که در همه در اطراف خود گروهی مرید و مستمع گرد می کرده اند اغلب برای آنان به ذکر حکایات و تمثیلات می پرداختند. کوتاه سخن اینکه توسّل به حکایات و تماثیل در این سرزمین بسیار است به طوری که برخی ازب محققین در عقیده خود افراط کرده، ریشه تمام امثال اروپائی را به منابع بودائی و هندی منتهی می سازند. (حکمت، امثال قرآن: 93-114 با تلخیص کلّی)

ج- تمثیل در یونان و روم و جهان غرب:

«امثال و حکایات اخلاقی در نزد یونانیان و پس از آن در نزد اقوام لاتین، همچنین از مراحل بدوی ابتدائی قدیم تا صورت کامل فنی، یک دوره تکامل تدریجی را نشان می دهد. قدیم ترین مجموعه امثال که در ادب جهانی شأن و منزلتی رفیع داشته است و در نزد ملل غرب نیز متداول بوده، منسوب به شخصی یونانی به نام «ایزوپ» است که معمولاً با لقمان حکیم در فرهنگ شرق مشابهت دارد

کتاب «اساطیر» افلاطون به معنی حقیقی اسطوره نیست بلکه تمثیلی است که از اندیشه قومی و متین و حکمای یونان تراوش کرده است

همچنین افسانه های لاتینی از فولکلور رومیان قدیم که در قرون وسطی منتهی به «مجموعه فدروس» گردید. او امثال روم را در قرن اول مسیحی گردآوری کرد تا آنجا که به تمثیل معروف «کمدی الهی» دانته منتهی شد

از کشورهای دیگر غربی نیز می توان از «تومان ایریات» اسپانیولی (1771 م.)؛ «پیک نوتی» ایتالیایی؛ «ژانگه» انگلیسی صاحب کتاب «51 مثل منظوم (1732 م)؛ و «ولسینکِ» آلمانی (1881م) را نام برد که از ایزوپ تقلید کرده اند

بعد از اینها می توان از «کِریلُفِ» روسی نام برد که در فن مَثل نویسی استاد بود. (دو اثر از وی به نام های «قو» ماهی و خرچنگ» و «کودک و سایه» توسط آقای غلامعلی رعدی آذرخشی به نظم ترجمه شده است و در کتاب «از نیما تا روزگاران ما» از یحیی آرین پور آمده است).» (حکمت، امثال قرآن، تلخیص صفحات 93-114)

لازم به توضیح است شرح و بسط کامل تاریخچه و بیوگرافی تمثیل در بلاد خارج از ایران، در این رساله مقدور نیست و جهت آشنایی بیشتر می توان به منابع و کتب مربوطه من جمله کتاب امثال قرآن آقای علی اصغر حکمت مراجعه نمود

د- تمثیل در نزد عبریان و تمثیلات انجیل:

«گویند قدیمی ترین مثلی که در تاریخ ادب در ممالک شرق نزدیک وجود دارد حکایتی است به نام مَثل «اشجار» که در کتاب «عهد عشق»، «سِفر داوران» وارد شده است. (حکایت درباره ی رفتن درختان ند زیتون است تا او را به پادشاهی برگزینند;)

حضرت عیسی (ع) بیش از همه انبیاء بنی اسرائیل کلام خود را به تمثیلات، زینت می داد تا جایی که او را از نظر ادبی بزرگترین استاد تمثیل سرائی شناخته اند

سخنان آن حضرت را چهار تن از جمع کنندگان اناجیل اربعه (لوتا، یوحنّا، مَتی، مَرقُس) به مذاق خود بیان کرده اند که گاهی ساده و گاهی به صورت رمز و تعمیه (چیستان) بیان گردیده است. مفسرین قرآن از تمثیلات انجیل در تفسیر قرآن استفاده کرده اند از جمله امام فخر رازی. » (علی اصغر حکمت، امثال قرآن:13)

 

تمثیل در نزد چینیان:

کنفوسیوس فیلسوف معروف چین و مؤسس مذهب اخلاقی معروف که پانصد سال قبل از مسیح(ع) می زیسته دارای موعظه و حکم فراوان است که اکثر متضمّن تمثیلات شیرین است. (به کتاب مکالمات کتنفوسیوس مراجعه شود).» (مجله کیهان فرهنگی، سال شانزدهم، شمارگان 151، 1387: 41- به نقل از کتاب مکالمات کنفوسیوس، ترجمه حسین کاظم زاده، 1357)

و- تمثیل و جایگاه آن در جزیره العرب:

اعراب جاهلی (ادوار جاهلیت قبل از اسلام) قبل از متحلّی شدن به دین مبین اسلام و گرایش به رسالت نبیّ  اکرم (ص) همانند دیگر ملل عالم از مراحل باستانی تا مراحل متکامل کنونی در طیّ اعصار متمادی دارای ادبیات خاصّ زمان خود بوده اند و امثال و حکایات زیادی داشته اند. بطوری که از قبایل و عشایر این دوره حکایات و داستان های اسطوره ای محلی باقی مانده که جنبه ی تمثیلی دارد

«این امثال و تمثیلات معمولاً در ارتباط با زندگی بیابانگردی، قبیله­ای، مهماندوستی، ارواح شرور، جنّ و غول و حیوانات بیابان و ; است؛ لقمان بن عادیا است که با نازل شدن سوره سی و یکم قرآن به نام او شهرتش مضاعف گردید و آوازه اش در حکمت و بهره گیری از تمثیلات حدّ و مرز آفاق و انفس را در نوردید. » (حکمت، امثال قرآن: 17)

ز- تمثیل در قرآن کریم:

همانطور که می دانیم کلمه «مَثل» از جمله کلمات پرکاربرد در قرآن کریم بویژه امثال و داستان های قرآنی است و با مراجعه به کشف الایات قرآن مجید مشخص می گردد این کلمه (مثل)، در هشتاد آیه و کلمه (مِثل) در هشتاد و یک آیه قرآن به چشم می خورد. در این تمثیلات هر جا که کلمه «مَثَل» آمده است نمی توان لزوماً حمل بر تمثیل داستانی کرد. چون در بسیاری از موارد طرف دوم تشبیه (مشبه به) یک جمله یا یک آیه ی کوتاه است. بدون اینکه خود اشاره به داستانی داشته باشد یا خیر

اما گاهی مشبه به، داستانی است بر سبیل تمثیل، که نیاز به تفسیر دارد مانند

تمثیل: «توانگر و درویش» در سوره ی کهف (آیات 32 تا 44) و نیز تمثیل «اصحاب قریه» در سوره یس (آیات 13 تا 28)

ح- تمثیل در نزد ایرانیان:

تمثیل و امثال مانند سایر ملل در نزد ایرانیان نیز از دیرباز رواج داشته است. از قدیم ترین آنها می توان از آنچه از آثار مانوی که در تورفان بدست آمده نام برد. از این آثار کشف شده تمثیلی به نام «افسون حواس پنجگانه» وجود دارد

در «بُندهِشن» هم تمثیلی است مبنی بر اینکه کالبد آدمی انعکاسی از عالم کبیر است و جهان کهین رمزی است از جهان مهین یا عالم کبیر

نمونه دیگر «درخت آسوریک»؛ داستان منظومی است به زبان پهلوی که در آن درخت خرما و بز در اثبات فضیلت خود با هم به مناظره می پردازند

از دیگر نمونه ها می توان از کلیله و دمنه، هزارافسان، سندبادنامه، گرشاسب نامه، ویس و رامین، بوستان، آثار سنایی، عطار و مولانا (موضوع بحث این پایان نامه) و نیز آثار جامی نام برد. هر چند تعدادی از آنها ترجمه شده اند. (علی اصغر حکمت، امثال قرآن، با تلخیص کلی و اندک تصرّف)

انواع تمثیل:

«تمثیل از نظر الف- قهرمان (شخصیت)، ب- موضوع، ج- درونمایه د-زبان هـ- ساختار و- منشأ قصه به چند دسته تقسیم می شود

الف- از نظر قهرمان (شخصیت):

1- فابل (Fable): «روایتی کوتاه به زبان شعر یا نثر که شخصیت های آن غیر انسان (حیوان) یا اشیاء بی جان است». (علی اکبر دهخدا، لغت نامه)

مانند منطق الطیر عطار، «مزرعه حیوانات» از جورج اروول و یا تمثیل «مناظره دیگ و کاسه در مطبخ جم، از مصیبت نامه عطار. (به تصحیح نورانی وصال، انتشارات زوار، 1373: 99)

2- تمثیلی که قهرمان یا قهرمانان آن انسان هستند. این نوع تمثیل خود به دو دسته کلی پارابل (Parable) و اگزومپلوم (Exemplum) تقسیم می شود

2-1- پارابل (Parable): روایت کوتاهی است که در آن شباهت های جزء به جزء بسیاری با یک اصل اخلاقی یا مذهبی یا عرفانی وجود دارد. از این رو معمولا از زبان پیامبران و عارفان و مردان بزرگ شنیده می شود. مانند: «پیرچنگی» در مثنوی معنوی

2-2- اگزومپلوم (Exemplum) یا حکایت تمثیلی معروف:

داستانی تمثیلی است که شهرت فراوان دارد و به محض شنیدن آن متوجه مشبه یا منظور باطنی گوینده (کنه مطلب) می شویم مانند تمثیل «خرسی که می خواست از چهره دوست مگس براند، او را کشت». با خواندن این داستان به این واقعیت پی می بریم که: «دشمن دانا به از نادان دوست»

3- پاره ای دیگر از تمثیلات هستند که قهرمانانشان برخی انسان و برخی غیر انسان (حیوان و اشیاء) است. مانند تمثیل «طوطی و بازرگان» در مثنوی معنوی یا بسیاری از تمثیلات کلیله و دمنه. مانند تمثیلِ صیاد و دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو. (به تصحیح مجتبی مینوی، باب هفتم، 1373: 157)

 ب- از نظر موضوع:

با توجه به این واقعیت که هر نوشته ای چه منظوم و چه منثور بیان کننده ی موضوع و قصد و غرضی مشخص است مسلماً تمثیل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از این دیدگاه می توان تمثیلات را به انواع اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، فلسفی، سیاسی، دینی و ; تقسیم نمود

 ج- از نظر درونمایه (مضمون):

آنچه یادآوری و تذکر آن لازم به نظر می رسد این است که نباید موضوع تمثیل را با درونمایه و مضمون آن مترادف و یکسان دانست چرا که موضوع، یک مفهوم کلی از داستان است ولی درونمایه و مضمون، کل داستان است و به عبارتی درونمایه دربرگیرنده فکر دقیق و اصلی نویسنده و آفریننده داستان است. پس به بیان شیواتر و روشن تر می توان چنین گفت که درونمایه تمثیل، نسبت به موضوع آن دقیق تر و جزئی تر است. مثلاً وقتی می گوییم موضوع فلان داستان اخلاق است (که مفهومی کلّی است) با این درونمایه که ایثار برترین خصلت هاست (البته در همان داستان)، ملاحظه می شود که نوع نگرشی دقیق تر و جزئی تر را دربر دارد. همینطور به این مهم نیز بایستی توجه داشت که درونمایه داستان (تمثیل) با نتیجه ی آن متفاوت است. چرا که درون مایه تمثیل نسبت به نتیجه آن کلی تر می باشد.» (مر صادقی، عناصر داستان، با تلخیص کلّی)

 د) تمثیل از نظر زبان:

«از حیث زبان، تمثیل به دو دسته رمزی و غیر رمزی تقسیم می شود

دسته ی اول از تمثیلات (رمزی) به تمثیلاتی اطلاق می شود که در آن شخصیت ها (اعم از انسان و حیوان و اشیاء) یا مفاهیمی که نماینده ی اشخاص می شوند، تبدیل به مفاهیم و اشیای دیگر می شوند و بر معنی حقیقی خودشان دلالت نمی کنند

اما تمثیل غیر رمزی (تمثیل عادی و معمولی) آن است که مفهوم یا نتیجه نهفته در تمثیل (اخلاقی، عرفانی و ;) مورد نظر است و مفاهیم به صورت مستقیم و به دور از کنایه و استعاره بیان می گردد.» (پونامداریان، رمز و داستانهای رمزی: 9)

 هـ) از نظر ساختار:

برای تفکیک و دسته­بندی تمثیل یا داستان (چه منظوم و چه منثور) بایستی به عناصر شعر یا عناصر داستان و نیز ویژگی های ظاهری و محتوایی آن توجه نمود. سپس با توجه به وجوه اشتراک آنها هر تمثیل را در گروهی خاص قرار داد. برای نمونه برخی از تمثیلات هستند که تمثیل پرداز یا خالق داستان فقط به نتیجه نهفته در آن اهمیت می دهد. در مقابل دسته ای دیگر از تمثیلات و داستان ها هستند که علاوه بر نتیجه تمثیل به چند عنصر داستانی نیز توجه می کند و نیز از نظر حجم تمثیل گاه یک تمثیل منظوم در پنج شش بیت می آید و گاهی هم از صدها بیت تجاوز می کند.» (میرصادقی، عناصر داستان، با تلخیص صفحات 8-9)

 و) تمثیل از نظر منشأ قصّه:

«از آنجایی که هر قصه یا داستان کوتاه یا بلند که شاعر یا نویسنده برای هدفی خاص آن رابیان می کند و از آن نتیجه موردنظر خود را که تأکیدئ بر مفهومی عرفانی، اخلاقی، فلسفی و ; دارد بدست می آورد، دارای منشأ پیدایشی مشخص است از این حیث تمثیلات که در واقع نوع روایی و داستانی آن مدنظر ماست به چند دسته ذیل تقسیم می شود

1- اساطیری: به تمثیلاتی گفته می شود که منشأ قصه اسطوره است. خداوند متعال در قرآن مجید از این نوع، به نام «اساطیرالاولین» یاد کرده است: «اِذا تُتلی عَلَیهِ آیاتُنا قالَ اَساطیرُ الاوَّلینَ» (68/15 ترجمه: هنگامی که آیات ما بر او تلاوت گردد، گوسد: این سخنان، افسانه پیشینیان است.)

2- تاریخی: به تمثیلاتی اطلاق می شود که در اصل یک واقعه تاریخی است که برخی ابعاد آن را با کم کردن و تخفیف و برخی ابعاد دیگر با مبالغه و زیاد کردن در قالب تمثیل درآمده است و شاعر یا نویسنده آن را برای یک نتیجه اخلاقی، عرفانی، فلسفی و ; بکار می برد

3- دینی: تمثیل هایی هستند که معمولاً در کتب دینی و آسمانی یافت می شوند. مثلاً تمثیلات تورات، انجیل و قرآن مبین

4- تخیلی: به آن دسته از تمثیلات گفته می شود که نویسنده یا شاعر با توجه به ذهن خلاق خود ساخته است و در هیچ مأخذی یافت نمی شود. لازم به توضیح است که نوع اخیر می تواند به دو دسته تقسیم شود: یکی دسته ای از تمثیلات تخیلی که در عین تخیلی بودن در عالم واقع امکان پذیر است مانند بسیاری از تمثیلات عطار و یا سایر تمثیل پردازان

دسته دوم تمثیلاتی هستند که در عالم واقع امکان پذیر نیست مانند تمثیل «هَلُوع» از تمثیلات مشترک عطار و مولانا که در آن یک حیوان، در یک روز هفت صحرا را می چرد و آب هفت دریا را می نوشد

این نوع تمثیل را می توان «تخیلی وهمی» نامید. » (درباره این تقسیم بندی شایان ذکر است، در هیچ ماخذی عیناً به این شیوه عمل نشده است. امّا با مطالعه کتب داستان نویسی و تمثیلات داستانی به این نتیجه می توان رسید که از نظر منشا پیدایش، اغلب از این چهار دسته خارج نیستند.)

رمز و اهمیت آن در تمثیل بخصوص تمثیلات عرفانی:

«از آنجا که بیشتر تمثیلات صوفیه و عرفا بر سبیل رمز بیان شده است، به کلیه تمثیلات مورد بحث ما در این رساله، نام الگوری (allegory) یعنی تمثیل رمزی اطلاق شده است

رمز کلمه عربی است به معنی لب، چشم، ابرو، دهن، دست و یا به زبان اشارت کردن. معادل انگلیسی آن «سمبل» (symbol) است که در ریشه یونانی خود از دو جزء “syn-sym” و “ballein” ساخته شده است. جزء اول به معنی «با هم» و جزء دوم به معنی «انداختن»، «ریختن» و «جفت کردن» و ; است. پس در کل به معنی با هم جور کردن و مقایسه کردن است.» (پورنامداریان، رمز و داستان های رمزی: 1-5)

و اما در باب اهمیت و ارزش رمز (سمبل) در تمثیل، شایان ذکر است که وجود رمز یا سمبل در تمثیل از چند نظر دارای ارزش است. نخست آنکه این رمزها به خاطر داشتن معنای باطنی که نیاز به تفسیر دارد به تمثیلات پویایی دو چندان می دهد و یکی از عوامل پایداری مفاهیم در قالب تمثیل وجود رمز است. چون رمز که نماینده یک طیف یا گروه خاص می شود یک حالت معما گونه و یا یک حالت قابل انطباق با موارد مشابه بوجود می آورد که در موقع ضرورت می توان بر مفهوم مشابه حمل کرد و فکر و نیت خود را به نحو احسن محسوس و قابل فهم کرد و یا سخن را بر سبیل کنایه فهماند

دیگر آنکه چون ارزش ادبی بسیاری از آثار در رعایت ایجاز است، رمز، از این نظر بسیار مفید است. زیرا طریقه نماد، ایجاز است و از آوردن هر مطلب زائد پرهیز می گردد. به عبارتی دیگر وقتی نویسنده یا شاعری به دنبال غنی کردن اثر خود باشد به رمز می گراید. چرا که گفته اند: «العارِفُ تِکفی بِالإِشارَه»

علت سوم گرایش شعرا و نویسندگان به رمز، قصد و نیت ایشان (صاحبان اثر) در غنی کردن اثر و یا سهولت بیان مفهوم از روی اراده است. اما گاهی هم اجباری است و آن زمانی است که شاعر یا نویسنده نتواند مفاهیم فکری خود را به راحتی بیان کند و جوّ حاکم بر اجتماع و اختناق و سانسور او را از این کار باز دارد در این صورت با استفاده از نماد یا رمز می تواند عقیده و دیدگاه انتقادی خود را بیان کندو  در عین حال با اختناق مبارزه کند و اما علت بهره گیری شعرا و نویسندگان صوفیه و عرفا که آثارشان مشحون از رمز است این است که هر چند آثار آنان با گرایش و آمیختگی با رمز غنی تر و شیوه ی بیانشان شیواتر می شد اما علت اساسی توسل ایشان به رمز این بود که اولاً مفاهیم عرفانی در سطح بالا و غیر قابل فهم بود که با آوردن این مفاهیم ثقیل در قالب تمثیل، قابل فهم تر و آسان تر می شد. ثانیاً جوّ اختناقی و سانسور حاکم بر جامعه که محصول شوم و نامیمون حکومتِ شریعت بر طریقت بود خواه ناخواه، موجب گرایش شاعران و نویسندگان اندیشه ورز به رمز و نماد گردید. چرا که بسیاری از افکار صوفیه با ظاهر مصلحت آمیز  و شریعت مآب فرق داشت. بنابراین مورد سرزنش و گاه ضرب و شتم فقها و عوام النّاس قرار می گرفتند. پس برای در امان بودن از این سوء قصدها به زبان رمز سخن می گفتند که معنای باطنی آنها به شیوه رمزی و نمادین مورد نظر آنان بوده و از دچار شدن به سرنوشت حلاج ها و سهروردی ها مانع می شد

هـاتف، ارباب معرفت که گهی                    مست خوانندشان و گه هشیار

از می و بزم و ساقی و مـطرب                      وز مغ و دیر و شــاهد و زنّار

قصد ایشان نهفته اسراریــست                      که به ایما کنند گــاه اظهــار

«هاتف اصفهانی»

ارزش تمثیل در ادبیات عرفانی:


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید