پروژه دانشجویی پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت word دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت word

مقدمه :  
اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى  
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى  
مسیح هاى دروغین  
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود  
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان  
مهدى موعود(علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان  
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب اوپانیشاد  
« مهدى(علیه السلام) بر اسب دست و پا سفیدى سوار است»  
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «باسک»  
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «پاتیکل»  
د) بشارت ظهور حضرت بقیه اللّه(علیه السلام) در کتاب «وشن جوک»  
هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در کتاب «دید»  
و) بشارت ظهور حضرت قائم(علیه السلام) در کتاب «دادتگ»  
ز) بشارت ظهور حضرت حجه اللّه(علیه السلام) در کتاب «ریگ ودا»  
ح) بشارت ظهور آخرین حجّت خدا(علیه السلام) در کتاب «شاکمونى»:  
2 ـ در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:  
بشارات ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «تورات»  
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در «زبور داوود»  
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «اشعیاى نبى»  
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب بوئیل نبى  
د) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «زکریاى نبى»  
سرنوشت یهودیان مغرور  
اخراج یهود از سرزمینهاى اسلامى  
صهیونیسم و تشکیل دولتى به نام اسرائیل  
هـ) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «حزقیال نبى»  
و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب حجّى نبى  
ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «صفیناى نبى»  
ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «دانیال نبى»  
بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «انجیل»  
بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در منابع «زرتشتیان»  
ماخذ :  

مقدمه

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد

از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى  نایل آیند

به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند

در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد

«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید

از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت»

آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند

ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند

جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است: «در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است»

آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است

بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند

 

 اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است

 انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد»

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد

 مسیح هاى دروغین

اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد

«24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است

و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد

نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد

«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست

شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند»

«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است»

 عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است

تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد

سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند

اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم

1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید

2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند

3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند

4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند

5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند

6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد

7 ـ ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد

8 ـ اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود

9 ـ سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد

10 ـ اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود

11 ـ اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند

12 ـ اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد

13 ـ چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد

14 ـ زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند

15 ـ قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است

16 ـ گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند

17 ـ گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند

18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب هاى مقدّس خود، در انتظار مصلحى هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانى را تشکیل خواهد داد

19 ـ یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد

20 ـ یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدى بزرگ) ظهور مى کند و ابد الآباد در جهان حکومت مى کند، او را از اولاد حضرت اسحاق مى پندارند، در صورتى که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است

21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) قایلند ومى گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولى در اوصافش اختلاف دارند

آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدى(علیه السلام)کاملاً تطبیق نمى کند و حتّى برخى از آنها اصلاً با مهدى موعود اسلام وفق نمى دهد. ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت مى کند و آن این که

این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون هاى مختلف، از آینده اى درخشان و آمدن مصلحى جهانى در آخر الزمان خبر مى دهند، نشانگر این واقعیّت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحى سرچشمه گرفته است، و لکن در برخى از مناطق دور دست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلّیاتى از نویدهاى مهدى موعود و «مصلح جهانى» در میان ملّتها به جاى مانده است

 البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادى، خود بر اهمیّت موضوع مى افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانى را قطعى تر مى کند

بنابراین، عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان یک عقیده عمومى است و اگر کلمه «مهدى» و واژه هاى دیگر را ـ که پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق مى کنند ـ  از قالب اصطلاح اختصاصى آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانى» یا «مصلح جهانى» و یا «رهایى بخش غیبى» بنامیم، اختلاف اسمى هم رفع مى شود

 اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت word

منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا  
منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ  
منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر  
منشأ دین از نظر راسل  
نظریه ویل دورانت در مورد پیدایش دین  
نظریه مارکسیسم در مورد پیدایش دین  
منشأ پیدایش دین از نظر دورکهیم  
نظریه فروید در مورد منشأ پیدایش دین  
نظر ویلیام جیمز در مورد منشأ دین  
نظر اینشتاین در مورد منشأ دین  
منشأ دین از نظر قرآن  
منبع  

منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

علمی در اروپا به وجود آمده است به نام ” جامعه شناسی مذهب(جامعه شناسی دینی) ” که‏ این علم ابتدا یک چیزی را به عنوان ” اصل موضوع ” انتخاب می‏کند چنانکه هر علمی یک ” اصل موضوع ” دارد که ابتدا نمی‏تواند آن را اثبات‏ کند بلکه آن را مفروض می‏گیرد بعد بر اساس آن ” اصل موضوع ” نظریات‏ خودش را بار می‏کند . در ” جامعه شناسی مذهب ” از ابتدا فرض بر این‏ است که مذهب یک پدیده‏ای است که مولود فعل و انفعالات جامعه است ، یعنی یک ریشه الهی و ماورائی ندارد ، و اصلا این که مذهب ریشه الهی‏ دارد جزء فرض نیست ، مثل اینکه اگر به ما بگویند راجع به علت‏ پیدایش فکر نحوست ” سیزده ” بروید تحقیق کنید که چطور شده که فکر نحوست ” سیزده ” در میان مردم پیدا شده ، چون انسان می‏بیند منطقا هیچ‏ فرقی میان عدد سیزده و عدد چهارده یا عدد دوازده نیست که انسان احتمال‏ بدهد که یک دلیل عقلی یا تجربی در کار است ، می‏گوید این باید یک ریشه‏ غیر منطقی داشته باشد ، آن ریشه غیرمنطقی چیست ؟
اینها درباره دین و مذهب از اول بنا را بر این گذاشتند که دین یک‏ ریشه منطقی که نمی‏تواند داشته باشد ، حال که ریشه غیر منطقی دارد آن ریشه‏ غیر منطقی چیست ؟ پس ، اصل موضوعشان این است که دین یک ریشه منطقی‏ و الهی ندارد . زمانی آمدند گفتند دین مولود ترس است ، بشر از طبیعت می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، و نتیجه ترس سبب شده که فکر دین در سر مردم پیدا شود . یکی از حکمای قدیم روم بنام لوکریتوس گفته است : نخستین پدر خدایان ترس است ، در زمان ما هم بوده و هستند کسانی که همین فرضیه‏ قدیمی و کهنه را تأیید می‏کنند و مکرر در سخنان خود بعنوان یک فکر تازه‏ آنرا بازگو می‏نمایند
بعضی گفتند علت پیدایش دین جهل و نادانی بشر است ، بشر می‏خواسته‏ حوادث جهان را تعلیل نماید و برای آنها علت ذکر کند و چون علتها را نمی‏شناخته است ، علت ماوراء طبیعی برای حوادث فرض کرده است . بعضی دیگر گفته‏اند علت اینکه بشر بسوی دین گرائیده علاقه‏ایست که بنظم‏ و عدالت دارد ، وقتی که در دنیا از طرف طبیعت یا اجتماع بی عدالتی‏ می‏بیند برای اینکه تسکینی جهت آلام درونی خود پیدا کند دین را برای خویشتن می‏سازد . صاحبان فرضیه‏های فوق گفتند : علم را توسعه بدهید ، دین از میان می‏رود . چنین فرض کردند که با توسعه علم خود به خود دین از میان می‏رود ، عالم‏ شدن مساوی است با بیدین شدن . بعضی آمدند برای پیدایش دین یک علت دیگر فرض کردند و گفتند دین‏ وسیله‏ایست برای کسب امتیاز در جامعه‏های طبقاتی . این فرضیه مارکسیست‏ هاست .صاحبان فرضیه‏های دیگر گفتند علم چاره کننده دین است ، اگر علم بیاید دین از میان می‏رود ، اما این فرضیه ، یعنی فرضیه مارکسیست ها ، علم را چاره کننده دین نمیدانند ، اینها بعد از اینکه دیدند علم آمد و دین باقی‏ ماند و دیدند دانشمندان طراز اولی همچون پاستور و غیره در آستانه دین‏ زانو زدند ، گفتند خیر ، علم چاره کننده دین نیست ، دین اساسا مولود جهل نیست ، مولود ترس هم نیست ، مولود علاقه فطری انسان به نظم و عدالت هم نیست ، دین اختراع طبقه حاکمه‏ در مقابل طبقه محکوم است تا وقتی که جامعه طبقاتی وجود دارد ولو آنکه‏ علم بعرش هم برسد باز دین هست . جامعه اشتراکی بوجود بیاورید ، طبقات‏ را از میان ببرید ، طبقات را که از میان بردید دین هم خود بخود از میان‏ خواهد رفت دین یک ابزاری است ، یک دامی است ، یک شبکه‏ایست که طبقه‏ حاکم نصب کرده است ، وقتی خود آن طبقه از بین رفت ابزار کارش هم از میان می‏رود ، خلاصه اینکه مساوات کامل برقرار کنید ، دین از میان خواهد رفت . به هرحال به طور کلی می توان نظریات مختلف را در مورد منشأ پیدایش دین اینگونه بیان نمود


منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ

فویرباخ که یک فیلسوف مادی است حرف عجیبی زده است . خواسته‏ دین و مذهب را تحلیل روانشناسانه و جامعه شناسانه کرده باشد بر همان‏ اساسی که از اول فرض بر این است که مذهب مبنای منطقی ندارد . می‏گوید انسان دارای دوگانگی وجود است . ( خود همین حرف را از مذهب‏ گرفته ) . انسان ، وجودی عالی دارد و وجودی دانی . همین چیزی که ما می‏گوییم جنبه علوی و جنبه سفلی . جنبه سفلی انسان جنبه حیوانیت انسان‏ است که مانند حیوان جز خور و خواب و خشم و شهوت چیزی سرش نمی‏شود ، و جنبه علوی انسان همان انسانیت انسان است – که فویرباخ این را دیگر جزء وجود انسان دانسته و ناچار برای آن اصالت‏ قائل شده است – ، و آن همانی است که دارای یک سلسله فضائل است ، شرافت ، کرامت ، رحمت ، خوبی ، نیکی ، همه این حرفها در آنجاست . بعد می‏گوید که انسان ( ناچار باید بگوید که همه انسانها اینجور هستند ) تن‏می‏دهد به دنائتها یعنی تابع جنبه سفلی وجودش می‏شود ، بعد که تابع جنبه‏ سفلی وجود خودش شد می‏بیند آن جنبه‏های علوی با خودش جور در نمی‏آید ، چون‏ خودش حالا شده یک حیوان پست منحط . بعد در حالی که همین شرافتها و اصالتها در خودش است فکر می‏کند که پس اینها در ماورای اوست ، و خدا را بر اساس وجود خودش می‏سازد . طبق نظریه آقای فویرباخ، مذهب عن قریب پایان پیدا می کند، یعنی انسان هر چه خودش را بیشتر بشناسد نیاز او به فرض خدا کمتر می شود و وقتی انسان خودش را خوب شناخت دیگر اصلا جایی برای مذهب باقی نمی ماند و انسان به جای اینکه خدا را بپرستد، به جای اینکه خدا را تجلیل کند خودش را تجلیل کند

منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر

اینها گفته اند مذهب مولود جهل است البته به دو گونه :نظر اگوست کنت به همان مسأله تعلیل حوادث است، یعنی می خواهد بگوید بشر بالطبع اصل علیت را پذیرفته است منتها بشرهای اولیه چون علل اصلی حوادث را نمی شناختند اینها را به یک سلسله موجودات غیبی، خدایان و امثال اینها نسبت می دادند. مثلا می دیدند باران می آید؛ چون علت آمدن باران را نمی شناختند می گفتند «خدای باران»؛ طوفان می آمد، نمی دانستند علت آن چیست، می گفتند «خدای طوفان» و همچنین حوادث دیگر.بنابراین از نظر او این فقط یک فکر است برای انسان، مثل آنچه که ما در باب توحید می گوییم که این فقط مربوط به مرحله شناخت است
اسپنسر و دیگران به شکل دیگری مطلب را گفته اند و آن این است که انسان، اولین بار به دوگانگی وجود خودش به معنی دوگانگی روح و بدن معتقد شد از باب اینکه در خواب، مردگان و یا افراد زنده را می دید؛ مخصوصا خواب دیدن مردگان.افراد که می مردند، بعد از مردن به خوابش می آمدند، آنگاه فکر می کردکه این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج و آمده نزد او، و چونفکر می‏کرد که این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج آمده‏ نزد او ، و چونمی‏دانست که او جسمش در زیر خاک پوسیده پس معتقد شد که او یک روحی‏ دارد .اینجا بود که معتقد شد همه ما انسانها روحی داریم و بدنی . بعد این را تعمیم داد به همه اشیاء ، یعنی برای همه اشیاء جان قائل شد ، برای‏ دریا جان قائل شد ، برای طوفان جان قائل شد ، برای خورشید جان قائل شد . . . ، آنگاه در گرفتاری و هنگامی که با این نیروهای طبیعی مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک انسان قدرتمند مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک‏ انسان قدرتمند مصادف می‏شد برایش هدیه و نذر می‏برد ، احیانا تملق می‏کرد و از اینجور کارها ، شروع کرد همین کارها را یعنی پرستش در مقابل‏ نیروهای طبیعت انجام دادن .اسپنسر مسأله پرستش را توجیه می‏کند که اول‏ بار پرستش از کجا پیدا شد ، و از اینجا پرستش نیروهای طبیعت پدید آمد .پس اگوست کنت فقط توجیه نظری و فکری مطلب را بیان می‏کند ، اسپنسر ریشه پرستش را بیان کرده که اولین بار پرستش از کجا شروع شد ، از پرستش نیروهای طبیعت شروع شد و این عملی است از قبیل تملقها و پیشکش‏ بردنها و هدیه بردنهایی که انسانها برای انسانهای زورمندتر از خودشان‏ انجام می‏دهند . همان طور که برای انسانها هدیه می‏بردند برای آنها قربانی‏ می‏کردند ، و همان طور که در مقابل انسانها تملق می‏گفتند در مقابل آنها عبادت می‏کردند ، ذکر می‏گفتند و امثال اینها

منشأ دین از نظر راسل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله مهدویت در قرآن تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مهدویت در قرآن تحت word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مهدویت در قرآن تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مهدویت در قرآن تحت word

مقدمه  
مهدویت درادیان الهی  
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام )ازنظر اقوام وادیان  
مهدویت در باور مسیح  
انجیل  
« مهدویت درزرتشت »  
« مهدویت در یهود »  
زبور  
تورات  
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان  
منابع و مأخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مهدویت در قرآن تحت word

1-         قدیس/ شعبان لامعی

2-         سیمای حضرت مهدی در قرآن/ محدث شهسیر و علامه خبیر سید هاشم حسینی بحرانی

3-         رسالت جهانی حضرت مهدی (عج) / فریده گل محمدی آرمان

4-         نور مهدی/ جمعی از نویسندگان

5-         قرآن کریم

6-         فصل نامه علمی – تخصصی ویژه امام مهدی – شماره چهارم

7-          فصل نامه علمی – تخصصی ویژه امام مهدی – شماره پنجم

مقدمه

ما منتظران حضرت مهدی (ع) بارها نوید فتح وظفر را درقرآن کریم خوانده ایم وطبق گفته قرآن مهدی روزی ظهور می کند وچشمان ما منتظران به نورآن بزرگوار منور می گردد. چنانکه خداوند فرموده است: «‌وزمین به نور پروردگار روشن می گردد.» (سوره زمرآیه 69 ) ویا درسوره شریفه فجربه صبح صادق وظهور مهدی موعود اشاره شده است: « قسم به صبحگاه وقسم به ده شب اول ذی الحجه وقسم به حق جفت وقسم به شب تارهنگامی که به روز روشن مبدل شود.» یا در سوره مبارکه قدر هدف از :«سلام هی حتی مطلع الفجر» تا بندگی صبح دولت آل محمد(ص) است. بله از این آیات این چنین استفاده می شود که موضوع مهدویت و امام مهدی در قرآن به طور غیر مستقیم اشاره شده است و برخی از اهل تحقیق از صدوبیست تا صدوپنجاه آیه از قرآن چنین استنباط و اجتهادی را در مورد مهدی (عج) معتقدند

یک اشارات از کل آیات قرآن برمی آید و آن اینکه : سرانجام حق و عدل و مؤمنین و متقین و صالحین و مستضعفین و آزاد  مردان پیروز می شوند و باطل و اهل باطل نابود می گردند

البته در قرآن با صراحت از امام مهدی (عج) نامبرده نشده اما هر انسانی که با بینش اجتماعی و تاریخ و ظهور و پیدایش انقلابات و مردان بزرگ و دشمنی هایی که با مردان اهل حق می شود آشنا باشد تا حدودی رفع شبه شود. حقایقی وجود دارد و مصلحت ایجاد نمی کند که آنرا به صراحت گفت و نگفتن به صراحت دلیل آن نمی شود که آن حق، وجود خارجی ندارد. قرآن عظیم می فرماید: «مومی را با آیات خود فرستادیم که: قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر، و روزهای خدا را به یادشان بیاور و در اینکارهای خداوند برای هرشکیبای شکر گزار، عبرتهایی است (سوره ابراهیم آیه 5) در تفسیر علی بن ابراهیم که تفسیری روایی است در روایتی در تفسیر این آیه گفته: ایام خدا سه روزاست: روز قائم (ع) روز مرگ و روز قیامت

اگر این مفهوم و سنت را در نظر بگیریم که تأییدات الهی در پیروزی پیامبران و از تاریکی به روشنایی درآوردن مردمشان یک وجهش اشاره به تأییدات الهی و پیروزی «مهدی» در پایان تاریخ است ،  می توان گفت: همانطور که موسی پیامبر، ملت خود را از تاریکی به روشنایی پیامبرانه هدایت کرد امام مهدی (عج) نیز مردم زمان خویش را از تاریکی و مفاسد جهان گیر، به روشنایی «پیامبران» یاری خواهد داد. چون رحمت و نور الهی در سرتاسر تاریخ ادامه و استمرار دارد

قرآن عظیم:«ا ی ایمان آورندگان هر کس از شما از دین خود بگیرد چه باک، زودا که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. دربرابر مؤمنان فروتن اند و در برابر کافران سرکش، در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامت گیری نمی هراسند. این فضل خداست که به هرکس که    می خواهد ارزانی داردوخداوندبخشاینده و داناست (سوره مائده آیه 54)

در تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر«نورالثقلین» که آن هم تفسیر روایی آیات است آمده : این که درباره قائم و اصحاب او نازل شده است همانا که در راه خدا جهاد کنند و از هیچ چیز پروا ندارند. ویا درجایی دیگر قرآن مبین: خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اندو کارهای شایسته کرده اند، وعده داده که در روی زمین جانشین دیگرشان کنند همچنان که مردمی را که بیش از آنان بوده اند جانشین دیگران کرد

 و دینشان را که خود بر ایشان پسندیده است استوار سازد و وحدتشان را به ایمنی بدل کند. مرا  می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نا فرمانند   (سوره نور، آیه55)

علامه مجلسی در بحارالانوار که اختصاص به امام مهدی دارد، در روایتی از امام صادق (ع) می فرماید: «کسانی که خدا ایشان را خلیفه و جانشین می کند قائم (ع) و اصحاب اویند». طبرسی در مجتهدالبیان در روایتی می گوید : امام زین العابدین این آیه را خواند و فرمود: اینان به خدا سوگند شیعه ی ما هستند خدا این کار را در حق آنان به دست مردمی از ما خواهد نمود

طبرسی سپس  توضیح می دهد: چون گسترش دین، در سراسر زمین و جهان گیر شدن آئین ،از گذشته تا کنون پدیدار نگشته است پس به یقین این امر در آینده خواهد بود.چه این جهان گیری دین و آئین وعده خدایی است و وعده خدایی خلف بردار نیست

خداوند در سوره آل عمران نیز به عده ا ی از افراد که این پدیداری حق نیستند هشدار داده و این چنین فرموده اند: «ای اهل کتاب چرا به آیات خدا کافرمی شوید یا آنکه خود(به درستی آن) گواهی می دهید؟» سپس خداوند به رسالت جهانی حضرت محمد(ص) اشاره کرده و در سوره سبا ء فرموده اند: «ا ی رسول ! ما تو را به عنوان نوید دهنده و هشدارگر به سوی مردم گسیل داشتیم و لیکن اکثر مردم نمی دانند»

در واقع این آیات و نمونه هایی از آن بیم ها و نویدهایی بود که قرآن مجید و پیامبران از آئین های درخشان به آن اشاره کرده و شکی نیست با آمدن مصلح جهانی در آخرالزمان حقانیت دین حق آشکار می شود. دینی که خداوند می خواهد به جهان حاکم باشد ما شیعیان نیز با آن همه بشاراتی که در قرآن دیدیم و با آن همه اخبار و روایاتی که از ائمه هدی (ع) شنیده ایم باید احساس مسئولیت کرده و وسعت آن هدف والا را دریابیم و همگی در امر فرج یگانه مصلح هستی و رسیدن به آن روزهای باشکوه تلاش کنیم، به راستی آن زمان چه فرخنده ایامی است که :«سرانجام، جهان را صالحان زمین به میراث خواهند گرفت» و مستضعفان غنی شده و بینوایان شادی را تجربه خواهند کرد، حال سلام ما برآن پادشاهی که با آمدنش غنی و فقیر ، پیرو جوان همگی شاد خواهند شد، سلام برآن حضرت که امت ها را از سرگردانی و سردرگمی رها خواهند بخشید

پروردگارا! ا ی خالق لم یزلی، ما را به دوستی آن بزرگواران منتنع گردان و در زمره اصحاب ایشان مهشور ساز و دعای ما را از کرمت مستجاب کن و ظهور پر میمنت آن حضرت را هر چه زودتر مقدر فرما و به وعده ا ی که فرموده ای وفا کن و به اخباری که از اهل بیت رسیده قوت بخش تا هر چه زودتر پیام ایشان به ثمر رسد.چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «مهدی (عج) از خاندان ما  است و خداوند عزوجل کار قیام او را در یک شب اصلاح می کند»

قرآن کلیم در سوره انبیامی فرماید: ما در زبور داوود پس از تورات نوشته ایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد. امام محمد باقر (ع) می فرماید: این بندگان شایسته که وارثان زمین شوند یاران «مهدی (عج) » هستند ، در آخر الزمان

و یا در سوره قصص آیه5 می فرماید: ما اراده کردیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین گردانیم

امام علی (ع) می فرماید: کسانی که ضعیف شده اند در روی زمین آل محمد، خدای تعالی مهدی ایشان را مبعوث می کند پس ایشان را عزیز می گرداند و دشمنانشان را ذلیل. و در سوره حج آیه 41 خداوند می فرماید : همان کسان که اگر در زمین مکنت و قدرتشان دهیم نماز می گزارند و زکات می دهند و امر به معروف ونهی از منکر می کنند و سر انجام همه کارها با خداست

امام محمد باقر (ع) فرموده این آیه در شأن آل محمد است تا آخر ائمه و مهدی و اصحاب او . خداوند آنان را به مشرق و مغرب زمین مالک گرداند و دین را ظاهر گرداند و بدعت باطل را محو می کند چنان که سفیهان را مضمعل کرده اند. در آن وقت ظلم و ستم اصلاً دیده نمی شود و به معروف و امر و منکر نهی نمی کنند

چنین حکومت و قدرت مورد نظر آیه و ایده آل خداوند تا کنون بر قرار نشده و فعلاً باید «مصداق آیه» همان دولت مهدی (عج) باشد دوستی فراگیر هم از نظر تمکن و قدرت و هم از نظر مکتب و ارزش

و همچنین در آیاتی از قرآن آمده است: «می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده نور خویش است، اگر چه کافران را نا خوشایند اوست خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین بفرستادتا او را به همه ادیان پیروز گرداند، هرچند مشرکان را نا خوش آید»

در تفاسیر و روایات یک وجه این آیات نیز اشاره به ماندگاری «امامت» امامان و پیروزی«مهدی» دارد.  حضرت رضا (ع) فرمود : نور خدا امام است دشمنان اراده کردند نور خدا را خاموش کنند حال که آن خدا نور خود را که امامت باشد تمام خواهد کرد. و امام صادق (ع) فرمودند: خدای تعالی تأویل و به دیگران این آیه (هوالذی) را هنوز نازل نکرده. پرسیدند: این آیه کی نازل  می شود؟ فرمود : وقتی قائم (عج) ظهور می کند زمانی که خروج کرد همه ی کافر و مشرک خروج او را مکروه و ناخوش می دارند. اگر کافر یا مشرک درون سنگ باشند سنگ می گوید: یا مؤمن ! در شکم من کافر یا مشرک است، او را به قتل برسان پس او را خدا از سنگ بیرون می کند. آن مؤمن او را می کشد

و در جایی دیگر فرمود: « آن خدایی که درمانده را چون بخواندش پاسخ می دهد و رنج از او دور  می کند و شما را در زمین جانشین پشتیبان می سازد .آیا با وجود الله ، خدای دیگری است؟ چه اندک پند می گیرید. امام باقر (ع) فرمود: این آیه درشأن قائم(عج) نازل شده زمانی که خروج کرد، عمامه بر سر گذارد و در پیش نماز مقام نماز می کند و به خدا تضرع می نماید پس پرچم و بیدق او هرگزبرنمی گردد و او مقلوب نمی شود و در سوره زخوف بیان شده است : «آیا جز آن ساعت را انتظارمی کشند که به ناگاه ایشان را فرا رسد در حالی که بی خبر و غافل باشند». محمدبن عباس گوید: از زراره بن اعین بد ایمان نقل شده که امام باقر (ع) فرمودند منظور از ساعات انتضار همان ساعت حضرت قائم(ع) است که به ناگاه خبر ظهورش به کافران می رسد. و در سوره الرحمان آمده که «مجرمین از چهره هایشان شناخته شوند پس از موه های پیشانی و پاهای آنان گرفته می شود» «محمدبن ابراهیم نعمانی گوید: علی بن احمد خبرمان داد و گفت روایت شده از امام صادق درباره این آیه ، که خداوند فرمود: خداوند آنها را می شناسد ولی این آیه درباره قائم (ع) نازل شده و اوست که آنها را به چهره هایشان می شناسد پس او و اصحابش آنها را از دم شمشیر می گذرانند. و در سوره جن بیان شده که «تا آنگاه که عذاب موعود خود را به چشم ببینند خواهند دانست که کدامیک یارانشان ضعیفتر و افرادشان کمتر است». محمدبن یعقوب از امام کاظم (ع) نقل کرده که منظور از این آیه حضرت قائم (ع) و یاران او می باشد.و باز در جایی از قرآن آمده که: «باقی مانده و ذخیره»الهی برای شما از هرچیز و هرکس دیگر بهتر است اگر مومن به غیب باشید

مردی از امام صادق (ع) درباره قائم پرسید که آیا می توان او را به هنگام سلام دادن، با «امیر المؤمنین» خطاب کرد ؟امام صادق (ع) فرمود:این اسمی است که خداوند به « امیرالمؤمنین» داده است . آن مرد پرسید: به هنگام سلام دادن به اوچه بگوییم ؟ امام صادق فرمود: همه باید بگویند«اسلام علیک یا بقیه الله» ! سپس امام این آیه را تلاوت کرد: « بقیه الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین» امام باقر (ع) فرماید: هنگامی که قائم خروج کند دراولین سخنرانی خود در خانه کعبه ، پس از خواندن این آیه   می گوید: «ان بقیه الله فی ارضه»

برخی ازمفسران آیاتی از سوره نور را که خدواند می فرماید:«الله نور السموات والارض …» نور الهی را که چهارده نور مقدس ازپیامبر تا امام مهدی معنا کرده اند . وپس از تفسیر کلمه به کلمه این آیه برای حضرت حجت گفته اند : خداهر کس را بخواهد بدان نور راهم می نماید: قائم ما «مهدی» است . سلام بر مهدی آن کس که خدای عزو وجل آمدنش را به امتها نوید داده تا به وجودش خلق های پراکنده را یکی کرده وجهان را کران تا کران از داد ودادگری پرنماید وبدین سان وعده مؤمنان را جامه عمل پوشاند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله مهرورزی تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مهرورزی تحت word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مهرورزی تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مهرورزی تحت word

مهرورزی چیست ؟  
شعری از حافظ درباره مهرورزی  
نقش مهرورزی در برپایی عدالت در جامعه و خانواده چیست ؟  
از موانع محبت:  
اخلاق و معنویات  
چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم  
قواعد دوست داشتن  
منابع:  

مهرورزی چیست ؟

محبت عامل مهمی است که برای درمان هر گونه درد می تواند مورد استفاده باشد . هم رام کننده است و هم به راه آورنده . بر اساس تجارب مهر و محبت بیش از خشم وکین و تنبیه می توانند موجد آثار رشد باشد ، یک مربی مهربان و آگاه می تواند نقشی سازنده درباره او ایفا کند و با مهر و محبتش او را به راه آورد

 فکر کردید ؟ نه می خواهم بدانم تا حالا به این موضوع فکر کردید؟ فکر کردید که چه کسانی نمی خواهند که مردم ما ، مردم شریف ایران ، مردم غیور ایران به پیشرفت برسند جامعه شان به تعالی برسد ؟

نه فکر نکردید یعنی فکر نکنم که به این موضوع فکر کرده باشید

چه کسایی نمی خواهند مردم ما یکدیگر را دوست داشته باشند چه کسی نمی خواهند مردم ما به پیشرف برسند . اصلا این مردم چه کین؟ اصلا حرف حسابشان چیست ؟ اصلا از کجا آمده اند و به کجا می خواهند بروند؟

کسانی که نمی خواهند جامعه ما به تعالی برسد کم نیستند، کسانی که می خواهند ایران و ایرانی بودن نباشد، کسانی که می خواهند دیگه صبح ها با صدای اذان محلمون بیدار نشویم ، کسانی که نمی خواهند توی راهپیمایی ها شرکت کنیم کسانی که نمی خوان یکدیگر را دوست داشته باشم

کسانی که نمی خواهند ما یکدیگر را دوست داشته باشم که از این جامعه نیستند ،کسانی هستند که خون ایرانی درون رگ هایشان جاری نیست کسانی هستند که نمی توانند ایرانی بودن را درک کنن کسانی هستند که چشم دیدن رهبر جامعه اسلامی رو ندارند کسانی هستند که غیرت جوانمردان ایران رو ندارند کسانی هستند که ایرانی نیستند ایرانی نبودند و ایرانی نخواهند بود کسانی هستند که حدیث های ائمه اطهار در مورد مهرورزی رو فرامش کرده اند

ولی چرا این طوری است ؟ واقعا چرا نمی خواهند ایرانی ها به هم محبت کنند ولی ما ایرانی ها چرا باید خود دست در دست هم نمی گذاریم

چرا ما خودمان این طوری شده ایم چرا دیگر یکدیگر را دوست نداریم ما چرا باید نقطه ی ضعفی دست دوشمنامان دهیم چرا ؟ ما باید ثابت کنیم که ایرانی هستیم باید به تمام دشمنان اسلام ثابت کنیم که می توانیم در مقابل همه ی ظلم و ستیزه ها جلو گیری کنیم ما باید نشان بدهیم که می توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم ما باید یکدیگر را دوست داشته باشیم آهای ایرانی من دارم داد می زنم دارم فریاد می زنم ما باید به هدیگرو دوست داشته باشم تا اینکه بتوانیم یکی بشویم تا اینکه بتوانیم یکپارچه شویم و از خود و از مرز های کشورمان دفاع کنیم

ولی نفس خودمان هم می تواند باعث شود که ما فقط خودمان رو دوست داشته باشیم. این نفس شیطانی که درون همه ما ها وجود دارد ممکن است که اجازه ندهد ما به یکدیگر محبت کنیم

این نفس اینقدر بدی ها رو نسبت به خوبی ها بزرگ نشون می دهد تا من ، تو ، ما نتوانیم کسی رو دوست داشته باشیم این نفس درون همه ی ما وجود دارد ایرانی پس بیا با یکدیگر بر این نفس غلبه کنبم ، غلبه کنیم تا بتوانیم شکستش دهیم

شعری از حافظ درباره مهرورزی

 پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود

                                                 مهر ورزی تو با ما شهره ی آفاق بود

 از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

                                              دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

 بر در شاهم گدایی نکته ی در کار کرد

                                            گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق کرد

 

نقش مهرورزی در برپایی عدالت در جامعه و خانواده چیست ؟

 سوال جالبی است اما از آنجهت که خود مساله ساز هست .؟ اصولا باید پرسید آیا بین عدالت و مهرورزی چگونه ارتباطی می تواند وجود داشته باشد .؟ اگر رابطه وجود داشته باشد منجر به نقص غرض یعنی عدالت نمی شود .؟ واژه هایی نظیر عدالت از جنس کلی هستند که براحتی هرکسی بر مبنای خواست و پیش زمینه های فکری ، اعتقادی ، سیاسی که دارد به تفسیر آن می پردازد . نمی توان تعریف دقیقی از عدالت ارائه نمود که مورد قبول تمام مکتبها ومشربهای فکری وسیاسی واقع شود

مهرورزی همراه با عطوفت ، مهربانی ، دوست داشتن وداشته شدن و احیانا ً نادیده گرفتن خطاهای جزیی فرد است . وقتی پای مهرورزی به میان می آید عواطف واحساسات بروجهه خشک عقل ومنطق حسابگر غلبه می یابد . این گونه مواقع چشم انسان بر حقایق بسته می شود . پدر یا مادری که تحت تاثیر عواطف مادرانه وپدرانه خود هستند سعی می کنند تا اشتباهات فرزند خود را نادیده بگیرند . در هرجا که عواطف و احساسات وارد شوند همین گونه است ، چرا که خصلت ویژگیها و صفاتی از این دست همین است . وقتی که انسان کناهگار توبه می کند امیدش به صفاتی از قبیل عطوفت و رئوف بودن توبه پذیر است تا شاید خطاهای اورا بپذیرد

عدالت از جنس دیگری است که هیچ احساس خوب وبدی در آن وجود ندارد .براساس اصل عدالت هر کسی به همان می رسد که مستحق هست نه بیشتر نه کمتر . همان رفتاری با او می شود که قانون وشرع می گویند .هرچیزی در جای خود قرار می گیرد نه جای غیر . انسان گناهکار می داند بر اساس همین صفت خدا باید به آنچه که مستحق اش هست برسد .عدالت اجتماعی هم همینگونه است . کار ، بیمه ، حقوق مناسب ، توجه به شایستگی افراد در کسب مناسب ومشاغل وغیره از نیازهای جامعه امروزی است ، رعایت اینها ازعلائم جامعه متعادل و عادل هست که جایی برای مهرورزی نمی گذارد . چرا که اینها حقوق افراد جامعه است

رفتارحضرت علی (ع ) با برادر خود که از آن تقا ضای مساعدت و کمک نمود بیانگر ویژگی عدالت خواهی و عدالت پروری آن حضرت هست . او سرشار از محبت و عطوفت نسبت به همگان است تا چه برسد به برادر . مهربانی وبزرگواری آن حضرت زبانزد دوست ودشمن هست همانطور عدالتش . آیا علی می تواند تحت تاثیر عطوفت ومهربانی خود نسبت به برادر قرار بگیرد و حق مسلمانان دیگررا از بیت المال به برادر ببخشد ؟ اگر اینگونه بود دیگر علی نبود شخص دیگری بود . او عدالت را بر رافت برادری ترجیح می دهد

آیا دربرقراری عدالت نیازی به مهرورزی وجود دارد ، برای اینکه اگرقراربراجرای عدالت باشد ، اگر کسی مظلوم واقع شده و یا حقوقش تضییع شده اکنون به حق خود می رسد پس نیازی به مهر ورزی و منت ندارد .حال اگر کسی حقوقی نداشته و ندارد ، آنهم نیازی به مهر ورزی پیدا نمی کند ، مگر اینکه بخواهد حقی را ضایع کند . ورود مهر ورزی به جایگاه عدالت باعث بی عدالتی می شود . هر یک از این دو صفت در هر شخصی می تواند جمع شود اما نمی توانند به جای دیگری بکار روند . در غیر اینصورت عادل بودن شخص زیر سوال می رود . چنانکه دررفتار حضرت امام علی مشاهده می شود

قاضی رئوف است اما صفت دیگری که برای نقشش وجود دارد اورا وادار به اجرای عدل می کند . قاتل را به قصاص محکوم می کند

نتیجه اینکه اگر حقوق اجتماعی افراد ، ، در جامعه رعایت شود عدالت بر قرار می شود در اینصورت نیازی به مهرورزی نیست چون هر فرد به حق خود رسیده نه چیزی فراتر از آن . اگر نه بی عدالتی است چه با مهر ورزی چه بدون آن

موانع محبت چیست  :

همانا که دور شدن انسانها از معنویات واخلاق و توجه به مسائل مادی و دنیوی و هوس های نفسانی و کسب روحیاتی چون غرور و تکبر و حرص و طمع وجهالت و کوته بینی و ارزش پیدا کردن پول و مقام و قدرت در دید چنین اشخاصی از موانع محبت هستند

از موانع محبت:

(بد گمانی و ترس و بد بینی از موانع ایجاد روابط محبت امیز با دیگران است)

(وجود اختلافات حل نشده مربوط به گذشته که بر نقاط مشترک میان دو طرف تاثیر منفی می گزارد)

(حسادتها و کینه ها و اختلافات فکری)

اخلاق و معنویات

اخلاق و معنویات از مهمترین عوامل ایجاد محبت هستند. محبت و مهر ورزی جزئی از اخلاق نیک هستند و به هم پیوسته و جدای ناپذیرند

همه ادیان اسمانی انسانها را به برادری و محبت و خوش اخلاقی سفارش میکنند از جمله دین مبین اسلام

رسول خدا (ص) در اداره امور بیش  از هر چیز از رحمت و محبت بهره  می گرفت. خداوند هم آن حضرت را با این ویژگی در اداره‌ی امور معرفی کرده است ، این که آن حضرت به سبب رحمتی از جانب خدا در مدیریت خود از محبت ، مدارا و ملایمت به نیکویی بهره‌مند شده است و اگر چنین نبود، آن شیوه‌ی اداره‌ی مطلوب حاصل نمی شد

پیامبر اکرم(ص) به سبب رحمت و فیض الهی به چنان محبت و ملایمتی در مدیریت خود دست یافته بود که به سبب آن ، شگفت آسا موانع اداره ی جامعه‌ای دچار تشتت و مشکلات فراوان ، رفع و مقتضیات رشد و کمال آن فراهم شد. اگر رسول خدا(ص) سخت دل و تند زبان بود هر آینه امتی فراهم نمی‌شد و مردمان از گرد تو پراکنده می‌شدند

محبت، گذشت و بزرگواری آن حضرت در مدیریتش بسیاری از مشکلات را که حل ناشدنی می‌نمود حل کرد، رحمت و محبت در اداره‌ی امور اعجاز می‌کند و اعجاز مدیریت پیامبر خدا(ص) از آن نیرو مدد گرفته بود

بدین ترتیب خداوند راز موفقیت پیامبر را در تالیف قلب‌ها ، محبت و ملایمت او به توفیق الهی معرفی می‌کند که آن حضرت با تکیه بر همین عامل جامعه را دگرگون کرد و به مقصد الهی راه برد. رحمت و محبت در اداره‌ی امور چنان کارساز است که هیچ تندی و خشونتی نمی‌تواند چنین کند

بنابراین یا هیچ مانند گسترش رحمت، محبت، رافت، عطوفت و مودت نمی‌توان در دل آدمیان نفوذ کرد و دل مردمان را به‌دست آورد و آنان را از سرکشی و طغیان بازداشت و به درستی در جهت کمال مطلق اداره و هدایت کرد

مدیران الهی بر اساس مدیریت حق امور را اداره می‌کنند ، یعنی براساس رحمت و محبت

رسول خدا مظهر تام رحمت و محبت الهی بود و خود می‌فرماید

من به عنوان رحمتی (فراگیر) برانگیخته شده‌ام

مبنا و اساس  سیره‌ی پیامبر اکرم(ص) بررحمت و محبت بود

آن حضرت جامعه را با قدرت، رحمت و محبت اداره می‌کرد و با همین عامل مردمان را راه می‌برد و به سوی مقصد کمال سیر می‌داد. پیامبر اکرم(ص) چنان با مردم از سرمحبت و دلسوزی برخورد می‌کرد که کسی نمی‌توانست در صداقت و درستی مدیریت او تردیدی به دل راه دهد.مردم به عینه می‌دیدند که پیامبر(ص) تمام توانش را در هدایت و اصلاح آنان به‌کار گرفته است و با تمام وجود برای ایشان دل می‌سوزاند

رحمت واسعه‌ی پیامبر (ص) در رفتار سراسر ملایمت آن حضرت تجلی داشت. آنکه اهل رحمت است اهل ملایمت و عطوفت است و مدیریت پیامبر بر این ویژگی استوار بود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت w


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت word دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت word

مقدمه  
علت تشکیل سقیفه  
نظریه احمد حسین یعقوب  
خلافت ابی بکر  
ابی بکر  
علی علیه السلام در دوران خلافت 25 ساله پس از پیامبر(ص)  
الف: خلفاء و علی (ع)  
ب: موضع امام (ع) در بیان مواضع خود را خلافت  
تلاش امام برای تحقق امامت:  
علی علیه السلام در مقابل مشکلات:  
1ـ مشکل عدالت اقتصادی:  
2ـ مشکل مسائل نژادی:  
3ـ مشکل انحرافات دینی:  
4ـ مشکل فساد داخلی:  
موضع امام در اصلاح وضع داخلی:  
عایشه دختر ابی بکر «ام المومنین» و آغاز جنگ جمل  
هجرت علی (ع) به عراق  
علی (ع) و معاویه:  
همراهی معاویه و عمروبن عاص:  
مقدمات درگیری:  
حکمیت و تفرقه:  
خوارج و ویژگیها  
پس از خوارج:  
مکه، یمن و مدینه:  
قطقطانه:  
منابع و ماخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت word

کتاب تاریخ اسلام ـ تالیف جعفر سبحانی

کتاب پیام آور رحمت ـ تالیف مصطفی رجایی خراسانی

کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران ـ عبدالعظیم رضایی

تاریخ سیاسی اسلام ـ تالیف رسول جعفری

مقدمه

سقیفه‌ی بنی ساعده محل سرپوشیده‌ای بود که اقوام بهنگام ضرورت در آن گرد می‌آمدند. بهنگام رحلت پیامبر(ص) مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند تا نسبت به تعیین خلیفه و جانشین محمد(ص) اقدام کنند. آنها برای این منظور سعدبن عباده پیشوای خزرجبان را در نظر گرفته بودند. چون ابوبکر از این خبر آگاهی یافت، به همراه عمر بدانجانب رهسپار گشت و در نتیجه‌ی کوشش و تلاش عمر و یاری مهاجران و انصار به خلافت برگزیده شد

در این نشست پیرامون امارت و فرمانروائی گفتگوی فراوان و مناقشه‌ی بسیار صورت گرفت و نوزده نفر در این باره به احتجاج برخاستند. مهاجران سبقت و پیشگامی خود را ملاک برتری خویش عنوان کردند و انصار یاریهای بی‌دریغ خود را معیار صلاحیت خود دانستند. سررشته‌داران ماجرای سقیفه می‌گفتند اگر پیامبری و خلافت هر دو در یک خاندان قرار گیرد، هاشمیان (بنی‌هاشم) بر قریش جیره خواهند شد. این امر در واقع حکایت از آن دارد که چه مهاجران و چه انصار خلافت بنی‌هاشم را مایه‌ی خشم اعراب می‌پنداشتند و شاید به منظور حفظ وحدت و اتفاق اعراب بود که خلافت علی(ع) را قربانی کردند

ابوبکر گفت: پیغمبر فرمود که خلیفه باید از قریش باشد. جمعیت انبوه حاضران با شنیدن سخنان ابوبکر در مسجد حاضر شده، وی را به خلافت برگزیدند. بنابه روایتی، ابوبکر بر بالای منبر رفت و پس از سپاسگزاری از مردم، اظهار داشت که حق این بود که علی(ع) به خلافت برگزیده گردد. ولی مردم این پیشنهاد را نپذیرفته گفتند: رسول خدا ترا صدیق خوانده و علاوه بر آن تو پیر و شیخ قبیله‌ی قریشی و این مقام حقاً به تو می‌رسد. سلمان، اباذر، مقداد، عمار یاسر و گروهی از صحابه نیز خلافت را حق علی(ع) اعلام کردند، ولی اظهارات ایشان مورد عنایت و اعتنا قرار نگرفت

ابوبکر دو سال و سه ماه خلافت کرد. در دوران حکمرانی ابوبکر، مسلمانان بر ایران حمله بردند، بخشی از عراق و شام را فتح کردند و فتنه‌ی مسلیمه‌ی کذاب که در یمامه دعوی پیغمبری می‌کرد، فرونشانده شد

ابوبکر را یار غار پیامبر می‌دانند. او نخستین مردی بود که اسلام را پذیرفت وی همه‌ی دارائی خود را در راه پیشرفت آئین محمد(ص) صرف کرد، دختر خویش عایشه را به همسری پیامبر اسلام درآورد و در سختی‌ها یار و یاور صمیم و با ارادت وی بود. ابوبکر در ماه جمادی‌الاخر سال سیزدهم هجرت چشم از جهان فروبست

علت تشکیل سقیفه

بررسی سرگذشت گروهی که در سقیفه بنی‌ساعده دور هم گرد آمده بودند، به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در آن روز اسرار هویدا گشت و بار دیگر عصبیت‌های قومی و عشیره‌ای و افکار جاهلی از لابلای گفتگوهای یاران پیامبر خود را نشان داد و روشن گردید که هنوز تربیت‌های اسلامی در اعماق دل آنان نفوذ نکرده و اسلام جز سرپوشی بر چهره کریه جاهلیت، چیزی نبوده است

بررسی این واقعه تاریخی به خوبی می‌رساند که هدف از آن اجتماع، هدف از آن سخنرانی‌ها و پرخاشها، جز منفعت‌طلبی و سودجویی چیز دیگری نبود و هر فردی کوشش می‌کرد که لباس خلافت را که باید بر اندام شایسته‌ترین فرد از امت پوشیده شود، بر اندام خود بپوشد

چیزی که در آن انجمن مطرح نبود، مصالح اسلام و مسلمانان بود و یا جستجوی شایسته‌ترین فرد از امت که با تدبیر خردمندانه و دانش وسیع و روح بزرگ و اخلاق پسندیده خود، بتواند کشتی شکسته اسلام را به ساحل نجات رهبری کند

مرحوم استاد مظفر در السقیفه می‌نویسد

در بحث گذشته دیدیم که خدمت ممتازی که انصار به اسلام کرده بودند به خیالشان انداخته بود که در خلافت یا در زمامداری مسلمین ذی‌حقند و این حقیقت را ما از زبان نامزد خلافت از طرف انصار (سعدبن عباده) در خطبه‌ای که آن روز ایراد کرد، می‌فهمیم

به اضافه اینکه از آن بیم داشتند که امر خلافت در بست در اختیار کسانی قرار گیرد که انصار فرزند و پدر و برادرشان را کشته بودند. با این اعتقاد که مساله از دست اهلش خارج شده است و همان گونه که گذشت دلیل بر این مطلب اخیر این است که پس از آنکه ناامید شدند، خواستند با علی(ع) بیعت کنند

ما از مجموعه آنچه گذشت می‌فهمیم که اینها در این کوشش بیشتر از آنکه مهاجم باشند، مدافع بودند. حالت دفاعی همیشه از احساس ضعف و ناکامی به وجود می‌آید و این احساس برای کسانی که بخواهند در زندگی پیروز شوند، بزرگترین درد روحی است زیرا بر اثر آن، تصمیم و اراده ضعیف و سست می‌گردد و در رای و تدبیر شخصی، اضطراب پیدا می‌شود و همه این احوال در اجتماع سقیفه در چهره انصار ظاهر و هویدا بود. شاهد بر این مدعا این است که بین خود انصار انشعاب روی داد و در برابر دشمنانشان عقب‌نشینی اختیار کردند و حتی بیشتر از اینها پیش از آنکه کسی با آنان به منازعه برخیزد، یعنی پیش از آمدن مهاجرین در اجتماع آنان، حاضر شده بودند که در امر خلافت به طریق شرکت عمل کنند و سخنگوی آنان چنین گفت

وقتی که با ما منازعه کنند، خواهیم گفت: «یک امیر از ما و یک امیر از شما و هرگز به چیزی کمتر از این حاضر نخواهیم شد» که سعد پس از این سخن گفت: «هذا اول الوهن» یعنی: «این اولین گام شکست است» حقیقت این است که این گفته، اول و آخر شکست آنان بود

این حالت یعنی اینکه حاضر بودند خلافت را با شرکت دیگران متصدی شوند، حتی بعد از آمدن مهاجرین نیز ادامه یافت و علی‌رغم تذکر سعد که «این اولین شکست است» باز این کلمه را تکرار کردند

این گفته در ضمن حاکی از آن است که انصار دارای روحیه‌هایی بزرگ و با گذشت و مردمانی نرم‌خو بوده‌اند و این مطلب نیز صدق می‌کند که اینان پیش از آنکه مهاجم باشند، حالت دفاعی داشتند و خلافت و پیشوایی را برای آن نمی‌خواستند که مالک مقدرات و شؤون امت گردند، بلکه منظورشان این بود که زیان و صدمه کسانی را که از صدمه‌شان بیم داشتند، دفع کنند.[1]

ایشان در قسمت اول این بحث می‌نویسد

ما در بحث سابق کوشش کردیم متشبث به چیزهایی شویم که سوء نیت را از انصار برطرف کند ولی مطمئنیم که آنچه از طرف انصار گفتیم، چیزی خارج از یک سری وسوسه‌هایی که بالاخره کار شخص را از نقطه‌نظر دینی تجویز نمی‌کند، نبود ولی امید ما این است که انصار در کاری که کرده‌اند، معذور باشند تا ما عده فراوانی از صحابه را گمراه ندانیم

اما در وسع ما نیست که این کار انصار را فی نفسه صحیح بدانیم، اعم از آنکه سوءنیت داشته یا نداشته‌اند، زیرا مادام که فرض کنیم حقیقتی از لحاظ نص راجع به امام وجود داشته بنابراین این گونه خودرایی و پیشدستی که انصار در عقد اجتماع خویش به خرج دادند، نمی‌تواند چیزی خارج از خیانت به اسلام و تفریط بی مجوز در حقوق مسلمین به شمار آید، آن هم در موقعی که چنین فاجعه بزرگی هوش از اسلام برده و مسلمین هم از شدت مصیبت عقل از سرشان پریده و نمی‌دانند که از طرف عرب و دشمنان اسلام چه به روزشان خواهد آمد.[2]

نظریه احمد حسین یعقوب

صاحب کتاب «نظریه عداله الصحابه» در دفاع از انصار آنچنان گام جلو نهاده که مساله را به گونه‌ای دیگر بیان می‌کند. ایشان می‌نویسد

اما راجع به انصار باید گفت که به طور قطع و یقین، همه آنها در سقیفه حاضر نبودند و چنان که به موجب نص شرعی، نخبگان انصار کسانی بودند که در جنگ بدر حضور داشتند گردهمایی انصار در سقیفه بدون حضور آنان امکان‌پذیر نبود و آن دو فردی که با مهاجرین سه گانه برخورد کردند (عویم بن ساعده و معن بن عدی) از جنگاوران بدر بودند و چنان که هدف از گردهمایی از نظر انصار انتخاب و تعیین خلیفه بوده، حداقل این دو تن بدری که آن موقع خارج از اجتماع عزاداران رسول اکرم(ص) بودند، در آن شرکت می‌کردند

علاوه بر این، رسول اکرم (ص) جان به جان آفرین تسلیم نمود، در حالی که در میان خانه مبارک خود آرمیده بود. آیا پذیرفتنی است که انصار همگی او را رها کرده و آن هنگام ک عترت پاک آن حضرت، مهیای خاکسپاری او در ضریح مقدسش بودند، احدی از آنها برای وداع آن حضرتش نرفته باشد؟ این مطلبی است که قبول آن جز با تقلید کورکورانه ممکن و میسر نیست

گذشته از اینها بر فرض که انصار همگی به خاطر انتخاب و تعیین خلیفه اجتماع کرده باشند، آنها مساله‌دان بودند و به خوبی می‌دانستند که حضرت محمد(ص) از قریش است و ائمه طاهرین (ع) اصل و نسب قریشی دارند و احکام و ویژگی‌های اهل بیت پیامبر(ص) را می‌شناختند و موقع نصب و معرفی ولی و خلیفه پیامبر(ص) در غدیرخم حضور داشتند. رسول اکرم(ص) سفارش علی(ع) و اهل بیت خود را به آنها کرده بود و یک بار در اجتماع آنها چنین فرمود

«ای گروه انصار! آیا راهنمایی نکنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد؟» همگی گفتند: چرا یا رسول الله! سپس آن حضرت فرمود

«این علی(ع) است، پس او را دوست بدارید، چنان که مرا دوست می‌دارید و به او احترام کنید، چنان که به من احترام می‌کنید به درستی که گفتار من، فرمان خداوند است که جبرئیل به من ابلاغ نموده است[3]

با این حال، چگونه ممکن است انصار این حدیث شریف را از یاد ببرند، یا همگی آن را به فراموشی بسپارند؟ چطور ممکن است ماجرای نصب و معرفی خلیفه را فراموش کنند؟ در حالی که با شعار «ناروایی فراهم آمدن خلافت و نبوت برای هاشمیان» میانه‌ای نداشتند. اصلاً آنها از قریش نبودند و لذا کنار زدن آل محمد(ص) برای آنها سود و مصلحتی در برنداشت. چگونه ممکن است گفته رسول اکرم(ص) را درباره علی(ع) از یاد ببرند که فرمود

«او بعد از من ولی و سرپرست شما است» و او بعد از پیامبر(ص) ولی هر مرد و زن مومنی می‌باشد…»

نادیده گرفتن این نصوص روشن و مسلم چه مصلحتی برای انصار داشت؟ شکی نیست که انصار برای انتخاب خلیفه از میان آنها، اجتماع نکرده بودند و این امری است که قبول آن بسیار دشوار می‌باشد، زیرا انصار نسبت به خلیفه و ولی خدا معرفت داشتند و در نبود علی(ع) وقتی متوجه شدند که خلافت از دست خارج خواهد شد، یک صدا گفتند: «با غیر علی(ع) بیعت نخواهیم کرد»

و بنا بر نقل دیگر بعضی از انصار این جمله را بر زبان آوردند[4] که اگر این روایت صحیح باشد، برخی از حاضرین می‌خواستند با غیر آن حضرت بیعت نمایند.با این حال تردید نمی‌توان کرد که یکی از این دو روایت، صحیح و انکارناپذیر است

هنگامی که انصار تسلیم بیعت ابوبکر شدند و فاطمه زهرا(ع) به آنها مراجعه کرد و درخواست یاری و کمک نمود، به آن حضرت گفتند: «ای دختر پیامبر(ص) کار بیعت ما با ابوبکر سپری شده و چنان که همسرت، دست خود را پیش از ابوبکر به سوی ما دراز می‌کرد، ابوبکر را ترجیح نمی‌دادیم»

و بشیربن سعد همان کسی که خرق اجماع انصار کرد و پیش از همه دست بیعت به ابوبکر داد، با شنیدن استدلال امام علی(ع) رو به آن حضرت کرد و گفت: «اگر انصار سخنان تو را قبل از بیعت با ابوبکر شنیده بودند حتی دو نفر در حقانیت تو اختلاف نمی‌کردند.»[5]

لذا عاقلانه نیست که افرادی با این اندیشه و تفکر، دور هم جمع شوند که در نبود ولی برای پیامبر(ص) جانشین انتخاب کنند. در صورتی که این ولی را رسول اکرم(ص) در غدیر خم و پیش چشم آنها برایشان انتخاب و معرفی فرموده و آنها خود، بهترین تبریک و تهنیتها را پیشکش کرده‌اند…

از اینها گذشته «سعدبن عباده» این صحابه جلیل القدر و رئیس قبیله خزرج و مرد قاطعی که هیچ مصلحتی را بالاتر از قبول خلافت ولی و اهل بیت پیامبر(ص) و بزرگان مهاجرین بعد از آن حضرت نمی‌دانست. این صحابی جلیل‌القدر به اتفاق همه مورخین بیمار و قادر بر حرکت نبود و چنان که توانایی می‌داشت، از دیدار واپسین رهبر و پیامبر خود صرف نظر نمی‌کرد و نیز مسلم است که منزل سعد به سقیفه و محل گردهمایی وصل بوده که بنا به نقل ابن قتیبه، او را به راحتی به منزلش برده‌اند

احتمالاً این گروه از انصار به عیادت او آمده خبر رحلت رسول اکرم(ص) را به وی داده‌اند و بعید به نظر نمی‌رسد که گفتگوی تندی میان این عده بر سر خلافت و شرایط و احوال دوره بعد از پیامبر(ص) نیز در گرفته باشد.[6]

احمد حسین یعقوب پس از بیان چگونگی ورود مهاجرین سه‌گانه به گردهمایی و چگونگی بیعت گرفتن برای ابوبکر در چند صفحه بعد می‌نویسد

حقیقت این است که داستان گردهمایی سقیفه، زیر نظر طرفداران عمر و ابوبکر ساخته و پرداخته شده است. آن هم به گونه‌ای که حساسیت حکام و زمامداران را برنیانگیزد و چهره طرفداران این ماجرا و کسانی که مهاجرین سه‌گانه را به مثابه قهرمان این داستان تاریخی، تلقی می‌کنند مخدوش نسازند.[7]

صاحب تاریخ سیاسی اسلام در بررسی علل تشکیل سقیفه دو نکته دیگر را در دفاع از انصار بیان می‌کند

یکی اینکه گویا پیامبر(ص) نیز به انصار گفته بود که بعد از او صدماتی به آنها خواهند زد و آنها که باید صبور باشند.[8] لذا آنها بدون اینکه تامل کافی درباره واقعیت امر کرده و ابتدا از علی(ع) حمایت کنند، نابخردانه دست به تشکیل سقیفه زده و تصمیم گرفتند تا سعدبن عباده رئیس قبیله خزرج را به ریاست برگزینند

دیگر اینکه اگرچه انصار در سقیفه ذکری از علی(ع) کرده و یک نفر از آنها گفته بود که اگر علی(ع) بود دو نفر بر او اختلاف نمی‌کردند.[9] اما احتمالاً گمان کرده‌اند که علی(ع) از گرفتن خلافت منصرف شده، چون به سقیفه نیامده است. لذا این کلمات کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به بحرانهای موجود مسائل دیگر برای آنها در درجه اول از اهمیت بوده است.[10]

وی در ادامه می‌افزاید

نظر قریش نسبت به علی(ع) بسیار بدبینانه بود. در ابتدا چنانچه حدیدی نیز متذکر شده، قریش او را قاتل عزیزان خود می‌دانستند! این خونها اگرچه درکنار محمد(ص) و با انگیزه دینی ریخته شده بود، اما در هر حال از شمشیر علی (ع) چکیده بود.[11]

اضافه بر آن محبوبیتی که علی(ع) نزد پیامبر(ص) داشت، برای دیگران آزردگی و حسادت به وجود آورده بود.[12]

خلافت ابی بکر

آفتاب عمر رسول گرامی غروب نمود و مسلمانان را در سوک خود فرو برد. بزرگترین مسئله‌ای که مسلمانان، پس از درگذشت پیامبر گرامی، با آن روبرو بودند مسئله رهبری امت بود. مواجه شدن با چنین مسئله‌ای بدان علت بود که امت اسلامی در هیچ زمانی بی‌نیاز از رهبر نبوده و وجود امام و خلیفه‌ای برای هدایت آنان ضروری است

از نظر شیعه وجود رهبری در زمان خود رسول گرامی حل شد و جانشین او در یک اجتماع باشکوه در غدیر خم تعیین گردید ولی از نظر برادران اهل سنت مسئله به گونه‌ای دیگر است و باید گره به دست خود مسلمانان گشوده شود؛ اکنون ببینیم این مشکل چگونه گشوده شد؟

هنوز جسد مطهر پیامبر در گوشه اطاق قرار داشت که گروهی از مسلمانان مدینه از فوت او آگاه شده و گرداگرد مسجد و خانه او جمع شدند. آنان همگی مرگ پیامبر را باور نموده و اندیشه‌ای جز انجام دادن مراسم غسل و تدفین او نداشتند. در این میان «عمربن خطاب» از میان جمعیتی که در مسجد نشسته بودند برخاست و گفت: «به خدا قسم پیامبر خدا نمرده است بلکه همچون حضرت موسی از نظر ما غایب شده و باز می‌گردد»[13] سپس عمر و مغیره اجازه گرفتند که وارد حجره پیامبر شوند و در این مورد تحقیق بیشتری کنند. در حجره دو نفر پارچه را از چهره پیامبر عقب زدند. عمر گفت: «او نمرده بلکه از هوش رفته است» ولی مغیره گفت: «قطعاً در گذشته است.»[14] عمر همچنان بر زنده بودن پیامبر پافشاری می‌کرد تا ابوبکر وارد شد. وی رو به حاضران کرد و گفت: «هرکس محمد را می‌پرستد محمد مرده است و هرکس خدای محمد را می‌پرستد او زنده است.» آنگاه این دو آیه را خواند

تو می‌میری و آنان نیز می‌میرند.[15]

محمد رسولی است که پیش از او پیامبرانی آمده‌اند اگر او بمیرد یا کشته شود به عصرهای پیشین باز می‌گردید؟ هرکس برگردد بر خدا ضرر نمی‌زند و خدا سپاسگزاران را پاداش می‌دهد.[16]

در این جا اختلاف بر سر فوت پیامبر برطرف شد. همگان در انتظار مراسم تدفین پیامبر بودند که ناگهان دو نفر از انصار خود را به مجمع رساندند و رو به ابی‌بکر کردند و گفتند که نطفه فتنه در حال انعقاد است و انصار در سقیفه بنی ساعده گرد آمده‌اند و می‌خواهند با سعدبن عباده بیعت کنند. ابی‌بکر و عمر و ابوعبیده از جای خود برخاستند و به سرعت خود را به سقیفه رساندند.[17] آنان هنگامی رسیدند که سعدبن عباده در مجمعی از انصار سخن می‌گفت. وی ضمن تشریح خدمات انصار چنین گفت: «ای گروه انصار شما پیش از دیگران به آئین اسلام گرویدید از این جهت برای شما فضیلتی است که برای دیگران نیست. پیامبر اسلام متجاوز از ده سال قوم خود را به خداپرستی و مبارزه  با شرک دعوت نمود، جز جمعیت کمی از آنان کسی به او ایمان نیاورد ولی هنگامی که پیامبر با شما سخن گفت شما به او ایمان آوردید و دفاع از او را برعهده گرفتید، و برای گسترش اسلام و مبارزه با دشمنان جهاد نمودید و در تمام دوره‌ها سنگینی کار بر دوش شما بود و روی زمین را شمشیرهای شما رنگین کرد و عرب سرکش در پرتو قدرت شما گردن نهاد تا آنجا که رسول خدا از میان رفت و از همه شما ناراضی بود، هر چه زودتر زمام کار را به دست بگیرید که جز شما کسی لیاقت این کار را ندارد.[18]

در این موقع ابوبکر برخاست و چنین گفت: «خداوند محمد را برای پیامبری به سوی مردم اعزام نمود تا خدا را بپرستند و شریک و انبازی برای او قرار ندهند. برای عرب ترک آئین شرک و بت پرستی سنگین و گران بود، گروهی از مهاجران به تصدیق و ایمان و یاری او در لحظات سخت بر دیگران سبقت گرفتند و از کمی جمعیت نهراسیدند، آنان نخستین کسانی بودند که به او ایمان آوردند و خدا را پرستش نمودند. آنها خویشاوندان پیامبرند و به زمامداری و جانشینی شایسته‌تر می‌باشند.» سپس به فضیلت و موقعیت و سوابق انصار ر اسلام اشاره کرد و گفت

«اگر از گروه مهاجرین که در هجرت پیشقدم بوده‌اند بگذریم هیچ کس به مقام و موقعیت شما نمی‌رسد. بنابراین چه بهتر ریاست و خلافت را مهاجرین به دست بگیرند و وزارت و مشاوره را به شما واگذار کنند و هیچ کاری را بدون تصویب شما انجام ندهند.[19]

هرگاه خلافت و زمامداری را قبیله خزرج به دست بگیرند اوسیان از آنها کمتر نیستند و اگر به اوسیان واگذار شود خزرجیان از آنها دست کم ندارند. گذشته از این، میان این دو قبیله خونهائی ریخته و افرادی کشته شده و زخمهائی غیرقابل جبران پدید آمده است که هرگز فراموش نمی‌شوند. هرگاه یک نفر از شما، خود را برای خلافت آماده کند بسان این است که او خود را در میان کام شیر افکنده باشد و سرانجام میان دو فک مهاجر و انصار خرد شود.[20]

آنگاه حباب بن منذر از جانب انصار و عمر و ابوعبیده از جانب مهاجر سخن گفتند و هرکدام در دعوت به تعیین زمامدار و جانشین از گروه مهاجر و انصار دلایلی را یاد کردند. در این میان آنچه که مایه سنگینی کفه مهاجر شد این بود که شخصیتی از انصار به نام بشیربن سعد که پسر عمومی سعدبن عباده و از تمایل اوس و خزرج به گزینش او سخت ناراحت بود، سکوت مجلس را شکست و برخلاف توقع گفت پیامبر از قریش است، خویشاوندان پیامبر برای زمامداری از ما شایسته‌ترند چه بهتر کار خلافت را به خود آنان واگذار نمائیم و مخالفت نکنیم

جبهه انصار با مخالفت شخصیتی مانند بشیر وحدت کلمه را از دست داد. در این موقع ابی‌بکر رو به مردم کرد و گفت مردم! به نظر من عمر و ابوعبیده برای خلافت شایستگی دارند. با هرکدام می‌خواهید بیعت کنید. ولی هر دو نفر برخاستند و به ابی‌بکر گفتند: «تو از ما شایسته‌تری تو همسفر رسول خدا در غار ثور می‌باشی، چه کسی می‌تواند در این امر بر تو سبقت بگیرد، آنگاه هر دو نفر جلو رفتند، دست ابی‌بکر را به عنوان بیعت فشردند و از انصار بشیربن سعد که وحدت کلمه را بهم زد، دست ابوبکر را نیز برای بیعت فشرد

مخالفت شخصیتی از خزرجیان، به قبیله اوس که از لحظه نخست با پیشوائی سعدبن عباده خزرجی موافق نبودند جرئت مخالفت بخشید. رئیس آنها رو به افراد خود کرد و گفت: «هرگاه خزرجیان گوی خلافت را بربایند و زمام امور را به دست بگیرند یک نوع فضیلت و برتری پیدا می‌کنند، هر چه زودتر برخیزید و با ابوبکر بیعت کنید». سپس خود او برخاست و با او بیعت کرد واوسیان نیز همگی از او پیروی کردند و بیعت نمودند. به این ترتیب ابوبکر به بیعت دو نفر از مهاجران و بیعت رئیس اوسیان و به دنبال آن پیروان او اکتفا کرد و سقیفه را ترک گفت و به سوی مسجد آمد، ولی رئیس خزرجیان و پیروان او یادآور شدند که ما جز با علی با کسی دیگر بیعت نمی‌کنیم

ابی بکر وقتی زمام خلافت را به دست گرفت که گروهی از طوایف راه ارتداد را پیش گرفته بودند و گروهی دیگر از پرداخت زکات خودداری می‌کردند. مسیلمه کذاب نیز دریمامه دعوی نبوت می‌نمود و سپاه اسامه در اجرای فرمان رسول خدا در حال حرکت بودند. وی در دوران حکومت خود با طوائف مرتد نبرد کرد، کسانی را که از پرداخت زکات خودداری می‌کردند رام ساخت، سپاهی را برای سرکوبی مسیلمه گسیل داشت و جیش اسامه را برای نبرد با رومیان تنفیذ کرد. او در شب سه شنبه بیست و دوم جمادی‌الاخر در سال سیزدهم هجرت در سن شصت و سه سالگی درگذشت[21]

ابی بکر

[1] – اسرار سقیفه، حجتی کرمانی، ص

[2] – اسرار سقیفه، ص

[3] – شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص 170ـ حلیه الاولیاء ابونعیم، ج 1، ص 63ـ مجمع الزوائد، ج 9، ص 132ـ کفایه الطالب، کنجی شافعی، ص 210ـ ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ص313 ـ کنزالعمال، ج 15، ص 126ـ الریاض النضره، طبری، ج 2، ص 233ـ فضائل الخمسه، ج 2، ص 98ـ مطالب السول، ابن طلحه، ج 1، ص 60 و فوائد المسمطین، ج 1، ص 197، ح 154

[4] – الامامه و السیاسه، ابن قتیبه، ج 3، ص8 و 198ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص

[5] – الامامه والسیاسه، ج 3، ص

[6] – نظریه عداله الصحابه و المرجعیه السیاسیه فی الاسلام، احمد حسین یعقوب، مترجم مسلم صاحبی، ص

[7] – همان ماخذ، ص

[8] – انساب الاشراف، قسم سوم، ص 53، چاپ بیروت

[9] – یعقوبی، ج2، ص 132ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 65، ص

[10] – تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج 1، ص 263ـ موسسه در راه حق، پاییز 1366 هـ .ق

[11] – شرح نهج البلاغه، ج 13، ص

[12] – تاریخ العرب و الاسلام، ص

[13] – سیره ابن هشام ج 2 ص 656 و تاریخ طبری ج 3 ص

[14] – طبقات ابن سعد ج 2 ص

[15] – سوره زمر آیه

[16] – سوره آل عمران آیه

[17] – سیره ابن هشام ج 2 ص 669 و عقدالفرید ج 4 ص 257،

[18] – تاریخ طبری ج 3 ص

[19] – تاریخ طبری ج 3 ص

[20] – البیان والتبیین ج 2 ص

[21] – کامل بن اثیر ج 2 ص 287 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه تحت word

نقش  دین ، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی  
1 انتظار و کنترل اجتماعی  
2 انتظار و معناداری زندگی  
انتظار و تحکیم هدف  
انتظار و هم‌بستگی اجتماعی  
نتیجه  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه تحت word

[1] . گیدنز، جامعه‌شناسی، ص 159
[2] . سوره بقره، آیه30
[3] . سوره شمس، آیه8
[4] . شمس‌الله میر بحی، تبیین جامعه شناختی واقعه کربلا، ص 3، 5 ـ 6، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم 1382
[5] . علی سلیمی، محمد داودی، جامعه شناسی کج‌روی، ص 692، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم 1380
[6] . همان، ص 7
[7] . محمد باقر ساروخانی، دایره المعارف علوم اجتماعی، ص 491، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1370
[8] . سوره توبه، آیه105
[9] . محمد حسین فرجاد، آسیب‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی انحرافات، ص 186، انتشارات بدر، تهران 1363
[10] . Norm
[11] . دایره المعارف علوم اجتماعی، ص 491
[12] . جامعه‌شناسی کج‌روی، ص 226
[13] . بروسن کوئن، درآمدی بر جامعه‌شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، ص237، چاپ اول: فرهنگ معاصر، تهران 1370
[14] . جامعه‌شناسی کج‌روی، ص228
[15] . کوئن، درآمدی بر جامعه‌شناسی، ص 215
[16] . آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، ص149، چاپ دوازدهم: نشر نی، تهران 1383
[17] . دایره المعارف علوم اجتماعی، ص؟؟
[18] . Sovial deviation
[19] . جامعه‌شناسی کج‌روی، ص 232
[20] . هدایت‌الله ستوده، آسیب شناسی اجتماعی، ص 31، چاپ ششم: انتشارات آوای نور، تهران 1379
[21] . جولیوس گول، ویلیام کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه محمد جواد زاهدی، ص 830، انتشارات مازیار، تهران 1376
[22] . محمد معین، فرهنگ فارسی معین، ج 1، ص 364، چاپ هشتم: انتشارات امیرکبیر، تهران 1371
[23] . ابراهیم مصطفی و ; ، المعجم الوسیط، ج 1،‌ ص 932، دار الدعوه، استانبول
[24] . مألوف لوئیس، منجد الطلاب، ترجمه محمد بندرریگی، ص 591، چاپ نهم، انتشارات اسلامی، تهران 1372
[25] . همان، ص 412
[26] . ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص 85
[27] . جامعه شناسی

نقش  دین ، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی

پس هر یک از شما باید کاری کنید تا به محبت و دوستی ما نزدیک شوید

وظیفه منتظران، ‌پیوند دادن و آشنا کردن مردم با امام زمان(عج) و گوشزد کردن دوستی و محبت حضرت به آنان است تا خود را در جهت پیوند معنوی با امام زمان(عج)، متعهد و پای‌بند به هنجارهای دینی گردانند و از هنجارشکنی و کج‌روی دست بردارند. منتظر واقعی کسی است که به خود سازی بپردازد، معارف، ارزش‌ها و محبت آنان را نشر دهد و به دیگران بیاموزد تا مکتب اهل‌بیت: احیا شود

امام صادق(ع)می‌فرماید

رحم الله عبداً اجترّ مودّه الناس إلینا، فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون؛[51]

خداوند رحمت کند بنده‌ای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آن‌چه می‌شناسند با آنان سخن بگوید و آن‌چه را منکرند واگذارد

بنابراین، منتظران براساس شفقت بر هم‌نوعان، احسان به خَلق و مهرورزی و رعایت قوانین اجتماعی، به وحدت انسانی در سطح جهانی با هم‌نوعان می‌اندیشند آنان تکیه‌گاه مردمند و دیگران به ایشان امیدوارند. مردم برای حل معضلات فردی و اجتماعی خویش، ‌به منتظران، چشم امید دارند و به آنان اعتماد می‌کنند. امام عسکری7 می‌فرماید
أولی الناس بالمحبّه منهم من أمّلوه؛[52]

سزاوارترین شخص به دوستی کسی است که مردم به او امید دارند

نظریه بریتویت در کنترل اجتماعی، شرمنده‌سازی کج‌روان بود. به اعتقاد او، با شرمنده‌سازی متخلف، می‌توان ناهنجاری را کنترل کرد.[53] در راه‌کار انتظار که مبتنی بر عزت و کرامت انسانی است، حتی هنجارشکنان نیز شرمنده نمی‌شوند، بلکه در دریای کرم و مهر مهدوی، با رغبت و اراده خویش، از هنجارشکنی و کج‌روی، دست بر می‌دارند و با مهرورزی و حمایت عاطفی و امید به زندگی سالم، در پرتو فرهنگ انتظار، به گروه منتظران می‌پیوندند. هم‌چنین برای ارزش‌های متعال جامعه مهدوی، ارزش قائل می‌شوند و نه تنها هنجارهای مؤمنان را نادیده نمی‌گیرند، بلکه با فراگیری هنجارها، برای نهادینه کردن آنها در جامعه می‌کوشند

1 انتظار و کنترل اجتماعی

کنترل اجتماعی، سبب می‌شود فرد به واسطه تعلق به گروه‌‌های اجتماعی، و از ارزش‌های آنها پیروی کند.[54] کنترل اجتماعی، ادامه فرآیند جامعه‌پذیری است. جامعه‌پذیری، هم‌نوایی داوطلبانه و اختیاری به شمار می‌آید. وقتی هم‌نوایی صورت نگیرد، مکانیسم‌های کنترل اجتماعی برای انتقال و تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات اجتماعی به کار می‌روند. در واقع، در جامعه‌پذیری، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته می‌شود و سپس رفتار او به وسیله «کنترل اجتماعی» زیر نظارت قرار می‌گیرد.[55]

مکانیسم‌های مختلفی برای تنظیم رفتارهای مقبول و جلوگیری از بی‌نظمی در جوامع وجود دارد که عبارتند از
ـ مکانیسم‌های رسمی:[56] مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است که سرپیچی از آنها کیفر به دنبال دارد
ـ مکانیسم‌های غیر رسمی:[57] در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه و در خانواده، مدرسه، محل کار و ; تحقق می‌یابد؛ در این حالت حفظ آبرو و ترس از بی‌آبرویی یا بی‌احترامی، فرد را از هنجارشکنی باز می‌دارد.[58] مکانیسم‌های غیررسمی عبارتند از

الف) بیرونی و درونی (وجدانی)؛

ب) ارزشی، عاطفی، اقتصادی؛

ج) انتظامی، ارشادی.[59]

در همه جوامع انسانی، نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر هنجارهای مقبول و سنت‌های متداول بر چارچوب رفتارهای اجتماعی مردم نظارت می‌کند و گرچه هم‌نوایان را تشویق می‌کند، بیشتر بر تنبیه هنجارشکنان و مخالفان تأکید می‌ورزد.[60]
هرشی یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی است که علت ناهنجاری را سست شدن رابطه فرد با جامعه می‌داند.[61]
«دین» به طور عام و «انتظار فرج» به طور خاص، ارزش‌های خود را به مردم عرضه می‌کند تا به صورت هنجار درآید و از طریق تقویت آنها، نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری ایفا کند

انتظار فرج، یکی از مهم‌ترین ابزارهای کنترل اجتماعی غیررسمی است؛ چون مؤمنان براساس آن، همواره خود را در محضر حضرت ولی‌عصر(عج) می‌بینند و تردید ندارند که امام، شاهد و ناظر ایشان است

حضرت مهدی(عج) می‌فرماید

فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم ولا یعزب عنّا شیء من أخبارکم؛[62]

ما بر اخبار و احوالتان آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست

تمام همت منتظران، انجام دادن وظایفی است که در برابر آن حضرت بر عهده دارند. مولی‌الموحدین، حضرت علی7 می‌فرماید
إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم، فإنّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبته، فهم بها عاملون؛[63]
اگر شخص او [ولی‌عصر(عج)] از مردم در حال صلح و متارکه با مخالفان، غایب ماند، به راستی که علم و آداب او در دل‌های مؤمنان ثبت است که به آن عمل می‌کنند

منتظران واقعی معتقدند «حضرت بقیه‌الله، شاهد و ناظر است»[64] و آنان را برای ایفای نقش خویش در جامعه و انجام دادن رسالت امر به معروف و نهی از منکر آماده ‌می‌کند.[65]

در جامعه‌ای که «فرهنگ انتظار» در آن رواج داشته باشد و به درستی نهادینه شود، افراد در برابر سرنوشت هم‌دیگر احساس مسئولیت می‌کنند و مسئولیت‌پذیری، وظیفه‌ای دینی تلقی می‌گردد. ‌امام صادق(ع)می‌فرماید

یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحه؛[66]

نصیحت کردن مؤمن، بر مؤمن [دیگر]، واجب است

امام باقر(ع)در اهمیت امر به معروف می‌فرماید

إنّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و ترّد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر؛[67]

‌بی‌تردید، امر به معرو‌ف و نهی از منکر، طریق انبیا و صالحان و وظیفه‌ای سترگ و عظیم است و دیگر واجبات دینی به واسطه آن انجام می‌پذیرد؛ راه‌ها به وسیله آن امنیت می‌یابد و درآمدها (کسب‌ها) به واسطه آن مشروع و حلال می‌شوند و مظالم دفع می‌گردند و زمین، آباد می‌شود و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و امور سامان می‌یابد

تسلیم بودن، کناره‌گیری و بی‌اعتنایی در برابر تباهی و فساد اجتماعی، با فلسفه انتظار سازگاری ندارد؛[68] چون همه، روزی اعمال خود را می‌بینند و خود را در محضر خدا می‌دانند

gوَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَf.[69]

منتظران چون خود را در برابر سرنوشت جامعه، مسئول می‌دانند، پیوند افراد با آرمان‌های متعالی را مستحکم می‌کنند تا از گسستن و سست شدن پیوند افراد با جامعه و شکل‌گیری ناهنجاری جلو‌‌گیری کنند

آنان نه تنها براساس احساس نظارت ولی‌عصر(عج)، به اصلاح خویش مشغولند، بلکه در راه اصلاح دیگران نیز تلاش می‌کنند. این برنامه، فردی نیست بلکه تمام عناصر تحول، باید در آن شرکت جویند و کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد. عمق و وسعت این هم‌آهنگی، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. بنابراین، هیچ فردی نباید از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرگونه ضعف و کاستی را در همه جا اصلاح کند و با ترمیم هر موضع آسیب‌پذیری، و هر ناتوانی را تقویت کند.[70]

پیامبر اعظم6 می‌فرماید

علیکم بالنّصح لله فی خلقه فلن تلقّاه بعمل أفضل منه؛[71]

بر شما باد به نصیحت و خیرخواهی کردن مردم برای رضایت خدا، که خدا را به عملی بهتر از آن ملاقات نکنی
علامه مجلسی در توضیح روایت می‌فرماید که مراد از نصیحت مؤمن، ارشاد و راه‌نمایی او به مصالح دینش، و آموزش او، هرگاه جاهل بوده و تنبیه او، هرگاه غافل باشد.[72] پس انتظار فرج با نصیحت و کنترل و نظارت اجتماعی هم‌آهنگ است

2 انتظار و معناداری زندگی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه در حکومت اسلام تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه در حکومت اسلام تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه در حکومت اسلام تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ولایت فقیه در حکومت اسلام تحت word

مقدمه  
تبیین جایگاه علمى – سیاسى فقیه در عصر حضور  
ولایت ریشه لغوی و معنی اصطلاحی آن  
تحقّق‌ معانی‌ مختلفه‌ ولایت‌ در مصادیقش‌، به‌ نحو اشتراک‌ معنوی‌ است‌؛ نه‌ لفظی‌  
ولایت امام و تفسیر آیه: اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم  
در أثر ولایت‌ إمام‌ معصوم‌، خلائق‌ به‌ أقصی‌ درجه‌ کمال‌ إنسانیّت‌ میرسند  
فرق‌ بین‌ سنّی‌ و شیعه‌، جواز و عدم‌ جواز اجتهاد در برابر نصّ است‌  
منابع :  

مقدمه

              نخستین آتش کینه و عداوتى که در اسلام، بلافاصله پس‏از رحلت پیامبر اکرم(ص) زبانه کشید، اختلاف در مسأله امامت و ولایت سیاسى و چالش انتصاب و انتخاب بود. قاطبه مسلمانان، بردو نکته اتّفاق نظر داشتند و بریک نکته، اختلاف مى‏ورزیدند. در تعریف امامت و در وجوب تعیین امام، همه، یک صدا بودند و امامت را چنین تعریف مى‏کردند

«ریاسه عامّه فی أُمور الدین و الدنیا».(1)

              تلقى همگانى، این بود که تمامى امور و شؤون دینى و دنیوى مردم، مانند زمان رسول اکرم(ص) باید تحت ولایت و تدبیر یک نفر باشد، امّا در این نکته اختلاف داشتند که: «آیا وجوب تعیین امام، وظیفه و تکلیف جامعه است یا کارى است که از سوى شارع باید انجام شود؟»

              اهل سنّت، به‏نظریه نخست و انتخابى بودن امامت گرویدند و شیعیان، معتقد به‏نظریه نصب شدند و در نتیجه، دو مسیر پرفراز و نشیب تاریخى در مسأله مشروعیّت گشوده شد

              پس‏از حادثه سقیفه، نظریه نخست غالب شد و نظریه دوم، مغلوب میدان گشت. و از آن روز، پیروان اهل‏بیت(ع) به‏عنوان گروهى که براى آن‏ها مشروعیّت نظام سیاسى، مورد سؤال است، در جامعه اسلامى مطرح شدند

              این گروه، در زمان خلافت خلفاى راشدین، با توجه به‏شرایط جامعه و براى حفظ اساس اسلام و پاى‏بندى نهاد قدرت به‏رعایت ظاهر شریعت، آرام بودند،پس‏از پایان حکومت علوى و عصر خلفاى راشدین با توجه به‏انحرافات دستگاه خلافت، فعالیت‏هاى آنان چهره‏اى دیگر به‏خود گرفت. عترت طاهره(ع) حجیت علمى و مشروعیّت سیاسى دستگاه خلافت و روحانیت وابسته به‏آن را نمى‏پذیرفتند و متقابلاً دستگاه خلافت هم، بیش‏ترین تهدید و بزرگ‏ترین رقیب خود را از این ناحیه مى‏دید و لذا براى سرکوبى این حرکت از هیچ اقدامى فروگذار نبود

              نهاد حاکم، نه تنها از فعالیت سیاسى اهل‏بیت(ع) بیمناک بود، بلکه اجازه نمى‏داد بیت عصمت، حتى به‏عنوان یک مرجع علمى، مورد توجه عامّه مردم قرار گیرند

              این، در حالى بود که تازه مسلمانانِ بیشمارى که در اثر فتوحات اسلامى، به‏این مکتب گرویده بودند، بى‏خبر از همه جا، حقیقت اسلام ناب را در چهره حاکمان اموى و عباسى جویا مى‏شدند و در هجمه تبلیغاتى دستگاه و عالمان وابسته به‏آن، هیچ گونه آشنایى با عترت طاهره، به‏عنوان عِدْل قرآن نداشتند

              پس‏از واقعه کربلا – که به‏نقل مورخان، معتقدان برامامت امام سجاد(ع) از سه یا پنج نفر، تجاوز نمى‏کردند(2) – عترت طاهره(ع) به‏فعالیت‏هاى زیربنایى فرهنگى و سیاسى دست زدند. تلاش در ایجاد رابطه با مردم، با تربیت موالى و ازدواج با زنان غیر عرب و پرورش شاگردان لایق، مراعات تقیّه براى حفظ اساس تشیّع، وارد کردن چهره‏هاى بزرگ شیعه در مراکز حسّاس حکومتى، تقیّه کردن در مسأله امامت و تبیین زوایاى نهفته آن، مانند عدم مشروعیّت انتخاب، زمینه‏سازى براى غیبت امام زمان(عج)، تأسیس تشکّل بزرگ براى پیوند با پیروان خود در سراسر جهان اسلام، از طریق ایجاد شبکه وکلا، محورهاىِ اصلىِ این جهاد طولانىِ بیش از دو قرن بود

              تأثیر عمیق و ژرف این حرکت مستمر، در دو چیز عمده بود: یکى ایجاد زمینه‏هاى لازم ذهنى براى غیبت کبرا و حفظ و توسعه پیروى از مکتب اهل‏بیت(ع) در این دوره حسّاس پرخطر، و دیگر، تعیینِ تکلیف براى شیعیان و این که به‏چه فرد یا گروهى در عصر غیبت مراجعه کنند و چه افرادى را به‏عنوان محور زندگى خود قرار دهند

              حال براى آشنایى بیش‏تر با این تلاش بزرگ و تأثیر آن در بحث ولایت فقیه و پردازش شالوده ولایت فقیه در این برهه خاص، به‏برخى از زوایاى آن مى‏پردازیم

تبیین جایگاه علمى – سیاسى فقیه در عصر حضور

اهل‏بیت(ع) که از بعد سلبى، خلافت و مراکز علمى و مذاهب فقهى وابسته به‏آن را فاقد هر نوع مشروعیّت ارزیابى مى‏کردند، از بعد ایجابى، براى اثبات حقانیت خود، در هر دو مسأله (مرجعیت علمى و رهبرى سیاسى) باید تمهیداتى را ایجاد مى‏کردند. ایشان – که حجیت سیره‏شان و مشروعیّت امامتشان، مستند به‏تعالیم رسول اکرم(ص) بود – با این پشتوانه، نخست، به‏تربیت افرادى زبده در فنون مختلف فقهى و کلامى و تفسیرى دست زده و با این شیوه، شالوده تشکیل حوزه‏هاى علمى و فقهى را در مناطقى مانند مدینه و کوفه برپا کردند. این حوزه‏ها، براساس یک سیاستگذارى عالمانه با هدفى معین و برنامه‏اى روشن شکل گرفتند و آن گاه به‏تدریج، با گسترش و تعمیق آن، حوزه‏هاى علمى بزرگ در طول تاریخ، مانند قم و حلب و حلّه و بغداد و رى و جبل عامل و نجف شکل گرفت که همه همچون حلقه‏هاى زنجیر، به‏خاندان عصمت(ع) متصل مى‏شد.(3)

امامان معصوم(ع) – که در مراکزى مانند مدینه حضور داشتند – براى پاسخگویى به‏نیاز علمى و سیاسى پیروان خود – که با توجه به‏شرایط سخت تقیّه و بعد مسافت و آسان نبودن ارتباط، خود، مستقیماً نمى‏توانستند به‏امام خویش مراجعه کنند – پس‏از آماده‏سازى انسان‏هایى فهیم و پاک، آنان را به‏طور خاص و با نام و یا بدون نام و تحت عناوینى کلّى، مانند «راویان حدیث اهل‏بیت» و «آشنایان با حلال و حرام این مکتب»، به‏مردم معرفى مى‏کردند تا مشتاقان حقایق وحى، هم معالم دین خود را از ایشان اخذ کنند و هم در مشکلات اجتماعى، ایشان را پناهگاه خود قرار دهند. همان فقیهان بزرگى که شاگردان بى‏واسطه اهل‏بیت(ع) شمرده مى‏شوند و سلسله فقیهان عصر غیبت به‏واسطه آنها با فقه اهل‏بیت(ع) آشنا شدند. زراره بن‏اَعین و ابابصیر و محمدبن‏مسلم و بریدبن‏معاویه و یونس‏بن‏عبدالرحمان و دیگراصحاب شاخص اهل‏بیت(ع) از این گروهند. در شأن ایشان، از امام صادق(ع) چنین روایت‏است

ما أجد أحداً أحیى ذکرنا و أحادیث أبی إلّا زراره و أبو بصیر المرادی و محمدبن‏مسلم و بریدبن‏معاویه. و لولا هؤلاء، ما کان أحد یستنبط هدىً. هؤلاء حفّاظ الدین و أُمناء أبی على حلال اللَّه و حرامه و هم السابقون إلینا فی الدنیا و فی الآخره.(4)

این بزرگان، تنها، راوى حدیث نبودند، بلکه فقیهان بزرگى بودند که به‏عنوان حافظ مکتب و امینِ امامان معصوم(ع) شناخته مى‏شدند و مردم نیز وظیفه داشتند که به‏ایشان به‏همین عنوان مراجعه کنند

پس‏از این آماده‏سازى و گسترش تدریجى تفکّر اهل‏بیت(ع) در مناطق مختلف – که تا عصر امام هشتم ادامه یافت – از زمان امام هفتم به‏بعد، ائمه(ع) همگام با این اقدام‏شان، به‏ایجاد تشکّلى عظیم از ارتباط با شیعیان که در سراسر جهان اسلام پراکنده بودند، دست‏زدند. پرداختن به‏موضوع وکلاى ائمه(ع) بحثى حسّاس و مهم است که نیازمند نوشتارى مستقل است.(5) آن‏چه به‏طور اجمال مى‏توان گفت، آن است که به‏نظر مورخّان و سیره‏نویسان، با توجه به‏گستردگى شیعیان در ایران و عراق و یمن و مصر و نواحى دیگر، به‏ویژه گسترش تشیّع در ایران، پس‏از سفر امام رضا(ع) به‏این سرزمین، سیستمى که ارتباط میان شیعیان و امامان معصوم(ع) را به‏صورتى محکم و پیوسته پدید مى‏آورد، سیستم وکالت بود. اینان، کسانى بودند که از ناحیه امام رضا(ع) و امامان بعدى تا حضرت حجّت(عج)، کارِ تنظیمِ ارتباطِ میان مردمِ پیرو اهل‏بیت و امامانشان را انجام مى‏دادند. آن‏ها، علاوه برجمع‏آورى خمس، درباره پاسخگویى به‏مسایل کلامى و فقهى نیز مسؤولیت داشته و در تثبیتِ امامتِ امام بعدى، در منطقه خود، نقش به‏سزایى داشتند. از اخبار تاریخى به‏دست مى‏آید که مناطقِ تحت نفوذِ سیستمِ وکالت، در چهار قسمت متمرکز بوده است: 1شامل بغداد و مدائن و سواد و کوفه؛ 2شامل بصره و اهواز؛ 3شامل قم و همدان؛ 4شامل حجاز و یمن و مصر.(6) این افراد، بیش‏تر به‏وسیله نامه و پیک‏هاى مخصوصِ خود ائمه(ع) و یا افراد مطمئن که براى حج یا زیارتِ کربلا، به‏حجاز و عراق سفر مى‏کردند، با ائمه(ع) در ارتباط بودند. این است که بخش عمده‏اى از معارف فقهى و کلامىِ آن بزرگواران، به‏وسیله نامه و به‏عنوان «مکاتبه» در مصادر حدیثى آمده است. از دقت در سیستم وکالت و نقش و اختیاراتى که وکلاى ائمه(ع) دارا بودند، به‏ویژه وکلاى امام عصر(عج)، در دوره غیبت صغرا، دو نکته قابل استنباط است

نخست آن‏که ایشان، افرادى عادى نبوده‏اند، بلکه از نظر علمى، برجسته و در رتبه‏اى بالا بودند و توان پاسخگویى به‏مشکلات علمى و حلّ معضلات فقهى و کلامى شیعیان را داشتند. اصولاً، یکى از مسؤولیت‏هاى سیستم وکالت، پاسخگویى به‏مسایل علمى شیعیان بود. این امر، نشان مى‏دهد که ایشان، معمولاً، با توجه به‏اختلاف مراتب و منطقه و محدوده مأموریت خود، از فقیهان زمان خویش بوده‏اند

نکته دوم، آن است که اختیارات واگذار شده به‏ایشان، در حدّ یک وکالت معمولى نیست. انسان، وقتى در برخى از این مکاتبات و منابع تاریخى تأمل مى‏کند، مى‏یابد که در واقع، امامان(ع)ولایت سیاسى خود را تا آن جا که مقدور بود، به‏واسطه همین نایبان خود اِعمال مى‏کردند و این‏ها، فقیهانى بودند که با نصب و تعیین خاص، مسؤولیت‏هایى را به‏دوش مى‏کشیدند که بیش‏تر به«ولایت» شبیه بود. در واقع، سیستم وکالت، نوعى سیستم ولایت فقیه با نصب خاص و تحت اشراف امامان معصوم(ع) در عصر حضور بوده است

اکنون، به‏برخى از این شواهد تاریخى اشاره مى‏کنیم

1در مکاتبه على‏بن‏بلال، از امام هادى(ع) پس‏از حمد و ستایش خداوند، چنین منقول‏است: «ثم إنّى أقمت أباعلى مقامَ الحسین‏بن عبدربّه و ائتمنته على ذالک»؛(7)

من، ابوعلى را به‏عنوان جانشین حسین‏بن عبد ربّه تعیین کردم و او را در این کار، امین خود قرار دادم

در این فراز، سخن از تعیین کردن یک امین در منطقه‏اى از سرزمین پهناور اسلامى است

پس‏از این نصب و تعیین، حضرت، نسبت به‏او چنین سفارش مى‏کنند

و قد أعلم أنّکَ شیخ‏ناحیتک فأحببتُ إفرادک و إکرامک بالکتاب ذالک. فعلیک بالطاعه له و التسلیم إلیه جمیع الحق قبلک و أنْ تحضَّ موالیّ على ذالک و تعرفهم من ذالک ما یصیر سبباً إلى عونه و کفایته فذالک توفیرٌ علینا؛

با توجه به‏آن‏که تو بزرگ ناحیه خود هستى، خواستم، تنها، به‏تو نامه بنگارم تا موجب اکرام تو باشد. برتو باد که از او (ابوعلى) اطاعت کنى و تمامى حقوق مالى که نزد توست، به‏او تسلیم کنى و دیگر دوستان ما را هم به‏این امر تشویق کنى و آن‏چه را که موجب یارى او مى‏شود، به‏آنان گوشزد کنى؛ چون این کار، براى ما سودمند است

دقت در متن این نامه، وظایف و حدود اختیارات وکلا را و چگونگى ارتباط کسانى که جزء چهره‏هاى متشخّص یک منطقه به‏حساب مى‏آیند با نمایندگان امامان معصوم را نشان مى‏دهد، به‏خصوص این که حضرت، به‏اطاعت از او فرمان مى‏دهد

2در نامه دیگرى، خطاب به‏شیعیان بغداد و مدائن و سواد و اطراف آن، ضمن اعلام وکالت اباعلى‏بن‏راشد و جایگزینى او به‏جاى وکیلى دیگر، اطاعت از وى را اطاعت از خود و عصیان او را، عصیان از خود اعلام مى‏کند

«فقد أوجبت فی طاعته، طاعتی و الخروجُ إلى عصیانه، الخروج إلى عصیانی؛ فالزموا الطریقَ»(8)

این که اطاعت و عصیان فردى، اطاعت و عصیان امام تلقى شود، به‏خوبى، نشانه دهنده موقعیت حسّاس اجتماعى آن فرد و مسؤولیت‏هاى مهم ناشى از آن است که هرگز با وکالت رایج امروزه تناسبى ندارد. در حقیقت، در این جا، «ولایت بالنیابه» کاملاً ملموس است

3یکى دیگر از وکلاى امام جواد و امام هادى(ع) «ابراهیم‏بن‏محمد همدانى» است. امام، در نامه‏اى به‏او، ضمن اعلام وصول حسابهاى خمسى مى‏فرماید: «و کتبت إلى موالیّ بهمدان کتاباً أمرتهم بطاعتک و المصیر إلى أمرک و أن لا وکیل لی سواک»؛(9) به‏دوستان خود در همدان، نامه‏اى نوشته و به‏آنان پیروى از تو را فرمان دادم (و گفتم) که فرمان، فرمان توست و جز تو، ازطرف من، در آن ناحیه، وکیلى نیست

این موارد، گویاى آن است که شیعیان در نقاط مختلف جهان، به‏وسیله سیستم وکالت، به‏هم مرتبط بودند تا مکتب اهل‏بیت(ع) حفظ شود و گسترش پیدا کند

4یکى از نواحى مهم و مراکز شیعه، نیشابور بود. وکیل امام عسکرى(ع) در این شهر، «ابراهیم‏بن‏عبده» است. شأن و اختیارات این وکیل را از نامه امام(ع) به«عبداللَّه‏بن‏حَمْدُوَیه» مى‏توان دریافت. در بخشى از این نامه مى‏خوانیم

«و بعد، فقد بعثتُ لکم إبراهیم‏بن‏عبده، لیدفَعَ النواحی و أهل ناحیتک حقوقی الواجبهَ علیکم إلیه. و جعلتُه ثقتى و أمِینی عند موالیّ هناک»؛(10) من، ابراهیم‏بن‏عبده را براى شما نصب کردم تا مردم آن ناحیه، حقوق واجب شرعى خود (خمس) را به‏او بپردازند و او را در آن‏جا، ثقه و امین خود قرار دادم

5مفصل‏ترین نامه امام عسکرى(ع) توقیعى است که به«اسحاق‏بن‏اسماعیل نیشابورى» نگاشته‏اند و در آن، اسحاق را به‏عنوان فرستاده خود نزد «ابراهیم‏بن‏عبده» که در بالا از او یاد شد، معرفى مى‏کنند و مى‏فرمایند: دوستان ما، در آن نواحى، حقوق واجب خود را به‏ابراهیم بدهند تا او نیز به‏رازى بدهد. این نامه را براى دوستان ما بخوان و از هیچ کس جز شیطانى که مخالف شماست، پنهان مدار.(11)

از این نامه‏ها به‏دست مى‏آید که وکلاى هر منطقه، وظیفه داشتند که پول را به‏دست وکلاى دیگرى که در تماس بیش‏ترى با امام بوده‏اند، برسانند. وجود این پیوند، باعث احیاى شیعه و مانع از هضم شدن آن‏ها در اکثریت جامعه مى‏شد. همین شیوه ارتباط با شیعیان و برقرارى نظام وکالت براى اداره امورِ پیروان اهل‏بیت(ع) در سراسر جهان اسلام – که از زمان امامان پیشین وجود داشت – در دوران غیبت صغرا نیز تداوم یافت. محور ارتباط وکیلان با امام(ع) همان نایبى بود که ازطرف امام‏زمان(عج)، تعیین‏مى‏شد

با این شیوه نیابت، شاهد حرکتى جدید ازطرف امام(عج) براى آماده‏سازى غیبت‏کبراهستیم

نقل است که ابوجعفر محمدبن‏عثمان عمرى (نایب دوم امام زمان(ع)) ده وکیل در بغداد داشته که نزدیک‏ترین آن‏ها به‏وى «حسین‏بن‏روح» بوده است که بعداً نایب سوم شد

یکى از تفاوت‏هاى عمده این نایبان با وکلاى دیگر، این بود که در برابروجوه دریافتى، قبض رسید از آن‏ها دریافت نمى‏شد.(12)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش تحت word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش تحت word

‌« پیشگفتار»  
« مقدمه»  
ویژگی های حضرت مهدی (ع)و حکومت جهانی اش  
پدر،مادر و ولادت امام زمان(ع)  
سخنی درباره نیمه شعبان  
حضرت مهدی منتظر(عج)کیست؟  
سیمای حضرت مهدی (عج)  
غیبت صغری و غیبت کبری  
چگونگی غیبت صغری و نواب چهارگانه  
نشانه های ظهور در شب معراج  
علم به وقت ظهور از آن خداست  
شناخت ظهور و بیان اوصاف امام عصر (عج)  
ظهور بر اساس قدرت بی نهایت خداست  
همه رژیم ها ساقط می شوند  
کشته شدن شیطان به دست آن حضرت  
نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی(عج)  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله ویژگی های حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی اش تحت word

1 . حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت/محمد محمدی اشتهاردی

2 . 100 پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)/علیرضا رجالی تهرانی

3 . روزگار رهایی/تألیف:کامل سلیمان/ترجمه علی اکبر مهدی پور

4 . جهان بعد از ظهور یا فروغ بی نهایت/محمد خادمی شیرازی

5 . غیبت امام عصر یا پنهانی خورشید عدالت/محمد خادمی شیرازی

‌« پیشگفتار»

   ای غائب از نظر،ای حجت ثانی عشر،ای شب دیجور را ستاره سحر، از منتظران رنجورت دریغ مفرما یک نظر

   ای خورشید پرده نشین ،ای کهف حصین،ای دُرّ ثمین، گوشه چشمی بنما به این دلهای غمین

   ای ابر فیض بار،ای روح نوبهار،ای زخوان کرمت ماسوا ریزه خوار،ز عاشقان کویت «یک نگاه»دریغ مدار

   ای فرزند عسکری،ای سلیل محمدی،ای غریو حیدری،بر منتظران دلسوخته ات زکرم نما نظری

   ای پور پیشوای خیبر شکن،ای سلیل حیدر مرحب فکن،برخیز و برقع  ز رخسار بر فکن

   تو بیا تا ز پرتو رویت شب تاریک سحر گردد،ورنه ای مهر تابان ،بی تو هرلحظه تیره تر گردد

   من در این غار ،خسته و دلتنگ،انتظار تو را ستاره کنم، در شب تار وحشت زا لحظه های تو را شماره کنم

   اینک یک هزار و یک صد و شصت و چهار سال تمام است که «خورشید عدالت»در پشت ابرهای تیره و تار «غیبت»نهان شده تاروزی پس از سپری شدن دوران غیبت ظهور کرده،فروغ تابناک عدالت را بر هر کوی و برزن بتاباند و برجنایتها و خیانتهای انسانها خاتمه دهد

   نوید ظهور آن مصلح بزرگ،توسط پیامبران سترگ،در طول قرون و اعصار برای جهانیان بازگو شده و نغمه پیروزی حق بر باطل به دست

آن یکتا بازمانده از حجج الهی،گوش جهانیان را نوازش داده است

   دهها آیه قرآن،بر اساس صدها حدیث صادره از معصومان به ظهور موفور السّرور آن خورشید فروزان اِشعار دارد

   رسول گرامی اسلام گزارش دقیق و لحظه به لحظه آن مصلح جهانی را به استناد پیک وحی،در ضمن هزاران حدیث بیان فرموده ،سیرت، صورت،نصب،غیبت،ظهور،نشانه های ظهور و دیگر مسائل مربوط به آن قبله موعود را برای اصحاب تشریح کرده،هیچ نقطه ابهامی را برای امت اسلامی باقی نگذارده است

 « مقدمه»

ویژگی های حضرت مهدی (ع)و حکومت جهانی اش

   انسان در راه رسیدن به کمال در تمام ابعادش نیازمند به یک قائر و راهنماست که پیوسته او را رهبر باشد و منافع و زیانهای زندگی فردی و اجتماعی را برای او تشریح کند و البته این راهنمایی ها باید به وسیله قوانینی جامع و کامل انجام شود

   این دسته از راهنمایان از طرف چه کسی باید انتخاب شوند؟آیا مردم می توانند برای خود چنین افرادی را انتخاب کنند؟خیر،زیرا مردم به شناخت افراد احاطه ندارند و بیشتر انتخاب آنها به ضررشان تمام می شود و انتخاب شوندگان نیز نیز یا نمی خواهند و یا نمی توانند نیازمندی های عمومی را تأمین کنند.بنابراین ،حتما باید این انتخاب از طرف کسی صورت گیردکه عالِم به مصالح و مفاسد واقعی باشد و آن به ذات پاک خداوند است که از باب قانون وجوب لطف باید از طرف خویش نمایندگانی را بر گزینند تا در تمام اعصار و قرون زمام ارشاد و هدایت افراد بشر را به دست گیرند و آنها را به سعادت واقعی و کامل مادی و معنوی برسانند.لذا از ابتدای خلقت و آفرینش انسان پیامبرانی در مکتب غیبی خود تربیت فرمود و آنها را مأمور هدایت مردم قرار داد و به تناسب زمان قوانینی در اختیار آنان گذارد تا با اجرای آن مقررات، احتیاجات مردم تأمین شود و در پناه آن نظام عادلانه و متقنی بر جامعه فرمانروا باشد تا اینکخ سر انجام نوبت به وجود مقدس حضرت محمّد بن عبداللّه صلّی اللّه علیه و آله رسید.آنگاه از طرف خداوند متعال

دوازده تن جانشین برای آن حضرت تعیین و به وسیله جبرئیل معرفی شدند که یازده تن از آنان نخستین ایشان حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام و اخرین ایشان حضرت امام حسن عسگری علیه السّلام است که یکی بعد از دیگری بر حسب برنامه های تعیین شده از طرف خداوند به وظایف خویش عمل کردند و با نیل به مقام شهادت از این جهان به عالم عبدی پیوستند(صلوات اللّه علیهم اجمعین)و اما وصی دوازدهم حضرت نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله که نام عزیزش حضرت محمد بن الحسن العسگری روحی اله فداک است از طرف خداوند بزرگ  همراه با آباء و اجداد کرامش (علیهم صلوات اللّه)با برنامه ای مخصوص به خویش معرفی شده که خلاصه ویژگی های آن حضرت از این قرار است

1غیبت آن هم بسیار طولانی که الآن بیش از یک هزار و صد و پنجاه سال است و البته غیبت آن حضرت به دو قسم است:غیبت صغری که مدت آن بالغ بر هفتاد سال بود و غیبت کبری که بسیار طولانی شده است و ما الآن در تاریک ترین زمان غیبت کبری بسر می بریم و امید است هر چه زودتر شاهد پایان غیبت کبری آن حضرت باشیم و ظهورش رابا عافیت درک کنیم ،آمین یا ربّ العالمین

2حکومت جهانی اش سراسر گیتی را فرا خواهد گرفت و قوانین فردی و اجتماعی اسلام به مرحله اجراءدر خواهد آمد و تشکیل حکومت واحده با ابزار جامع و در عین حال کوبنده به دست توانایش به وجود خواهد آمد و امنیت عمومی برای همه موجودات تأمین خواهد شد و اقتصاد منظم

وعالمگیر برای همگان به رایگان خواهد بود و تمام افراد بشر در خدمت یکدیگر قرار خواهند گرفت و دامنه امنیت چندان توسه پیدا خواهد کرد که حیوانات درنده با چرندگان با هم در محیطی آسوده بسر خواهند برد و انسانها بقدری از نعمت امنیت برخوردار خواهند شد که اگر زنی بی نهایت زیبا با طبقی پر از جواهر و به تنهایی بین شرق و غرب جهان راه برود ،کسی متعرّض مال و ناموس او نخواهد شد

3تمام جهان هستی و موجوداتش اعم از موجودات زمین یا آسمانها مسخّر امر و اراده او می شوند و شعاع قدرتش چندان گسترش می یابد که اگر یکی از دشمنان آن حضرت در شکاف کوهی پنهان شود خود کوه به فریاد در می آید و می گوید که ای یاران اما عصر روحی اله الفداء،بیایید که یکی از دشمنان حق اینجاست.همچنین،جمع زیادی از ملائکه آسمان در ارتش او خدمت می کنند و هنگام حرکت از مکه معظمه به سوی کوفه،منادی از طرف آن حضرت ندا می دهد که کسی از لشکریان حق ندارد مواد غذایی و امثال آن همراه بردارد.بعضی از افراد ضعیف می گویند که این آقا می خواهد ما را از گرسنگی و تشنگی بکشد تا اینکه به نخستین منزل برسند و در آنجا سپاه امام عصر«روحی له فداء»سنگی را که خداوند به حضرت موسی بن عمران داده بود که آن را نصب می کردند و دوازده چشمه از آن خارج می شد،نصب می کنند و تمام نیازمندیهای خود را از این سنگ تأمین می نمایند تا سرانجام وارد کوفه می شوند و به امکر آن حضرت فرود می آیند و پرچم افراشته محمدی ـ صلی اله علیه و آله ـ را در آن سرزمین به اهتراز در می آورند

4جمعی از خوبان از گذشتگان به امر خدا زنده می شوند و در لشکر آن حضرت انجام وظیفه می کنند

5ظلم و ستم از سرتاسر جهان رخت بر می بندد و جمله مبارکه«اَینَ المُرتَجی لِاِزالهِ الجِورَوِالعُدوانِ»ازدعای مبارکه ندبه که در غیبتش باید خوانده شود،مصداق پیدا می کند و دیگر ظلم و ستمگری در هیچ کجای عالم پیدا نمی شود

6مشعل فروزان عدالت صفحه گیتی را روشن می کند و تاریکی را از جهان می زداید،چنانکه در این باب روایات چندان زیاد است که می توان ادعای تواتر کرد و از زبان معصومین علیهم السلام جمله«یَملَاُ اللّه للاَرض قِسطاً وَ عَدلاً»در تمام کتب روایی معتبر شیعه و سنّی به راستی از حدّ شماره بیرون است

7مدینه فاضله ای که در اصطلاح فلاسفه و دانشمندان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته از ویژگی های حکومت جهانی حضرت بقیّه اللّه روحی له الفداء است با این تفاوت که فلاسفه و دانشمندان در عالم خیال شهری را فرض کرده اند که در آن تمام طبقات و افراد دارای صفات عالیه و ملکات پسندیده اند،ظالمی پیدا نمی شود و همه طرفدار عدل و داد هستند امّا در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام این برنامه مصداق پیدا می کند و مردم جملگی در سایه حکومت عدل پرورش تمام فضایل اخلاقی و صفات خوب را عملاً رعایت خواهند کرد و آراسته به آن

کمالات خواهند بود

8علم و دانش در سراسر جهان به صورتی گسترده همه مردم را در بر می گیرد و مخصوصاً علوم قرآنی به وسیله معلملن مخصوص تدریس می شود.لذا در روایات آمده است که خیمه هایی در پشت کوفه مخصوص تعلیم قرآن نصب می شود و در آنها قرآن و آیاتش همانگونه که نازل شده است تدریس می گردد و تکامل علمی تمام جهان را فرا می گیرد و عفریت جهل و نادانی دنیای انسانیّت را ترک می گوید

9قضاوت یکی از اصول مسلّمه حیاتی هر ملّت است که اگر بر اساس عدالت و رعایت حقوق همه جانبه افراد اجرا شود آنوقت است که همه مردم شاهد خوشبختی را در آغوش خواهند کشید و آرامش واقعی از نظر جسم و جان بر مردم حکومت خواهد کرد.پس،اگر بگوئیم که یکی از عوامل بسیار مؤثر در تیره بختی مردم قضاوتهای ظالمانه زمامداران دنیا و طبقات دیگر بوده درست گفته ایم.لذا در حکومت حضرت مهدی علیه السلام قضاوتهای داودی خواهد بود و احتیاج به دلیل نخواهد داشت،زیرا نمایندگان آن حضرت نگاهی به کف دست خود خواهند کرد  و حق را به صاحبش خواهند داد و شعاع قضاوت چندان گسترده می شود که حتّی زنان در خانه های خود به قضاوت مشغول خواهند بود

10عقل یکی از عوامل فوق العاده مهم برای رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی است،از اتمام کتابهای آسمانی و فرستادگان خداوند همواره مردم را دعوت به تعقّل فرموده و با شهوت پرستی مبارزه کرده و مردم را از زیان متروک گذاشتن قوای عقلانی بر حذر داشته اند.آری،در

حکومت جهانی حضرت بقیه اللّه روحی له فداء تکامل عقلی بالاترین سرمایه دولت آن حضرت به شمار می رود و در روایات معتبر آمده است

       وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ النّاسِ فَکَمُلَ بِهِ عُقُولُهُم

      دست ولایت روی سر مردم قرار می دهد،پس عقلهای آن کامل می گردد

آری،به راستی که تمام جنایات و خونریزیها تنها به دلیل اسارت عقل است به دست شهوت

11فقر بزرگترین نیروی ویرانگر است که اجتماعات را از بین می برد و فحشاء و منکرات و دزدی و غارتگری را در جامعه به وجود می آورد.لذا در روایات و آیات کریمه قرآن از آن تعبیر به پایه و ستون شده زیرا به قدری مهم است که دینداری در سایه بی نیازی از فقر تأمین می شود تا جایی که گفته شده است:«مَن لا مَعاشَ لَهُ مَعادَلَهُ» (کسی که امر زندگانیش مرتب نباشد اوضاع دینی اش نیز سامان نخواهد داشت)

اما در حکومت والای حضرت ولّی عصر روحی له فداء مال و ثروت چندان زیاد می شود که مستحقّ دریافت خمس و ذکتات یافت نمی گردد

12یکی از عوامل بسیار مهم در فقر اقتصادی عدم بهره برداری  از منابع خداداد و به کار نگرفن سرمایه های طبیعی و معطّل نماندن ثروتهای خداداد است تا جایی که در نتیجه عدم احاطه بشر به واقعیات و نداشتن قدرت استخراج معادن و ثروتها،انسان همچنین گرفتارفقر و

بیچارگی خواهد بود

امّا در حکومت جهانی حضرت بقیه اللّه روحی له فداء اولاً زمین تمام گنجها و ذخای نهفته در باطن خویش را به امر خداوند در اختیار حکومت جهانی آن حضرت قرار می دهد،و دیگر اینکه در سایه تکامل عقلی انسان،قدرت استخراج و اکتشاف بشر فوق العاده می شود و او به نفع جامعه ازهمه نیروهای اقتصادی استفاده می کند.لذا بی نیازی اقتصادی همه جا را فرا می گیرد بطوریکه فقیری پیدا نخواهد شد

13وجود جنگلها و مراتع و آبهای روان بستگی به بارندگیهای به موقع دارد تا مخصوصاً امور کشاورزی رونق داشته باشد و در نتیجه مواد غذایی جامعه تأمین شود.بنابراین،اگر در حال حاضر وضع دنیا را از لحاظ مادّی نامنظّم و بشر را در چنگال فقر و گرسنگی اسیر می بینیم و به طور متوسط افراد زیادی روزانه از گرسنگی می میرند،در نتیجه نیامدن باران یا آمدن بارانهای بی موقع و سیل آسا و ویرانگر است

در سلطنت جهانی حضرت ولّی عصر روحی له فداء باران به امر خداوند و فرمان آن حضرت به موقع می بارد و ذخایر زیر زمینی را رشد می دهد و در نتیجه فقر را از جوامع بشری محو می سازد و این است معنای «وَبِکُم یُنَزِّلُ الغَیثَ» در زیارت مبارکه جامعه کبیره

14تسخیر کرات آسمانی یکی از ویژگیهای حکومت جهانی حضرت صاحب الامر علیه السلام است که به فرمان خداوند تمام کرات آسمانی مسخّر امر و اراده آن حضرت خواهند بود.البته،در حال حاضر شرح و کیفیت تسخیر کرات بر ما معلوم نیست و ان شاء الله در ظهور آن

حضرت معلوم خواهد شد.فعلاً آنچه می توانیم عرض کنیم فرمایش خداوند بزرگ است و در قرآن کریم که می فرماید

      وَلَهُ اَسلَمَ مَن فِی السّماواتِ و الاَرضِ طَوعاً وَکَرهاً

طبق روایات معتبر،این آیه درباره مهدی علیه السّلام است،یعنی آنچه در آسمانها و زمین است در اختیار مهدی ما خواهد بود

پدر،مادر و ولادت امام زمان(ع)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی مقاله نماز تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله نماز تحت word دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله نماز تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله نماز تحت word

مقدمه  
الف- تاریخچه نماز  
نماز در اسلام  
تشریع پنج نماز  
تشریع نماز قصر  
تشریع نماز خوف  
تشریع نمازهای جمعه و عیدین  
تشریع نماز آیات  
تشریع نماز استسقا (درخواست باران)  
چند نمونه از آیات قرآن و معصومین درباره نماز:  
علت و حکمت  نماز  
اقامه  
آمادگی برای نماز با حضور قلب  
مفاهیم و حرکات نماز:  
حمد  
سوره ((توحید))  
قنوت:  
معنی تشهد:  
معنای سلامهای نماز:  
معنی تسبیحات اربعه:  
مستحبات نماز  
واجبات نماز:  
مستحبات عمده نماز:  
شرایط قبول نماز  
تعقیب نماز:  
منابع و مآخذ:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله نماز تحت word

 1-    نمازشناسی، نویسنده حسن راشدی، انتشارات مهر قم، سال

2-    کتاب نماز، نویسنده علی غفوری، انتشارات فجر، سال

3-    جمعه و نماز یا جهاد هفتگی، تالیف آیت الله دستغیب، انتشارات کانون تربیت شیراز، سال

4-    اصول و فروع دین، تالیف دکتر سید عبدالوهاب طالقانی، انتشارات دارالقرآن کریم، سال

مقدمه

-                    نماز

-                    عملی انسانی، خاص انسانها

-                    برنامه ای الهام بخش برای توجه به خود، توجه به آغاز و انجام، و بالاخره توجه به زندگی و هدف اساسی از آن

-                    تواضعی آگاهانه، در برابر بی نیاز مطلق و برآورنده همه نیازها از همه نیازمندان

-                    برنامه ((آزاده سازی))، آزادی از تمام انواع بندگیها و پرستشها: از خودپرستی و غیرپرستی، جاه پرستی، مال پرستی

-                    وسیله ای برانگیزنده و بازدارنده، برانگیزنده بسوی خیرات و بازدارنده از کژی ها و ناراستی ها

-                    کششی بسوی نعمت بخش بی منّت، انس یابی و الفت و سپاس نسبت به دارنده و بخشاینده همه نعمتهای همه جانبه ای که، ما و همه موجودات را احاطه کرده است

-                    وسیله ای برای بیشتر مانوس شدن با سرچشمه حیات و نیروگرفتن برای حرکت آفرینی و صفاجوئی و سلم طلبی و تجدید عهدی با ((عباد الله الصالحین))

-                    بازیابی راه ((صلاح)) خود و جامعه، که هر روز بلکه در هر قسمتی از هر روز ممکن است شکل و مصداقی تازه پیدا کند

-                    اینک این ما و این نعمت بزرگ الهی و انسانی که توسط پیامبر بزرگوار اسلام برای انسانها بیان شده است که در هر جمله و حرکتی از آن، نکته ای انسانی گنجانده شده است و با بهره گیری از آنها است که عنوان ((خیرالعمل)) را پیدا می کند. زیرا نیرو دهنده برای اصلاح تمام روابط انسانی است، رابطه ای به خود و رابطه ای با دیگران (دیدی که از طبیعت و رفتاری که با انسانهای دیگر خواهد داشت) و رابطه ای با مبداء

-                    و همین است سّر اینکه ستون دین (الصلاه عمود دینکم) به حساب آمده و بازدارنده از همه بدیهای درونی و برونی (تنهی عن الفحشاء و المنکر) شمرده شده است

مفاهیمی که درطی عبارات و جملات گفته میشود و حرکاتی که در ضمن نماز انجام میگیرد. همه، عوامل ایجاد کیفیتی روحی برای نمازگزار واقعی است. وقتی که به معنای عباراتی که می گوئیم توجه کنیم و به مراحلی که در حال نماز به صورت رکوع و سجود و قیام و قعود، یکی بعد از دیگری انجام میدهیم، دقت کنیم، حقیقت این گفتار را در می یابیم که

-                    الصلوه قربان کل تقی (نماز وسیله نزدیکی پرهیزگاران بخداست)

-                    الصلاه میزان (نماز وسیله سنجش ایمان و درجه ایمانداری اشخاص است)

و با شناخت نماز است که واقف می شویم که چگونه نمازی را گزارنده باشیم که ((عمود دین)) و ((قوام اسلام)) و بازدارنده از ((فحشاء و منکر)) باشد

درباره نماز که برنامه ای دائمی برای هر یک از افراد مسلمان است به صورتهای مختلف مطالبی گفته و نوشته شده است و هر فرد یا گروهی به تناسب شعور دینی خود را از آن بنوعی گرفته و می گیرد

در این نوشته سعی شده است چهره ای از متن نماز ترسیم شود، تا نمازگزار با آگاهی به مفاهیم کلمات و حرکات، متوجه گفته ها و کرده های خود در نماز باشد و آنها را با توجه شایسته ادا کند. زیرا نماز کسی ((نماز)) است که بداند چه می گوید.- همانطور که در قرآن به این مطلب اشاره شده ; حتی تعلموا ما تقولون، تا نماز برای او سازنده باشد و فزاینده، نه فرساینده و خسته کننده

-                    آرزومند بهره برداری های انسانی بیشتری از این نعمت بزرگ اسلامی هستیم

هر فردی مکلف است شبانه روز چندین مرتبه رو به خدا آورد. یعنی دلش را از غیر حق خالی کرده، به مبداء خود متوجه گردد و برای یاد خدا نماز را برپا دارد ((اقم الصلوه لذکری)) در نتیجه تزکیه نسبی برایش حاصل می شود و (( ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر)) به درستی که نماز از زشتی ها و ناپسندها باز می دارد. و خلاصه با برپا داشتن نماز مصلحت ها و فایده های شخصی و معنوی فراوانی را در می یابد

و دستور اکید شده است که نماز واجب را با جماعت بخوانید تا دلها با هم یکی شود و برکات معنوی بیشتری و بهتر نازل گردد

تاریخچه نماز

الف- تاریخچه نماز

تاریخ نماز و پرستش به قدمت تاریخ ادیان، و سابقه ادیان به موازات پیشینه پیدایش حیات انسان است و اینک بررسی پیشینه تاریخی نماز، با توجه به آیات قرآنی. نماز، نخستین عبادتی که بر بندگان واجب شد

خدای، تعالی، در آغاز سوره بقره در توصیف اهل تقوی فرمود

الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و;

همانان که به غیب؛ یعنی به وجود خدا، معاد و فرشتگان، ایمان دارند و نماز را به پا می دارند و ;

و این می رساند که پس از وجوب اعتقاد به مبدأ و معاد و وحی و نبوت، نخستین چیزی که مطرح است و مهّم است، نماز است و بنابراین هیچ عبادتی را پیش از آن واجب نکرده اند زیرا اگر عبادتی قبل از حکم نماز مقرّر می شد مطمئنّاً آن را در کریمه مذکور، مقدّم بر نماز ذکر می فرمود. افزون بر این از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده است که فرمودند

اول ما فرض علی العباد الصلوه و اخر ما یبق عند الموت الصلوه و اول ما یحاسب به العبد یوم القیامه الصلوه فمن اجاب فقد سهل ما بعده و من لم یجب فقد اشتد ما بعده

نخستین پرستشی که بر بندگان واجب شد نماز است آخرین عملی که به هنگام مردم بماند نماز است و اولین چیزی که روز قیامت از آن بپرسند نماز است. پس هر کس بخوبی جواب گوید و پاسخش را بپذیرند، در حسابرس های پس از نمایش آسان گیرند و آن که پاسخ نیکو ندهد، در اعمال دیگرش به سختی حساب کشند

و فرمودند

اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس و اول ما یسالون عنه الصلوات الخمس

نخستین چیزی که خدا بر امتم واجب کرد پنج نماز است و نخستین چیزی که از اعمالشان بالا برده شود، پنج نماز است و نخستین چیزی که از آن سوال شوند پنج نماز است

جمله های «اول ما فرض علی العباد الصلوه» و «اول ما افترض الله;‌» حاکی از آن است که پیش از نماز، هیچ عملی پا به عصه تشیع و وجوب ننهاده است

نماز در ادیان پیش از اسلام

1-                    در سوره ابراهیم، آیه چهلم، حضرت ابراهیم برای خود و ذریه اش از خدا توفیق اقامه نماز می خواهد می گوید: رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی

 ای پروردگار من، من و فرزندانم را اقامه کننده نماز قرار ده

2-                    در سوره مریم، آیه های پنجاه و چهارم و پنجاه و پنجم، قرآن، ضمن ستایش از اسماعیل می گوید: و کان یامر اهله بالصلوه و کان عند ربه مرضیا

افراد خانواده اش را به نماز فرمان می داد و نزد پروردگار خود مورد خشنودی بود

3-                در سوره هود، آیه هشتاد و هفتم، خداوند خطاب به شعیب، پدر زن حضرت موسی، می فرماید: قالوا یا شعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبد اباونا

گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را پدران ما می پرستیدند، رها سازیم;؟

4-                در سوره طه، آیه بیست و چهارم، خداوند خطاب به حضرت موسی می فرماید: اقم الصلوه لذکری

نماز را برای یاد من برپا دار

5-                در سوره لقمان، آیه هفدهم به فرزندش می گوید

یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر

پسرم نماز را بپا دار و امر به معروف و نه از منکر کن

6-                در سوره آل عمران هنگامی که از زکریا سخن به میان می آید و بیان می شود که چگونه زکریا از خداوند، درخواست ذریه طیبه کرد، بشارت تولد یحییه در حالی که از جانب فرشتگان به زکریا داده می شود که او ایستاده در محراب، به گذاردن نماز، مشغول است

کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا، قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب. هنالک دعا زکریا، قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء. فنادته الملئکه و هو قائم یصلی فی المحراب. ان الله یبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من الله و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین

هر زمان که زکریا، در محراب عبادت بر مریم وارد شد، نزد ا روزیی را یافت. گفت: ای مریم این روزی از کجا برایت رسیده است پاسخ داد که آن از نزد خداست. همانا خدا به هر که خواهد از جایی که حسابش را نمی کند روزی می رساند؟ در آنجا زکریا پروردگارش را خواند گفت: ای پروردگار من از نزد خدت فرزندی پاکیزه به من عطا فرما، براستی که تو شنوای دعاهایی. پس در حالی که ایستاده بود و در محراب، نماز  نیایش می کرد، فرشتگان او را ندا می دادند که خدا تو را به یحیی مژده می دهد، فرزندی که فیض خدا (عیسی) را باور دارد و مهتر و خویشتنداری بی رغبت به زنان و پیامبری از شایسته کاران است

7-                در سوره مریم، آیه سی و یکم، از قول مسیح(ع) می خوانیم

و اوصانی بالصلوه والزکوه مادمت حیا

و خدا تا زمانی که زنده باشم مرا به نماز و زکات فرمان داده است

نماز یهودیان و مسیحیان به دعا نزدیکتر است. یهود در ساعات سوم و ششم و نهم روز و در ساعات اولیه شب و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهایی دارند. رکوع در نماز کمتر اقوام وجود داشته است. نماز یهود، از رکوع خالی است اما در مسیحیت، در قرآن مجید آیه چهل و سوم از سوره آل عمران به مریم (ع) خطاب شده است

یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین

ای مریم! برای پروردگارت قنوت بخوان و سجده کن و با رکوع کنندگان، رکوع بجای آور

مسیحیان، در روز یکشنبه، در کلیسا، جلسات دعای دسته جمعی تشکیل می دهند. بعلاوه، روحانیون و وابستگان آنان دعاهایی دارند و معقتقدند که باید دعا کنند و با دلی پاک، حاجات خود را از خدا بخواهند. با وجود این، آخرین نمازی را که مسیح با حوارین به جای آورد. بهترین صورت دعا می دانند و این دعا یا نماز، مشتمل بر تمجید خداست و آنگاه شش فقره آن به بیان حاجات که طلب نان روزانه، یکی از آنهاست، اختصاص دارد و پس از اظهار حوایج، باز به تسبیح مقام ربوبیت می پردازند

مسیحیان، در دعاهای خود، علاوه بر پدر آسمانی، به روح القدس و ابن همه توجه دارند. علاوه بر تشیع نماز در ادیان حقه، در ادیان دیگر نیز، ناز و نیایش وجود دارد؛ حتی بت پرستان هم در برابر بتها، اورادی می خوانند و کارهایی بعنوان عبادت، اجرا می کنندک  در بیشتر آن کیشها، سجده، جزئی از این عبادتهاست

8-                زرتشتیان را پنج نماز است، که هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اول شب و زمان خفتن، اجرا می کنند. بعلاوه برای هر یک از شبها و روزهای ماه، سرودهای ویژه ای دارند که مجموع آنها را در خرده اوستا ویسنا می توان یافت

9-                «صابیان» که بقایای آنان در خوزستان وجود دارند، نمازهای پنجگانه را بجای می آوردند و هر سال، سی روز روزه می گرفتند

10-           اعراب جاهلیت، در مقابل خانه کعبه، برهنه، حاضر می شدند و با صفیر و کف زدن، اظهار عبادت می کردند. احتمالا نماز و نیایشی که در زمان حضرت ابراهیم (ع) معمول بوده است، در طول قرون و اعصار، به تدریج به کلی تحریف گشته و به چنین صورتی در آمده بود و شاید به خاطر همین تحریف است که در آیه سی و پنجم سوره انفال، کیفیت نماز اعراب جاهلیت، مورد سرزنش قرار گرفته است

و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه

نمازی که اعراب پیش از اسلام، جلو خانه خدا به جای می آورند، چیزی جز صفیر برآوردن و کف زدن نبود

برخی از قبایل، عبادت را در مقابل بتان، به وسیله رقص و حرکات منظم و هماهنگ، ادا می کرده اند. بی گمان، این گونه حرکات را نوعی تعظیم می شناختند  به نحوی آن را با عبادت که موجب تقرب به خدا یا بتها، تصور می کردند، ربط می دادند؛ چنانکه شاید، عریان بودن اعراب جاهلیت، به هنگام طواف، از آن جهت بوده است که در لباس ناپاک یا در جامه یی که به هر حال از جمله امتعه دنیوی بوده است، برای عبادت، حاضر نشوند

از موراد فوق بر می آید که نماز در اعماق تاریخ انسان ریشه دارد و در تمامی دوره ها و جامعه های بشی و به موازات خداشناسی او امری فیری است، وجود داشته است و همانند آن تجلّیات گوناگون به خود گرفته است و به صورتهای مختلف اجرا شده است

نماز در اسلام

برحسب بعضی از روایات، سه سال پیش از بعثت، جبرئیل (ع)، وضو و نماز را به پیامبر اکرم(ص) آموخته است. ولی آنچه مسلّم است از آغاز بعثت، خدیجه(ع) و علی بن ابیطالب(ع) با پیغمبر اکرم(ص) نماز می خواندند و در نماز ایشان، عمل رکوع و سجود، انجام می شده است. بتدریج بر مسلمانان نمازگزار، افزوده شد و ((جعفر و زید و ابوبکر)) و دیگران به این جماعت می پیوستند امّا پیغمبر (ص) و یاران، نماز خود را در کوهستانها ادا می کردند و چون دین حنیف، قوّت گرفت، با درخواست عمر، مسلمانان آشکارا به مقابل کعبه آمدند و به نماز و طواف پرداختند

آنان که به دو بار نازل شدن سوره فاتحه، قائل شده اند، می گویند: سوره فاتحه، بار اوّل در سال اوّل بعثت، نازل شده و پیغمبر اکرم (ص)، آن را در نماز، قرائت می کرده اند و بار دوم در مدینه، نازل شده است

تشریع پنج نماز


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد

پروژه دانشجویی گزارش طرح جامع اردکان تحت word


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی گزارش طرح جامع اردکان تحت word دارای 74 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی گزارش طرح جامع اردکان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی گزارش طرح جامع اردکان تحت word

فصل اول : بررسی منطقه
1- مسائل جغرافیایی و اقلیمی    
1-1- جغرافیای طبیعی و ویژگی های محیطی منطقه    
2-1- اوضاع و احوال فرهنگی، اجتماعی و تاریخی منطقه    
3-1- ارتباطات منطقه    
فصل دوم : بررسی حوزه نفوذ
1-2- تعیین حوزه نفوذ بر اساس مراجعات آبادیهای اطراف    
2-2- نتایج مطالعات (حوزه نفوذ پیشنهادی    
3-2 بررسی حوزه نفوذ منطقه    
4-2- تاسیسات و تجهیزات زیر بنایی    
فصل سوم : بررسی و شناخت شهر
3- بررسی و شناخت شهر    
1-3- شناخت تاریخچه.علل پیدایش .چگونگی توسعه شهر و روند رشد آن در ادوار گذشته    
2-3- خصوصیات جغرافیایی و اقلیمی شهر    
3-3 خصوصیات جمعیتی و اجتماعی شهر    
4-3- خصوصیات اقتصادی شهر    
فصل چهارم تجزیه و تحلیل استنتاج
1-4 -  نحوه استفاده از اراضی شهر    
2-4 وضع کمی و کیفی کاربری های شهری    
3-4- پیش بینی چگونگی عملکردهای اصلی اقتصادی در حوزه نفوذ شهر و تحولات کلی آن در آینده    
فصل پنجم : تهیه برنامه ها
1-5- تهیه طرح و برنامه های مربوط به حوزه نفوذ شهر (اردکان)    
2-5- تهیه طرح توسعه و عمران شهر (طرح توسعه کالبدی شهر)                                                          
3- 5- برنامه های عمرانی شهر                                                                                                                              

 

1- شناخت در سطح منطقه

1- مسائل جغرافیایی و اقلیمی

1-1 جغرافیای طبیعی و ویژگی های محیطی منطقه

الف – موقعیت و تقسیمات سیاسی – اداری

استان یزد از نظر جغرافیایی بین29درجه و 35 دقیقه تا 35 درجه و 7 دقیقه عرض شمالی و 52 درجه و 50 دقیقه تا 58 درجه و 16 دقیقه طول شرقی قرار گرفته است. این استان که در میانه فلات مرکزی ایران واقع شده از وسعتی قریب به 130458 کیلومتر برخوردار است و از شمال با استان های اصفهان و سمنان، از شرق با استان خراسان جنوبی ، از جنوب با  استانهای کرمان و فارس و از غرب با استان های فارس و اصفهان مجاوراست

  شهرستان اردکان به‌ تنهایی نزدیک به 32 درصد پهنه استان را در خود جای داده است ودومین شهرستان از لحاظ وسعت در استان یزد محسوب می‌شود. درمقابل شهرستان میبد که 7/1 درصد از وسعت استان را دربرمی‌گیرد، کوچکترین شهرستان استان یزد به حساب می‌آید

ب – جغرافیای طبیعی منطقه

- توپوگرافی

استان یزد از نظر پستی و بلندی دارای تنوع است و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد در نقاط مختلف متفاوت و از حدود 850 متر (در اطراف کویر ریگ زرین) تا 4055 متر (شیرکوه) تغییر می کند

در شمال (محدوده شهرستان اردکان) بلندترین نقطه، کوه خونزا با ارتفاع 3158 متر قرار دارد که به وسیله کوههای سفید، انجیرآوند، باغی، نیوک و حوض جعفر احاطه شده است

- بارندگی

 در مناطق کویری مانند کویر سیاه کوه، ریگ زرین و در انجیر از 50 میلیمتر در سال کمتر و خط همباران 100 میلیمتر کوهپایه های استان را به طور متوسط در ارتفاعات 1300 تا 1500 متری محصور می‌سازد.  در کوههای انجیره و خرانق به 200 الی 250 میلیمتر می‌رسد. ولی وسعت مناطقی که این میزان بارش را دریافت می کنند، بسیار محدود است

شمال استان (محدوده شهرستان اردکان) عمدتاً در محدوده خط همبارش 50 میلیمتر در سال، محصور شده است.

-دمـا

با توجه به کویری بودن منطقه،  درجه حرارت بیشینه و کمینه بین 45 درجه سانتیگراد بالای صفر و 20 درجه سانتیگراد زیرصفر متغیر است

 بخش عمده‌ای از شهرستان اردکان در محدوده‌ای واقع شده که میانگین دمای سالانه آن 20 درجه سانتیگراد می باشد

- رطوبت و تبخیر

 مقدار میانگین رطوبت نسبی سالانه در ارتفاع 1500 متری 41 درصد و در ارتفاع 3500 متری 52 درصد می باشد. در محدوده های با ارتفاع کمتر میزان میانگین رطوبت نسبی سالانه حتی کمتر از 40 درصد می شود

تفاوت در میزان بارش، دما و … به تبع تفاوت در میزان تبخیر را در قسمت های مختلف استان بدنبال دارد و مقدار تبخیر سالانه از 4211 میلیمتر (در چغارت) تا 1370 میلیمتر در محدوده‌های با ارتفاع بیش از 3000 متر، در نوسان است

- بـاد

جهت چیره باد در یزد، طی شش ماه از سال یعنی در بهار و تابستان شمال غربی و در چهار ماه از آبان لغایت بهمن ماه از جنوب شرقی است

 وقوع طوفان های شن و خاکباد در مناطق پست و جلگه‌ای امری عادی است  که از اوایل بهار تا اواخر تابستان مشهود است

از نظر بیوکلیمایی که سیستم معرف آن آمبرژه است، کفه ریگ زرین که 5/0 درصد مساحت استان را داراست جزء اقالیم گرم ضعیف به شمار می آید. ایستگاه نمونه این اقلیم حاجی آباد زرین در مجاورت استان است. 6/20 درصد از گستره مورد مطالعه جزء اقالیم بیابانی معتدل (مانند اردکان، چغارت و حسین آباد) و 9/4 درصد خشک معتدل (مثل اشکذر)، 5/71 درصد خشک سرد (نظیر یزد، انجیره، حاجی آباد، کاریز و باجگان)، 2/2 درصد نیمه خشک سرد و بالاخره 3/0 درصد را اقالیم ارتفاعات تشکیل می دهند

 

2-1- اوضاع و احوال فرهنگی، اجتماعی و تاریخی منطقه

ویژگی شهرنشینی

مطابق با آخرین سرشماری کشور (سال 1375)، اندکی بیش از 75 درصد جمعیت استان در نقاط شهری ساکن بودند، در حالیکه جمعیت شهرنشین در سطح ملی به 3/61 درصد کل جمعیت کشور بالغ می شده است. (به جدول 1 و 2 و نمودار 1 مراجعه گردد)

رویکرد جمعیت به شهرها و تمرکز جمعیت شهری در استان یزد منتج از منابع محدود آب و خاک است. و همین امر مانعی جدی در شکل گیری آبادی های متعدد و بزرگ و گسترش فعالیت کشاوری بشمار می آید. این وضعیت از شمار آبادی های خالی از سکنه استان که درسال 1375 بالغ بر 3572 آبادی بوده وقلت آبادی های بزرگ دارای جمعیتی بیش از 500 نفر که در سرشماری اخیر 88 آبادی گزارش شده است به روشنی قابل مشاهده است

تحرک جمعیت

حرکت و جابجایی جمعیت یکی دیگر از ویژگی های بارز اجتماعی منطقه است. به طوری که در استان یزد فشار جمعیتی بر طبیعیت همواره با خروج جمعیت مازاد، کاهش و از این طریق تعادل های محیطی حاصل آمده است

بررسی تحرکات جمعیتی نشان دهنده آن است که در دو دهه گذشته شمار جمعیت خارج و وارد شده دگرگون شده است. در فاصله سالهای 65-1355، حدود 16456 نفر یعنی نزدیک به 3 درصد  جمعیت استان از منطقه خارج  شده و در مقابل، 21044 نفر یعنی 7/3 درصد  جمعیت  استان به استان وارد شده اند، بدین ترتیب خالص مهاجرت در این دروه به 4588 نفر رسیده است (جدول شماره 3) با توجه به مبدا و مقصد مهاجران، منشاء حدود 61 درصد گروه وارد شدگان به استان را مهاجران خارج شده از استان خوزستان تشکیل داده اند، در نتیجه می توان گفت مهاجرتهای ناخواسته ناشی از جنگ عامل مهمی در افزایش شماروارد شدگان به استان بوده است

برای نمایش شدت و میزان خروج جمعیت از استان و کمی کردن آن از شاخصی استفاده شده که از سهم مهاجران  خارج شده از استان  به کل مهاجرانی  که در سطح  کشور محل اقامت  خود را ترک کرده اند به سهم جمعیت استان به کل جمعیت کشور بدست می آید

همانطور که مشهور است، علیرغم تراز مثبت مهاجران و فزونی بشمار وارد شدگان به استان، جریان خروج جمعیت از استان شدت چشمگیری نسبت به جریان های خروجی در سایر نقاط کشور دارد و بر این اساس می توان گفت که هر چند واقعه جنگ تغییر قابل ملاحظه ای بر جریان ورودی جمعیت ساتان پدید آورده است. اما شدت مهاجرت از استان بعد از وقفه ای که بر اثر جنگ پدید آورده بود در دهه اخیر افزایش یافته است. از این دیدگاه می توان رویکرد جمعیت استان را به خارج از استان، همچنان یکی از ویژگیهای مداوم اجتماعی منطقه دانست

همانطور که ملاحظه می شود جمعیت استان طی دوره بیست ساله 75-1355 تقریباً دو برابر شده است و آهنگ رشد آن نزدیک به آهنگ رشد جمعیت در سطح ملی بوده است

البته در شهرستان هایی که شرایط طبیعی و اقلیمی وضعیت متعادل تری دارد، نسبت شهرنشینی پائین تر بوده و در مقابل نسبت جمعیت روستایی بالاتر است از جمله می‌توان به شهرستان تفت در منطقه اشاره نمود که نسبت شهرنشینی در آن (در سال 1375) کمتر از 31 درصد است. ولی در شهرستانی مثل اردکان علیرغم گستره پهناور آن، نسبت شهرنشینی بالای 71 درصد بوده و جمعیت روستایی آن از 17404 نفر بیشتر نیست

ویژگی جمعیت شهرستان اردکان در این نکته است که سهم جمعیت شهری و روستایی این شهرستان از جمعیت شهری و روستایی استان به هم نزدیک می‌باشد (9/7 درصد از جمعیت شهری استان و 3/9 از جمعیت روستایی استان در شهرستان اردکان سکنا دارند). شهرستان میبد و بافق نیز از این ویژگی برخوردار هستند.

3-1- ارتباطات منطقه

1-3-1- شبکه حمل و نقل جاده ای

حمل و نقل جاده ای نقش مسلط و تعیین کننده ای در مجموعه ارتباطات استان یزد و شهرستان اردکان دارد. طول راههای موجود واقع در حوزه استحفاظی اداره راههای استان یزد در سال 1377[1]، معادل 4437 کیلومتر است که با توجه به مساحت استان تراکم راه آن معادل 6 کیلومتر است2   این تراکم در سطح شهرستان اردکان به 4 کیلومتر کاهش می یابد3 و نشان دهنده نسبت کمتر وجود راه در سطح شهرستان نسبت به استان است

اگر چه از نظر طول شبکه راه،  شهرستان اردکان بالاترین سهم را در بین 8 شهرستان دیگر استانی داراست، اما به دلیل وسعت و گستردگی، سهم تراکم راه در آن از میانگین استان کمتر است

مقایسه شبکه راههای شهرستان با استان

سهم راههای موجود شهرستان به نسبت استان 23 درصد است که نسبت به مساحت، رقم کمتری را شامل می شود و نشان دهنده عدم توسعه بخش راه در مجموع شهرستان است

سهم راههای آسفالته اصلی 40 درصد از کل استان است که رقم بالایی را شامل می شود و نشان‌دهنده درصد قابل توجه این شبکه از راههای کل استان در پهنه شهرستان اردکان است. وجود محور اردکان به نائین که تا عقدا در محور استان قرار گرفته است و در امتداد محور شریان اصلی نیز قرار دارد، سهم قابل توجه از این شبکه را بخود اختصاص داده است و باعث گردیده که بخش عمده ای از این شبکه در شهرستان قرار گیرد 40 درصد

شبکه 4 خطه موجود استان که بخش عمده آن از مهریز به اردکان را در برمی‌گیرد، تنها 20 کیلومتر در پهنه شهرستان اردکان قرار گرفته است که سهمی معادل 18 درصد را شامل می شود

1- آمار نامه استان یزد،

2- تراکم راه استان از نسبت 4437 کیلومتر راه بر 74214 کیلومتر مربع مساحت استان بدست آمده است

3- تراکم راه شهرستانی از نسبت 1034 کیلومتر راه به 23478 کیلومتر مربع مساحت شهرستان بدست آمده است


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی محمد
دانشجو | مرکز دانلود | پایانامه دانشجویی | جزوه های درسی | دانلود فایل ورد و پاورپوینت | پایان نامه ها | پروژه های درسی | ایران پروژه | بی پیپر | دانشجو یار | مرکز پایان نامه های فردوسی | نشر ایلیا | پی سی دانلود | مرکز پروژه های دانشجویی | پروژه دات کام | دانلود رایگان فایل |